سیمرغ؛ محتوا٬ شکل و قدرت دولت ایرانی (بخش اول)

تنهایی استراتژیک ایران

۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۳۴۰۹ خاورمیانه انتخاب سردبیر
آرش رییسی نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تنهایی استراتژیک مفهومی که نخستین بار توسط محی الدین مصباحی، استراتژیست برجسته ایرانی، بیان شده، اشاره به واقعیتی است که در آن «ایران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری، به گونه ای استراتژیک تنهاست و محروم از هر گونه اتحادهایی معنادار و متصل به قدرت های بزرگ.»(۲) تنهایی استراتژیک ایران اشاره به وضعیتی است که در آن ایران فاقد هر گونه اتحادی طبیعی با ابر قدرتی جهانی و یا قدرتی بزرگ است؛ فقدانی که با پیروزی انقلاب اسلامی، بحران گروگان گیری، و در نهایت جنگی خونین و طولانی با عراق بیش از پیش تشدید شد. ایران دچار تنهایی استراتژیک است یعنی در تدوین، کاربرد و پیشبرد استراتژی های کلان خود تنها است.
تنهایی استراتژیک ایران

نویسنده: آرش رییسی نژاد، استادیار روابط بین الملل دانشگاه تهران، دکترای سیاست و روابط بین الملل از دانشگاه بین المللی فلوریدا

دیپلماسی ایرانی: 

دیباچه

به درستی گفته می شود که دولت ها دوست و دشمن دائم ندارند، تنها منافعی دائمی دارند. نزاع اما این جا آغاز می شود: کدامین منافع؟ بی تردید هر گروه و مردمی می توانند منافعی برای دولت های خود متصور شوند. گونه گونی و مهم تر از آن، تضاد این منافع برآمدنِ اجماع میان نخبگان هر جامعه را در تعریف و تشخیص منافع ملی ناممکن می سازد. تعریف و تشخیص منافع ملی اما بدون هر گونه خوانش از "خود دولت (State’s Self)" امکان ناپذیر است. چرا که اگر هر دولت خوانشی از خود نداشته باشد نمی تواند جایگاه خود در جهان امروز و منافع ملی را تشخیص دهد. بدون تعریفی روشن و منسجم از منافع ملی نیز سخن گفتن از دوست و دشمن امریست بیهوده. هم از این رو عزیمت گاه استراتژی های کلان که سیر و سویه سرنوشت و تاریخ یک کشور را دگرگون می کنند را باید در ارائه خوانشی منسجم از آن کشور دید. کوتاه آن که بدون شناخت از "خود ایران (Iran’s Self)" نمی توان از منافع ملی و حتی فهم توسعه سخن به میان آورد.

سرچشمه چنین خوانشی را باید در تاریخ و جغرافیای ایران جست. گرچه این تئوری ها هستند که برای بیننده تحلیلی علّی فراهم می کنند، با این حال، این تاریخ و جغرافیاست که ماده خام اندیشه را فراهم می سازند. به بیان دیگر، سخن گفتن از دانش سیاست، تحلیل های سیاسی و راهکارهایی کارا بدون شناخت و آشنایی دقیق و کامل از تاریخ و جغرافیا تلاشی است عبث و بیهوده. هم از این رو می توان در هفت رکن نسبتی میان «پدیدارِ دولت ایرانی» و «تاریخ و جغرافیای ویژه ایران زمین» برقرار ساخت. 

۱. ایران دچار" تنهایی استراتژیک تاریخی" است

تنهایی استراتژیک مفهومی که نخستین بار توسط محی الدین مصباحی، استراتژیست برجسته ایرانی، بیان شده، اشاره به واقعیتی است که در آن «ایران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری، به گونه ای استراتژیک تنهاست و محروم از هر گونه اتحادهایی معنادار و متصل به قدرت های بزرگ.»(2) تنهایی استراتژیک ایران اشاره به وضعیتی است که در آن ایران فاقد هر گونه اتحادی طبیعی با ابر قدرتی جهانی و یا قدرتی بزرگ است؛ فقدانی که با پیروزی انقلاب اسلامی، بحران گروگان گیری، و در نهایت جنگی خونین و طولانی با عراق بیش از پیش تشدید شد. ایران دچار تنهایی استراتژیک است یعنی در تدوین، کاربرد و پیشبرد استراتژی های کلان خود تنها است. در کنار دفاع میهنی در برابر عراق بعثی که هر دو ابرقدرت دوران جنگ سرد از یک سویِ میدان نبرد، یعنی عراق، پشتیبانی می کردند، رخداد “خان طومان” و “شادمانی دشمنان از شهادت سردار سلیمانی” همگی تنهایی استراتژیک ایران را نشان می دهد. حوادث ژانویه امسال نشان داد که هیچ کس – از جمله روسیه و چین – در کنار ایران نیست.

با این حال، مفهوم تنهایی استراتژیک ویژگی مختص ایران انقلابی نبوده است. فرمانروایان قاجار ایران بارها کوشیدند تا متحدانی استراتژیک را برای مهار خطراتی علیه یکپارچگی سرزمینی ایران بیابند – همچو فرانسه در برابر روسیه، بریتانیا در برابر روسیه، روسیه در برابر بریتانیا، آمریکا در برابر روسیه و بریتانیا – اما سرانجام دریافتند،‌ گرچه دریافتی بس دیر و زیان بار، که متحدی استراتژیک ندارد و نمی توان به دولتی بیگانه اعتماد کرد. رضا شاه پهلوی نیز قربانی تلاش غیرمستقیمش در همدلی با آلمان نازی علیه روسیه و بریتانیا شد. حتی شاه هم تنهایی استراتژیک ایران را دریافته بود. عدم اعتماد کامل شاه به آمریکایی ها نشان دهنده این امر بود که اتحاد استراتژیک ایران با ایالات متحده و همچنین پیمان های دفاعیشان نه مانا هستند و نه پایا. 

منطق تنهایی استراتژیک به پیامد کلیدی می انجامد. آن گونه که محی الدین مصباحی به شیوایی بیان می دارد: «کشوری که مرزهایش خاکریز دفاعی آن باشد، باید به درون خود تکیه کند.»(3) هیچ کشوری در درازنای تاریخ جهان همچو ایران در معرض تازش بیگانگان از همه سوی مرزهای خود نبوده است. این همه نمایان گر اهمیت جایگاه مرز همچو خاکریز دفاعی در نگاه ایرانیان بوده است. ردپای این نگاه را می توان در اساطیر کهن ایرانی نیز یافت. اهمیت بنیادین رودخانه آموی (جیجون یا وخش) همچو مرزی دفاعی بازتاب چنین پنداری است. در چنین سرزمینی کهن با چنین ویژگیِ پایدار، تنهایی استراتژیک ایران نشان دهنده درون زایی و استقلال بنیادهای امنیت ملی ایران بوده است. تکیه به درون بدین معنی است که سنگ بنای امنیت ملی ایران بر رابطه میان "دولت" و "ملت" استوار است تا روابطی استراتژیک با قدرت های بزرگ و یا گروه های غیر دولتی منطقه ای. به سخن دیگر، امنیت ملی ایران را در صورت گسست در رابطه دولت و ملت نمی توان با هم پیمانی با قدرتی بزرگ، گروه های غیر دولتی نظامی منطقه ای، یا موشک، بمب هسته ای، تانک و هواپیما نگاه داشت. این همه نشان دهنده این امرِ بنیادین است که سنجه منافع ملی کشور را باید در رابطه دولت و ملت ارزیابی کرد.

تنهایی استراتژیک ایران محصول جغرافیای ویژه ایران بوده است. جغرافیای ویژه ایران بر دو پایه "نزدیکی" جغرافیایی به خطر و "آسیب پذیری" جغرافیایی استوار بود. ایران زمین از دیرباز به سرچشمه خطر نزدیک بوده است. پیش از برآمدن خطر شوروی، این نزدیکی ایران به مرزهای روسیه تزاری – که سودای دستیابی به آب های گرم خلیج فارس داشتند – و هندوستانِ بریتانیا، در کنار برخورداری ایران از نفت بود که خطر دو امپراطوری بزرگ را برای ایران آشکار ساختند. پیش از آن، این امپراطوری عثمانی و خانات ازبک بودند که سرچشمه تهدید بودند. این نگاه را می توان به دوران پیش از اسلام گسترانید آن گاه که امپراطوری روم و سپس بیزانس (روم شرقی) در باختر و هیاطله در خاور ایران سرچشمه خطر در نزدیکی ایران بودند. 

گذشته از این، ایران از آسیب پذیری جغرافیایی رنج می برد. ایران که همواره در قلب خاورمیانه بزرگ یا اویکومن (Oikoumene)، ناحیه ای میان نیل و وخش (آمودریا یا جیحون)، جای گرفته است خود را همچو دژ خاور نزدیک می بیند. به سخن دیگر، ایران پیوندگاهی استراتژیک است که در دهانه سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا نشسته است. گرچه جایگاه ژئواستراتژیک ایران به آن قدرتی پرتوان داده است، با این وجود، جغرافیا ایران را نفرین کرده است. نگاهی کوتاه به مرزهای جغرافیایی ایران نخستین و مهمترین خصیصه بارز آن را نمایان می سازد: "فقدان مرزهای طبیعی دفاعی". ایران نه همچو کشورهایی همچو بریتانیا و یا امریکاست که بواسطه دریاها و اقیانوس ها محیط شده باشد و نه همچو کشورهایی کوچک محصور در میان رشته کوه های بلند و تسخیرناپذیر. هم از این روست که تاریخ ایران زمین مشحون است از تاخت و تازهای بی پایان اقوام و ملل گونه گون از شرق و غرب به فلات ایران. تازش پیوسته به فلات ایران خود بستری پردوام را برای نفرین جغرافیایی ایران آفریده است. نفرین جغرافیایی همراه با قلمرویی وسیع و مرزهایی کنترل ناپذیر، همگی ایران را هدفی برای تازش آشوریان، یونانیان، اعراب، مغولان، تاتارها، ترک ها، ازبک ها، پرتغالی ها، روس ها و انگلیسی ها ساخته است. به راستی که هیچ تمدن و قلمرویی همچو ایران زیر تاخت و تاز دیگر اقوام و ملل نبوده است. 

نفرین جغرافیایی با دو ویژگی ایران زمین دوچندان شده است: پارسی زبان بودن و شیعه بودن. ایران یگانه کشور پارسی زبان و تنها کشور شیعه است که در خاورمیانه بزرگ عربی – ترکی – سنی محاط شده است. خاورمیانه بزرگ اسلامی بر دو ستونِ سنیِ عرب و ترک بنا شده است. محصور شدن در میان دریایی از اعراب و اهل تسنن ایران زمین را واجد این خصیصه ای بنیادین کرده است که، چه آشکار و چه پنهان، بن مایه امنیت ملی و سیاست داخلی و خارجی نظام های حاکم بر آن بوده است. هم از این رو، ایران پارسی زبان و شیعی مذهب همچو تکه ای ناجور در منطقه نمایانده شده است. امری که نفرین جغرافیایی را تشدید کرده است.

تنهایی استراتژیک تاریخی ایران دربردارنده این منطق بس مهم است که برای کشوری که دچار تنهایی استراتژیک است دفاع در نقطه صفر مرزی برابر خواهد بود با شکست. به بیان دیگر، تنهایی استراتژیک تاریخی ایران پیامدی دیرپا برای سیاست منطقه ای و امنیت ملی ایران داشته است: دفاع از امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینی ورای مرزهای خود. این امر ریشه در این به بیان دیگر، تنهایی استراتژیک تاریخی ایران نشان دهنده این امر است که شکست خُردکننده و تحقیر ملی پیامد دفاع در نقطه صفر مرزی خواهد بود.  

نفرین جغرافیایی ایران عدم امنیت تاریخی دیرینه ای را آفریده است. چنین عدم امنیتی در "ذهنیت محاصره شدگیِ" (sieged mentality) فرمانروایان ایران نیز پدیدار شده است. بسیاری از این فرمانروایان بر آن بوده اند که ایران مشکل امنیتی بس شدید و حادی دارد و از این رو، بر سیر و سویه استراتژی ها و سیاست های کلان فرمانروایان ایرانی تاثیر گذاشته است. هم از این رو، توسعه را در "قوی شدن" می بینند، آن هم در حوزه نظامی و سیاسی. چنین ویژگی ژرف و ریشه داری نه تنها در حوزه سیاسی – نظامی، بل در حوزه های اقتصادی – توسعه ای و هنجاری – فرهنگی فرمانروایان ایرانی نیز مشهود بوده تا بدان جا که عدم امنیت تاریخی بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ ملی ایران بوده است. عدم اعتماد به بیگانگان و از سوی دیگر، تاکید بر توهم توطئه و دیدن دست بیگانه در همه امور خود برخاسته از چنین عدم امنیت تاریخی است. چنین دیدگاهی پیوند میان بیگانگان/غیرایرانیان/غیرمؤمنان برونی و اپوزیسیون/روشنفکران/منافقین درونی را در فرهنگ و روانشناسی چیره سیاسی ایران برجسته و سپس "طبیعی" جلوه داده است.

پی نوشت‌ها:

1. بخش هایی از این نوشته برگرفته از کتاب نگارنده است:
Reisinezhad, Arash. The Shah of Iran, the Iraqi Kurds and the Lebanese Shia. Palgrave-MacMillan. June 2018

2. Mesbahi, Mohiaddin, Free and Confined: Iran and the International System. (Spring 2011). Iranian Review of Foreign Affairs, 5 (2): 9-34.
3. همان

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران تنهایی استراتژیک


( ۷۴ )

نظر شما :

منصور صدری ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۵۰
مقاله بسیار عالی است. دقیقا به خاطر "تکیه به درون" و استواری رابطه میان "دولت" (بخوان حاکمیت) و "ملت" است که باید اقتصادی پایدار و قوی داشت. پاسخ این که چگونه می توان اقتصاد قوی و پایدار داشت؟ بحث گسترده ای است که با وجود تلاش های بسیاری از اقتصاد دانان و بخش خصوصی واقعی در اصلاح آن تا کنون چندان موفقیت آمیز نبوده است. درست همان جایی است که دشمنان ایران، با تحریم، بر آن انگشت گذاشته اند.
جامی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۴۷
این شعر از یک شاعر کرد ایزدی از سنجار است.ایشان نه پارسی زبان بوده نه شیعه.احتمالا با معیار شما،ایرانی نبوده مرا چنانکه منم جمله خلق دانستند ترا چنانکه تویی هیچکس نمیداند
جامی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۲
جمشیدجی نوشروانجی تاتا،متولد ۱۸۳۹ در هند،پدر صنعت مدرن هند بوده است.ایشان از پارسیان(ایرانیان زرتشتی) هند بوده که اجدادش برای حفظ هویتشان از دست یورش تازیها به هند مهاجرت کردند.زبان مادری ایشان بهدینی بوده.
جامی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۴
با همین فرمون برید جلو دیگه میگید ایرانیت یعنی بچه تهرونیایی که شب جمعه میرند ارک. از عفرینی کردزبان در سوریه در غرب تا تاشکورگانی تاجیک در چین در شرق.از دربند تات در روسیه تا بندرعباس،گستره اقوام ایرانی است.ایران تنها نیست اگر برخی بگذارند.
مهدی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۱۰
مقاله حاوی نکات غلطی است از جمله گفته شده ایران تنها کشور فارسی زبان- ایران تنها کشور شیعه - ایران دارای نفرین جغرافیایی. تنها مزیت ایران اگر نگوییم در زبان فارسی بلکه در جغرافیا و ایدئولوژی است و در این دو نه اینکه تنها نیست بلکه در کوران بحران ها بر اساس همین ویژگی ها توانسته به مهار بحران ها اقدام کند.
محمد ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۸
به نظر من ، موضوع چیز دیگری است ، در دنیا کمتر کشوری پیدا می شود که اینچنین دوام آورده باشد ، حتی امپراطوری روم هم چنان از هم پاشید که سرزمنی های باقیمانه از آن تا هزار سال بعد و در زمان شارلمانی ، نتوانستند دوباره کشری بزرگ پدید آوردند و تبدیل به دوک نشین هایی کوچک شدند ، به عبارت بهتر ، به جز مصر و چین و ژاپن، ایران قدیمی ترین کشور باقی مانده از دوران باستان است ، آنهم در وسط شاهراه جهانی ، و به همین دلیل هم بود که هر گاه یک جهانگشای خونخوار سر بر می آورد ، گذرش به ایران هم می افتاد ، چه اسکندر باشد از غرب ، چه چنگیز از شرق ، گذرشان به ایران هم افتاد ، و جالب اینکه تمام سلسله های بعد از حمله مغول تا قاجار ، همه از کوچ نشینان سرازیر شده به ایران بودند ، زیرا مغول طوری دروازه شرقی ما را شکست که تا امروز هم مرمت نشد
خسرو ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۰
سیر در گذشته تاریخی که هر کسی تفسیر خاص خود را از آن دارد و جغرافیا که هیچ گونه تغییری را پذیرا نیست و گره زدن منافع ملی به آن ، دام فکری غربیها برای جماعت ایرانی است و تنهایی استراتژیک برآمده از آن ، محصول ترسهای تاریخی ناشی از عدم موفقیت مردم ساکن در فلات ایران در ایجاد و گسترش شهرنشینی و ترقی(انقلاب صنعتی وعلمی) برآمده از آن است ، کوبیدن بر طبل ترسهای تاریخی ، آسیب روشنفکری ایران معاصراست ، باید در یک برش زمانی با توجه به واقعیت های جامعه ایرانی " ، که قویا شاخص های اصلی آن تشیع و زبان پارسی نیست ، زیرا فارسی فقط زبان ارتباطی ایرانیان بوده و تشیع مذهب همه ایرانیها نیست ، ولی ایرانیان غیرفارس ویا غیر شیعه ، همیشه وطن پرستترین بوده اند و این نشانگر تناقض در ائده تنهایی استراتژیک هست ،" که تساهل دینی و زبانی و...اصول اولیه آن است نسبت به تنظیم شاخص های منافع ملی و همراهی با آن به هر اندازه با هر کشوری و بدست آوری آن سعی نمود و دست از مطللق گرایی برداشت که همه مجبور نیستند پارس یا شیعه باشند و خواسته های ما را دربست قبول کنند
سورنا تبریزی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۳۱
فوق العاده بود. فقط یک نکته : بهتر است گفته شود ایرانیان تنها ملت غیر عرب و غیر ترک تبار منطقه آسیای میانه و آسیای میانه هستند که در لفظ از آن به "آریایی" تعبیر میشود. یعنی در غرب آسیا ما سه ملیت داریم که اعم اند از عرب , ترک و آریایی. در این میانه ما به شدت تنهاییم. زرتشتی بودن و شیعه بودن اکثریت جمعیت هم دلیلی است افزون بر این مطلب که تنهاییم. آریایی ها دارای یک گسترده جغرافیایی بزرگتر هستند که "از مرز چین تا مدیترانه" است. برادران و خواهران ما در عفرین و کوبانی و دیاربکر و سلیمانیه , در سمرقند و بخارا و بلخ و دوشنبه , در دربند و باکو و گنجه و ایروان همگی هم میهنان ما هستند که با ایجاد یک اتحادیه میتوان مرزهای تمدنی خسرو پرویز و شاه عباس را بازسازی کرد و آن را از تهدیدات امنیتی , اقتصادی و فرهنگی در امان نگه داشت. شاید غرش شمشیر نادر لازم است یا حلم و سیاست خواجه نظام الملک.
علی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۲:۰۱
یکپارچگی ایران به زبان فارسی و فرهنگ بوده که در برابر تاخت وتاز مغولها ازبک ها تاتارها و عربها و....اقوام مهاجم در خود حل کرده و مانند ترکیه یا عراق به نابودی اقوام کرد نیانجامید و گستردگی اقوامی که خود را ایرانی میدانند در 4 گوشه ایران و شیعیان کشورهای منطقه خدا بیامرزد حسنین هیکل سیاستمدار مصری گفت مصر مانند ایران فردوسی نداشت وزبانمان عرب شده اما ایران زبانشان حفظ کردند و تنها تمدن که کمترین تاثیر از تاخت وتاز اقوام مهاجم داشته است با اینکه شرایط جغرافیایی منحصر به فرد داشت بینظیر است
ابراهیم قدیمی ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۳:۳۶
امروزه تفاوت زیادی با گذشته دارد.امروز زبان و دین ومذهب وحتی جغرافیا عامل اتحاد وهم بستگی نیست ژاپن متحد استرا تژیک امریکا گرچه نزدیکی فوقالعاده زیاد ان با خاور دور در تمام زمینه ها غیر قابل انکار است. نه مذهب ونه فرهنگ ونه تاریخ ونه گذشته مملو از دوستی واحترام ونه جغرافیای وابسته ونه ....... دارد . همینگونه است المان ودیگران ..امروز هم سو بودن منافع اقتصادی و به تبع ان نظامی یا نظامی وبه تبع ان اقتصادی بیشتر باعث هم دلی میگردد تاهم زبانی وهم مذهبی و پیوستگی جغرافیائی.ایران بیشتر دنبال هم سوئی عقیدتی است وغصه خور دوستان هم عقیده است.ایران حتی دنبال منافع اقتصادی خود وغصه خور مردم خود نیست.ایران فداکار دوستان است که امکانات مادی زیادی هم ندارند..البته دوستان نیز در این مورد کوتاهی نکرده اند. امکانات اقتصادی رقبا وصرف هزینه مادی رقبا بیشتر است. ایران امروزه دوستان زیادی دارد ولی امکانات اقتصادی وتبلیغاتی غیر همسوی رقبا در این صمیمیت ها اخلال زیادی ایجادمیکند.زمانی که عده ای نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میگویند به این وابستگی های ایجاد شده غیر سلطه گرانه اعتراض وتنهائی را تبلیغ میکنند.این صحیح است که ایران وارد فاز دوستیابی اقتصادی نیز باید باشد.برای دوست یابی اقتصادی باید سرمایه گذاری از توانائی که موجود است شود.
داروگر ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۰:۵۹
با تشکر از نگارنده ۱- ایران در منطقه خود یک ساب سیستم است و می تواند نقطه پیوند واتصال با کشورهای منطقه با زبان، فرهنگ، مذهب و حتی اقتصاد خود باشد. یعنی کشوری که بستر های برقراری تعامل و پیوند استراتژیک را دارد. فارسی در تاجیکستان و افغانستان، شیعی گری در عراق و لبنان و... از جمله زمینه های اتصال و پیوندهای استراتژیک است. اتفاقا بنا بر آنچه در همین جا نیز ذکر شده ( پیوندگاه استراتژیک و...) ایران پتانسیل هایی بالا در برقراری پیوندهای دراز مدت دارد. اینکه تا کنون محقق نشده دلیل بر ماهیت و ذات نیست، شاید نگاه ایدئولوژیک در ادوار مختلف و نبود درک و ماهیت شناختی عمیق مانع از تحقق آن شده است. ۲- البته که رابطه دولت و ملت دارای اهمیت اساسی در امنیت ملی است، اما بدون قدرت بازدارندگی و توان بالای دفاعی، صرف این رابطه امنیت ملی را آن هم برای کشوری با مختصات ایران و شرایط ژئواستراتژیک و جغرافیایی که خود مقاله شرح داده است. ۳- انحصار در دریا و محصور شدن در کوه ها امروزه دیگر از فاکتورهای امنیت آفرین نیستند. گسترش سرعت و حجم مبادلات و ارتباطات انسان ها، زندگی مجازی و سایبری و اهمیت و نقش آن و ده ها تحولات دیگری که امروزه به وقع پیوسته همه شرایطی متفاوت سیال از امنیت را ایجاد نموده اند. ۴- در دنیای سیال امروز مفهوم دیرین و کلاسیک شریک استراتژیک رنگ باخته است. اتحاد طبیعی با ابرقدرت یا قدرت بزرگ دیگر ماهیت و شکل دیرین خود را ندارد. بازیگری روسیه با قدرت های بزرگ و کوچک بارزترین نمود مفهوم سیالیت پیوندهای استراتژیک می باشد. شاید خلاصه بتوان گفت: دنیای سیال دیگر جای پیوندهای استراتژیک نیست، محل بازی بازیگران دارای قدرت بازیگری حاصل از مولفه های بازی ساز است
ناصر ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۳:۲۸
ما تا این اساتید را داریم وضع همین هست .چه تعداد اقتصاد دان تاکید داشتند اگر به روحانی رای داده شود.وضع متحول می شود . ما را با اینگونه کارشناسی ها وارد نمودند به روحانی رای دادیم و این وضعیت ماست . پژوهشگر یعنی آبراهیمیان.
كامران ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۵۳
یکی از دلایل این تنهایی استراتژیک خود برتر بینی بیجا میباشد، در مقابل یک شیعه عرب حس برتری تاریخی نمود پیدا میکند، در برابر یک شیعه هزاره فارسی زبان حس برتر نژادی بروز پیدا میکند، در مقابل یک ترک یا یک سنی مذهب هر کدام به نوعی و.... دافعه بیشتر از جادبه هست،
مخاطب ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۳:۱۵
نویسنده نه از خاورمیانه شناخت داره،نه از مفاهیم سیاسی آگاهی داره! جناب نویسنده ایران به دنبال قرارداد راهبردی ۲۵ساله با چین و ۲۰ساله با روسیه هست!ایران میلیاردها دلار با همسایه های خود رابطه تجاری و... دارد.ایران با خود کشورهای اروپایی چه بلحاظ سیاسی چه بلحاظ تجاری ارتباطات دارد.درسته که نفت ایران را نمی خرند ولی میلیاردها دلار جنس به ایران می فروشند و می خرند!ارتباطات صفر که نشده! البته اگر شما تمام جهان آمریکا،اسرائیل و چند کشورک تابع می دانید بحث دیگریست‌.کسیکه شرایط ایران را به تنهایی استراتژیک تشبیه کنه یا بیسواد هست و یا مغرض چون کسیکه به الفبای ژئوپلتیک آشنایی داشته باشه این چرندیات را نمی بافه!
ایرانخواه ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۸:۴۰
ایران جزو اولین کشور-تمدن های جهان است که در ژرفای تاریخ توانسته قدرت و تاثیر گذاریش را در درازای تاریخ ماندگار کند یکی از دلایل آن چالش دایم با قدرت های هژمون جهانی، قرارداشتن در چهار راه جغرافیای جهانی است روم، اعراب، مغول، عثمانی، انگلستان، روسیه، آمریکا برای چیرگی بر ناحیه مرکزی دنیا با قدرتی به نام ایران روبرو بوده اند آنچه که تاکنون این پایایی را برای ایران گرامی ایجاد کرده است گرچه در ابتدا یعنی دولتهای ماد و هخامنشی قدرت سخت افزاری بوده است اما کم کم قدرت نرم افزاری بدان افزوده شده است. در واقع بغیر از دلیری و سختکوشی و صنعت و آماده باش دایم مردمانش، قدرت نرم‌افزاری آن یعنی توان هنر، فرهنگ، ادبیات، دانش و زبان و دین و مذهب بومی سازی شده ایران زمین بوده است که رقیبان را سر جایشان نشانده است. سه کشور تمدن باستانی دیگر یعنی یونان، روم(ایتالیا) و مصر یا کامل در فرهنگ هژمون حل شده و دیگر ادعایی ندارند(یونان ومصر) یا مانند ایتالیا با آن همراه هستند ثروت نرم افزاری این کشور باعث شده حتی در زمان شکست و چیرگی دشمن، آنها در گذر زمان براحتی در فرهنگ و تمدن ایرانی حل شوند و دوباره ایران از دل آن سربرآورده است. در حفظ و نگهداری این میراث گرانبها از دل و جان مایه بگذاریم تا ایران و ایرانی سرافراز همیشه تاریخ باشد. با سپاس فراوان از تارنگار دیپلماسی ایرانی