تنش تهران – سئول، از تقابل دیپلماتیک تا جنگ تجاری
چرا کره جنوبی در اتخاذ سیاست های ضد ایرانی افراطی تر از آمریکا عمل می کند؟
دیپلماسی ایرانی - پس از پیگیری و اجرای سیاست های ضد ایرانی توسط کره جنوبی در سال های اعمال سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه جمهوری اسلامی و به خصوص بی پاسخ گذاشتن درخواستهای مکرر تهران برای آزاد کردن پولهای بلوکه شده در بانک های کره ای، به نظر می رسد مسئولین در داخل سعی کردند انتقام این سیاست های مخرب سئول را با صدور فرمان عدم ورود کالاها و لوازم خانگی کرهای به کشور بگیرند. در مقابل کره جنوبی هم اقدام به بستن حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی مستقر در کره کرد و همزمان بورسهای تحصیلی تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم این کشور را هم لغو نمود که به نظر می رسد ذیل سلسله کنش و واکنش های دو طرف شاهد پررنگ تر شدن تنش دیپلماتیک کره جنوبی و جمهوری اسلامی ایران باشیم. دیپلماسی ایرانی بررسی دقیق تر آینده روابط و مناسبات تهران - سئول را در گفت و گویی با دکتر اسماعیل بشری، پژوهشگر ارشد گروه خلع سلاح مرکز تحقیقات استراتژیک و کارشناس مسائل شبه جزیره کره و آسیای جنوب شرقی پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
پیش از ورود به دستور دولت رئیسی مبنی بر عدم ورود کالاها و لوازم خانگی کره ای به کشور که در حقیقت پاسخ تهران به سیاست های ضد ایرانی سئول طی سال های اخیر بوده در ابتدا به چرایی اتخاذ این نگاه ضد ایرانی از جانب کره جنوبی بپردازیم. بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام و آغاز سیاست فشار حداکثری علیه ایران بسیاری از کشورها یا به دلخواه و یا به اجبار و از سر ناچاری عملاً در مسیر تحریمهای کاخ سفید گام برداشتند، اما به نظر میرسد در این بین علاوه بر بازیگران منطقه ای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل که مهمترین حامیان جدی تحریم های ایران بوده و هستند برخی کشورهای فرامنطقه ای هم بودند که در این راه کمال حمایت، مساعدت و همسویی را با واشنگتن از خود نشان دادند. در این بین کره جنوبی یکی از کشورهایی است که مصداق بارز همکاری های تام و تمام با سیاست های ضد ایرانی ایالات متحده آمریکاست، به گونه ای که در سال های پس از اعمال مجدد تحریم ها، کره ای ها هرگونه تلاش، تحرک و درخواست جمهوری اسلامی برای آزادسازی پول های بلوکه شده ایران در این کشور (کره جنوبی) را عملاً بی پاسخ گذاشتند. حتی طبق اخبار واصله کره ای ها با چراغ سبز آمریکا هم حاضر ضربه تهاتر کالایی برای تسویه پول های بلوکه شده ایران هم نبودند. حال سوال اینجاست که کره جنوبی به واسطه فشارها و اجبار ایالات متحده آمریکا و از سر ناچاری بوده که سیاست های ضد ایرانی را در سال های پس از خروج ترامپ از برجام را در دستور کار خود قرار داده است و یا اینکه سئول فراتر از سیاست های ضد ایرانی کاخ سفید عمل می کند و شمشیر را برای تهران از رو بسته است؟
برای پاسخ به این سوال شما باید به عقب بازگشت. اگر به تاریخ کره نگاه کنیم در می یابیم که کره ای ها تمام هستی، وجود و حیات خود را مدیون حضور آمریکا در منطقه از همان جنگ کره تا به اکنون می دانند. در این راستا سئول معتقد است که امنیت امروز کره جنوبی هم به واسطه حمایت، تحرکات و اقدامات ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای جنوب شرقی تامین می شود. از طرف دیگر همان گونه که اشاره کردم اگر نگاه تاریخی به جنگ دو کره داشته باشیم در خواهیم یافت که در آن سالها تقریباً تمام مساحت کره جنوبی توسط نیروهای کره شمالی با حمایت و کمک چین و تا حدودی شوروی اشغال شده بود و تنها بندر پوسان بود که در اختیار کره جنوبی داشت، اما به محض ورود آمریکا به جنگ دو کره ورق به سمت کره جنوبی برگشت. یعنی زمانیکه نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا تحت لوای نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به فرماندهی ژنرال مک آرتور وارد جنگ کره شدند عملا سبب شد که نیروهای کره شمالی عقب نشینی های گستردهای داشته باشند. در ادامه هم شاهد نوعی درگیری اصطلاحا «کشویی» بین دو کره بودیم. یعنی در برهه هایی کره شمالی در برخی از مناطق کره جنوبی پیش می رفت و یا به عکس کره جنوبی بخش هایی از مناطق کره شمالی را تصرف می کرد. با این حال مدیریت ایالات متحده آمریکا در جنگ دو کره سبب شد که سرانجام دو کره در مدار ۳۸ درجه، مرزی را برای خود تعیین کنند. اما در ادامه کره شمالی به دلیل حمایت های سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی چین و شوروی، ذیل نگاه های کمونیستی نوعی سیاست تهماجمی را علیه کره جنوبی اتخاذ کرد. چرا که باورهای چپ با محوریت نگره های مارکسیستی و کمونیستی سبب شده بود که پیونگ یانگ به دنبال صدور ایدئولوژی یاد شده در تمام کشورهای آسیای جنوب شرقی باشد که اصطلاحا یک جبهه واحدی را علیه امپریالیسم و اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایه داری ایالات متحده آمریکا سامان دهد. حتی این باور وجود داشت که کره شمالی سعی دارد کل قاره آسیا را زیر چتر ایدئولوژی مارکسیستی و کمونیستی ضد آمریکایی خود ببرد. بنابراین کره شمالی همواره یک سیاست تهاجمی را در دستور کار خود قرار می داد، در حالی که کره جنوبی عملاً سیاست تدافعی را در پیش گرفته بود.
حال نکته اینجاست که علاوه بر نقش آمریکا در پیروزی کره جنوبی در جنگ دو کرده باز هم این ایالات متحده بود که سیاست های تدافعی و پدافندی کره جنوبی را در برابر کره شمالی پس از جنگ دو کره اجرایی می کرد. یعنی سئول به پشتوانه واشنگتن توانست دفاع کاملی در برابری سیاست تهاجمی پیونگ یانگ اعمال کند. بنابراین اگر ما به این واقعیت تاریخی که تا به امروز هم ادامه دارد دقت کنیم به وضوح می بینیم که اصولاً بقای حکومت جمهوری کره یا همان کره جنوبی در تمام این سال ها و دهه ها مدیون حضور نیروهای آمریکایی از جنگ کره تا به اکنون است. پیرو این نکته درخواهیم یافت که چرا سئول همواره سعی میکند بیشترین همراهی، همکاری و مساعدت را با سیاستهای آمریکا در تمام دنیا از ایران تا دیگر نقاط داشته باشد. چرا که عملاً سیاست های کره جنوبی به شکل بسیار پررنگی به سیاست های ایالات متحده آمریکا گره خورده است. در حقیقت سئول به اتکای واشنگتن است که توانسته علاوه بر حوزه نظامی و امنیتی، پیشرفت های تکنولوژیک و ارتقای دانش خود را هم عملیاتی کند و به یکی از اقتصادهای برتر منطقه و جهان بدل شود. پس بدیهی است کشوری مانند کره جنوبی که تمام حیثیت و حیات خود را ابعاد ختلف از نظامی، دفاعی و امنیتی گرفته تا حوزه سیاسی و دیپلماتیک، تکنولوژی، اقتصاد، تجارت و ... به حضور آمریکا در منطقه و پشتوانه ایالات متحده گره زده است، همان نگاه ضد ایرانی کاخ سفید را نعل به نعل و مطابق خواسته واشنگتن پیاده کند، ولو آن که تبعات مخرب و تاثیرات منفی برای کره جنوبی در روابطش با جمهوری اسلامی ایران را به وجود آورد. از دید سئول این تبعات منفی در روابط با جمهوری اسلامی ایران نوعی خسارت جانبی است که کره ای ها برای تداوم روابط خود با آمریکا باید آن را بپردازند.
ولی به نظر می رسد که سیاست های ضد ایرانی کره جنوبی عمل فراتر از نگاه ضد ایرانی کاخ سفید، حتی در دوره دونالد ترامپ باشد، چه رسد به بایدن؛ چون علیرغم ادعای وزارت خزانه داری ایالات متحده مبنی بر آزادی تبادلات غذا و دارو در چارچوب تحریمهای موجود و امکان انجام معاملات در این چارچوب برای ایران حتی در قالب سیاست فشار حداکثری، این دولت کرهجنوبی است که در نگاهی رادیکال تر طی چهار سال گذشته حتی اجازه استفاده از داراییهای ایران برای خرید دارو و کالاهای اساسی، ولو با مجوز اوفک را هم نداده است. با وجود نیازهای ایران طی سال های تحریمی به خصوص در زمان شیوع کرونا، سئول اجازه استفاده از یک دلار از دارایی های بلوکه شده ایران در بانک های این کشور جهت خرید دارو و تجهیزات پزشکی را صادر نکرد. چرا که از منظر سئول همه کالاها حتی غذا و دارو برای ایرانیان مشمول تحریم میشود. لذا تهران اجازه و توان استفاده از داراییهای بلوکه شده خودش در بانک های کره ای را برای خرید و واردات هیچ گونه اقلامی نداشته و ندارد. حال چرا کره جنوبی در اجرای سیاست ضد ایرانی عملا جلوتر از ایالات متحده عمل می کند؟
به همان دلایلی که در پاسخ به سوال قبلی شما اشاره کردم.
ولی جناب بشری اکنون کره جنوبی به نوعی از استقلال سیاسی و دیپلماتیک رسیده است و با استعداد دفاعی قابل توجه به بلوغ نظامی و امنیتی هم دست پیدا کرده است. اینها علاوه بر رشد سطح دانش، فناوری و اقتصاد کره جنوبی است. لذا سئول میتواند بازدارندگی لازم را مستقل از واشنگتن داشته باشد؟
اتفاقا نکته مهم اینجاست که سطح تقابل سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی تکنولوژیک، فناوری و دانش های روز در آسیای جنوب شرقی به تقابل ابرقدرتها یعنی چین و ایالت متحده آمریکا رسیده است. لذا کشورهای این منطقه باید تکلیف خود را در تقابل این دو ابرقدرت روشن کنند که یا در جبهه غرب هستند و یا در جبهه شرق. یعنی این کشورها یا با سیاست های پکن همراهی می کنند یا با سیاستهای واشنگتن. اگر شما به تحولات جهانی نگاه کنید می بینید که روز به روز و حتی ساعت به ساعت بر دامنه تقابل آمریکا و چین افزوده می شود، بنابراین کشورها باید هر چه صریح تر، سریع تر، روشن تر و شفاف تر تکلیف خود را با جنگ دو ابرقدرت روشن کنند. لذا در هر لحظه، در هر اقدام، در حرکت، در هر واکنش و در هر سیاستی، کره جنوبی سعی میکند کمال همکاری، همراهی و حمایت را از ایالات متحده داشته باشد تا اصطلاحا زیر چرخ های نگاه کشورهای متقابل خود یعنی چین و کره شمالی له نشود. پیرو نکته شما بله شاید در ظاهر اکنون نوعی استقلال نظامی، دفاعی، امنیتی و دیپلماتیک کرهجنوبی را شاهد باشیم. در عین حال این کشور توانسته است به فناوری و دانش پیشرفته و تراز اقتصادی و تجاری بالا دست پیدا کند، اما تمام این مواهب فعلی عملاً در گرو حمایتهای آمریکاست. چون هرگونه اقدام و واکنش ایالات متحده برای خالی کردن منطقه آسیای جنوب شرقی صریحا به معنای فروریختن تمام سیاست های کره جنوبی است. یعنی خلاء آمریکا عملاً توازن امنیتی در منطقه به هم خواهد زد و کره جنوبی به محاق خواهد رفت. پس کره ای ها برای آنکه کماکان آمریکا را در این منطقه و در حقیقت در جبهه خود نگه دارند، سعی می کنند در سایر مناطق کمال همکاری و مساعدت را با آمریکا داشته باشند که در ازای آن کاخ سفید هم همچنان با توازن امنیتی، نظامی، دفاعی، اقتصادی، دیپلماتیک و ... برای کره ای ها ایجاد کند. در نتیجه سئول عملاً سیاست های کاخ سفید را به شکل جدی تر و به مراتب جلوتر از خود آمریکایی ها پیاده می کنند. یعنی کره جنوبی اصطلاحاً به پیشران و پیشقراول راهبردهای واشنگتن بدل شده است.
با این حال سوال اینجاست که چرا کره جنوبی در سایه تشدید رقابت چین و آمریکا سعی دارد کشوری مانند ایران در غرب آسیا را قربانی همراهی با ایالات متحده کند. آیا تفاوت های معنادار ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک غرب آسیا (خاورمیانه) با شرق آسیا و آسیای جنوب شرقی این گزاره را پررنگ نمیکند که نگاه ضدایرانی سئول به شدت بی منطق است؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. بگذارید برای پاسخ به سوال مهم شما دوباره به تاریخ آسیای جنوب شرقی با محوریت تاریخ دو کره رجوع کنیم. بعد از خاتمه پیدا کردن جنگ دو کره شاهد بودیم که فضای جنگ سرد بلوک شرق و غرب به واسطه فروپاشیدن اتحاد جماهیر شوروی عملاً با یک خلاء در جبهه چپ مواجه شد، ضمن این که پیشتر هم ساختار سیاسی کمونیستی چین حساب خود را از شوروی جدا کرده بود و ذیل پیگیری سیاست های لیبرالی، نگره های کمونیستی گذشته خود را حداقل در حوزه اقتصادی و تجاری کنار گذاشت و به شکل بسیار پررنگی سیاست بازار آزاد، خصوصی سازی و ... را در چین اجرایی کرد. همین مسئله سبب شد که کره شمالی تا حد بسیار زیادی از سیاست تهاجمی خود که عقب نشینی کند. عقب نشینی های پیونگ یانگ تا جایی پیش رفت که کره شمالی نهایتاً برای توقف این عقب نشینی ها و بازدارندگی به سمت ساخت سلاح هستهای گام بردارد. در همین فرصت به وجود آمده کره جنوبی نهایت استفاده را از فضای تک قطبی بعد از سقوط شوروی برد و راه توسعه اقتصادی را در پیش گرفت. در این بین سرمایه های آمریکایی، اروپایی و به خصوص ژاپنی ها کمک کرد تا کره جنوبی رشد قابل توجهی از نظر اقتصادی و تجاری پیدا کند. این در حالی بود که در دوران جنگ سرد و به دلیل فضای امنیتی دو قطبی ناشی از تقابل دو بلوک شرق و غرب در کره جنوبی هم شاهد بودیم که نظامی ها ساختار سیاسی و قدرت را در اختیار داشتند و این کشور آنگونه که باید فرصت ارتقاء دانش، صنعت، تکنولوژی و تبدیل شدن به اقتصادی پویا را در جهان پیدا نکرد تا زمانی که شاهد فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد بودیم. حال که دوباره فضای دو قطبی شبه جنگ سرد به دلیل تقابل آمریکا و چین شکل گرفته است کره جنوبی این هراس را دارد که به دلیل فضای امنیتی و تبعات مخرب ناشی از تشدید رقابت های پکن - واشنگتن دوباره به همان دوران جنگ سرد بازگردد. بنابراین کره جنوبی سعی میکند به موازات تشدید تقابل چین و آمریکا همراهی همه جانبه ای از راهبردهای ایالات متحده در تمامی نقاط دنیا از آسیای جنوب شرقی گرفته تا خاورمیانه، اروپا، آفریقا و ... داشته باشد.
یعنی تشدید گسل آمریکا و چین به عنوان کاتالیروز سیاست های ضد ایرانی کره جنوبی عمل می کند؟
بله.
چرا؟
چون عملاً تقابل چین و ایالات متحده تنها محدود به آسیای جنوب شرقی نمیشود. اگرچه محوریت و کانون این تقابل در شرق آسیا است، اما دامنه آن در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، امنیتی و ...، کل جهان را شامل می شود. از این رو دیگر برای کره جنوبی تفاوتی بین غرب آسیا و شرق آسیا در همراهی با آمریکا وجود ندارد، کما اینکه برای سئول تفاوتی بین آفریقا با اروپا و در جهت حمایت از راهبردهای کاخ سفید وجود ندارد.
علاوه بر تمام اقدامات، تحرکات، تصمیمات و تلاش های سئول در جهت اجرایی کردن هرچه بیشتر و پررنگ تر سیاست های ضد ایرانی با هدف حمایت از ایالات متحده آمریکا بعد از درخواست تعدادی از شرکت های داخلی تولید لوازم خانگی از رهبر برای جلوگیری از واردات لوازم خانگی و صدور فرمان جلوگیری از واردات لوازم خانگی کره جنوبی توسط رئیس دفتر رئیس جمهور شاهد واکنش و اصطلاحا مقابله به مثل کره ای ها هستیم. در این رابطه سه روز پیش دولت سئول سیاست های ضد ایرانی خود را در عرصه دیگری علیه جمهوری اسلامی اجرایی کرد. چون اخبار واصله حکایت از آن دارد که سئول به شکل سازمانیافته ای در حال بستن حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی مستقر در کره است و همزمان بورسهای تحصیلی تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم این کشور را هم لغو کرده است. پیرو این اعلام جنگ تازه کره جنوبی تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی حاضر در کرهجنوبی به تازگی ایمیلهایی از دانشگاههای خود دریافت کردهاند که حسابهای بانکی متعلق به آنها توسط دولت متبوع بسته شده و دیگر امکان پرداخت کمک هزینه ماهانه برای آنها وجود ندارد. در سایه این اقدامات سوالی که به ذهن متبادر میشود این است که آیا کره جنوبی به بهای حمایت از ایالات متحده آمریکا قید رابطه با جمهوری اسلامی ایران را زده است؟
من فکر نمیکنم که کره جنوبی قید رابطه با ایران را زده باشد. فعلا در یک سبک سنگین کردن به سمت آمریکا رفته است. لذا شاید در میان مدت شاهد سردی روابط و حتی توقفی مقطعی در مناسبات تهران و سئول باشیم، اما این مسئله به معنای آن نیست که کره جنوبی برای همیشه قید رابطه با جمهوری اسلامی ایران را بزند. ضمنا همانگونه که به درستی اشاره کردید اقدام کره جنوبی برای بستن حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی صرفا یک واکنش در مقابل تصمیم جمهوری اسلامی ایران پیرامون ممنوعیت واردات لوازم خانگی است، نه تشدید سیاست ضد ایرانی و یا اعلان جنگ در برابر جمهوری اسلامی. البته من بنایی برای دفاع و یا تطهیر سیاست های ضد ایرانی کره ای ها ندارم و قطعاً هر گونه اقدام سئول طی تمام این سال ها به شدت محکوم است، ولی اگر شما نگاهی اجمالی و کلی به سطح روابط تجاری کرهجنوبی با آمریکا و اروپا داشته باشید و آن را با میزان مناسبات اقتصادی این کشور با ایران بسنجید به راحتی تفاوت فاحش آن را درک خواهید کرد. شاید در ظاهر ورود خودروها، لوازم خانگی، موبایل و دیگر مصنوعات و لوازم کره ای به ایران از دید ما رقم قابل توجهی باشد، ولی سهم بسیار اندک و جزئی در سبد تجاری و تراز اقتصادی خارجی کره ای ها در مقام قیاس با اروپا و آمریکا دارد. حتی سطح روابط تجاری و اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس با کره جنوبی چندین برابر ایران است، پس کره جنوبی هیچ گاه بازار اروپا و آمریکا را به خاطر ایران از دست نمیدهد. از این حیث کره به دنبال تقابل و یا جنگ با ایران نیست، بلکه به دنبال کسب حمایت آمریکاست. در نتیجه سئول همواره سعی می کند به شکل جدی راهبردهای آمریکا را اجرایی کند و تحریم های وزارت خزانه داری ایالات متحده را به مراتب شدیدتر از واشنگتن در خصوص کشورهایی مانند ایران اعمال کند به گونه ای که بسیاری معتقدند سیاست های ضد ایرانی کره ای ها شکل افراطی و رادیکال تری از کاخ سفید، حتی در دوره دونالد ترامپ پیدا میکند.
در مبحث عدم ورود کالاها و لوازم خانگی کره ای به داخل کشور هم باید عنوان کرد که با خروج دونالد ترامپ از برجام و احیای تحریمها علیه ایران به تبع دیگر کشورها و کمپانی ها، شرکت های لوازم خانگی کره جنوبی به خصوص ال جی و سامسونگ هم سال است که از کشور خارج شدند و حتی شرکت هایی هم که با برند آنها در داخل ایران اقدام به مونتاژ محصولات آنها می کردند تولیدشان یا متوقف شده یا به شدت کاهش پیدا کرده است، اما این مسائل هیچ تأثیری بر سیطره لوازم خانگی کره ای در بازار داخلی ما نداشته است. چون به نظر می رسد این لوازم خانگی از مبادی دیگری وارد کشور میشوند. البته من برخلاف برخی ادعاها معتقد نیستم که انبارهای داخلی این دو شرکت در کشور آن قدر پر بوده باشند که طی سال های تحریم توانسته اند یک تنه بازار ایران را اشباع کنند به گونه ای لوازم خانگی سامسونگ و ال جی در کشور تمام نشود. پس واقعیت این است که در طول سالهای تحریم، لوازم خانگی کرده ای از طریق قاچاق و به صورت سازمان یافته و به وفور وارد کشور شده است و خواهد شد. یعنی کرهایها از مبادی غیر قانونی و قاچاق کالا و لوازم خانگی را به کشور ما روانه میکنند و سود آن را هم از پیش گرفته اند. پس فرمان جلوگیری از واردات کالاهای کرهای و لوازم خانگی این کشور روابط اقتصادی و تجاری ما با کره جنوبی به طور کامل قطع نخواهد کرد. به هر حال در داخل کشور برخیها طالب این کالاها هستند و به صورت سنتی از برند ال جی و سامسونگ استفاده می کنند. این افراد به هر صورتی، ولو قاچاق و با چند برابر قیمت لوازم خانگی کره ای را تهیه می کنند؛ این یک واقعیت است. کما اینکه در گذشته زمانی که مسئله جلوگیری از ورود محصولات اپل آمریکا مطرح شد بسیاری تصور می کردند که دیگر پای اپل از ایران بریده شد، اما در تمام این سال ها به وفور محصولات اپل در بازار وجود داشته و حتی در کمترین زمان ممکن محصولات جدید این شرکت به ایران هم وارد می شود. بله درست است که محصولات اپل با قیمت بسیار بالا و به چند برابر در کشور فروخته می شود، ولی نکته اینجاست که علیرغم دستور جلوگیری از ورود محصولات اپل کماکان در ایران به وفور یافت می شوند.
تا اینجای مصاحبه تمرکز روی سیاست های ضد ایرانی کره جنوبی در حوزه اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک بود، اکنون محور گفت وگو را روی مسائل امنیتی، نظامی و دفاعی ببریم. بعد از سفر ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۹ (۲۹ تیر ۹۸) جان بولتون (مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید در دولت ترامپ) به کره جنوبی و ژاپن، سئول ناو جنگی خود «چئونگهائه» را علیه منافع و امنیت ایران به خلیج فارس اعزام کرد؛ ناوی که از سال ۲۰۰۹ تا کنون عملیات علیه دزدان دریایی و محافظت از کشتی های کره جنوبی در خلیج عدن و آبهای بینالمللی بر عهده دارد. این در حالی است که کره جنوبی همانند دیگر واردکنندگان نفت نظیر چین و هند همواره نگران امنیت انرژی در خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان است. آیا با تداوم و تشدید سیاست های مخرب و ضد ایرانی کره جنوبی می توان در این آبراه فشاری را علیه کره جنوبی اعمال کرد؟
به هر حال به خطر افتادن امنیت انرژی در این آبراه، نه تنها کره ای ها، بلکه تولید و اقتصاد کشورهایی نظیر چین، هند و دیگر وارد کنندگان انرژی جهان را با تهدید مواجه می کند. در نتیجه سئول همواره تهدیدی را در منطقه خلیج فارس علیه امنیت انرژی خود احساس میکند، اما پشت گرمی و اساساً تکیه گاه سیاست های ضد ایرانی کره جنوبی، ایالات متحده آمریکاست. پس اگر تهران به سمت استفاده از اهرم های نظامی، امنیتی و دفاعی در منطقه خلیج فارس برای تحت الشعاع قرار دادن امنیت انرژی کره جنوبی پیش رود یقینا حساسیت دیگر کشورهای منطقه و واردکنندگان انرژی در جهان مانند چین را بر خواهد انگیخت و این مسئله احتمالا سبب اجماع علیه ایران خواهد شد. از طرف دیگر چون کره جنوبی همان گونه که در ۲۰۱۹ و با فشار آمریکا با هدف تامین امنیت انرژی خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان علیه منافع ایران وارد عمل شدد، شاید در صورت فشار از جانب تهران، سئول دوباره اقدام به حضور ناو جنگی در این منطقه کند که حساسیت ها را به مراتب افزایش خواده داد.
با این تفاسیر آیا امکان انتقال موازنه امنیتی، نظامی و دفاعی در برابر کره جنوبی از خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان به آسیای جنوب شرقی و در جوار کرهجنوبی از جانب جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؛ یعنی همان گونه که کره ای ها اقدام به اعزام ناو جنگی در نزدیکی مرزهای دریایی ایران می کنند امکان مقابله به مثل تهران وجود دارد؟
پاسخ به سوال شما چند بُعدی است. در بُعد اول اگرچه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان به عنوان یکی از مهمترین شاهراه ها و آبراه های انرژی جهان قلمداد می شود و همواره تحرکات این منطقه با حساسیت بالا مورد رصد جهانی قرار می گیرد، اما نکته اینجاست که در آسیای جنوب شرقی هم همین حساسیت ها، حتی به شکل پررنگ تری وجود دارد. چون در سوالات قبلی اشاره شد که روز به روز، دقیقه به دقیقه و لحظه به لحظه شاهد تشدید گسل آمریکا و چین هستیم که کانون این بحران در منطقه آسیای جنوب شرقی است. بنابراین در منطقه ملتهب آسیای جنوب شرقی که خود کشورهای این منطقه از چین گرفته تا کرهجنوبی، کره شمالی، ژاپن، ویتنام، تایوان، هنگ کنگ، تایلند و ... با حساسیت و محافظه کاری بالا سعی می کنند اقداماتشان با کمترین هزینه همراه شود، حضور ایران نمی تواند بدون چالش و تبعات برای تهران باشد. حتی اگر ایران بخواهد اقدام به حضور مشترک با نیروهای نظامی کره شمالی و چین بکند فقط موازنه امنیتی آسیای جنوب شرقی به هم میخورد و به تبع آن حساسیت آمریکا در شرق آسیا را به دنبال دارد که به موازاتش موازنه امنیتی در خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز ضد منافع ایران به هم می خورد. یعنی اگر تهران بخواهد چه به صورت انفرادی و چه به صورت اشتراکی با کشورهای نظیر چین و کره شمالی، سئول را در آسیای جنوب شرقی تحت فشار قرار دهد قطعاً آمریکا در خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس و تنگه هرمز، ایران را تحت فشار قرار می دهد. چون این مسئله دیگر به امنیت کره جنوبی مربوط نیست، بلکه تهدید کلان راهبرد آمریکا در تقابل با چین است. لذا ایالات متحده با هر کشوری که بخواهد این کلان راهبردش را به هم بزند به شدت برخورد خواهد کرد، آن هم ایرانی که هم اکنون در پروندههای مختلفی از پرونده فعالیتهای هستهای تا توان دفاعی، نفوذ منطقهای در خاورمیانه، حقوق بشر و دیگر مسائل هم درگیر است. بر هم خوردن کلان راهبرد آمریکا در تقابل با چین می تواند واشنگتن را به نقطه ای برساند که حتی علیه تهران دست به ماشه شود. چون کره جنوبی در کنار کشورهایی مانند ژاپن، تایوان، ویتنام، سنگاپور، تایلند و دیگر کشورهای این منطقه عملاً مهره های آمریکا در جنگ با چین در آسیای جنوب شرقی قلمداد می شوند. یعنی این کشورها سهم بسیار جدی در سناریوی محدودسازی قدرت نظامی، امنیتی، تجاری و اقتصادی چین را بر عهده دارند. پس آمریکا تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت کره را در آسیای جنوب شرقی به هیچ وجه قبول نمی کند.
در بُعد دیگر حتی اگر حضور نظامی و امنیتی ایران در کنار مرزهای آبی کرهجنوبی در یک اقدام مقابله به مثل بدون حساسیت آمریکا همراه شود در این شرایط نا به سامان داخلی ما انتقال موازنه امنیتی به آسیای جنوب شرقی توسط ایران به هیچ وجه سیاست درست و منطقی نیست، چرا که این مسئله باعث افزایش هزینه برای ما خواهد شد. در شرایط کنونی که به واسطه تحریم ها کشور در وضعیت چندان خوبی قرار ندارد نمی توان برای خود هزینه تراشی کرد. در پیرامون ایران چالش های امنیتی کم نیست. با احیای حکومت طالبانی در افغانستان چالش امنیتی جدیدی در شرق ایران به وجود امده است، تحرکات ترکیه و جمهوری آذربایجان در قره باغ هم چالش امنیتی را در شمال و شمال غرب شکل داده و ...؛ پیش از همه اینها مسائل مربوط به خاورمیانه هم طی تمام این سال ها به شدت توش و توان توازن سازی امنیتی ایران را کاهش داده است. لذا تجربه انتقال موازنه امنیتی ما در این سالها نشان داده است که این سیاست به جای تولید فرصت، سود و کسب درآمد صرفا هزینه و تهدید را برای کشور به وجود آورده است. در بُعد دیگر نمی توان استعداد نظامی، امنیتی و دفاعی کره ای ها را هم دست کم گرفت. کره جنوبی خود یکی از سازندگان ناو و جنگنده به شمار می رود. پس انتقال موازنه امنیتی به نزدیکی آبهای کره جنوبی قطعاً به سود ما نیست. از این رو معتقدم نباید سیاست انتقال موازنه امنیتی از خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان به آسیای جنوب شرقی توسط جمهوری اسلامی ایران صرفا به دلیل تشدید سیاست های مخرب کره جنوبی اجرایی شود. در یک گام رو به جلو حتی من بر این باور و تاکید دارم که ایران نباید اجازه دهد تنش فعلی سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری کره جنوبی با جمهوری اسلامی وارد فضای امنیتی، نظامی و دفاعی شود. هرچند که من تصور نمی کنم مسئولین کشور هم در این شرایط اساساً تمایل، رغبت و میلی برای این مسئله داشته باشند. حتی من معتقدم جمهوری اسلامی با وجود سیاست های ضد ایرانی کره جنوبی در تلاشند تنش کنونی آن را به نوعی مدیریت کنند.
نظر شما :