ارزیابی تنش ایران و آمریکا در سال ۲۰۱۹
آینده خاورمیانه در گرو "بله" یا "خیر" تهران به فشارهای واشنگتن است
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی- بعد از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از توافق هسته ای دایره تنش های جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده دوباره اوج گرفت. همین مسئله سبب شد تا مناسبات منطقه غرب آسیا و حتی جامعه جهانی از همه ابعاد سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی نیز تحت الشعاع قرار بگیرد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی و ارزیابی سمت و سوی این تنش و تاثیر آن بر مناسبات و تحولات سال آتی میلادی در داخل ایران و منطقه خاورمیانه، گفت و گویی را با دکتر مهدی مطهرنیا، آینده پژوه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
در سایه تنش ایران – آمریکا، زمین خاورمیانه شاهد چه تحولاتی در سال 2019 خواهد بود؟
آن چه سال 2019 در باب خاورمیانه، ذیل تنش ایران و آمریکا قرار می گیرد، ناظر بر این واقعیت است که به طور پررنگ تری تهران سیبل حملات و برنامه های کاخ سفید در سال آتی خواهد بود. لذا خاورمیانه و غرب آسیا کانون تحولاتی جدی در سال 2019 است. چرا که مساله کشورهای همسوی ایران نیز می تواند محور بعدی برخی از طرح های آمریکا قرار گیرد؛ از عراق گرفته تا لبنان، سوریه، فلسطین و حتی ترکیه. چرا که دونالد ترامپ سعی دارد پرونده ایران را تا سال 2020 و قبل از انتخابات ریاست جمهوری مختومه کند. لذا همان طور که بارها گفته ام شرایط در خاورمیانه و ذیل تنش تهران – واشنگتن به سمت و سویی خواهد رفت که جمهوری اسلامی، یا باید یک "نه" بزرگ را به تخاصم آمریکا بگوید که در آن صورت احتمال ورود تنش های سیاسی به درگیری های نظامی وجود دارد که می تواند کل منطقه خاورمیانه و حتی سطح کلان بین الملل را درگیر خود کند و یا این که تهران باید یک "بله" بزرگ را در مقابل فشارها و تحریم های آمریکا داشته باشد و با این بله باید در خصوص همه مسائل مورد تنش از مساله هسته ای تا توان موشکی و سیاست ها و دیپلماسی منطقه ای پای میز مذکره با ایالات متحده بنشیند.
البته از طرف دیگر تلاش های ایالات متحده در زیرمایه و خمیر مایه تحولات سال 2019 علیه ایران به این سمت خواهد رفت که پروژه فروپاشی دورنی ایران را که حد فاصل میان تغییر رفتار و تغییر رژیم در ایران است را بیشتر پیگیری خواهد کرد. در این راستا تلاش امریکا بر آن است که وحدت نظر و رویه ای میان اپوزیسیون داخلی و خارجی ایران شکل دهد. مضافا تئوری جنگ نامتعادل، یعنی بزرگ نمایی تهدید تهران از ابعاد گوناگون برای جامعه جهانی و آسیب پذیری غرب در برابر این تهدیدات در دستور کار خواهد بود تا آمریکا بتواند اجماع بین المللی مد نظر خود را علیه تهران به منظور محاصره سیاسی و دیپلماتیک سامان دهد.
در سایه تحولاتی که برای کشورهای همسو با تهران در خاورمیانه، ذیل تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به آن اشاره داشتید، پرونده های سوریه، یمن و فلسطین چه شرایطی در سال آتی پیدا خواهند کرد؟
همان طور که گفتم تمام این پرونده ها که در سوال به آن اشاره شد در پرونده کلان تری به نام پرونده تنش ایران و آمریکا جای خواهند گرفت. لذا اگر دیالکتیک قدرت میان تهران و واشنگتن به یک تنش پررنگتر سیاسی و حتی نظامی بینجامد، یقیناً ما باید شاهد تداوم و گسترش ناامنی در خاورمیانه و حفظ بی ثباتی در سوریه، فلسطین و یمن باشیم. اما برعکس این شرایط نیز می تواند صدق کند. یعنی اگر تهران و واشنگتن به یک تفاهم مشترک در خوانش منافع دست پیدا کنند، می توان تا اندازه ای شاهد فروکش کردن برخی از جنگ های خاورمیانه در سال آتی باشیم. پس در مجموع باید دید که سرنوشت پرونده تهران و واشنگتن چه شرایطی پیدا خواهد کرد تا از دل آن بتوان فهمید که خاورمیانه آبستن چه حوادثی در سال ۲۰۱۹ و متعاقبش سال ۲۰۲۰ خواهد بود.
در سایه نکات مد نظر شما، تهران در سال 2019 به سمت نه بزرگ پیش خواهد رفت یا بله بزرگ؟
متاسفانه تهران در حال حاضر درگیر چالش های متعدد سیاسی درونی و داخلی است. اکنون هیات حاکمه در ایران بسیار کهن سال است. در این شرایط ما شاهدیم که به دلیل همین سن بالای هیات حاکمه ظرف چند سال آینده منتظر ترک صحنه این افراد خواهیم بود. در این صورت تنش و تشتت داخلی نیروهای سیاسی برای تصاحب بیشترین سهم قدرت از این میراث هیات حاکمه سبب خواهد شد تا ایران وارد دوره ای جدید شود. چرا که این درگیری که اکنون در لایه های پنهان قدرت صورت می گیرد، ظرف چند سال آینده به سطح آشکار و عیان تر خود خواهد رسید.
از طرف دیگر سال آتی شمسی که مصادف با سال 2020 میلادی خواهد بود با انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هم زمان شده می تواند سطحی از این تعارضات را نمایش دهد، به خصوص که دو سال بعد از این انتخابات در سال 1400 میلادی شاهد انتخابات ریاست جمهوری در ایران خواهیم بود که سهم کرسی های مجلس می تواند عیاری برای آینده قدرت سیاسی در ایران برای 15 ام هجری شمسی باشد. البته به نظر می آید که انتخابات پیش رو از آن شادابی لازم برخوردار نباشد، چون شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی جامعه آن انگیزه های لازمه مشارکت سیاسی را در جامعه از بین برده است، به خصوص که عملکرد، رفتار، مواضع و ناکارآمدی مسئولین به ویژه در حوزه معیشتی در این مدت نیز بر شدت فروکش کردن شادابی سیاسی جامعه افزوده است.
با توجه به کهن سال بودن هیات حاکمه ایران، طبق گفته ها و ارزیابی شما، شرایط تقسیم قدرت میان دو جناح اصلی کشور چه سرنوشی پیدا خواهد کرد؟
در این رابطه باید گفت که یقینا تحولات صحنه سیاست خارجی و دیپلماسی بر اقتضائات سیاست داخلی کشور هم اثر گذا خواهد بود. لذا تنش اصلاح طلبان و اصول گرایان در سطح جدی تری پی گرفته خواهد شد. چرا که طیف سیاسی داخلی که خواستار تغییراتی جدی هستند، آرام آرام به سمت کسب سهم بیشتری از قدرت گام بر خواهند داشت. لذا طیف های چپ و راست باید طی این مدت تکلیف خود را با پایگاه های اجتماعیشان در جامعه ایران مشخص کنند. از این رو اصول گرایان با استراتژی حمله به اصلاح طلبان با محوریت دولت حسن روحانی در وضعیت کنونی، به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی سعی خواهند کرد که پایگاه اجتماعی طیف چپ را کم رنگ کنند.
از آن سو اصلاح طلبان نیز سعی خواهند داشت با تکیه بر قدرت حکومتی که فعلا در سطح قوه مجریه در اختیار دارند، شرایط را برای رجوع به قدرت اجتماعی مردم در خصوص ایجاد تحولاتی عمیق در کشور فراهم کنند. لذا بخشی از اصلاح طلبان از کنش اصلاح طلبی ریزش کرده و به سمت تحول خواهی با حفظ اصول آرمان های ملی و منطق انقلاب اسلامی پیش خواهند رفت.
با این وصف مساله فروپاشی تا چه اندازه ای جدی است؟
همان طور که گفته شد متاسفانه سیگنالها از این نشاندارد که وضعیت کشور از نظر اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارد. از این رو نیروهای پیشران در این حوزهها در یک انفعال جدی به سر میبرند. لذا این چالشهای داخلی کشور که میل به بحران شدن دارند، سبب خواهد شد تا تهران در سال آتی میلادی و حتی سال آتی شمسی با اما و اگرهای جدی روبهرو باشد. اما با این حال باید عنوان کرد که جمهوری اسلامی ایران فرصتهای گران سنگ بسیاری در اختیار دارد؛ داشتن منابع غنی نفت و گاز از بعد اقتصادی و نیز در اختیار گرفتن قدرت بالای نظامی و امنیتی در غرب آسیا سبب شده تا تهران در کنار آنکارا و ریاض تروئیکای قدرت در منطقه خاورمیانه را شکل دهند. لذا اگر تهران بتواند با این فرصت های بسیار مغتنم به جنگ تهدیدها در سایه یک مبارزه منطقی با یک برنامهریزی دقیق برود، امکان دارد تهران از تحلیل فروپاشی جان سالم به در برد. حال باید دید که هیات حاکمه تهران چگونه از این فرصت ها در برابر تهدیدات استفاده خواهد کرد.
ولی شرایط تهران در برابر تحریمها این اجازه را خواهد داد؟
اکنون ایران در یک شکاف پان اسلامیسم، پان ایرانیسم و پان مدرنیسم گرفتار شده است، لذا جدال سنت و مدرنیته در باب دموکراسی و نیز اختلاف تفکرات دینی با اندیشههای میهنپرستانه سبب شده تا تهران در یک نقرس ایدئولوژیک گرفتار شود. همین شرایط سبب شده تا ایران نتواند از بسترهای اجتماعی در سال آتی نهایت استفاده را ببرد، چرا که ظرفیت های کنونی جامعه در یک انفعال جدی به سر میبرد. لذا اگر پایگاه اجتماعی و وحدت میان تمام قومیت های ایران در تقابل با تحریم شکل نگیرد، وضعیت اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و به خصوص فرهنگی - اجتماعی ایران در سایه تحریمها، اقتضائات به مراتب بدتری را برای ایران در سال آتی رقم خواهد زد. لذا ما باید برای تقابل با این تحریمها و فشارهای یک جانبه ایالات متحده آمریکا به سمت یک اتفاق نظر و وحدت رویه گام برداریم.
نظر شما :