جامعه جهانی با ایالات متحده در فعال کردن مکانیسم ماشه همراهی نخواهد کرد
ترامپ و احتمال جنگ نظامی با ایران!
دیپلماسی ایرانی – بعد از ناکامی گسترده جمعه گذشته ایالات متحده آمریکا در همراه کردن شورای امنیت به منظور تصویب قطعنامه تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران شاهد آن هستیم که مقامات کاخ سفید و به خصوص دونالد ترامپ از تصمیمشان برای فعال کردن مکانیسم ماشه طی وزهای آتی سخن گفته اند. این در حالی است که به باور و اذعان بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران، ناظران و حتی سران و مقامات کشورها به ویژه کشورهای اروپای حاضر در برجام که همواره همراهی و حمایت سیاسی و دیپلماتیک خود را از کاخ سفید نشان داده اند، ایالات متحده آمریکا به واسطه اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام دیگر از حقوق قانونی برای فعال کردن ساز و کار بازگشت قطعنامههای شورای امنیت برخوردار نیست. پیرو این نکته شاهد بودیم که واشنگتن به همراه متن پیش نویس قطعنامه چهار پارگرافی میان اعضای شورای امنیت که با شکست همراه بود، دست به توزیع سند شش صفحه ای زد؛ سندی که در آن استدلالهای دولت ترامپ در این باره که چرا فکر میکند میتواند از مفاد برجام برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران و فعال کردن مکانیسم ماشه استفاده کند، توضیح داده شده است. اما وجود مسیر سخت، پیچیده و تقریباً غیر ممکن ایالات متحده آمریکا در فعال کردن مکانیسم ماشه، آیا اساسا ایالات متحده توان دیپلماتیک و توجیه حقوقی برای انجام این اقدام را دارد؟ آیا واشنگتن می تواند قطعنامه های شورای امنیت را علیه ایران بازگرداند؟ واکنش جامعه جهانی و به خصوص اعضای شورای امنیت نسبت به این اقدام و تصمیم آمریکا چه خواهد بود؟ پاسخ به این سوال و پرسش هایی از این دست، موضوع گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل است که در ادامه می خوانید:
بعد از شکست ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت برای تصویب قطعنامه تمدید تحریم های تسلیحاتی اکنون واشنگتن به دنبال سناریوی بعدی خود یعنی فعال کردن مکانیسم ماشه است، کما اینکه در طول ۴۸ ساعت گذشته بعد از آرای شورای امنیت شاهد آن هستیم که به صورت مکرر مقامات کاخ سفید از تلاش برای فعال کردن این ساز و کار سخن می گویند. در این راستا دونالد ترامپ دیروز یکشنبه عنوان داشت که ایالات متحده آمریکا هفته آتی به دنبال فعال کردن مکانیسم ماشه خواهد بود. آیا اساسا ایالات متحده توان دیپلماتیک و توجیه حقوقی برای انجام این اقدام را دارد. هر چند که واشنگتن به همراه متن پیش نویس قطعنامه چهار پارگرافی میان اعضای شورای امنیت دست به توزیع سند شش صفحه ای زد؛ سندی که در آن استدلالهای دولت ترامپ در این باره که چرا فکر میکند میتواند از مفاد برجام برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران و فعال کردن مکانیسم ماشه استفاده کند، توضیح داده شده است؟
در اینجا چند نکته مهم وجود دارد که باید مد نظر قرار داد؛ اول آن که پیرو نکته شما ایالات متحده همزمان با توزیع متن پیشنویس قطعنامه مربوط به تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران یک سند شش صفحه ای را برای توجیه چرایی و چگونگی فعال کردن مکانیسم ماشه به اعضای شورای امنیت تقدیم کرد. بنابراین آمریکا تقریبا از پیش می دانسته است که احتمال شکستش در شورای امنیت برای تصویب قطعنامه مدنظرش بسیار بالاست. حال با رقم خوردن این شکست، دونالد ترامپ و دیگر اعضای کاخ سفید، هم برای به حاشیه کشاندن این ناکامی دیپلماتیک در شورای امنیت و همچنین برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستور کار قرار داده اند. لذا بنا به ادعای خود مقامات کاخ سفید حتماً آمریکاییها روند فعال کردن این سازوکار را در روزهای پیش رو آغاز خواهند کرد، اما اینکه واشنگتن تا چه اندازه موفق شود که تحریم های شورای امنیت و یا سازمان ملل را بازگرداند و از آن مهمتر این که تا چه اندازه بتواند جامعه جهانی را نسبت با بازگشت این تحریم ها با خود همراه کند و آن را مشروع و قانونی جلوه دهد، جای سوال و اما و اگر بسیار زیادی دارد؟ بنابراین ما با یک وضعیت بسیار پیچیده سیاسی، دیپلماتیک و صدالبته حقوقی رو به روییم که در تاریخ شورای امنیت و سازمان ملل بی سابقه است. یعنی احتمالاً آمریکا به صورت یک جانبه مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه را مطرح خواهد کرد و به موازاتش به صورت یک جانبه می تواند بازگشت تحریم های شورای امنیت و سازمان ملل را اعلام کند و ذیل آن هر کشور و فردی که از آن تخطی کند را مجازات نماید، اما باید دید که دیگر اعضای سازمان ملل و به ویژه اعضای شورای امنیت چه پاسخی و واکنشی نسبت به این یک جانبه گرایی آمریکا خواهند داشت؟ پس فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شورای امنیت از توانمندیهای ایالات متحده آمریکا است و می تواند آن را مطرح کند، اما باید دید که جامعه جهانی و اعضای سازمان ملل و شورای امنیت تا چه اندازه با این مسئله همراهی خواهند کرد؟
پس باید پرسید که به نظر شما پاسخ و واکنش جامعه جهانی به اقدام احتمالی ایالات متحده آمریکا مبنی بر اعلام یک جانبه بازگشت تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه چه خواهد بود؟
اگر ما مبنای پاسخ و واکنش جهانی را نسبت به اقدام احتمالی ایالات متحده آمریکا مبنی بر اعلام یک جانبه بازگشت تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم را همان رای گیری اعضای شورای امنیت در خصوص قطعنامه مدنظر واشنگتن برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی قرار دهیم به نظر نمیرسد که اعضای سازمان ملل و شورای امنیت با ادعای آمریکاییها مبنی بر فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت همراهی کنند. چون ما روز جمعه گذشته شاهد آن بودیم که علیرغم تمامی تلاش ها و فشاری ایالات متحده به جز خود آمریکا و کشور دومینیکن هیچ کشور دیگری با قطعنامه مد نظر واشنگتن همراهی نکرد. به بیان دیگر احتمالا اقدام آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه از دید جامعه جهانی مشروع نخواهد بود.
در این صورت وضعیت سیاسی و دیپلماتیک برجام و مسئله پایان تحریم های تسلیحاتی پس از ۱۸ اکتبر/ ۲۸ مهرماه (روز پایان تحریم های تسلیحاتی ایران) چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؟
در این صورت ما با یک بحران و وضعیت متناقض در شورای امنیت مواجه خواهیم بود که یک عضو شورای امنیت به نام ایالات متحده یک مسیر را در پیش گرفته است و دیگر اعضای این شورا و خود این نهاد (شورای امنیت) مسیر دیگری را پیش گرفته اند. این در حالی است که در طول ۷۵ سال گذشته که از عمر شورای امنیت می گذرد هرگاه پرونده، مسئله و یا موضوعی به این شورا ارجاع داده شده و آن موضوع با مخالفت برخی اعضا و استفاده از حق وتو مواجه میشد دیگر کشورهای عضو شورای امنیت به احترام آن رای وتو و علیرغم میل باطنی با آن همراهی میکردند تا مانع از چند صدایی شدن شورای امنیت شوند. اما اکنون به نظر می رسد که ما با یک شکافی بر سر فعال کردن مکانیسم ماشه، آن هم به صورت یک جانبه از طرف ایالات متحده آمریکا روبه رو هستیم که طرفین دعوا در شورای امنیت قرار نیست مواضع و دیدگاه همدیگر را بپذیرند و بر آن صحه بگذارند. بنابراین برای پاسخ دقیق به سوال شما باید دید که وضعیت اعضای شورای امنیت در وزنکشی سیاسی و دیپلماتیکشان، ذیل این اختلاف مواضع به کجا خواهد رسید؟ آیا اعضای شورای امنیت خواهند توانست کفه وزنه سیاسی را به سمت خود سنگین تر کنند و یا اینکه آمریکا در این کشاکش دیپلماتیک پیروز خواهد شد؟ هر پاسخی به این سوال می تواند وضعیت سیاسی و دیپلماتیک برجام و آینده پایان تحریم های تسلیحاتی پس از ۱۸ اکتبر/ ۲۸ مهرماه را روشن تر کند.
به راهکار احتمالی آمریکا برای حل این چالش در فعال کردن مکانیسم ماشه بپردازیم. در این راستا برخی از کارشناسان و تحلیلگران بر این باورند که واشنگتن با اشراف بر مسیر بسیار سخت، پیچیده و تقریباً غیرممکن برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران به فکر فشار بر اعضای حاضر در برجام به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان افتاده است. لذا کاخ سفید برای حل این چالش امکان دارد از اهرم برلین، پاریس و یا لندن استفاده کند. اگرچه روز جمعه اروپایی ها با توجه به رای ممتنع خود در خصوص قطعنامه مدنظر آمریکا برای تمدید تحریم های تسلیحاتی عملاً نشان دادند که از هرگونه اقدام و واکنشی که توافق هستهای را به خطر بیندازد جداً خودداری خواهند کرد، چرا که این اقدامات با واکنش صریح و احتمالاً رادیکال ایران مواجه خواهد شد؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
همان گونه که شما می دانید تمام اعضای حاضر در برجام از حق مساوی برای فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردارند. اما نکته اینجاست که تمام اعضای حاضر در برجام صراحتا عنوان کرده اند که هیچ تمایلی برای فعال کردن مکانیسم ماشه ندارند. حتی اقدام سال گذشته سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان برای آغاز سازوکار حل اختلافات برجامی نیز به اذعان خود اروپاییها به معنای فعال کردن مکانیسم ماشه نبود، بلکه تلاشی برای آغاز روند گفت وگو و رایزنی بیشتر با تهران در خصوص حفظ برجام بود. پیرو این نکته حتی ما در جلسه مجازی شورای امنیت که در آن محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز سخنرانی کردند شاهد آن بودیم که آقای هایکو ماس، همتای آلمانی آقای دکتر ظریف صراحتاً در سخنانی عنوان کرد که ایالات متحده آمریکا هیچ حقی برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن قطعنامه و تحریمهای شورای امنیت را ندارد. حتی دیروز یکشنبه سخنگوی اتحادیه اروپا و مشاور آقای جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بیان داشت که ایالات متحده آمریکا نمیتواند مکانیسم ماشه را فعال کند. در کنار این مواضع ما شاهد رای اعضای اروپایی ورای امنیت به قطعنامه مدنظر ایالات متحده آمریکا برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران بودیم. پس اگر اروپاییها و به خصوص سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای حاضر در برجام به دنبال پیگیری روند مدنظر آمریکا بودند که همان جمعه گذشته به قطعنامه مدنظر آمریکاییها رای مثبت می دادند تا مسئله به فعال کردن مکانیسم ماشه کشیده نشود.
مجموعه این نکات نشان از این دارد که احتمالاً اروپاییها، نهتنها آمریکا را برای فعال کردن مکانیسم ماشه محق نمی دانند، بلکه حتی در صورت اعلام یک جانبه فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه و تحریم های شورای امنیت علیه ایران با آن همراهی نخواهند کرد، چه برسد به آن که واشنگتن بخواهد از طریق برلین، پاریس و لندن دست به فعال کردن مکانیسم ماشه بزند. چون در راستای نکته درست شما اروپا به شدت نگران از پایان یافتن عمر توافق هسته ای است. ضمن اینکه در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه در آن سو شاهد اقدامات رادیکال ایران خواهیم بود؛ این وضعیتی است که اروپایی ها از به وجود آمدن آن به شدت نگرانند. لذا هر اقدامی انجام میدهند تا مانع از شکل گیری آن شوند. پس باید گفت که اروپاییها که تا به اکنون هیچ اقدامی در همراهی با ایالات متحده آمریکا به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی انجام نداده اند قطعاً در این دو ماه پیش رو تا پایان این تحریم ها دست به اقدامی برای فعال کردن مکانیسم ماشه نخواهند زد، اگر چه که طبق قانون از حق بازگشت قطعنامه های شورای امنیت و تحریمها علیه ایران برخوردارند.
اخیرا پاتریک تروس، سفیر اسبق آمریکا در قطر نوشته است که ترامپ برای رأی آوردن مجدد به ایران حمله می کند و انتخاب الیوت آبرامز با آن کارنامه اش هم به همین دلیل است. او می گوید که پمپئو و آبرامز تا اندازه ای ترامپ را متقاعد کرده اند که دست به یک جنگ موقت و محدود با ایران بزند چرا که آمریکایی ها هرگز رئیس جمهورِ زمان جنگ را از کاخ سفید بیرون نمی کنند. حال که آمارها و نظر سنجی ها گویای آن است که باید شانس کمتری برای پیرزوی ترامپ در انتخابات پیش رو قائل شد آیا وی دست به چنین گزینه ای خواهد زد. به خصوص که اگر کاخ سفید نتواند مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه را هم محقق کند و در نهایت ایران با پایان دوره تحریم های تسلیحاتی رو به رو شود؟
واقعیت آن است که در عالم سیاست و دیپلماسی هیچ چیزی غیرممکن نیست به خصوص آن که با روی کار آمدن دونالد ترامپ و کارنامه ای که وی در طول سه سال گذشته از خود به جای گذاشته است امکان هر اقدام، تصمیم و واکنشی حتی غیر مترقبه و دور از ذهن نیز از جانب رئیس جمهور فعلی آمریکا وجود دارد. بنابراین نمی توان احتمال گزینه حمله نظامی و جنگ با ایران از سوی دونالد ترامپ را به صورت کامل منتفی دانست. اما در این میان ما باید به سابقه تاریخی این دست مسائل نیز نگاه کنیم؛ ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپی که در خصوص سرنگونی پهپاد خود دست به هیچ اقدامی نزد و یا در رابطه با اقدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد (با فرض اینکه تنها سوله ها و ساختمان این پایگاه نیز منهدم شده باشد و هیچ کشته و زخمی هم در پی نداشته است) از واکنش در برابر تهران خودداری کرد، نشان میدهد که دونالد ترامپ اساساً از جنگ و گزینه حمله نظامی، آن هم در خصوص ایران به شدت پرهیز می کند. ضمن اینکه ما در فاصله بسیار کوتاهی تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا قرار داریم و عملاً این کشور وارد فضای انتخاباتی شده است. بنابراین در این فرصت کوتاه به نظر نمی رسد که ترامپ به سمت جنگ با ایران پیش رود. از طرف دیگر مسئله جنگ با ایران اقتضائات خاص و پیچیده خود را می طلبد. ما در این مدت شاهد بودیم که کوچکترین تعدی و تعرض از سوی ایالات متحده آمریکا با پاسخ تند و قاطع ایران همراه شده است. بنابراین شاید احتمال جنگ و گزینه حمله نظامی به ایران با فشار و اقناع مایک پمپئو و الیوت آبرامز در دستور کار ترامپ قرار گیرد اما قطعاً این جنگ با خسارت ها و هزینه های بسیار بالای مالی و انسانی برای آمریکا همراه خواهد بود.
در کنار آن باید این مسئله را هم مدنظر قرار داد که با توجه به شرایط داخلی در ایالات متحده آمریکا به واسطه حجم بالای انتقادات و فشارهای جامعه به ترامپ به واسطه ناکارآمدی در کنترل شیوع ویروس کرونا و اعتراضات گسترده به واسطه تبعیض ساختاری این احتمال هم وجود دارد که حتی جنگ نظامی نمی تواند تضمین کننده پیروزی دونالد ترامپ باشد. اگرچه که من بر این باورم هنوز نمی توان به صورت قاطع درباره پیروزی جو بایدن و شکست دونالد ترامپ از هم اکنون سخن گفت. به هر حال ما تا برگزاری انتخابات نزدیک به دو ماه و نیم فاصله داریم و در این مدت امکان رو دادن هر اتفاقی وجود دارد. اما با وجود تمام نکاتی که به آن اشاره کردیم، من معتقدم باید به تغییر مفهوم و ماهیت جنگ در سال های قرن بیست و یکم توجه بیشتری داشت. چون اکنون دیگر جنگ الزاماً به معنای شلیک موشک و گلوله نیست؛ جنگ می تواند یک جنگ گسترده رسانهای، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی امنیتی باشد، کما اینکه اکنون جنگ سیاسی، رسانهای، دیپلماتیک، امنیتی و به خصوص اقتصادی گسترده ای از جانب ایالات متحده آمریکا ضد ایران به راه افتاده است. خود این جنگ اقتصادی به واسطه تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران به راه افتاده است دست کمی از یک جنگ تمام عیار نظامی ندارد؛ زمانی که به واسطه این تحریمها فروش و صادرات نفت ایران به زیر ۲۰۰ هزار بشکه رسیده است مثل این میماند که ایالات متحده با یک بمباران توانسته است تمام پالایشگاه ها، تاسیسات و سکوهای نفتی ایران را از بین ببرد، بدون آنکه هزینه ای برای بمباران داده باشد. به موازات آن این احتمال را هم باید داد که آمریکاییها در روزهای پیش رو شاید دست به اقداماتی برای تحریک ایران بزنند، کما اینکه اخیرا به صورت گسترده اخباری در خصوص توقیف نفتکش های ایرانی و یا نفتکش هایی با محموله حامل های انرژی ایران به مقصد ونزوئلا از جانی امریکا مطرح شد. پس احتمال آنکه ایالات متحده دست به اقداماتی برای توقیف برخی اموال و داراییهای ایران در اقصی نقاط جهان بزند وجود دارد به امید آن که این اقدامات با واکنش و تحریک ایران روبهرو شود تا در این صورت، هم بستر برای اجماع علیه ایران شکل بگیرد و هم مسئولیت شکلگیری هرگونه اقدام نظامی برعهده تهران باشد.
نظر شما :