کشتار ارامنه، میراث شوم عثمانی است
بایدن و اعلام نسل کشی ارامنه
دیپلماسی ایرانی: تبعید و کشتار جمعی ارامنه در سال های آغازین قرن بیستم و در فاصله سال های ۱۹۱۵ الی ۱۹۱۷ توسط دولت ترکان جوان در نظام عثمانی، برای جمهوری ترکیه که بر خرابه های این امپراتوری تاسیس شده به یک کابوس تبدیل شده است.
هر گاه ۲۴ آوریل، سالگرد کشتار و تبعید جمعی ارامنه فرا می رسد، سیاست خارجی و داخلی ترکیه قبل و بعد از آن درگیر ابعاد مختلف آن می شود. امسال با شناسایی حادثه کشتار ارامنه بعنوان نسل کشی از سوی بایدن رییسجمهوری آمریکا زخمی عمیق تر بر پیکر ترکیه ای وارد شد که همچنان با بحران هویت درگیر است.
پس از شکست عثمانی در بالکان، بین النهرین و شامات سیاست نگاه به شرق و گسترش حوزه ترکی و اسلامی تا ماوراءالنهر مورد توجه خاص ترکان جوان قرار گرفت. مبنا و پایه در رویکرد به شرق یکسان سازی قومی و مذهبی بر اساس دو محور ترک گرایی و تسنن بود. دولت ترک های جوان در نظام عثمانی در تحقق این هدف اولین گام را با تبعید و کشتار ارامنه برداشتند. بعدها این سیاست حتی با ظهور جمهوری ترکیه نیز با تبادل یونانی ها با مسلمانان، قتل عام علویان در درسیم و ترک کوهستانی قلمداد کردن کردها تداوم یاقته است و تا امروز نیز با فشار بر کردها همچنان ادامه دارد.
ارامنه اولین قربانیان گذر از عثمانی به جمهوری بوده اند. اما با تئوریزه کردن ترک گرایی مبتنی بر تسنن در جمهوری ترکیه و ادامه تاکید بر هویت یگانه جمهوریت، کردها و علوی ها نیز قربانی سیاست نفی هویت خویش در راستای سیاست سیستمی یکسان سازی شده و همچنان می شوند. نکته آنکه باید توجه شود که در تبعید و کشتار ارامنه به نقش محوری کردها در حادثه کمتر اشاره می شود. ادامه و گسترش دامنه سیاست یکسان سازی در جمهوری ترکیه با نفی و به چالش کشیدن هویت و جایگاه کردهای شریک در کشتار ارامنه توسط ترک ها، خود طنز تلخ تاریخ است. سیاستی که تبعات آن گرفتار شدن کردها در دایره این رویکرد تا به امروز بوده است.
واقعیت آن است که با قرار گرفتن عثمانی در کنار آلمان در جنگ اول، بخش قابل توجهی از ارامنه تابع عثمانی با رویای دستیابی به استقلال در کنار روس ها در جنگ با عثمانی قرار گرفته اند. در حالی که از نگاه ترک های جوان حزب اتحاد و ترقی، ارامنه مانع پیوند دنیای ترک بودند. این معادله در کنار شکست فاجعه بار قامشلو بستری را ایجاد کرد که نتیجه آن کشتار و تبعیدی شد که امروز ده ها کشور و در آخرین اقدام، امریکا از آن به عنوان نسل کشی یاد می کنند.
ترک های جوان که در نتیجه شکست ها به شدت تحت تاثیر احساسات ملی و مذهبی قرار داشتند، نمی خواستند در سرزمین اصلی امپراتوری تجربه بلغارستان تکرار شود. لذا با کشتار و تبعید سیستماتیک دست به اقداماتی زدند که با گذشت بیش از یک قرن همچنان دامن ترکیه را گرفته است.
پس از سقوط حکومت ترک های جوان بسیاری از عوامل این کشتارها دستگیر و محاکمه شده و حتی گفته می شود آتاترک در اوایل قدرت گیری خویش از این حادثه به عنوان اقدامی شرم آور یاد کرده است. با این وجود و پس از گذشت بیش از یک قرن، هیچ وقت ترکیه اجازه نداده است که پرونده کشتار و تبعید ارامنه بخاطر آثار سیاسی و حقوقی آن تا به امروز بطور کامل باز شود.
اقدامات کشورها در شناسایی کشتار و تبعید ارامنه به عنوان نسل کشی با هدف فشار به ترکیه به عنوان میراث دار عثمانی برای پذیرش تبعات اقدام شوم نسل کشی است. این سیاست در کف خواستار عذرخواهی و دادن غرامت توسط دولت ترکیه و در سقف عطای خاک است که تحقق با وجهه دوم دور از ذهن است.
به هر حال هر سال با نزدیک شدن به ۲۴ آوریل این داستان تکرار خواهد شد. امسال با شناسایی کشتار ارامنه توسط آمریکا بر ابعاد و پیچیدگی های حادثه تبعید و کشتار ارامنه در حالی افزوده می شود که روابط واشنگتن و آنکارا در حوزههایی مختلف دچار مشکلات عدیده است. به نظر می رسد چهار سال پیش رو با توجه به نگاه خاص دموکرات ها به مسائل حقوق بشری، روابط آمریکا و ترکیه در ابعاد مختلف با فراز و نشیب های بیشتر از گذشته مواجه شود.
سئوال این است که با توجه به معضلات متعدد ترکیه در ابعاد سیاسی و اقتصادی و با مد نظر قرار دادن اختلافات آنکارا و واشنگتن و میزان وابستگی شدید اقتصادی ترکیه به آمریکا، آیا این روند می تواند بسترساز پایان رویاهای اردوغان و.... باشد. باید صبر کرد و دید.
نظر شما :