پکن ممکن است در سیاست‌هایی تجدید نظر کند

درس‌های جنگ اسرائیل و ایران برای چین در نبرد احتمالی با تایوان

۲۵ مرداد ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۴۵۷۵ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
این مقاله مهمترین این درس‌ها، به ویژه درس‌هایی که برنامه‌ریزان نظامی چین ممکن است بیاموزند و چالش‌هایی که ممکن است در اجرای آنها با آن مواجه شوند را تجزیه و تحلیل می‌کند، بدون اینکه به تمام چالش‌هایی که می‌تواند مانع تهاجم گسترده چین به تایوان شود، بپردازد.
درس‌های جنگ اسرائیل و ایران برای چین در نبرد احتمالی با تایوان

دیپلماسی ایرانی: جنگ کوتاه اسرائیل و آمریکا علیه ایران در ژوئن گذشته، برنامه‌ریزان نظامی در سراسر جهان را در مورد تکامل عملیات نظامی و ادغام آنها در عملیات‌های چند حوزه‌ای، اهمیت فناوری و سلاح‌های غیرمتعارف و اهمیت اتحادها، به فکر فرو برده است.

در چین، متخصصان بر اساس دکترین اجتناب‌ناپذیری مداخله مستقیم ایالات متحده برای حمایت از تایوان در هرگونه جنگ آینده با چین، بر هرگونه اقدام نظامی انجام شده توسط نیروهای آمریکایی، به ویژه در هر کجای جهان، تمرکز می‌کنند.

این مقاله مهمترین این درس‌ها، به ویژه درس‌هایی که برنامه‌ریزان نظامی چین ممکن است بیاموزند و چالش‌هایی که ممکن است در اجرای آنها با آن مواجه شوند را تجزیه و تحلیل می‌کند، بدون اینکه به تمام چالش‌هایی که می‌تواند مانع تهاجم گسترده چین به تایوان شود، بپردازد.

زمینه‌های عملیات نظامی چین علیه تایوان

اول از همه، باید توجه داشت که این باور که مشارکت ایالات متحده در حملات به برنامه هسته‌ای ایران، سیگنال هشداری برای چین در مورد تایوان بوده، تا حدودی اغراق‌آمیز است. دلیل این امر آن است که درگیری در تنگه تایوان اساساً با جنگ ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران از چندین جنبه کلیدی متفاوت است. مهمترین این جنبه‌ها این است که عملیات نظامی علیه ایران یک عملیات دقیق، دقیق و کوتاه مدت بود، در حالی که هرگونه عملیات نظامی علیه تایوان، از نظر تسلیحات، تعدد جبهه‌ها و شاخه‌های ارتش آزادی‌بخش خلق درگیر، یک تهاجم جامع و گسترده‌تر خواهد بود. علاوه بر این، موازنه قدرت بین اسرائیل و ایران اساساً با موازنه قدرت بین چین و تایوان متفاوت است. علاوه بر این، زمینه بین‌المللی کاملاً متفاوت است و مدت زمان مورد انتظار نبرد کاملاً با یک رویارویی کوتاه و محدود با ایران مغایرت دارد.

با این وجود، ممکن است درس‌هایی از این جنگ از طرف چینی، البته در مقیاس محدود، آموخته شده باشد. برای درک ماهیت این درس‌ها، این مقاله بر سناریوی حمله به تایوان تمرکز می‌کند و چندین سناریوی دیگر را کنار می‌گذارد که مهم‌ترین آنها توقف در اعمال محاصره بر جزیره، اعمال ممنوعیت صادرات و واردات به تایوان یا ادامه وضع موجود فشار نظامی در سطح پایین‌تر از جنگ است.

در این سناریو، چین یک حمله دریایی به تایوان را آغاز خواهد کرد که با حملات هوایی (از جمله هواپیما و موشک) با هدف قرار دادن سایت‌های فرماندهی و کنترل، ارتباطات و مراکز سیاسی کلیدی در تایوان، به عنوان مقدمه‌ای برای شروع یک حمله آبی – خاکی به چندین ساحل در سواحل شمالی و غربی جزیره، همراه خواهد بود.

در مرحله اول، چین قبل از تلاش برای تأمین سرپل‌های ساحلی برای نیروهای پیاده در جزیره اصلی، به دنبال دستیابی به برتری هوایی است. نیروهای چینی برای افزایش توانایی خود در انتقال نیروها و تجهیزات از طریق تنگه، به استفاده از کشتی‌های غیرنظامی متکی هستند. برای یک عملیات پیاده‌سازی موفق، نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق باید مواضع بازدارنده در سراسر تنگه تایوان ایجاد کند، یک کمربند دریایی در اطراف جزیره به‌وجود آورد تا از هرگونه حمایت خارجی جلوگیری کند و هرگونه تلاش نفوذی نیروهای تایوانی را خنثی کند. نیروی هوایی چین از نیروی دریایی در اجرای محاصره هوایی جزیره و جلوگیری از هرگونه تقویت یا تدارکات هوایی که ممکن است توسط طرف‌های خارجی، در درجه اول ایالات متحده، برای تایوان فراهم شود، پشتیبانی خواهد کرد.

آنچه احتمال انجام عملیات آبی – خاکی توسط چین در تایوان را افزایش می‌دهد این است که این نوع عملیات جزء پنج عملیات مهم در دکترین دفاعی چین است که شامل عملیات ضد فرود، محاصره جزایر، ضد حملات مرزی و عملیات ضد حمله هوایی نیز می‌شود. این عملیات‌ها در دکترین دفاعی چین که اولین بار در نوامبر ۲۰۲۰ با عنوان "راهنمای عملیات مشترک ارتش آزادیبخش خلق" منتشر شد، گنجانده شده بودند.

درس‌های آموخته‌شده

حملات اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای و نظامی ایران، نمونه‌ای از اثربخشی عملیاتی جنگ چند دامنه‌ای را ارائه داد که از سطح بالایی از هماهنگی بین هواپیماهای رادارگریز، اطلاعات، اختلال سایبری و جنگ روانی توسط اسرائیل و ایالات متحده استفاده می‌کرد. علاوه بر این، ایالات متحده توانایی خود را در استقرار قابلیت‌های استراتژیک خود، به‌ویژه هواپیماهای سوخت‌رسانی هوایی، بمب‌افکن‌های  B-2، جت‌های جنگنده و سیستم‌های دفاع هوایی، در یک نبرد از نظر جغرافیایی دور در مدت زمان کوتاهی نشان داد. بدون شک، برنامه‌ریزان نظامی چین و همتایان آنها در سراسر جهان به دنبال استخراج درس‌هایی بوده‌اند که ممکن است در یک عملیات نظامی گسترده‌تر برای الحاق تایوان مفید باشد.

برجسته‌ترین درس‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی که متخصصان چینی ممکن است بر آنها تمرکز کنند عبارتند از:

- اهمیت فوق‌العاده یک مرکز فرماندهی مشترک مؤثر مبتنی بر هماهنگی بین تمام شاخه‌ها و جبهه‌های نیروهای مسلح (عملیات‌های چند دامنه‌ای).

- اهمیت دستیابی به برتری هوایی در اوایل نبرد، که اسرائیل در دستیابی به آن موفق شد.

- برتری اسرائیل در کار اطلاعاتی و سطح بالای نفوذ آن در نخبگان سیاسی و نظامی ایران، همراه با توانایی آن در انجام حملات دقیق که به ترورهای گسترده رهبران ایران منجر شده است.

- برتری اسرائیل در جنگ هیبریدی، که قابلیت‌های رزمی، سایبری، اطلاعاتی و روانی علیه ایران را شامل می‌شود، به آن کمک کرده است تا اعتماد به نفس را تضعیف و تصمیمات را در سطوح نظامی و سیاسی در ایران مختل کند، علاوه بر این، شک و اضطراب را در بین مردم گسترش می‌دهد.

- اهمیت استراتژیک اتحاد اسرائیل با ایالات متحده. نیروهای آمریکایی در هر مرحله از نبرد، از جمع‌آوری اطلاعات، سوخت‌گیری در هوا و سرنگونی موشک‌های ایرانی قبل از رسیدن به حریم هوایی اسرائیل گرفته تا مداخله مستقیم برای هدف قرار دادن راکتورهای اصفهان، نطنز و فردو، به همتایان اسرائیلی خود کمک کرده‌اند و به اسرائیل دست برتر نظامی داده‌اند.

طبق این نتیجه‌گیری‌ها، و با در نظر گرفتن تفاوت‌ها در ابعاد میدانی، عملیاتی، لجستیکی و دامنه نبرد، چین چاره‌ای ندارد جز دستیابی به برتری هوایی در نبرد با نابودی پدافند هوایی تایوان به گونه‌ای که به آن اجازه دهد کنترل کامل هوایی و آزادی عملیاتی برای جت‌های جنگنده خود را به دست آورد. این کنترل هوایی همچنین به چین کمک می‌کند تا از ورود هرگونه کمکی از سوی طرف‌های خارجی (ایالات متحده و متحدانش) مانع شود.

علاوه بر برتری هوایی، ایران توانایی خود را در به‌کارگیری پهپادها به گونه‌ای نشان داده است که به آن اجازه می‌دهد تا پدافند هوایی اسرائیل را تحت الشعاع قرار دهد و سیستم‌های پرهزینه را علیه اهداف کم‌هزینه به کار گیرد. چین در حال حاضر یک بازیگر جهانی بزرگ در صنعت پهپاد است که انتظار می‌رود در صورت جنگ نقش محوری در از کار انداختن پدافند هوایی تایوان، آمریکا و ژاپن ایفا کند.

جنگ اسرائیل و ایران همچنین اهمیت فزاینده موشک‌های بالستیک و کروز را در انجام هدف‌گیری دقیق در میان‌مدت و بلندمدت به عنوان عملیات پشتیبانی از تلاش اصلی جنگ در طول نبرد نشان داد. موشک‌ها، از هر نوع و کاربردی، نقش کلیدی در برنامه‌ریزی چین برای یک لشکرکشی نظامی علیه تایوان ایفا می‌کنند.

در اوت ۲۰۲۲، پس از این که نانسی پلوسی، رئیس وقت مجلس نمایندگان ایالات متحده از تایوان دید کرد، نیروی موشکی ارتش آزادی‌بخش خلق چین چندین موشک DF-15 را در اطراف تایوان پرتاب کرد که بر فراز تایپه پرواز کردند و در آب‌های سرزمینی ژاپن در دریای چین شرقی فرود آمدند. در آوریل ۲۰۲۳، ارتش چین اعلام کرد که حملاتی را به «اهداف کلیدی» در تایوان شبیه‌سازی کرده است و انیمیشنی را منتشر کرد که حملات واحدهای موشک بالستیک و کروز مستقر در سرزمین اصلی به شهرهای تایوان را نشان می‌دهد. فرماندهی جبهه شرقی ارتش نیز ویدئویی سه‌بعدی منتشر کرد که پرتاب موشک به تایوان را در طول رزمایش «شمشیر مشترک A» که در مه ۲۰۲۴ انجام شد، شبیه‌سازی می‌کرد.

این جنگ همچنین اهمیت حداکثری ماهواره‌ها را برای عملیات‌های موسوم به "ISR" (اطلاعات، نظارت و شناسایی) ثابت کرد. مهم‌ترین کاربردهای ماهواره‌ها در تعیین دقیق اهداف در داخل ایران برای جنگنده‌های اسرائیلی/آمریکایی و هدایت دقیق موشک‌های بالستیک ایران به سمت اهداف در داخل اسرائیل (سیستم چینی بایدو) بود.

و اتصال سیستم ماهواره‌ای چین متخصص در عملیات "ISR" با موشک‌های هدایت‌شونده (بالستیک و کروز) با کمک ماهواره‌هایی که می‌توانند از طریق "سیستم ارتباط ماهواره‌ای" آخرین ساختارهای هدف را دریافت کنند. طبق برآوردهای وزارت دفاع ایالات متحده، پوشش این قابلیت‌های موشکی چین از دریای فیلیپین تا جزیره آمریکایی گوام، شمال اقیانوس هند، خلیج فارس و حتی شرق دریای مدیترانه امتداد دارد. در صورت نابودی ماهواره‌ها، چین سیستم موشکی اضطراری کوایجو را در اختیار دارد که به آن اجازه می‌دهد ماهواره‌های نظارتی کوچک را در مدار پایین زمین با استفاده از سکوهای پرتاب قابل حمل برای انجام عملیات شناسایی یا جایگزینی ارتباطات از دست رفته در طول نبرد پرتاب کند و به شناسایی اهداف ادامه دهد.

این امر، هدف‌گیری دقیق آمریکا در طول جنگ اول خلیج فارس و موشک‌های هدایت‌شونده و قابلیت‌های پیشرفته "ISR" در هدف‌گیری و ارزیابی خسارت را تأیید کرد، که بعدها علاقه زیاد چین به ایجاد یک نیروی موشکی بزرگ را شکل داد. اثربخشی این سیستم در دقت هدف‌گیری اسرائیل/آمریکا در طول جنگ با ایران نشان داده شده است. برعکس، نتیجه‌گیری تحلیلگران چینی در مورد اهداف روسی با استفاده از موشک‌های هدایت‌شونده دقیق علیه اوکراین این است که آنها سطح تخریب و اثربخشی نسبتاً محدودی ایجاد می‌کنند. این امر در مورد اثربخشی قابلیت‌های موشکی ایران در جنگ با اسرائیل نیز صدق می‌کند. هدف قرار دادن القاعده در قطر توسط ایران، توجه را به نگرانی‌های واقعی آمریکا در مورد احتمال انجام حملات پیشگیرانه گسترده توسط چین در آغاز هرگونه درگیری منطقه‌ای با استفاده از موشک‌های متعارف، که در درجه اول پایگاه‌های نظامی آمریکا و مراکز لجستیکی حیاتی آمریکا مستقر در سایر کشورهای منطقه را هدف قرار می‌دهد، جلب کرد.

با این حال، تفاوت بین الزامات جنگ اسرائیل و ایران و سناریوی جنگ در خلیج تایوان، تنوع اهداف نیروی موشکی چین است که نه تنها نابودی اهداف حساس در جزیره تایوان (به روشی مشابه اهداف ایران برای اسرائیل) را شامل می‌شود، بلکه این واقعیت را نیز در بر می‌گیرد که موشک‌های ضد کشتی نقش محوری در هدف قرار دادن ناوهای هواپیمابر و کشتی‌های دریایی تایوانی و توپخانه‌های پشتیبانی آنها دارند که محور اصلی در طول جنگ علیه ایران است.

چین همچنین مشغول استقرار سیستم‌های دفاع هوایی به شیوه‌ای استراتژیک خواهد بود، از جمله دفاع در برابر حملات مورد انتظار از نیروی هوایی و موشک‌های تایوان؛ اما مهمترین قابلیت‌های آمریکایی، مانند بمب‌افکن‌های دوربرد که می‌توانند مستقیماً از خاک آمریکا ("B-2" در جنگ علیه ایران) عملیات انجام دهند، و توانایی جلوگیری از دسترسی آمریکا از طریق موشک‌های میان‌برد که قبلاً تحت پیمان "نیروهای هسته‌ای میان‌برد" ممنوع بودند، پیمانی که ایالات متحده در سال ۲۰۱۹ از آن خارج شد.

هنگام ارزیابی این درس‌ها باید در نظر گرفته شود که چین در بیشتر این قابلیت‌های نظامی بسیار پیشرفته است، که از زمان اصلاحات جامع انجام شده توسط ارتش آزادی‌بخش خلق از سال ۲۰۱۵، ساخت این قابلیت‌ها را تسریع کرده است. یکی از مهمترین این اصلاحات، تغییر به سمت تقویت اثربخشی عملیات مشترک در ارتش آزادی‌بخش خلق، به ویژه پس از انتشار کتاب سفید در سال ۲۰۱۹ با عنوان "دفاع ملی چین در عصر جدید" است که عملیات مشترک را به محور سیاست‌های دفاعی چین تبدیل کرده است. در بررسی روش‌های مدیریت نبردهای نظامی مدرن، از اوکراین گرفته تا غزه و جنگ اسرائیل و ایران، تمرکز چینی‌ها بر چیزی است که در پکن تغییر به سمت «جنگ‌های محلی مبتنی بر اطلاعات» (ادغام فناوری و سیستم‌های اطلاعاتی در تمام عملیات نظامی) نامیده می‌شود.

با وجود این، چالش‌هایی وجود دارد که از به‌کارگیری برخی از این درس‌ها، به‌ویژه درس‌هایی که از جنگ اسرائیل و ایران گرفته شده است، مانع می‌شود. این چالش‌ها علاوه بر نزدیکی فاصله جغرافیایی، به دامنه نبرد، تعداد سلاح‌ها و مناطق، قدرت دشمن و میزان مداخله خارجی متفقین نیز مربوط می‌شوند.

اهداف نظامی دشوار

عملیات نظامی علیه تایوان ممکن است مانند جنگ اسرائیل و ایران بر اساس اهداف هوایی دقیق نباشد، بلکه بر اساس اجرای یک عملیات بمباران در مقیاس بزرگ خواهد بود (طبق برآوردهای نظامی، این عملیات ممکن است بسیار فراتر از مقیاس عملیات فرود در نرماندی برای آزادسازی فرانسه در طول جنگ جهانی دوم باشد). و عملیات فرود در برمه یکی از دشوارترین عملیات نظامی در جهان است، زیرا چین باید آن را در شرایط آب و هوایی آرام در سراسر تنگه انجام دهد (که با توجه به کنترل بادهای موسمی بر تنگه و نیروهایش در بیشتر ماه‌های سال، وضعیتی نسبتاً نادر است) و بسیج تجهیزات و نیروهای عظیم در سواحل، که به تایوان و ایالات متحده فرصتی برای مشاهده می‌دهد. ماه‌ها، و مقاومت نیروهای تایوانی که در صورت موفقیت در عملیات فرود، متحمل خسارات زیادی به نیروهای چینی شده‌اند.

در زیر چالش‌هایی که ممکن است در کاربرد عملیاتی هرگونه درس آموخته شده از موفقیت‌ها (و شکست‌ها) در طول جنگ اسرائیل و ایران، که برنامه‌ریزان نظامی چین را به خود مشغول کرده است، با آنها مواجه شوند، آورده شده است:

شکست سیستم‌های موشکی بالستیک و کروز، بمب‌افکن‌ها، جنگنده‌ها و پهپادها، و حملات سایبری به سیستم‌های ارتباطی و انرژی، و موشک‌های زمین به هوای دوربرد در بررسی برتری هوایی چین. این چالش ممکن است در صورت شکست نیروی هوایی چین در عملیات هدف‌گیری دقیق و نابودی سیستم‌های پدافند هوایی تایوان، یا موفقیت نیروهای پدافند هوایی و نیروی هوایی تایوان در خنثی کردن عملیات نیروهای چینی، یا موفقیت ایالات متحده در نابودی گروه بزرگی از موشک‌های سام دوربرد، رادارها و حسگرها، و سیستم‌های توسعه داده برای پدافند هوایی در امتداد سواحل چین، به واقعیت تبدیل شود. پیامدهای کاهش سیستم‌های پدافند هوایی اسرائیل و کاهش ذخایر موشک‌ها و مهمات آشکار شده، که به توانایی موشک‌های ایرانی برای اصابت به چندین شهر و مکان اسرائیلی و ایجاد خسارات نسبتاً زیاد منجر شده است. و از این نتیجه گرفتیم که قابلیت‌های دفاع هوایی اسرائیل نمی‌تواند در برابر یک نبرد دوربرد مقاومت کند و موشک‌های موجود در آن به عنوان سلاح‌های تهاجمی استفاده می‌شوند.

شکست در ارتش آزادی‌بخش خلق به عنوان "حمله متقابل" شناخته می‌شود که به طور خاص برای جلوگیری از امضای قرارداد با نیروهای تایوانی توسط ایالات متحده طراحی شده است. این ممکن است به دلیل توانایی ایالات متحده در نابودی ماهواره‌ها و سکوهای هدایت موشک و شناسایی و کشف اهداف به منظور غیرفعال کردن نیروی موشکی عظیم چین، با راه‌اندازی یک جنگ فضایی با پرتاب موشک‌های ضد ماهواره و عدم موفقیت ارتش چین در دفاع از آنها باشد.

توانایی ایالات متحده در بسیج اتحادی از شرکای خود در منطقه هند و اقیانوس آرام برای شرکت مستقیم در نبرد و کمک به جنبه‌های لجستیکی با ارائه انبارهای بزرگ سلاح و تجهیزات مطابق با طرح پر کردن شکاف مهمات در منطقه به رهبری وزیر دفاع، پیتر هگسیت است. در جریان حملات به ایران، اتحاد نظامی بین ایالات متحده و اسرائیل سطح بالایی از هماهنگی و ادغام فرماندهی عملیات مشترک، سیستم‌های تسلیحاتی، کار اطلاعاتی، حملات سایبری و پدافند هوایی را نشان داد که امکان عملیات نظامی مشترک با متحدان آسیایی واشنگتن را فراهم می‌کند. و «تقسیم بار» نظامی رئیس جمهور دونالد ترامپ در برابر متحدان، به اصل «اول آمریکا» به عنوان یک باور سیاسی در برخورد با شرکای خارجی مربوط می‌شود.

حمایت قوی مخالفان داخلی برای سوءاستفاده از جنگ و بی‌ثبات کردن استقرار رژیم چین با شروع هدف قرار دادن رهبران سیاسی و نظامی، مشابه ترور رهبران ارشد ارتش و سپاه پاسداران ایران، و تلاش برای ترور رئیس جمهور، رئیس مجلس و آخرین مقامات در ایران که بعداً کشف شد. خطر جدایی مناطقی مانند تبت و سین کیانگ افزایش می‌یابد در حالی که جنبش دموکراتیک در هنگ کنگ مستقیماً حکومت را به چالش می‌کشد. و خطرات مرتبط با این سناریو در صورت شکست عملیات نظامی افزایش خواهد یافت. بنابراین، پیامدهای بلندمدتی برای مشروعیت سیستم چین و جایگاه آن در سیستم بین‌المللی وجود خواهد داشت.

نتیجه‌گیری

مطمئنا تحلیلگران نظامی چین، با درس گرفتن از جنگ اسرائیل/آمریکا علیه ایران، ممکن است اصلاحاتی در برنامه‌های حمله به تایوان یا توسعه برخی از سلاح‌ها یا جنبه‌های نبرد ایجاد کنند تا با اهداف جنگ‌های مدرن، به ویژه در رابطه با ادغام فناوری و پلتفرم‌های نظامی غیرسنتی، سازگارتر باشند. با این حال، روند توسعه جامع نیروهای مسلح چین از سال ۲۰۱۵ نشان می‌دهد که ارتش آزادی‌بخش خلق در اکثر جنبه‌ها و اصول عملیاتی که اسرائیل و ایران در آن برتری دارند، برتر است.

منبع: مرکز الامارات للسیاسات / ترجمه: علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: چین تایوان چین و امریکا جنگ چین با تایوان جنگ ایران و اسرائیل امریکا چین تایوان عملیات نظامی عملیات مشترک ارتش چین


نظر شما :