خاورمیانه ترامپ زده و آینده آن
اولویت واشنگتن دور کردن ایران از منطقه با توسل به جنگ اقتصادی است
دیپلماسی ایرانی - دونالد ترامپ پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و قبل از ادای سوگند و ورود به کاخ سفید در یک سخنرانی گوشهای از چارچوب سیاست خارجی خود به ویژه درباره خاورمیانه را اینگونه ابراز کرد:
«سیاست براندازی حکومتها (تغییر رژیم) را متوقف میکنم! هدف ما ثبات است نه ایجاد بحران و آشوب، هدف اصلی من ساخت مجدد کشورمان است.» ترامپ کشورهای خاورمیانه را مخاطب قرار دادو گفت: «از من نترسید، با وجود هزینه بالای ۶ هزار میلیارد دلاری ما، وضعیت خاورمیانه از همیشه بدتر است. من با کشورهایی که علیه داعش بجنگند، متحد خواهم شد. »
دونالد ترامپ برخلاف مواضع وادعاهایی که اعلام کرده بود نه تنها از ادامه دخالت در امورخاورمیانه دست نکشید بلکه در برخی جهات وابعاد دخالتهای بیشتری کرد وحتی روندهای پیشین در فرایند صلح خاورمیانه را به کناری نهاد ،ترامپ به موازات این اقدامات در منطقه خاورمیانه ،درسایر مناطق و در ارتباط با سازمانها و پیمانهای بین المللی و سایرکشورها حتی در قبال کشورهای متحد امریکا برخلاف نظم نسبی حاکم و روند گذشته ،عمل کرد و سبب نارضایتی متحدان امریکا نیز شد.
اهم اقدامات متفاوت ترامپ درارتباط با خاورمیانه را میتوان اینگونه برشمرد:
-اعلام رسمی بیت المقدس بعنوان پایتخت اسرائیل
- انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس برخلاف مدل دو دولتی برقراری صلح میان فلسطین و اسرائیل
-تلاش برای تشکیل ناتوی عربی برعلیه ایران
- تلاش برای تشکیل جبهه امریکایی--اسراییلی - عربی ضدایرانی ازطریق برقراری روابط اسراییل با کشورهای عربی خلیج فارس ودور کردن اعراب از جبهه مخالفان اسرائیل
- چشم بستن به ماجرای قتل جمال قاشقچی توسط ولیعهد عربستان سعودی و تضییع حقوق مخالفان شیعه دولت بحرین
- گزینش مدل امنیت فروشی به کشورهای عربی ازطریق دریافت پترودلارها و انعقاد قراردادهای نظامی و اقتصادی با این کشورها بویژه باعربستان
ازسوی دیگر ترامپ با خروج معاهده بین المللی آب وهوایی پاریس،برجام ، یونسکو و شورای حقوق بشر و پیمان منع تولید موشکهای میان برد هسته ای با روسیه و تهدید اروپا به خروج ازناتو و فشار بر اعضای ناتو درمورد پرداخت ۲تا ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی شان به ناتو و تهدید تجاری چین ،اروپاو ترکیه ، برقراری تحریمهای گسترده علیه ایران و دخالت عریان در امور داخلی ونزوئلا و تهدید نظامی این کشور در مسیری کاملا متضاد با مسیر اسلاف خود و عمدتا برخلاف وعده های انتخاباتی اش مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی کشور گام برداشت که منجر به تشدید التهابهای منطقه ای وبین المللی شده است.
و نهایت اینکه تصمیم تازه ترامپ در امضای سندی مبنی بر الحاق رسمی منطقه جولان سوریه به فلسطین اشغالی برخلاف نص صریح قواعد و حقوق بین المللی و قطعنامه هلی سازمان ملل متحد تا این تاریخ ، جملگی حکایت از دروغگویی بزرگ او می کند.
درواقع اقدامات نامعقول و غیرمنطقی رئیس جمهور نامتعارف و نامعقول امریکا مربوط به یک یا دوکشور یا منطقه نشده است بلکه از اتحادیه اروپا تا چین، از کره جنوبی تا کانادا، از مکزیک تا ژاپن، از صنعت اتومبیل تا صنایع فلزات و از معاهدات زیستمحیطی تا معاهدات نظامی، همه درگیر جهانبینی منحط و اقدامات جنونآمیز سیاستمدار نوظهوری شدند که حتی به زعم همحزبیهای خود ،کوچکترین درکی از مناسبات بینالمللی و حتی منافع کشور خود نداشت. در نتیجه، تمام بازیگران دولتی و غیردولتی در جهان مجبور به بازبینی سیاستهای خود، باز تعریف روابط خود با امریکا و بازآرایی مناسبات کاری و تجاری خود شدند.
درسوی دیگر در بحران خاورمیانه، روسیه قراردارد که در مدت دو سال اخیر به اهرم اصلی تحولات خاورمیانه تبدیل شده است، به طوری که واشنگتن (و ایضا ایران و ترکیه) برای هر اقدامی نیازمند توافق و همراهی مسکو است.
طی ۸ سال گذشته در سوریه، تقریبا تمام اختلافات ژئوپلیتیک، ایدئولوژیک و فرقه ای در خاورمیانه با یکدیگر روبرو شده اند. امروز سوریه دارای صلح نیست، اما دولت بشار اسد با حمایت از سوی روسیه و ایران در جنگ علیه مخالفان مسلح پیروز شد. مخالفان سیاسی تا حد زیادی تضعیف و به حاشیه رانده شده اند. کشورهای عربی در معرض عادی سازی روابط خود با دولت دمشق هستند. روسیه و ایران و ترکیه و امریکا و عربستان بازیگران اصلی خارجی هستند. خروج آمریکا از سوریه نیز درصورت تحقق ،نفوذ سیاسی این کشور را کاهش می دهد. گرچه امریکا قصد دارد با حفظ تعداد محدودی از نیروهای نظامی خود در سوریه و تشویق حضور نیروهای نظامی برخی کشورهای اروپایی ،کماکان درسوریه به بازیگری ادامه دهد ،هرچند اروپا از این ایده استقبال چندانی نکرده است اما گفته میشود علاوه بر ۴۰۰ نظامی آمریکایی، بخشی از نیروهای انگلیسی و فرانسوی نیز در سوریه باقی خواهند ماند تا مجموع تعداد این نیروها به حدود ۱۰۰۰ نفر برسد. علاوه برآن اخباری مبنی بر افزایش تعداد نیرو و تجهیزات نظامی امریکایی نیز منتشر می شود.
نباید فراموش کرد که سوریه به اروپا خیلی نزدیک بوده و بسیار شکننده تر از آن است که بخواهند به این کشور رویکرد حاشیه ای داشته باشند.
ازآنجا که راهبرد خاورمیانهای کلان آمریکا در سوریه نیاز به حضور نظامی حتی حداقلی در داخل خاک سوریه دارد، جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ توانست ترامپ را به باقی ماندن 400 نظامی در سوریه راضی کند.
هر چند ماندن این تعداد نظامی، اصل خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را منتفی میکند، اما ثقل نظامی و سیاسی آمریکا در بحث سوریه تنها متکی به حضور دو هزار یا چهارصد نظامی نیست و اگر هم کل این نیروهای خارج شوند، آسیبی به این ثقل وارد نمیشود. با توجه به اطلس حضور این نیروها در شمال و شرق سوریه، بنظر می رسد طرح احداث این منطقه از سوی آمریکا، درگام نخست با هدف حمایت از نیروهای کُردی همپیمان امریکا و جلوگیری از حمله احتمالی ترکیه به این نیروها ودرگام بعدی رفع دغدغههای امنیتی ترکیه صورت گرفته است.
انتفای خروج کامل نیروهای آمریکایی ازسوریه ازیک سو اطمینان خاطری به همپیمانان آمریکا در منطقه از جمله اسرائیل، نیروهای کُردی همپیمان در سوریه و محور عربستان میدهد و ازسوی دیگر، ابقای 400 نیروی باقیمانده در دو منطقه شمال سوریه و تنف،دو هدف اصلی واشنگتن را حاصل می کند.
با استقرار نیمی از این تعداد در منطقه امن درنظر گرفته شده در مرز ترکیه و سوریه اروپاییها نسبت به استقرار حدود هزار نیروی نظامی در این منطقه تشویق می شوند. اما استقرار 200 نظامی دیگر در پایگاه آمریکایی تنف در مثلث مرزی عراق، سوریه و اردن در چارچوب تقابل با نقش منطقهای ایران و جلوگیری از شکلگیری کریدور زمینی تهران- بیروت صورت می گیرد.
تحولات سوریه و در مجموع خاورمیانه نشان میدهد که آمریکا و روسیه به این نتیجه رسیدهاند که ظرفیت ادامه جنگ در خاورمیانه پایان گرفته است. در سوریه با آزادسازی اکثر شهرهای سوریه گروههایی که از سوی آمریکا و متحدان اروپایی و ترکیه حمایت تسلیحاتی و مالی میشوند، تاحدود زیادی در میدان جنگ امکان مانور نظامی ندارند. (مگر دراستان ادلب و برخی مناطق کردستان سوریه که دو گروه و تشکل عمده و اصلی داعش و النصره (تحریرالشام) و محالفان مسلح بشار اسد تحت حمایت ترکیه حضور دارند.)
فاز نظامی در سوریه در مرحله پایانی است و اگر ادلب هم ازدست تروریستها آزادشود و مشکل ترکیه با نیروهای دموکراتیک خلق (قسد) و /ی پ گ "و "پ ی د" حل شود ،میتوان آنرا پایان یافته تلقی نمود.اگر چه از کشور آباد سوریه بعد از ۵ سال زمین سوختهای باقی مانده است. شعار سرنگونی بشار اسد دیگر خریداری ندارد. دولتهای ایران ،روسیه ،ترکیه ،امریکا و اروپا و سازمان ملل متحد در قالبهای دوجانبه و چندجانبه و روندهای آستانه و سوچی و ژنو توقف جنگ و شروع مذاکره سیاسی برای اجرای طرح انتخاباتی آینده در سوریه را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در عراق نیز اضمحلال نظامی داعش را همه بهصورت یک واقعیت پذیرفتهاند.گرچه حضور بسیار محدود داعش در برخی مناطق کوهستانی گزارش میشود . دولت عراق از دو جهت روز به روز بیشتر تثبیت پیدا میکند؛ یکی، پیروزی در میدان نظامی و امنیتی و دوم، فروش نفت و بازسازی اقتصادی و اجرای برنامه رفاهی در کشور. همچنین مردم عراق تشنه امنیت و عدالتند و دولت مرکزی هم مرحله به مرحله درتلاش است این خواست مردم را تحقق بخشد.هرچند در روند سیاسی، انتخابات مجلس و تعیین رییس جمهور و نخست ووزیر با چالشها و تاخیرهایی مواجه شد و هنوز تکمیل کابینه با کش وقوسهایی همراه است. شکست سیاست سعودیها در عراق (به ویژه در تشدید تضاد شیعه و سنی) بخش دیگری از این موفقیتها محسوب می شود.
تحول مهم دیگر درخاورمیانه ای که با تحولات بزرگ و کمتر قابل پیش بینی مواجه است ،گرفتار شدن عربستان سعودی در باتلاق یمن، شکست اعمال تحریم ریاض علیه قطر و سست تر شدن هرچه بیشتر پایه های شورای همکاری خلیج فارس، شکست پروژه حصر حریری، پیروزی محور مقاومت و متحدین درمقابل داعش که منجر به ،برهم خوردن توازن منطقهای گردیده وماجرای قتل قاشقچی واختلافات درون دربار سعودی را میتوان نام برد .سعودیها بسیار تلاش کردند در لبنان بحران تعیین ریاست جمهوری جدید، ادامه یابد، اما لبنان با توافق همه طوایف، صاحب رئیس جمهوری و نخستوزیر وکابینه جدید شد. آینده لبنان در فاصله گرفتن از جنگ جدید و پذیرش حل اختلافات داخلی از مسیر سیاسی است.
در چنین شرایط بغرنجی ولیعهد عربستان به هر دری می زند تا در قدرت بماند وتلاش میکند با انجام سفرهایی پر طمطراق به پاکستان و هند وچین و وعده های سرمایه گذاری دهها میلیارد دلاری اعتبار یابی کند غافل ازاینکه تاریخ روابط بینالملل گویای آن است که اعتبار و نفوذ هیچگاه خریدنی نبوده است و سفرهای پر طمطراق این چنینی و رشوه های پترودلاری همانگونه که برای قذافیها اعتبار و ضمانت کسب نکرد به حساب بن سلمانها هم اعتباری واریز نخواهد کرد گرچه با توسل به زور ودیکتاتوری میتوان برای ایامی،خودرا برکشور و مردم تحمیل کرد اما ماندگاری ندارد.
تحولات خارمیانه نشان میدهد که این منطقه حساس و استراتژیک در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته است ،گرچه دولتهای وابسته به امریکا تلاش میکنند نسخه های مد نظر خودرا با فشارها و مساعدت ترامپ درمنطقه بپیچند اما مردم منطقه و افکارعمومی مسلمانان و جهان و رسانه ها ی مستقل منطقه ای وبین المللی و اختلاف وتضاد منافع موجود میان برخی دولتهای عربی و اسلامی از یکسو و و در آستانه انهدام قرار گرفتن تشکلهای ترور یستی سبب شده است تا روند تحولات آنگونه که آنها می خواهند پیش نرود و از سوی دیگر ظرفیتهای ادامه جنگ رو به تخلیه شدن میرود (گرچه نمیتوان از پایان آن سخن گفت ) مهمتر از این دو، مردم خسته و آسیب دیده و نگران خاورمیانه که تجربه تلخ وخسارت دیده نفوذ و دخالت قدرتهای بیگانه را در کشورهای خود را دیدهاند ،طالب برقراری آرامش و رفاه نسبی و در انتظار حل بحران های خارمیانه و دراولویت سوریه از طریق مذکرات چندجانبه و دوجانبه ای بازیگران بویژه پوتین درباره آینده خاورمیانه به سر میبرند.
شرایط کنونی سوریه
چهاردهم فوریــه سال جاری رهبران روند آستانه (روســیه، ایران و ترکیه) اولین نشســت خود را (چهارمین نشست سران سه کشور در مجموع) بعــد از اعــلام ترامپ بــرای خارج کــردن نیروهای امریکا از ســوریه، برگزار و در پایان اجلاس بیانیه ای صادر کردند. موضوعات ذیل بر فضای این مذاکرات غالب بود:
۱- سرنوشت استان ادلب که در اختیار مخالفان است و منطقه غیرنظامی شده.
۲- چگونگی واکنش شرکای روند آستانه به تصمیم ایاالت متحده مبنی بر خروج از شمال شــرقی سوریه بدون اینکه منافع سه کشور در برابر هم قرارگیرند و همکاری آنها نیز با چالش مواجه نشود.
۳- کم وکیف روند تشکیل کمیته قانون اساسی که بعنوان گامی مهم و کلیدی در جهت حل سیاسی بحران سوریه مدنظر است.
قرار است این کمیته ۱۵۰ عضو داشــته باشــد؛ ۵۰ عضو با پیشنهاد دولت ســوریه، ۵۰ عضو با پیشنهاد مخالفان و ۵۰ عضو با پیشــنهاد سازمان ملل متحد، برای دربرگیری نمایندگان جامعه مدنی و متخصصان فنی. گروه سوم به موضوع مشــاجره ای کلیدی بین شرکای آستانه تبدیل شــده است، زیرا هرکدام تلاش میکند روی انتخاب این فهرســت، تأثیر بگــذارد و این وزنــه تعادل را بــه نفع دولت یــا مخالفانش تغییر دهد. درحالیکه بشار اسد نسبت به دخالت ترکیه به ترکیب اعضای این کمیته واکنش تندی از خود نشان داد و باآن مخالفت نمود.واکنش احتمالی امریکا بــه شــکل گیری کمیته قانون اساســی هم روشن نیست.زیرا موضع رســمی این کشور همواره این بوده که از مذاکرات صلح ژنو که تحت حمایت سازمان ملل است، حمایت کند و هر تلاشی توسط روسیه را برای دیکته کردن شــرایط راه حل سیاســی در ســوریه، رد کند؛ اما با دستور ترامپ برای خروج نیروهای امریکا از سوریه مشخص نیســت که بی توجهی او به سوریه شامل آینده فرایند سیاسی هم می شود یا نه ؟ (که باحتمال زیاد شامل آن نخواهد شد)اما یک چیز قطعی اســت: رئیس جمهور آمریکا از ســه گانه آستانه بدش می آید. او می خواهد شاهد برهم خوردن آن باشــد و شــاید چنین نیز بشــود. تصمیم او برای خــروج باعث شــد در اتحادی که قبـلا هم بی ثبات بود، شکاف های عمده ای پدیدار شوند. در نهایت، هر تلاشی که روسیه، ایران و ترکیه کنند همواره مشروط بر این خواهــد بود که ایاالت متحــده تصمیمش را بگیرد که آیا و چگونه، قرار است از این معضل ۸ساله رها شود؟
۴- آینده ادلب
در ژانویه ۲۰۱۹ ،در شرایط نگرانی از فروپاشــی توافق ترکیه و روسیه در ادلب، هیئت تحریرالشام پیش دستانه عمل کرد و کنترل بیشــتر مناطق اســتان ادلب را به دست گرفت. در نشســت ۱۴ فوریه سران سه کشور مورد اشاره در سوچی، ترکیه تلاش کرد زمان بیشــتری بخرد تا مســئله ادلب را حل کند و از حمله ای که ممکن است بیشتر از سه میلیون پناه جوی ســاکن در ادلب را به ســمت ترکیه برانــد، جلوگیری کند. روسیه اهمیت بســیاری برای همکاری ترکیه در ســوریه قائل اســت و با توجه بــه وضعیت فعلی - عدم اطمینان از سیاست آمریکا - علیرغم برخی تاکیدات مقامهای روسی و ترکی مبنی بر ضرورت پاکسازی ادلب از وجود تروریستها بویژه تحریر الشام و پیشرویهای نیروهای دولت سوریه به مناطق پیرامونی ادلب، به نظر می رسد هنوز عجله ای برای حمله به ادلب ندارند.
۵- خروج آمریکا
تصمیــم دونالد ترامــپ، رئیس جمهــور آمریکا، برای خارج کردن نیروهایش از ســوریه تا آوریل، منبع عمده ای برای تنش در این نشســت بود. تغییر ناگهانی این سیاســت خیلی از مقامات و تحلیلگران ازجمله سران سه کشور حاضر در سوچی را غافلگیر کرد.
به نظر می رسد تفاوت های عمده بین این سه کشور در حال سر برآوردن باشد. یک نقطه اختلاف مهم بین ترکیه، روسیه و ایران این اســت که کدام کشور باید وارث مناطق تحت کنترل متحدان آمریکا؛ یعنی «ارتش آزاد سوریه»؛ اس دی اف، باشد.؟مهم ترین دغدغه ترکیه در سوریه همواره مسئله کردها بوده اســت. ترکیه از آمریکا خواســته اســت، اس دی اف را پیــش از رفتن خلع ســلاح کنــد. ترکیه همچنین پیشنهاد منطقه حائل ۳۰ کیلومتری در قلمرو سوریه و در کنار مرز ۴۵۰ کیلومتری اش با این کشور، در شرق فرات را نیز مطرح کرده است. درحالی که روسیه و ایران دیــد متفاوتی دربــاره اتفاقی که باید در مناطق تحت سلطه آمریکا بیفتد، دارند. آنها این ایده را مطرح کرده اند کــه مناطق تحت کنترل اس دی اف باید دوباره به کنترل ســوریه برگردد. روســیه فقط در حالتی حاضر به درنظرگرفتن پیشنهاد ترکیه است، که
این پیشــنهاد در راستای همکاری با دولت سوریه پیاده شود.
هدف نهایی مسکو این است که آنکارا را ناچار کند که دولت ســوریه را به عنوان دولت مشــروع سوریه به رسمیت بشناســد. بااین حال، این موضوع به برنامه های واشنگتن و هماهنگی های پس از خروج آن گره خورده است. اگر امریکا تصمیم بگیرد خروجش را با ترکیه هماهنگ کند، ترک ها در جایگاه بسیار بهتری در رابطه با روس ها و ایرانی ها قرار می گیرند. روســیه پیشــنهاد کرده است که ترکیه و ســوریه توافق ۱۹۹۸ آدانا را دوباره فعال کننــد. این به ترکیه اجازه خواهد داد نیروهای پ ک ک را در قلمروهای ســوریه تعقیب کند، اما حضور نظامی مستمر برپا نکند.
ژئواکونومیک جدید خاورمیانه
با اعلام شکست و پایان داعش از سوی ایران و برگزاری اجلاس سهجانبه سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه، ژئواکونومیک جدیدی در منطقه خاورمیانه در حال شکلگیری است. ترکیه که عضوی از ناتو است به علت اختلافات با آمریکا و حمایتهای آن کشور از نیروهای مخالف نظام ترکیه همانند فتحالله گولن و گروههای معارض کرد و کمکهای تسلیحاتی به آنها در برخی جهات از جمله بحران سوریه به سمت روسیه متمایل شده است.خرید سیستم ضدهوایی اس-۴۰۰ توسط ترکیه از روسیه (گفته میشود اکتبر سال جاری تحویل ترکیه خواهد شد و به همین دلیل ترامپ فرمان لغو فروش جنگنده های اف- ۳۵ به ترکیه را امضا کرد ) و انعقاد قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری احداث نیروگاه هستهای با روسیه ، موید این موضوع است. همچنین به علت حمایتهای آشکار اسرائیل از استقلال کردستان عراق، روابط آنکارا و تلآویو از آن زمان بهشدت به سردی گراییده است. از طرف دیگر اختلافات عربستان و قطر باعث دودستگی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایجاد آشفتگی در میان اعضای آن بهعنوان مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه شده است. شدت اختلافات بین این کشورها به حدی رسیده است که به باور صاحبنظران سیاسی اجلاس اخیر شورای همکاری خلیج فارس یکی از پرتنشترین گردهماییهای خود را برگزار کرد و این شورا اکنون در ضعیفترین موقعیت خود از زمان تاسیس بهسر میبرد؛ درحالیکه بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قطر قرار دارد، به هنگام محاصره اقتصادی قطر توسط عربستان و امارات، ایران و ترکیه به کمک قطر آمدند. افزایش تنش بین قطر و عربستان باعث نزدیک شدن ایران و قطر و ترکیه و قطر و افزایش مبادلات تجاری آنها در ماههای اخیر شده است و همین موضوع ونیز ماجرای قتل قاشچقچی و افشاگریهای ترکیه دراین رابطه ،مناسبات ریاض-ترکیه را تحت الشعاع قرارداد.ازسوی دیگر تصویب تعلیق مذاکرات ترکیه با اتحادیه اروپا در رابطه با عضویت ترکیه در این اتحادیه ازسوی پارلمان اروپا و تاکید رییس جمهور فرانسه مبنی بر تعیین ۱۵آوریل بعنوان سالروز قنل عام ادعایی ارامنه درسال ۱۹۱۵ ،فضای مناسبات ترکیه با کشورهای اروپایی را تا حدودی به سردی سوق داد.
علاوهبر این موارد، استراتژی عربستان در جنگ با یمن تاحدود قابل توجهی به بنبست رسیده است. عربستان سعی داشت با ایجاد یک تنش جدید در لبنان موقعیت ایران را تضعیف کند تا بتواند خود را از باتلاق یمن خلاص کند. اما شکست طرح استعفای اجباری حریری، نخستوزیر لبنان و همچنین مرگ علی عبدالله صالح در یمن واخیرا نیز ماجرای قتل فاجعه بار جمال قاشقچی نقشه های این کشور با چالش جدی مواجه ساخت. وضعیت آینده عربستان بهعنوان مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه بعد از اسرائیل، به علت تنشهای داخلی خانواده سلطنتی و تبعات ناشی از قتل قاشقچی در هالهای از ابهام قرار دارد و سرنوشت بن سلمان به سرنوشت ترامپ و دامادش گره خورده است . اعلام شتابزده انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیتالمقدس ازسوی دونالد ترامپ که با هماهنگی عربستان و امارات و بحرین صورت گرفت ، ریسک بزرگی است که بهعنوان جدیدترین راهکار در قالب طرح موسوم معامله قرن برای تسریع انعقاد صلح بین اعراب و اسرائیل و مقابله با ایران در منطقه ازسوی آمریکا اتخاذ شده است. برقراری روابط اسراییل با کشورهای عربی و متحد کردن آنها برعلیه ایران که در کنفرانس ضدایرانی اواسط فوریه سالجاری در ورشو از آن پرده برداری شد و همینطور ایجاد ناتوی عربی علیه ایران قطعات دیگری از پازل طرح صلح معامله قرن محسوب میشود ودر صورت شکست ،این اقدام عملا باعث تضعیف بیشتر عربستان و شکست استراتژی آمریکا در ایجاد یک ائتلاف از کشورهای عربی و اسرائیل علیه ایران و تضعیف هژمونی آمریکا در منطقه خواهد شد.البته ضروریست ایران درجهت عدم تشکیل چنین اتحادی ازطریق تقویت همکاری با کشورهای منطقه و فرا منطقه ای ازجمله کشورهای همسایه) بویژه عمان قطرو کویت) ،روسیه ،چین ،هند و اروپا و تنش زدایی منطقه ای و بین المللی گامهای جدی بردارد.
در ژئواکونومیک جدید خاورمیانه، اقتصاد انرژی بهخصوص صنعت گاز یکی از عوامل کلیدی و تعیینکننده خواهد بود. بنابر مطالعات انجام شده توسط مجمع کشورهای صادرکننده گاز، در ۲۵ سال آینده نیمی از مصرف انرژی در دنیا توسط گاز طبیعی تامین خواهد شد. با توجه به رشد مصرف انرژی، میزان تقاضا برای گاز طبیعی در این بازه زمانی مجموعا ۵۰ درصد رشد خواهد داشت. عمده این رشد تقاضا، برای تولید برق و در کشورهای چین، هند و منطقه خاورمیانه اتفاق خواهد افتاد. کشورهای عضو مجمع صادرکنندگان گاز ۴۰ درصد از بازار گاز دنیا را در اختیار دارند و پیشبینی میشود که این نسبت در ۲۵ سال آینده ثابت باقی بماند. صادرات گاز در همین مدت ۶۰ درصد افزایش خواهد داشت که بیش از دو سوم آن از طریق خطوط لوله و بقیه آن بهصورت LNG خواهد بود. در حال حاضر روسیه مهمترین بازیگر صادرات گاز از طریق خط لوله و قطر مهمترین بازیگر صادرات LNG است. ایران باید با تنش زدائی در سطح منطقه و نظام بین الملل تلاش نمایو از سال ۲۰۲۰ ایران نیز در کنار این دو کشور نقش تعیینکننده در هر دو حوزه انتقال گاز داشته باشد تا بیش از این زیان نبیند .عمده مقاصد صادرات گاز، اروپا، چین و هند خواهند بود و هر سه آنها برای تامین انرژی خودشان در سالهای آینده نیاز به منابع گازی خاورمیانه دارند.
در این میان ایران به علت داشتن سه خصوصیت کلیدی میتواند نقش محوری و کلیدی در بازار انرژی ایفا کند. اولین خصوصیت اینکه ایران در ردیف دوم و سوم کشور های جهان به لحاظ مجموع منابع نفت و گاز است. علاوهبر این ایران و قطر در بزرگترین میدان گازی جهان سهیم هستند و همکاری آنها با روسیه میتواند تاثیر قابل توجهی بر بازار انرژی دنیا داشته باشد،(اگرچه روسیه این دو کشور را رقیب خود میداند) در حال حاضر میزان ذخایر گاز این سه کشور مجموعا بیش از ۵۵ درصد کل ذخایر گاز دنیا است. در سالهای گذشته قیمت صادرات گاز در دنیا بهصورت منطقهای و در اکثر قراردادهای بلند مدت براساس قیمت نفت خام تعیین میشد. اما در سالهای اخیر با تحولات حوزه انرژی، این نوع قیمتگذاری رفته رفته کنار گذاشته شده و جای خود را به قیمتگذاری «رقابت گاز با گاز» داده است. همگرایی تولیدکنندگان عمده گاز باعث خواهد شد نوعی تقسیم بازار بین آنها صورت گرفته و از مازاد عرضه احتمالی جلوگیری شود.خصوصیت دوم ایران، موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی ایران است که بهعنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب و شمال و جنوب خواهد توانست نقش کلیدی در زمینه انتقال و ترانزیت انرژی بین کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده ایفا نماید. برای مثال قطر زمانی قصد داشت تا گاز خود را با احداث خط انتقال از مسیر عربستان، اردن، سوریه یا عراق، از طریق ترکیه به اروپا صادر کند. همزمان با تشدید اختلافات با عربستان، دولت قطر پیگیری این طرح را کنار گذاشته و به فکر مسیر جایگزین از طریق ایران افتاده است. این مسیر از پشتیبانی روسیه نیز برخوردار است و باعث خواهد شد میزان عرضه و قیمت گاز صادراتی به اروپا توسط کشورهای اصلی عضو اوپک گازی یعنی ایران، قطر و روسیه تعیین شود. علاوهبر این چین و هند بهعنوان دو مصرفکننده اصلی انرژی در سالهای آینده نیز برای اطمینان از تامین گاز و انتقال آن در طی سالهای آینده نیاز به ترانزیت آن از مسیر ایران دارند.
خصوصیت سوم و مهم دیگر ایران، امنیت و ثبات ایران است که این عامل نقشی حیاتی در تامین انرژی کشورهای مصرفکننده دارد. اهمیت این مورد موقعی برجستهتر خواهد شد که در نظر داشته باشیم شرایط امنیتی و ثبات سیاسی در بسیاری از کشورهای تولیدکننده عمده انرژی در خاورمیانه مهمترین ریسک و دغدغه مصرفکنندگان بزرگ همانند چین است. در میان سایر عرضهکنندگان عمده انرژی در دنیا هیچ کشوری نیست که هر سه خصوصیت فوق را در کنار هم داشته باشد و از این لحاظ شرایط ایران استثنایی است. با توجه به تحولات پیشرو در دهه آینده لازم است سازمان بینالمللی جدیدی با مشارکت صادرکنندگان و مصرفکنندگان عمده انرژی با محوریت ایران و با هدف کنترل نبض بازار انرژی و عرضه و تقاضا در بازار و تامین منافع کشورهای صادرکننده و مصرفکننده انرژی شکل گیرد. این سازمان به لحاظ اهمیت و دامنه نفوذ میتواند جایگزین اوپک در حوزه انرژی شود. همچنین لازم است چشمانداز سیاست خارجی کشور در خدمت رسیدن به این هدف قرار بگیرد و سرمایهگذاری در زیرساختهای لازم برای تحقق این امر در اولویت برنامههای اقتصادی دولت قرار گیرد.باین ترتیب ،ترجیح رویکرد اقتصادی-امنیتی بر رویکرد امنیتی-اقتصادی ،میتواند بعنوان بهترین راهبرد در سیاست خارجی ایران متضمن ،توسعه اقتصادی ایران و کشورهای منطقه و افزایش ثبات و ارتقاء همکاریهای منطقه ای و امنیت منطقه شود.
مخلص کلام
دونالد ترامپ به رغم اینکه گفته میشود براساس تئوری "بترسان ،حکومت کن " یا مهندسی معکوس راهبردی اینگونه رفتار میکند و تصمیم میگیرد ، شخصیتی ناپایدار،پوپولیست ،ضد جهانی شدن ،ضد اوباما ،دارای کیش شخصیت ،کم سواد سیاسی،تاجر غیراخلاقی و عجول است ،که رفتارش فراتر از چارچوبهای تئوری مذکوراست و با اقداماتی که نموده، سامانه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داخلی و بین المللی را به هم ریخته است،(اگرچه بدلیل وجود سیستم در امریکا بجز درزمینه کاهش نرخ تورم و بیکاری که بدلیل دوپینگی بودن این مو فقیتها احتمال افول ازوضعیت فعلی وجود دارد) هرچند موفقیت چندانی در اهدافی که درپی آن بوده کسب نکرده است و اوضاع نهایی روشن نیست اما تصمیماتی که اتخاذ کرده هرچند ناقص ولی به وادی عمل کشانده است.
- هرچنددر خاورمیانه و غرب آسیا هنوز سرنوشت سوریه ،یمن ، فلسطین ،اسرائیل و معامله قرن ، افغانستان وعراق ولبنان روشن نیست اما بیت المقدس پایتخت اسرائیل شده و جولان که تحت نظارت اسرائیل بود اینک بعنوان سرزمین اسرائیلی اعلام شده و مخالفتهای بین المللی سبب بازگشت ترامپ از تصمیم او نگردیده است .
- هرچند آینده روابط عربستان ومتحدینش با قطر ودر مجموع آینده شورای همکاری خلیج فارس درهاله ای از ابهام قرارداردو فرصتی برای ایران ،ترکیه ، سوریه و لبنان ایجاد میکنداما تلاشهای خصمانه امریکا و متحدینش علیه ایران ادامه دارد.
- هرچند اتحادیه عرب و سازمان همکاری کشورهای اسلامی به دلیل اختلافات درونی و تاثیر گذاری عوامل بیرونی ،کارکرد مناسبی ندارند اما در جبهه ضدایرانی بودنشان تغییی نکرده است ودرهمین حال اتحاد ضدایرانی امریکا،اسراییل و عربستان وامارات و بحرین وناتوی عربی ناقص به تلاشهای خود برعلیه ایران درابعاد مختلف ادامه می دهند و برقراری روابط اسراییل با اعراب با مساعدتهای امریکا بعنوان راهبری دوسویه برای تضعیف ایران و تقویت اسرائیل دردست اقدام است .باین معنی که ازیک سو ایران تضعیف شود و از خاورمیانه خارج شود وازسوی دیگر اسرائیل از سیبل بودن اعراب و مسلمانان خارج شود و ایران به سیبل اسراییل -اعراب امریکا تبدیل شود و بحران فلسطینی -اسراییلی هم با تضعیف فلسطین و جبهه مقاومت درقالب معامله قرن ترامپی ،بسوی حل شدن برود!
ترامپ درعین حال در پازلی که برای مواجهه با ایران دردست دارد که به برخی قطعات آن اشاره شد اقدامات دیگری نیز انجام می دهد از جمله موارد زیر:
- فروش تکنولوژی نیروگاه هسته ای به عربستان ازسوی امریکا برغم نارضایتی اسرائیل و برخی نیروهای سیاسی داخلی امریکا حتی کمک احتمالی امریکا به عربستان درزمینه تولید موشکهای بالستیک.
لازم به ذکراست که اخیرا خبرگزاری رویترز اعلام کرد، ریک پری، وزیر انرژی آمریکا، به شرکتهای مختلف، ۶ مجوز «مخفی» داده است تا فناوری انرژی هستهای به عربستان سعودی بفروشند. رویترز نوشت سندی را رؤیت کرده که در آن مجوزهای پری، تحت عنوان «مجوزهای قسمت ۸۱۰» صادر شده و در آن آمده که شرکتهای مربوطه از دولت آمریکا خواستهاند صدور این مجوزها را مخفی نگاه دارد. گفته میشود عربستان سعودی قصد ساخت دو نیروگاه اتمی را دارد و تاکنون چندین کشور، از جمله ایالات متحده، کره جنوبی و روسیه برای دریافت قرارداد ساخت این نیروگاهها با هم رقابت دارند. عربستان قرار است اواخر سال جاری میلادی برنده این رقابت را اعلام کند.
- فروش گسترده سلاح و تجهیزات نظامی امریکا و اروپا به عربستان
- پیگیری کردستان بزرگ توسط امریکا،افزایش حضور نظامی امریکا درعراق و خلیج فارس
- به موازات این اقدامات ،هرگونه تلاشی برای تقویت عربستان ومتحدینش دربرابر ایران و تضعیف ایران دربرابر آنها در متن دکترین سیاست خارجی امریکا قراردارد
کوتاه سخن اینکه بازی قدرتها ودرراس آنها امریکا در خاورمیانه وگروکشیهای آنها ادامه خواهد داشت ،اروپا و چین و روسیه برغم اختلافاتی که با امریکا دارند به مناسبات و همکاریهایشان با این کشور ادامه خواهند داد و برغم تلاش برای یافتن راههایی جهت خروج از سلطه امریکا برای حفظ منافع خودشان ،بخاطرایران و فلسطین آماده پذیرش هزینه ای نخواهند بود و دربرابر امریکا اسراییل ایستادگی نخواهند کرد . امریکا ومتحدینش بمنظور دور کردن ایران از سوریه ،فلسطین ،لبنان ،یمن و عراق و تعطیل کردن پروژهای موشکی و رسیدن به برجام جدید هسته ای وکاهش مشروعیت نظام و خیزش مردم علیه نظام باهدف افزایش محدودیتهای هسته ای به فشارهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی به ایران ادامه خواهند داد.
اگرچه تاثیر و نقش امریکا و روسیه در حل بحرانهای خاورمیانه بویژه سوریه بیشتر از نقش و تاثیر ترکیه وایران بیشتر است واحتمال حل بحران توسط این دوکشور وجود دارد اما چشم انداز روشنی ندارد. پرواضح است که تا مقطع کنونی امریکاومتحدینش در رسیدن به اهداف خود در منطقه موفق نشده اند اما هزینه های زیادی بر سوریه ،ایران و روسیه تحمیل کرده اندو این روند را ادامه خواهدداد.
اولویت امریکا و متحدینش در خاورمیانه ،دور کردن ایران از منطقه با توسل به جنگ اقتصادی و اجبار ایران به کاستن از کمک به گروههای انقلابی درنتیجه کاهش
درآمدهای نفتی و اجبار گروههای انقلابی درکشورهای خاورمیانه به پذیرش معامله قرن ترامپ است.
واقعیات صحنه خاورمیانه ازجمله بازی قدرتهای جهانی و منطقه ای در این منطقه، اختلاف عمیق منافع و دیدگاه این بازیگران ، عدم اتحاد دولتهای اسلامی، سلطه طلبی داخلی این دول، نبود حکومتهای دموکراتیک و عدم ریشه کنی تروریسم درابعاد نظری و عملی بیانگر این است که این منطقه به این زودیها روی آرامش، صلح، ثبات، امنیت را به خود نخواهد دید و تنشهای سیاسی و رویاروییهای نظامی به اشکال مختلف ادامه خواهد یافت. آنچه برای منافع ملی ایران حائز اهمیت راهبردی است این است که فرصتها را ازدست ندهد زیرا از دست رفتن فرصتها سبب تضعیف بیشتر کشورو اعطای امتیاز بیشتر درآینده خواهد شد.
نظر شما :