برای ایران، شرق جایگزین اتحادیه اروپا می شود؟ (بخش بیست و نهم و پایانی)
برجام می تواند به بازپس گیری استقلال اروپا از آمریکا بیانجامد؟
نویسنده این مطلب: آنالیسا پرتگلا
دیپلماسی ایرانی: دولت دونالد ترامپ جمهوری خواه به پایان رسیده و دولت جو بایدن دموکراتیک جای آن را گرفته است، اما هنوز نشانه های قابل توجهی دال بر تعدیل مواضع واشنگتن در قبال تهران دیده نمی شود. در همین حال، ایران سعی دارد روابط قوی تری با قدرت های جایگزین جهانی ایجاد کند. ایران در طی چهار دهه تضاد با ایالات متحده، یک روند تدریجی «آمریکایی زدایی» را پشت سر گذاشته و نه تنها از آمریکا، که از غرب به طور کلی، فاصله گرفته است. در حقیقت، روابط ایران با اتحادیه اروپا که در طی این سال ها مواضع متغییری در قبال ایران داشته، نیز تحت تاثیر بیگانگی فزاینده آن با بلوک غرب قرار گرفته است. جست و جوی فوری برای یافتن شرکای جدید در روابط اقتصادی و راهبردی سبب شده ایران توجه خود را به سمت شرق، و به ویژه به کشورهایی که به عنوان برندگان اصلی نظم جهانی چندقطبی جدید ظاهر شده اند، یعنی چین و روسیه و هند، معطوف کند.
در حقیقت، ایران موفق شده از تغییر قدرت سیستماتیک رخ داده در دهه های گذشته استفاده و ارتباطات خود را از تقویت مبادلات تجاری دو جانبه گرفته تا تعهدات طولانی مدت پروژه های زیربنایی منطقه ای، با پادشاهان جدید صفحه شطرنج بین المللی در همه جهات عمیق تر کند. این جهت گیری استراتژیک ایران به سمت شرق به یک روند تدریجی «آسیایی شدن»، یعنی ارتقاء وضعیت آسیایی که بتواند بقای اقتصادی ایران را تضمین و ادغام منطقه ای در مقابل غرب را تقویت کند، تبدیل شده است. ایران در پس زمینه تلاش های طولانی آمریکا برای مهار و منزوی کردن آن، فضای محدودی برای مانور داشته است و رونق آن در اقتصاد جهانی باید تحت مدار اقتصادی آسیا، به ویژه تحت حمایت چین، توسعه یابد. در مقابل، دارایی های استراتژیکی که ایران می تواند به اقتصادهای حریص آسیایی ارائه دهد، بازار بزرگ داخلی آن، جمعیت زیاد، تحصیل کرده و جوان، و یکی از بزرگ ترین ذخایر سوخت های فسیلی در سطح جهانی است.
چین به ویژه نقش مهمی در استراتژی نگاه به شرق ایران ایفا می کند، زیرا پکن بزرگ ترین شریک تجاری تهران است. با این حال، ویژگی اساسی روابط پکن و تهران عدم تقارن قدرت، موقعیت و اهداف است که در تاریخ روابط دو کشور ریشه دارد. اگرچه هر دو کشور دوره ای از روابط مشکل دار با غرب را تجربه کرده اند، چین یک قدرت بزرگ است که در رقابت طولانی مدت با ایالات متحده شرکت داشته و به ایجاد منطقه نفوذ از طریق ابتکارعمل کمربند و جاده متعهد است. ایران به نوبه خود یک قدرت منطقه ای است که در نتیجه تحریم های آمریکا آسیب شدیدی را متحمل شده و نتوانسته است مسیر خود را برای ورود مجدد به جامعه بین المللی به طور کامل طی کند. با این حال، تشدید رقابت های آمریکا و چین، آغاز جنگ تجاری بین دو کشور، و پیچیدگی بیشتر روابط آمریکا و ایران در نتیجه خروج واشنگتن از برجام، بر تحولات در روابط چین و ایران تاثیر عمیقی داشته است. توسعه ابتکارعمل کمربند و جاده به طور خاص می تواند زمینه ساز همگرایی متعادل تری باشد، چرا که ایران در قلب کریدور اقتصادی چین-آسیای میانه-غرب آسیا قرار دارد. بنابراین، چالش دو کشور در بلندمدت این خواهد بود که مشارکت استراتژیک جامع خود را به طور موثر و پایدار پیش ببرند.
در مورد روابط ایران با روسیه می توان گفت این روابط از لحاظ تاریخی به دلیل عدم اعتماد و شک متقابل پیچیده بوده است. اما به رغم این پیچیدگی، دو کشور امروز بر اساس همکاری در زمینه هایی با اهداف مشترکی مانند بخش انرژی و نظامی بدون به خطر انداختن منافع حیاتی یکدیگر، به تفاهم رسیده اند. ایران شریک اصلی در بلندپروازی های روسیه برای بازگشت به خاورمیانه است. در واقع ، طلاق چشمگیر روسیه از غرب به ویژه در نتیجه بحران اوکراین در سال 2014، اتفاقی بود که روسیه را نیز به نگاه به شرق ترغیب کرد. برای ایران نیز ، چرخش آمریکا در برجام و قطع روابط اقتصادی با اروپا ، انگیزه اصلی اصلی بوده که آن را به جستجوی شرکای جایگزین سوق داده است.
در رابطه با هند، پروژه های ارتباطی و زیرساختی مانند کوریدور بین المللی شمال-جنوب به علاوه روابط در زمینه انرژی، در روابط ایران با این کشور اهمیت حیاتی دارد. با این حال، هند حتی به اندازه روسیه و چین توانایی جداسازی روابط خود با ایران از روابط با آمریکا را ندارد. از آنجا که به نظر می رسد دولت ناراندرا مودی به طور جدی به تعمیق روابط با واشنگتن متعهد است، دهلی نو چندان در صدد به چالش کشیدن سیاست های آن بر نمی آید. یک مثال کلیدی این است که هند پس از پایان معافیت هایی که دولت ترامپ برای واردکنندگان عمده نفت خام ایران در نظر گرفته بود، به واردات نفت از ایران پایان داد. به علاوه، دولت فعلی هند منافع کلیدی در بهبود روابط با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل را دنبال می کند و از این رو، مجبور است در روابط با ایران و رقبای منطقه ای آن تعادل ایجاد کند. با این حال، روابط هند و ایران در درازمدت گسترش خواهد یافت چون دو کشور یک پیش بینی مشترک آسیایی دارند.
همه اینها چه مفهومی برای اروپا دارد؟ برجام زمینه را برای مشارکت عمیق تر ایران و اتحادیه اروپا فراهم و منافع مهم ایران و اروپا را برآورده می کرد. خروج آمریکا از این معاهده به توانایی اتحادیه اروپا برای ادامه اجرای آن به شدت آسیب زد. به رغم اظهارات شدیدالحن مبنی بر حمایت و تعهد اتحادیه اروپا از برجام، اقداماتی که اتحادیه برای محافظت از خود در برابر تحریم های آمریکا انجام داده است چندان در حفظ روابط اقتصادی با ایران موثر نبوده. در حقیقت، به دلیل ناتوانی اتحادیه اروپا در عمل به تعهدات اقتصادی در برجام، و نه به دلیل خروج آمریکا از توافق، بود که ایران از ماه مه 2019 شروع به عقب نشینی تدریجی از تعهدات خود کرد. درام برجام اساسا افشا کننده بسیاری از محدودیت های اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر جهانی قلمداد می شود. در حالی که بحث بر سر «حاکمیت اروپا» ناگهان با هشدار شدید امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، درباره «در لبه پرتگاه» ایستادن اتحاده اروپا بالا گرفت، اما به نظر می رسد زمان مناسب برای اقدام اروپا برای آغاز جست و جوی راه حل ها هنوز فرا رسیده است.
خروج آمریکا از توافق نه تنها ضربه ای به پیوند در دو سوی اقیانوس اطلس وارد کرده، بلکه محدودیت های سیاست خارجی اروپا را نیز آشکار ساخته است. در حالی که اتحادیه اروپا به طور بالقوه از ورود مجدد ایران به جامعه جهانی سود می برد، امروزه عمدتا این بازیگران دیگر هستند که همکاری خود را با ایران عمیق تر می کنند. اگر اتحادیه اروپا آرزوی بازی در صحنه جهانی با بازیگران اصلی مانند ایالات متحده، چین، روسیه و هند را داشته باشد، کل درام برجام قطعا زنگ هشداری برای آن بوده است.
منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :