رفتارهای خصمانه اخیر تل آویو علیه تهران و مذاکرات سخت برجامی که در پیش است
معمای پیچیده ایران – امریکا – اسرائیل و مذاکرات وین
دیپلماسی ایرانی: در روزهای گذشته شاهد تحولات جدیدی در پرونده هسته ای کشورمان بودیم. از یک سو ایران و 1+4 از پیشرفت هایی در مذاکراتشان در وین خبر دادند که امیدواری هایی را برای احیای برجام به وجود آورد و از سوی دیگر شاهد خرابکاری در تاسیسات هسته ای نطنز بودیم که این بار بر خلاف همیشه، اسرائیل صریح تر مسئولیت این خرابکاری را بر عهده گرفت. در مقابل این اقدام خرابکارانه، عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان که مدیریت مذاکرات ایران در وین را بر عهده دارد، ساعاتی پس از آنکه به وین رسید اعلام کرد که ایران برای نخستین بار غنی سازی 60 درصدی را آغاز می کند. وی خبر داد که این اقدام ایران در پاسخ به خرابکاری اسرائیل در تاسیسات هسته ای نطنز انجام می شود. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز خبر داد که غنی سازی 60 درصدی در تاسیسات هسته ای نطنز، جایی که اسرائیلی ها در آن اقدام به خرابکاری کرده اند، انجام می شود.
به روشنی شاهدیم که تنش میان ایران و اسرائیل وارد مرحله تازه ای شده است که نمود علنی آن را در حمله به نفتکش های دو طرف در آب های آزاد و همچنین خرابکاری اسرائیل در تاسیسات هسته ای ایران مشاهده می کنیم.
بنابراین در طول دست کم یک ماه گذشته تحولات تازه ای را در پرونده ایران و اسرائیل و جامعه غربی در عین آغاز مذاکرات ایران با 1+4 برای احیای برجام شاهدیم.
در اینجا سعی بر این است که نگاهی متفاوت به این تحولات بیندازیم و پاسخی برای این پرسش بیابیم که اولا، در حالی که اسرائیل رسما اعلام کرده در آستانه مذاکرات غیرمستقیم امریکا با ایران برای بازگشت امریکا به برجام با این کشور کمیته مشترک تشکیل داده تا در جریان گفت وگوها قرار بگیرد و "ناگهان در برابر یک عمل انجام شده قرار نگیرد و شوکه نشود"، چرا باید در تاسیسات هسته ای ایران خرابکاری کند یا به منافع ایران اعم از کشتی ها یا نیروهای همسو با آن در سوریه حمله کند در حالی که جامعه جهانی بعد از آمدن جو بایدن به کاخ سفید همه تلاش خود را به کار گرفته است تا برجام را به سرانجام برساند؟ بسیاری می گویند که اسرائیل از روند مذاکرات وین نگران است، دقیقا این نگرانی چیست؟ ثانیا، چرا ایران باید در حالی که برای لغو تحریم ها و احیای برجام تلاش می کند به سراغ غنی سازی 60 درصدی برود؟
به اعتقاد نگارنده و بسیاری دیگر از تحلیلگران نگرانی عمده ایران و اسرائیل بیش از همه از امریکاست. نوع رفتاری که امریکا در دو ماهه اخیر پیش گرفته است نشان می دهد که ایران و اسرائیل، هر دو از رفتارهای امریکا بیش از پیش نگران شده اند.
امریکا
جو بایدن، رئیس جمهوری امریکا در نخستین سخنرانی خود بعد از آغاز به کارش در کاخ سفید، زمانی که درباره سیاست خارجی اش صحبت می کرد، گفت که اولویتش در سیاست خارجی چین و روسیه خواهد بود. وی کوچکترین گریزی به ایران و برجام نزد. بایدن درباره ایران صرفا به آنچه سیاست های تهدیدآمیز ایران نسبت به کشورهای منطقه تعبیر کرد، اشاره کرد و اولویت خود را در خاورمیانه پایان دادن به جنگ یمن اعلام کرد. این سخنرانی نشان داد که بایدن قرار است محور سیاست خارجی خود را روی چین و روسیه بگذارد و ایران در اولویت سیاست هایش نخواهد بود و حتی برجام جزء اولویت های نخست او نیست. این مساله هم ایران که از تحریم های یکجانبه ایالات متحده رنج می برد و تلاش دارد آنها را لغو کند، نگران کرد و هم اسرائیل که همواره گفته نگرانی نخستش در منطقه سیاست ها و برنامه های منطقه ای و هسته ای ایران است.
اسرائیل
تل آویو از این که مذاکرات هسته ای به شکلی پیش برود که نگرانی هایش را رفع نکند، نگران است. برای همین از آغاز به کار دولت بایدن تا کنون چند بار به صراحت تهدید کرده که حتی بدون امریکا ممکن است علیه ایران سراغ گزینه نظامی برود. تهدید به گزینه نظامی بیش از آنکه تهدیدی خطاب به ایران باشد بیشتر به نظر می رسد امریکا را خطاب قرار داده است.
به عبارت دیگر اسرائیل از این نگران است که ایالات متحده در مذاکرات خود با تهران به یک توافق نیم بند برسد، بدون این که به نگرانی هایش توجه کند، چراکه به صراحت گفته اولویتش چین و روسیه هستند. به ویژه که افزایش همکاری های چین و اسرائیل، امریکا را بیش از پیش نگران کرده و گزارش های متعدد حاکی از آن است که این مساله می تواند به چالشی تازه در روابط تل آویو – واشنگتن تبدیل شود. از سوی دیگر خودداری اسرائیل در کمک به تحرکات تسلیحاتی ایالات متحده به سود متحدانش در دریای مدیترانه در پرونده اوکراین، سبب خشم امریکا از اسرائیل شده است.
برای همین، اسرائیل در حال تشدید تنش با ایران است مبادا که توجه ها از ایران منحرف شود و تهران از اولویت سیاست های امریکا و دیگر بازیگران عرصه بین المللی، زودتر از آنچه اسرائیل انتظار دارد، خارج شود.
به عبارت دیگر، مساله اسرائیل نفس مذاکرات وین نیست، بلکه سر هم بندی کردن آن، مشابه آنچه در دوره اوباما اتفاق افتاد، است که توجهی به نگرانی های اسرائیل نشد.
از سوی دیگر بعید نیست که اسرائیل موضوع ایران را در گرو پرونده های دیگر سیاسی خود، از جمله در رابطه با روسیه و چین، در برابر امریکا و جامعه غربی قرار دهد.
ایران
تهران به نوعی دیگر نسبت به رفتارهای امریکا نگران است. تهران از این نگران است که ایالات متحده مذاکره را برای مذاکره بخواهد و به هیچ تغییری در پیشبردِ امور راکد مانده در برجام تن ندهد. به ویژه در زمینه رفع تحریم ها که فشار سنگینی را به اقتصاد ایران آورده است.
ایران از یک سو شاهد بی تفاوتی امریکا و جامعه جهانی نسبت به حملات و خرابکاری های اسرائیل است و از سوی دیگر هیچ تحرکی را، ولو کوچک و در حد بیانیه، برای رفع تحریم ها یا کاهش آنها نمی بیند. در حالی که می بینیم امریکا نسبت به تحریم های ونزوئلا نرمش نشان داده و بخش کوچکی از آنها را لغو کرده است.
به همین دلیل ایران به گسترش فعالیت های هسته ای اش رو آورده، که جدیدترین آن افزایش غنی سازی اورانیوم تا سطح 60 درصد است، به این امید که طرف مقابل را وادار کند تا وقتی که پرونده هسته ایران را نبسته و تحریم ها را به طور کامل لغو نکرده است، از کنار آن نگذرد.
بی تفاوتی جامعه جهانی
بعد از وقوع حادثه نطنز و متعاقب آن اعلام افزایش غنی سازی از سوی ایران تا سطح 60 درصد، ما نوعی بی تفاوتی از سوی جامعه جهانی را شاهدیم. اروپا نسبت به خرابکاری نطنز موضعی نگرفته و تا به این لحظه واکنش سرسختانه ای نیز نسبت به اعلام غنی سازی 60 درصدی از سوی ایران نشان نداده است. امریکا نیز تنها به این بسنده کرده است که بگوید هیچ نقشی در خرابکاری نطنز نداشته و در برابر غنی سازی 60 درصدی ایران نیز تنها گفت که "تمرکزمان بر مذاکرات وین است."
به نظر می رسد امریکا و اروپا تلاش دارند روابط خصمانه ایران و اسرائیل را از پرونده هسته ای تفکیک کنند و آن را صرفا یک رابطه دو جانبه غیرمرتبط با مسائل بین المللی قلمداد کنند و از سطح اهمیت آن بکاهند. مساله ای که هم ایران و هم اسرائیل از بابت آن به نوعی نگرانند؛ ایران از این نگران است که بی تفاوتی جامعه جهانی به شدت گرفتن عملیات خصمانه اسرائیل بینجامد و اسرائیل از این نگران است که کسی به پاسخ ها و واکنش ها و تهدیدهایی که از سوی ایران احساس می کند، توجه نکند.
برای همین است مذاکرات هسته ای پیچیدگی ها و حساسیت هایی می یابد که روند مذاکرات را سخت می کند. در عین حال که این پرسش هم مطرح است، تشدید تنش ایران و اسرائیل تا کجا قرار است ادامه یابد؟
بی شک اسرائیل تمایل دارد جزئی از مذاکرات جامعه جهانی با ایران باشد، اما حضور آن فورا به معنای توقف هر گونه مذاکره ای است. برای همین چاره ای ندارد جز این که به مذاکره با طرف های مذاکره کننده با ایران رو بیاورد تا آنها منافعش را تامین کنند. اما مذاکره اسرائیل با طرف های غربی تنها بدبینی طرف ایرانی در هر گونه مذاکره ای با غربی ها را سبب می شود و این چیزی نیست که طرف های غربی تمایلی به آن داشته باشند. برای همین می بینیم که مجبور شده اند در بسیاری موارد توجهی به توصیه های اسرائیل نکنند، از جمله در بحث غنی سازی اورانیوم که اسرائیل همه تلاش خود را می کند غنی سازی در ایران متوقف شود و تا کنون نه تنها توفیقی نیافته بلکه می بیند امریکا و اروپا رسما و در چارچوب برجام غنی سازی اورانیوم ایران را پذیرفته اند.
در عین حال اسرائیل می داند که ظرفیت رویارویی نظامی مستقیم با ایران را ندارد، چرا که اولا با ایران هم مرز نیست ثانیا توانایی اقتصادی و نظامی کافی را ندارد که با ایران بجنگد، تداوم وضعیت فعلی نیز صرفا افزایش هزینه های اسرائیل را به دنبال خواهد داشت، ضمن این که گذر زمان از اهمیت نگرانی های اسرائیل نیز خواهد کاست، پس ادامه این وضعیت هم به سود اسرائیل نیست. به عبارتی اسرائیل در معمایی سرگردان شده است که چاره ای برایش نمی ماند جز این که به مذاکره کنندگان در وین فشار بیاورد.
نظر شما :