فرار رو به جلوی وزارت خرانه داری آمریکا با بیانیه اخیر خود
تصویب لوایح FATF هشدار جدی مجلس به طرف های برجامی است
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – وزارت خزانهداری آمریکا، پنجشنبه هفته گذشته 11 اکتبر در بیانیه خود به همه بانکها و موسسات مالی هشدار داد مراقب تلاشهای ایران برای دور زدن تحریمها باشند. این وزارتخانه تصریح کرد که «ایران از شرکتهای صوری برای فعالیتهای مخرب خود استفاده میکند. چنانی که بانکهای ایرانی پیش از این بارها از شرکتهای پوششی، اسناد جعلی و روشهای دیگر برای تامین مالی فعالیتهای به اصطلاح تروریستی خود بهره بردهاند. لذا هر کشوری که به بانک مرکزی خود اجازه دهد در جهت حمایت از تروریسم فعالیت کند، باید به دقت تحت نظر قرار بگیرد. به ویژه که ایران مهمترین حامی تروریسم در جهان است.» اما دلایل صدور این بینایه جانب دارانه، تند و معنادار وزارت خزانه داری آمریکا، آن هم بعد از گذشت تنها 5 روز از تصویب لایحه الحاق ایران به CFT از نگرانی های کاخ سفید در قبال این اقدام ایران نشان دارد. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی دلایل صدور این بیانیه، گفت وگویی را با محمد جواد جمالی نوبندگانی، دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
تنها به فاصله 5 روز از تصویب الحاق ایران به CFT، وزارت خزانهداری آمریکا طی بیانیه پنج شنبه هفته گذشته خود به همه بانکها و موسسات مالی در سراسر جهان هشدار داد مراقب تلاشهای ایران برای دور زدن تحریمها باشند. این وزارتخانه تاکید داشت که تهران از شرکتهای صوری برای فعالیتهای مخرب تروریستی و پیگیری برنامه های پولشویی خود استفاده میکند. ارزیابی شما از علل انتشار این بیانیه معنادار واشنگتن چیست؟
ببینید قبل از تصویب لوایح FATF آمریکایی ها معتقد بودند که می توانند از طریق همین مسئله تبلیغات گسترده ای را با عنوان حمایت مالی ایران از تروریسم داشته باشند، اما زمانی که ایران لوایح چهارگانه در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و اکنون تنها یک گام تا قانونی شدن این لوایح فاصله دارند، ایالت متحده آمریکا بازی خود را عوض کرده است. هرچند که جلسه یکشنبه هفته گذشته در خصوص تصویب لایحه الحاق ایران به CFT با بحث های داغ و البته آرای نزدیک به هم همراه بود. اما اکنون آمریکا به دنبال تقابل با این اقدام و رفتار اعتمادساز جمهوری اسلامی ایران است تا بتواند آثار این واکنش تهران را خنثی کند. یقیناً اگر رفتار کاخ سفید جز این می بود باید شک می کردیم. این بیانیه وزارت خزانه داری یک فرار رو به جلو است و نشان از این دارد که تهران درست عمل کرده است. اگر ما این لوایح را تصویب نمی کردیم همان طور که گفتم آمریکا با تبلیغات گسترده ایران را متهم به حمایت از تروریسم میکرد؛ اکنون هم که این لوایح در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است واشنگتن با پیگیری یک بازی جدید عنوان می کند که تهران برای دور زدن تحریم ها به دنبال ایجاد ساز و کارهای مخفی و ریاکارانه برای پیگیری حمایت مالی از تروریسم و پولشویی است، چنان که در بیانیه پنجشنبه هفته گذشته وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا این مساله مطرح شده است. به عبارت دیگر آمریکا به دنبال آن است که این باور را در جهان جا بیندازد که ایران در سایه حضور در لیست سبز FATF به دنبال ایجاد پوششی برای پیگیری برنامه های خود است.
آیا ترامپ توان ایران هراسی از این بعد را در جهان دارد؟
خیر به هیچ وجه، چون که امروز ترامپ نه تنها با ایران، بلکه با بیشتر کشورها یک فاصله بسیار جدی را ایجاد کرده است. از یک طرف شاهد پررنگ تر شدن جنگ تجاری ایالات متحده با چین هستیم؛ مسائل تحریم های روسیه هم بر گسل مناسبات مسکو - واشنگتن افزوده است. اتحادیه اروپا نیز به عنوان یار قدیمی آمریکا در یک سردی روابط با هم به سر می برند. در این میان کشورهایی مانند کره جنوبی و ژاپن هم که از اوامر واشنگتن اطاعت میکردند از آسیبهای حملات ترامپ در امان نیستند. حتی دوستان ترامپ مانند عربستان سعودی هم اخیراً به شدت مورد تحقیر رئیسجمهور آمریکا بودند. یقینا این شرایط سبب خواهد شد که برنامه های ترامپ آن طور که او میخواهد پیش نرود. اگر ترامپ به واقع به دنبال روشنگری است تلاشهای خود را برای روشن شدن ابعاد پرونده جمال خاشقجی و ارتباط محمد بن سلمان با این پرونده داشته باشد. پس ریاکاری واقعی در اقدامات تهران نیست، بلکه در سخنان ترامپ است. چرا که دلارهای سعودی مانع از به سرانجام رسیدن تحقیقات دقیق درباره سرنوشت روزنامهنگار منتقد عربستانی است. ترامپ این را خوب می داند که دخالت در پرونده خاشقجی به معنای قطع ورود دلارهای عربستان سعودی به آمریکاست چرا که واشنگتن نمیتواند سلاح و جنگ افزار های خود را به ریاض بفروشد. بنابراین ذات معاملهگر ترامپ این مسئله را نخواهد پذیرفت که سرنوشت یک روزنامهنگار را بر منافع خود ترجیح دهد. لذا مبارزه با تروریسم و پولشویی برای ترامپ اهمیتی ندارد، چنان که حقوق بشر، روابط بین الملل و مسائل دیپلماتیک برای او اهمیتی ندارد. تنها و تنها مسئله منافع آمریکا در میان است. در این راستا ترامپ آنقدر افراطی عمل کرده است که حتی از نیکی هیلی هم عبور کرد. این نماینده ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد هم نتوانست بی منطقی های ترامپ را تحمل کند، چرا که شدت عمل و در عین حال بی منطق بودن رفتار ترامپ آن قدر زیاد است که حتی برخی از اعضای کابینه او هم نمیتوانند اقدامات و سخنان رئیس جمهور آمریکا را هضم کنند.
در راستای همین نکته آخر شما بسیاری بر این باورند که استعفای خانم نیکی هیلی به دلیل افزایش تندروی های ایالات متحده آمریکا و شخص ترامپ در پرونده ایران است، چرا که رئیس جمهوری آمریکا میخواهد با یک تیم بسیار رادیکال در روزهای منتهی به ۴ نوامبر و آغاز تحریم های ثانویه پرونده تهران را پی بگیرد. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
بیش از این که این مسئله دخیل باشد، برنتافتن بی منطقی های ترامپ مطرح است. من معتقدم همان طور که روابط آمریکا با دیگر کشورهای جهان به دلیل عدم شناخت ترامپ از دنیای سیاست و دیپلماسی در حال افول است، اعضای کابینه او هم از این بی منطقی های ترامپ به ستوه آمده اند. درست است خانم نیکی هیلی به عنوان نماینده ایالت متحده آمریکا در سازمان ملل در قبال ایران و یا فلسطین به شدت تند عمل کرده و سفرهای متعددی را به اقصی نقاط جهان برای حمله به تهران داشته، اما در نهایت او یک دیپلمات است و با منطق روابط بین الملل علوم سیاسی آشناست واز این منظر اهداف خود را پی گرفته است لذا رفتار و گفتار ترامپ برای او قابل تحمل نیست.
اقتضائات داخلی کشور در روزهای منتهی به ۱۳ آبان را چگونه ارزیابی میکنید، با توجه به این که تصویب لوایح چهارگانه FATF می تواند به عنوان بستر مناسب همکاری و حمایت اتحادیه اروپا از ایران عمل کند؟
همان طور که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در جلسه تصویب الحاق ایران به CFT اعلام داشتند این لوایح به خصوص الحاق ایران به CFT موجب کاهش تحریمها و فشارهای آمریکا بر ایران نخواهد بود، اما یقیناً عدم تصویب آنها می تواند بهانه جدی را برای افزایش فشارها به آمریکا به ترامپ بدهد. در این راستا ایران با دو اقدام اعتماد سازخود سعی داشت کشورهایی مانند روسیه، چین، انگلستان، آلمان، فرانسه و اتحادیه اروپا را در جبهه خود نگه دارد. اول این که ایران بعد از خروج یک جانبه ترامپ از برجام برخورد و واکنش احساسی را از خود نشان نداد و با منطق دیپلماتیک به دنبال حفظ توافق هستهای و پیگیری منافع ایران ذیل آن بود. اگر مشابه رفتار ترامپ از سوی ایران شکل میگرفت، همان چیزی بود که آمریکا به دنبال آن بود و یقیناً تهران در زمین ترامپ بازی میکرد، اما خوشبختانه رفتار تهران سبب شده است که اکنون اتحادیه اروپا به همراه پکن و مسکو به دنبال برنامههای جدی برای حفظ برجام و تحقق منافع ایران به خصوص در حوزه اقتصادی باشد، چرا که اکنون دیگر هیچ بهانه ای برای عدم همکاری با ایران وجود ندارد. اقدام دوم ایران تصویب لوایح چهارگانه FATF بود تا بتواند به لیست سبز این گروه مالی وارد شود. یقیناً این لوایح و قوانین چیزی نیست که فقط مختص به ایران باشد و همه کشورهای جهان آن را پذیرفته اند. مضافا این که اعضای این گروه مالی در دیدارهای خود با مقامات ایران بارها عنوان داشته اند که شرط حمایت از تهران در مقابل فشارهای امریکا پیگیری همین لوایح است که نتایج این سخان در صحن و یا جلسات کمیسیون ها مطرح شده است. پس یقینا اگر این رفتار اعتمادساز از طرف ایران شکل نمیگرفت بستر برای همکاری و حمایت اتحادیه اروپا از ایران وجود نداشت. لذا تصویب این لوایح از دید من دفع ضرر محتمل است. چون با این اقدام دیگر بهانهای برای حمایت از ایران وجود ندارد. البته همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند ترامپ روز ۱۳ آبان یعنی روز تسخیر لانه جاسوسی که نماد مبارزه با استکبار جهانی یعنی آمریکا را برای اعمال تحریم های ثانویه خود را برگزیده است تا به عنوان یک نماد برای مقابله با ایران به کار گرفته شود. اما یقینا این برنامه های آمریکا در مقابل مقاومت ملت ایران شکست خواهد خورد. چنان که در این چهل سال شکست خورده است. البته در این میان هوشیاری و برخورد منطقی جامعه نیز بسیار مهم است؛ به خصوص در ماههای بعد از آبان این دقت عمل باید در جامعه بیشتر شود تا خدای ناکرده مشابه رفتارهایی که در خصوص بازار ارز و طلا روی داد تکرار نشود. به نظر من نباید این رفتارها در خصوص کالاهای اساسی و به ویژه داروها انجام شود. در این راستا سه قوه مدیریت جدی را در سایه برنامههای خود برای گذر کشور از این دوران سخت داشته و خواهند داشت. به نظر من اگر ایران بتواند ماه های منتهی به پایان سال جاری شمسی را بگذراند، توانسته تا حد زیادی بر فشارهای آمریکا فائق آید و این کاخ سفید است که بازنده جنگی است که خود آن را ساخته است.
در این راستا اقتضائات کمیسیون متبوع شما، چه قبل از تصویب لوایح به خصوص الحاق ایران به CFT و چه در حین این تصویب و چه پس از آن حاشیههایی به دنبال داشت؛ از مسکوت گذاشتن دو ماهه لایحه الحاق ایران به CFT تا نظرات متفاوت و گاه متناقض اعضای کمیسیون که به صحن هم کشیده شد مانند دیدگاههای سخنگوی فعلی کمیسیون، آقای نجفی خوشرودی و مواضع تند سخنگوی پیشین، آقای نقوی حسینی در جلسه الحاق ایران به CFT. در سایه این مسائل عملکرد کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را در خصوص تصویب این لوایح به خصوص الحاق ایران به CFT چگونه ارزیابی می کنید؟
اجازه دهید قبل از پاسخ به سوال شما این نکته را روشن کنم که مسکوت گذاشتن دو ماهه لایحه الحاق ایران به CFT از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مطرح نشد، بلکه این مسئله از جانب آقای تاجگردون، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مطرح شد و رای مثبت مجلس در صحن با آن موافقت شد. پس این مسئله از جانب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مطرح نشده است. فقط پیش از آن با موافقت اکثریت اعضای کمیسیون مسئله به صحنه رفت و در آنجا با نظر مثبت مجلس لایحه دو ماه مسکوت ماند. اما در خصوص مسئله دوم شما در مورد آرای متفاوت اعضای کمیسیون هم باید گفت که نه تنها کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، بلکه تمامی کمیسیونها از آرای متفاوت و گاه متناقض برخوردارند. چرا که نمایندگانی از هر طیف فکری در این کمیسیون ها حضور دارند و طبیعتا هر نماینده مجلس دارای دیدگاه آزاد و مختص به خود است، هر نماینده با افکار سیاسی و جناحی خود مواضعش را آزادانه در قبال هر مسئله ای در صحن و کمیسیون عنوان میکند. در این راستا در کمیسیون امنیت ملی هم موافقین و مخالفین نظرات خود را دارند. خوب مخالفین به سرنوشت برجام اشاره میکردند و عدم تحقق اهداف ایران را مد نظر داشتند و در آن سو نیز موافقین هم از شرایط سختی سخن می گفتند که در صورت عدم تصویب این لوایح امکان داشت بر کشور تحمیل شود. مضافا این که موافقین بر این باور بودند که با این اقدام ایران بهانه های همکاری روسیه، چین و اتحادیه اروپا در خصوص حمایت رفع خواهد شد. در این راستا به قول شما برخوردهای تند و گاهی شدیدی هم از جانب نمایندگاه محترم هم بیان شد، اما یقین بدانید همه این دیدگاه ها تنها و تنها از سر دلسوزی برای کشور است و هر نماینده از دید خود نگران آینده جمهوری اسلامی ایران است. اما این را هم باید گفت که رای مجلس در خصوص الحاق ایران به CFT بسیار معنادار است. چراکه تقریباً آرای موافقین و مخالفین نزدیک به هم بود. کسانی که از بیرون به این مسئله نگاه میکنند متوجه هستند که این یک هشدار است. چرا که به همان اندازه در ساختار سیاسی داخلی ایران کسانی به دنبال موافقت با لوایح FATF هستند، برخی هم مخالفت های جدی با آن دارند. پس این اشتباه نباید در طرف های ایران شکل بگیرد که تهران با ذوق و شوق این لوایح را با آرای بالا تصویب کرده است. این آرای نزدیک به هم زنگ خطری است برای طرفهای مقابل که اگر با قانونی شدن این لوایح در کشور بهانه های دیگری برای حمایت از ایران ایجاد کنند مطمئن باشند ایران پاسخ مناسب را خواهد داد. یقینا اگر ایران، هم در برجام و هم در سایه تصویب لوایح چهارگانه FATF به اهدافش دست پیدا نکند، بازبینی جدی در این دو مسئله خواهد داشت. پس اکنون نوبت طرفهای مقابل است که به تعهدات خود در قبال ایران عمل کند.
در سایه همین آرای نزدیک به آرای نزدیک نمایندگان به لایحه الحاق ایران به CFT سرنوشت این لوایح در شورای نگهبان به کجا خواهد رسید؟
در یک جمله معتقدم که آینده این لوایح نه در شورای نگهبان، بلکه در مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین خواهد شد.
نظر شما :