ایران نباید تمام تخم مرغ های خود را در سبد پیروزی بایدن بگذارد
آمریکا، نه توان و نه تمایلی به درگیری با ایران دارد/ پوتین بر خلاف تهران به دنبال پیروزی مجدد ترامپ است
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی ای
دیپلماسی ایرانی - به نظر می رسد با اوج گیری تنش های لفظی سران و مقامات ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران با محوریت تحرکات شناورهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلیج فارس، اکنون شرایط و بستر مستعد شکلگیری در گیری نظامی، ولو مقطعی و کم شدت میان دو طرف است؛ تنش های لفظی که با جریان سازی رسانه ای آمریکایی ها از ۲۷ فروردین/۱۵ آوریل با مانور روی گشت زنی یازده شناور سپاه آغاز و با توئیت ۲۸ فروردین/ ۲۲ آوریل ترامپ در خصوص صدور فرمان به نیروهای نظامی آمریکایی برای نابودی قایق ها و شناورهای مسلح ایران به اوج خود رسید. البته به موازات این شرایط اقدام چهارشنبه هفته گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب ماهواره بر قاصد سبب شد که آمریکاییها در کنار برخی از کشورهای اروپایی، مسئله نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را مطرح کنند و در سایه این مسئله، واشنگتن تنش های لفظی خود با تهران را در سطح گسترده تری پی گرفت. اما هدف یا اهداف ایالات متحده آمریکا از تشدید تنش لفظی با ایران چیست؟ چرا واشنگتن که با چالش ها و مشکلات متعدد ناشی از تداوم شیوع کرونا در داخل خاک خود مواجه هست به دنبال باز کردن پرونده دیگری در حوزه امنیتی با ایران است؟ آیا دونالد ترامپ از این جریان سازی ها به دنبال موج سواری سیاسی در ماههای منتهی به انتخابات است؟ پاسخ به این سوالات، موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل است که در ادامه می خوانید:
با اوج گیری تنش لفظی میان واشنگتن و تهران برخی از کارشناسان شرایط را مستعد برخورد نظامی میان دو طرف می دانند. شرایطی تنش که با اقدام چهارشنبه دو هفته پیش (۲۷ فروردین/ ۱۵ آوریل) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گشتزنی ۱۱ شناور این نیرو در کنار ناوهای آمریکایی پولر، پال همیلتون، فایربولت، سیروکو، رنگل، و یو اس سی جی سی مائوی در آبهای بینالمللی و همچنین ورود به محدوده ۱۰ یاردی (حدود ۹ متری) کشتی «مائوی» کلید خورد. در این راستا ما شاهد فضاسازی های رسانه ای گسترده ای از سوی آمریکایی ها با محوریت اقدامات به اصطلاح تنش زا از سوی ایران بودیم. پیرو این فضاسازی ها مایک پمپئو، وزیر امور خارجه طی سخنانی صراحتاً از برگزاری جلساتی در وزارت دفاع این کشور به منظور بررسی واکنشهای مناسب در قبال این اقدام سپاه سخن گفت. حتی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید برخورد قاطع با این دست اقدامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خواستار شد. مضافا دیوید نورکیست، معاون وزیر دفاع ایالات متحده هم در این راستا عنوان کرده آنهایی که فکر می کنند به خاطر مشغول شدن ما به کرونا، الآن زمان درگیر شدن با ارتش آمریکاست، به طرز خطرناکی در اشتباه هستند. ارتش ما آماده دفاع از مردم و منافع کشور است. اما مهمترین این مواضع مقامات کاخ سفید به توئیت ۲۸ فروردین/ ۲۲ آوریل دونالد ترامپ، رئیس جموری آمریکا باز می گردد که رسما به نیروی دریایی ایالات متحده دستور نابودی و انهدام قایق مسلح ایرانی را صادر کرد. در مقابل تمام این مواضع و فضاسازی های کاخ سفید نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکشنبه گذشته با صدور بیانیه ای رسمی به این جریان سازی ها و تهدیدات لفظی واشنگتن پاسخ داد. در بیانیه مذکور، سپاه با جعلی و هالیوودی خواندن روایت تروریست های امریکایی از ماجرای ۱۵ آوریل در خلیج فارس، صراحتا تاکید کرد که مستندات خلاف ادعای امریکایی هاست و هرگونه خطای محاسباتی را قاطعانه پاسخ میدهیم. با توجه به سلسله کنش ها و واکنش ها، اساسا ایالات متحده آمریکا با چه هدفی به دنبال تنش آفرینی لفظی با جمهوری اسلامی ایران در خصوص گشت زنی شناورهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلیج فارس است؟ آیا واشنگتن برای فرار از شرایط داخلی آمریکا ذیل شرایط کرونایی این کشور به دنبال ایجاد تنش نظامی با ایران در خلیج فارس است؟
به هیچ عنوان من تصور نمی کنم که ایالات متحده آمریکا به دنبال ایجاد درگیری نظامی، ولو درگیری مقطعی با ایران در خلیج فارس باشد تا بتواند انحرافی در افکار عمومی داخلی ایالات متحده آمریکا، ذیل مشکلات و شرایط سخت این کشور در مقابله با کرونا شکل دهد. شما در سوالتان به توئیت ۲۲ آوریل دونالد ترامپ در خصوص صدور فرمان برای نابودی قایق ها و شناور های مسلح ایرانی اشاره کردید. اتفاقاً وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا ساعتی بعد از انتشار این توئیت سعی کرد که با برخی توضیحات در خصوصاین موضع ترامپ، شرایط را از ایجاد تنش با جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس دور کند. چرا که وزارت دفاع آمریکا به خوبی میداند که پاسخ تهدید نظامی، حتی تهدید لفظی از جانب واشنگتن و یا هر کشور دیگری قطعاً با تهدید هم وزن از سوی ایران مواجه خواهد شد. بنابراین مقامات نظامی آمریکا تلاش داشتند اینگونه قلمداد کنند که منظور دونالد ترامپ از توئیت جنجالیش صدور هشدار برای عدم ورود شناورهای دریایی مسلح ایرانی به نزدیکی ناوها آمریکایی بوده است. چون به هرحال تمام مقامات و مسئولین کاخ سفید بر این واقعیت اشراف دارند که دونالد ترامپ درک صحیحی از آنچه که می گوید و یا می نویسد، ندارد و چالش ها و تبعات سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی آن باید توسط همین مسئولین مدیریت شود. کما این که دونالد ترامپ اخیرا عنوان کرده بود آمریکایی ها با تزریق مواد ضدعفونی کننده می توانند کرونا را شکست دهند که تا به اکنون هم مسئولین کاخ سفید را درگیر تبعات این سخنان کرده است. لذا به هیچ وجه توئیت دونالد ترامپ نمیتواند مبنای طرح، برنامه و استراتژی در خصوص ایجاد جنگ نظامی با ایران در منطقه خلیج فارس تلقی شود.
در کنار نکات شما و به موازات این تنش ها لفظی دو هفته گذشته اقدام چهارشنبه هفته گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب ماهواره بر قاصد برای قرار دادن ماهواره نور در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین سبب شد که آمریکاییها در کنار برخی از کشورهای اروپایی، مسئله نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را مطرح کنند و در سایه این مسئله، واشنگتن تنش های لفظی خود با تهران را در سطح گسترده تری پی گرفت. اما پرتاب ماهوارهبر قاصد چه تغییری در معادلات ایجاد کرد؟
واقعیت این است که بعد از اقدام چهارشنبه هفته گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب موفقیت آمیز و غرورآفرین ماهواره بر قاصد به منظور حمل ماهواره نور، عملاً بالانس و موازنه قدرت به نفع ایران تمام شد و دست آمریکاییها در تقابل با جمهوری اسلامی را که در سایه پیگیری تنش و تهدید لفظی پی گرفته شده بود، بست. یعنی شاید تا چهارشنبه هفته گذشته آمریکا سعی داشت با تنش لفظی ایران را در گوشه رینگ سیاسی گرفتار کند، اما بعد از چهارشنبه گذشته این موازنه به هم خورد. چون کاخ سفید تلاش می کرد با پیگیری و تشدید تنش لفظی، کفه موازنه قدرت به سمت خود را سنگین تر کند. اینجاست که آمریکاییها در کنار تهدیدات لفظی و پیگیری تنش دیپلماتیک با ایران در منطقه خلیج فارس، مسئله توان موشکی ایران و نیز مغایرت اقدام چهارشنبه هفته گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با قطعنامه ۲۲۳۱ را مطرح کنند و در این راستا حتی عنوان کردند که پرونده این اقدام را به شورای امنیت می برند، اما در نهایت باید عنوان کرد که هیچ کدام از این مسائل سبب نخواهد شد که سنگین تر شدن کفه موازنه قدرت به سود ایران بعد از چهارشنبه هفته گذشته با پرتاب قاصد به هم بخورد.
اما برخی از ناظران و کارشناسان معتقدند که دونالد ترامپ، هم به واسطه درگیری همه جانبه بهداشتی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک به واسطه تداوم شیوع کرونا به یک انحراف جدی در افکار عمومی نیاز دارد و در کنار آن مسئله سقوط شدید بهای نفت آثار مخرب جدی بر شرکتهای نفتی آمریکایی داشته است که از جمله مهمترین حامیان دونالد ترامپ در انتخابات پیشرو است. لذا رئیس جمهور آمریکا سعی دارد با یک تنش نظامی ظاهری هم که شده باعث افزایش بهای نفت خام و به تبع آن خروج شرکت های نفتی آمریکایی از رکود کنونی شود. آیا این مسائل سبب خواهد شد که واشنگتن اهدافی برای تشدید تنش لفظی در قالب وقوع درگیری نظامی با ایران داشته باشد؟
من این تحلیل را قبول ندارم. اولاً باید مسئله تنش و درگیری نظامی را معنی کنیم. اگر منظور یک جنگ نظامی تمام عیار مانند عراق، افغانستان، سوریه، یمن و لیبی باشد، به هیچ وجه این امکان وجود ندارد. چون نه ایران مانند این کشورها است و نه شرایط سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و از همه مهمتر توان اقتصادی آمریکا در وضعیت کرونا زده امروز اجازه چنین ماجراجویی را به دونالد ترامپ می دهد. از طرف دیگر آمریکا به هیچ وجه نمیتواند مانند پروسه جنگ عراق و افغانستان متحدی برای خود بهمنظور درگیری با ایران پیدا کند. چون در حال حاضر خود اروپایی به عنوان اعضای ناتو و متحدین ایالات متحده به شدت درگیر با شیوع کرونا هستند. اکنون وضعیت بهداشتی و به خصوص اقتصاد این کشورها به شدت تحت الشعاع همه گیری این ویروس است. لذا اوپایی ها، نه توان، نه وقت و نه هزینه درگیری با ایران و یا هر کشور دیگری را ندارند. مضافا دونالد ترامپ دیگر نمیتواند ذیل مصوبه کنگره بدون هماهنگی و گرفتن چراغ سبز از نمایندگان، جنگی را، به خصوص جنگ با ایران را کلید بزند.
شاید در این میان مسئله بمباران در دستور کار آمریکایی ها باشد؟
اگر اینگونه باشد قطعا این اقدام با پاسخ ایران که یک پاسخ قاطع و کوبنده موشکی خواهد بود، همراه خواهد شد. بنابراین باید بررسی کرد که اساساً در سایه همین سلسله کنش و واکنش های نظامی در قالب بمباران هوایی آمریکا و پاسخ موشکی ایران که چند روز یا نهایتا چند هفته طول می کشد، قیمت نفت چقدر افزایش پیدا می کند؟ چون واقعاً شرایط کرونایی اکنون تاثیر بسیار جدی بر کاهش پررنگ میزان تقاضای نفت خام در جهان تا میزان ۳۰ میلیون بشکه در روز داشته است. اکنون ذخایر تمام کشورها از نفت خام پر است. به همین دلیل است که بهای نفت خام آمریکا در بازارهای بورس کشور برای اولین بار در تاریخ منفی شد، چون خریداری برای این نفت وجود ندارد. بنابراین جهان دیگر به نفت نیاز ندارد. از طرف دیگر مگر در جنگ های گذشته تا چه اندازه بهای نفت افزایش پیدا کرده بود که این جنگ با ایران که از نگاه من اساسا امکان وقوع آن وجود ندارد، افزایش دهد، آن هم جنگ های پیشین که جنگ هایی شدید و نسبتاً طولانی بود؟! بنابر حتی در صورت وقوع حملات هوایی و یا بمباران احتمالی آمریکایی ها به مواضع ما و نیز پاسخ موشکی ایران که نهایتاً چند روز به طول خواهد انجامید، نمیتواند به شکل جدی و گسترده بهای نفت خام را افزایش دهد تا شرکت های آمریکایی از بحران کنونی خارج شوند. ما باید به یاد داشته باشیم برای اولین بار در تاریخ، بهای نفت ایالات متحده آمریکا در بورس این کشور به منفی ۳۷ دلار رسید. پس اگر ما یک معدل قیمتی مناسب بین ۴۰ تا ۵۰ دلار دلاری را برای سوداوری تولید نفت توسط شرکت های آمریکایی در نظر بگیریم، باید تنش نظامی ایران و آمریکا بهای نفت را حداقل ۷۷ دلار افزایش دهد که غیر ممکن است.
ولی مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا در گفت وگوی اخیر تلویزیونی، ضمن اشاره به توئیت ۲۸ فروردین/ ۲۲ آوریل ترامپ درباره حمله به قایقهای سپاه پاسداران در صورت تهدید ناوگان آمریکا در خلیج فارس، چنین عنوان کرد که باید تهدید ترامپ را جدی گرفت، چون او ثابت کرده که تهدیدهایش را عملی میکند. ذیل این نکته، شما حتی درصد کمی هم برای وقوع تنش نظامی احتمالی قائل نیستید؟
اگر منظور این است که احتمال این مسئله وجود دارد که شاید از سوی یک ناو نظامی آمریکایی موشکی به سمت شناورهای ایران شلیک شود و به این واسطه درگیری شکل گیرد، من آن را به طور کامل رد نمیکنم. اما نکته اینجا است که اولا این نوع فعالیت ها و تحرکات نظامی نیروهای در منطقه خلیج فارس به شدت کنترل شده است و احتمال خطای محاسباتی بسیار کم رنگ است، بنابراین وقوع درگیری چندان پررنگ نیست. در ثانی حتی اگر شاهد یک درگیری به واسطه خطای محاسباتی باشیم به یک جنگ نظامی بدل نخواهد شد. چون ایران و ایالات متحده آمریکا، علیرغم آنکه درگیری و تنش های سیاسی، دیپلماتیک و لفظی را اوج رسانده اند، اما به شدت قادر به کنترل شرایط و عدم ورود به حوزه درگیری نظامی هستند. ما در دی ماه سال گذشته و بعد از اقدام مذبوحانه آمریکا در ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شاهد بودیم که اگرچه وضعیت تنش بین دو طرف به نقطه بحرانی و حساس رسید و همه جهان منتظر جنگ تمام عیار نظامی بین ایران و آمریکا بودند، اما مدیریت دو طرف مانع از آن شد که این جنگ روی دهد. خصوصا که شرایط کنونی مانند دی ماه سال گذشته حساس هم نیست. پس بدیهی است که شرایط وقوع درگیری دو طرف، آن هم از طرف ترامپ در ماه های منتهی به انتخابات سوم دسامبر/ ۱۳ آبان وجود ندارد.
به انتخابات سوم دسامبر/ ۱۳ آبان اشاره داشتید. در این راستا ترامپ اخیرا عنوان کرده که ایران خواهان مذاکره با آمریکا است، اما منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده است تا در صورت برنده شدن جوبایدن در سوم دسامبر/ ۱۳ آبان، با یک «هالو» (لفظ به کار برده شده ترامپ) مذاکره کند. اگر چه که از هم اکنون تعیین پیروز انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا سخت و تقریبا غیر ممکن است، اما پیرو این مواضع آیا اساسا نگاه برخی مسئولین داخلی کشور به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا، راهبرد مناسبی برای حل مشکلات کشور است؟ آیا ما باید تمام امید خود را به انتخابات آمریکا و پیروزی جو بایدن ببندیم؟ نکته مهمتر ناظر بر این واقعیت است که آیا پیگیری این شرایط از سوی تهران باعث هوشیاری جو بایدن و تغییر شعارهای انتخاباتی وی در صورت رسیدن به قدرت نخواهد شد. چرا که حتی در صورت رئیس جمهور شدن بایدن باید این احتمال را داد که وی با اشراف به تمایل ایران برای به پیروزیش به منظور تغییر وضعیت، مسئله بازگشت به برجام و لغو تحریمهای آمریکا را منوط به مذاکرات جدید با شرایط متفاوت از دوره باراک اوباما کرده و به فکر گرفتن امتیاز بیشتر از ایران باشد؟
این سوال مهم شما دو بخش دارد. در بخش اول باید گفت که چون دونالد ترامپ به واسطه برخی فشارهای افرادی چون بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی و هم چنین برخی مشاورههای غلط داخلی افرادی مانند جان بولتون و مایک پمپئو به منظور گرفتن امیتزات بیشتر از ایران از برجام خارج شد و اکنون در ماه های منتهی به انتخابات دست وی در گرفتن همان امتیاز اولیه برجامی از ایران خالی است و تا کنون سیاست فشار حداکثری و تحریمهای آمریکا نیز ایران هیچ گونه امتیازی برای وی به دنبال نداشته است، بنابراین ترامپ به ناچار سعی می کند اکنون شکست سیاستهای تحریمی خود را به گردن افرادی مانند جو بایدن و یا جان کردی بیندازد و در این راستا عنوان میکند که اکنون سیاست فشار حداکثری و تحریمی های وی بر ایران سبب شده است که این کشور به شدت محدود شود و به دنبال مذاکره با آمریکاییها باشد، اما متاسفانه برخی تحرکات مخفیانه و ارتباطات افرادی مانند جان کری، وزیر امور خارجه سابق دوره باراک اوباما و نیز امید به پیروز شدن جو بایدن و دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰، ایران به دنبال مذاکره با ما (دولت ترامپ) نباشد. یعنی دونالد ترامپ با این مواضع یک تیر و دو نشان زده است؛ از یک سو کسانی مانند جو بایدن و جان کری را مورد هدف قرار می دهد تا این افراد را مقصر شکست سیاستهای خود علیه ایران معرفی کند و در ثانی ترامپ با این سخنان سعی دارد جریان دموکرات را در نزد افکار عمومی آمریکا و در ماههای منتهی به انتخابات تخریب کند.
نکته مهمتر به بخش دوم سوالتان بازمیگردد. شاید تحلیل شما در سوال ناظر بر این واقعیت درست باشد که جو بایدن در صورت پیروزی و قدرت گیری به فکر تغییر مواضع در سایه اشراف به تمایل ایران برای بازگشت واشنگتن به برجام و لغو تحریم ها باشد و تحقق این اهداف ایران را منوط به گرفتن امتیاز بیشتر در سایه مذاکره مجدد با تهران و یا حتی ایجاد تغییراتی در برجام کند، اما در آن سو قطعاً ایران در برابر این مسائل مقاومت خواهد کرد. چون اگر چه که تهران میان جو بایدن و دونالد ترامپ در نهایت بایدن انتخاب خواهد کرد، اما تمایل به پیروزی بایدن به هر قیمتی از طرف ایران منطقی نیست. مضافاً اینکه خود جو بایدن هم به واسطه چند سال حضور در ساختار سیاسی آمریکا در دوران معاون اولی باراک اوباما به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که بخواهد با تحریمهای آمریکا حاضر به مذاکره باشد. چون جمهوری اسلامی ایران به وضوح در دو مقطع ثابت کرده است که با سیاست فشار حداکثری پای میز مذاکره نمینشیند؛ بار اول در دوره خود با باراک اوباما بود و دوره دوم به تحریم های دونالد ترامپ باز می گردد. بنابراین چون اکنون بیش از دو سال است که نهایت توان تحریمی آمریکا ضد ایران به کار گرفته شده و تا به حال هم تهران حاضر به مذاکره با آمریکایی ها نشده است می تواند درس خوبی برای روسای جمهوری بعدی ایالات متحده در انتخاب سیاست درست در رفتا با ایران باشد. از این رو اگر جو بایدن هم عاقل باشد اشتباه ترامپ را تکرار نمی کند و با کمترین خواسته و یا توقعی برجام را احیا کرده و بازگشت آمریکا به توافق هستهای و لغو تحریمها را در دستور کار قرار خواهد داد. البته که همه این مسائل مربوط به پیروزی وی در انتخابات ۲۰۲۰ است که از هم اکنون پیش بینی نتایج انتخابات بسیار سخت است و باید منتظر ماند و دید که روزهای پایانی منتهی به برگزاری انتخابات چه شرایط سیاسی در این کشور رقم خواهد شد و در نهایت چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا خواهد زد.
در این میان نکته مهم ناظر به تاثیرات مخرب شیوع کرونا، به ویژه بر وضعیت اقتصادی ایران، آن هم در دوران پساکرونا بازمیگردد. اتفاقا به همین واسطه ما شاهد شکلگیری یک تحرکات دیپلماتیک گسترده در ایران، از شخص رئیسجمهور تا وزیر امور خارجه، رئیس مجلس، نمایندگان و رئیس دستگاه قضایی کشور به منظور شکسته شدن فضای تحریم های آمریکا علیه کشور بودیم. آیا با بغرنج تر شدن وضعیت اقتصادی ایران در دوران پساکرونا که برخی حتی مسئله ورشکستگی عومی برای اقتصاد کشور را در ماه های آتی و نیم سال دوم مطرح کرده اند باسد به شکل جدی تری نگاه و سیاستهای خود را بر اساس انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن برای بازگشت آمریکا به برجام طراحی کنیم و یا ذیل گفته های شما در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی اساساً برنامه ریزی بر روی نتیجه انتخابات آمریکا و پیروزی جو بایدن از سوی مسئولین داخلی سیاست اشتباهی است؟
در پاسخ به این سوال مهم شما ضمن آنکه بر تحلیل و گفته پیشین خود در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی مبنی بر اینکه نباید نگاه و سیاست کلان کشور را، آن هم در دوران تحریم بر اساس نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن ببندیم و در این راستا نباید تمام تخم مرغ های خود را در سبد قدرت گیری حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا بگذاریم، اما در عین حال من معتقدم نباید از تلاش و تحرک دیپلماتیک در این خصوص هم دوری گزینیم و طراحی در این رابطه نداشته باشیم. یعنی اگر تهران معتقد است پیروزی بایدن میتواند تغییری، ولو نسبی در شرایط اقتصادی کشور به خصوص در دوان حساس پساکرونا که سایه مشکلات جدی معیشتی وجود دارد، ایجاد می کند باید در این راستا تلاش های خود را به کار گیرد. البته در این میان قطعاً باید تلاش های موازی برای همراهی و همسویی و ارتباط با اروپایی ها و چینی ها هم داشته باشیم. اما نکته بسیار مهم اینجاست که نمی توان در خصوص پیروزی جو بایدن با روسها همراهی کرد. چون ولادیمیر پوتین و مسکو بر خلاف تهران، پکن و کشورهای اروپایی که هیچ دل خوشی از دونالد ترامپ ندارند، تمایل بیشتری به پیروزی وی در انتخابات پیش رو دارد، چرا که مسکو، نه از واشنگتن، بلکه از خود دونالد ترامپ آتو دارداتفاقاً شرایط کرونا زده آمریکا اکنون بستر بسیار مناسبی برای تحرکات، طراحی و برنامهریزی ایران، چین، اروپا و هر کشوری که به واسطه روی کار آمدن دونالد ترامپ منافعش به خطر افتاده، ایجاد کرد است. چون تداوم این شرایط باعث کاهش نفوذ و اعتبار دونالد ترامپ در میان افکار عمومی ایالات متحده آمریکا شده است.البته با وجود تمام نکات یاد شده بر این مسئله هم اصرار دارم که قطعا حل و فصل و مدیریت شرایط کشور، به خصوص در حوزه چالشهای اقتصادی و معیشتی و نیز مسئله مرتفع کردن چالش کسری بودجه را نمیتوان با امید بستن به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن امکان پذیر نیست. ما باید برای عبور از این شرایط به توان اقتصادی داخلی و نیز برنامهریزی برای توسعه و گسترش مناسبات تجاری با همسایگانمان تکیه کنیم. حتی در این میان می توان مسئله استقرار از برخی همسایگان را برای جبران کسری بودجه در دستور کار قرار داد. بنابراین مسئله تلاش برای روی کار آمدن جو بایدن در انتخابات میتواند به عنوان کمک حال شرایط کنونی کشور باشد و گرنه باید محور و کانون تحرکات ما برای حل و فصل مشکلات اقتصادی در ماههای آتی روی تقویت توان داخلی باشد.
نظر شما :