سیاست خارجی در تنگنای سیاست داخلی
بازی ایران با FATF جواب می دهد؟!
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – مساله پذیرش یا عدم پذیرش سه لایحه دیگر از FATF این روزها به کانون بحث و گفت وگوها بدل شده است. در این راستا برخی از عدم جدیت در بررسی و ترتیب اثر دادن به این لوایح در این فرصت گلایه مندند و معتقدند با این رفتار تهران نمی توان به حضور در لیست سبز FATF چشم امید داشته باشد. برخی هم معتقدند که نباید با عجله خود را دچار خود تحریمی کرد و دوباره همان مشکل برجام برای ما رخ دهد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر این مساله در سیاست خارجی و نیز دیگر وجوه مسائل دیپلماتیک کشور گفت وگویی را با صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
با نزدیک تر شدن به 13 آبان ماه و اعمال تحریم های ثانویه عملا برنامه داخلی کشور هیچ گونه هماهنگی با سیاست خارجی ندارد. اگر چه دستگاه دیپلماسی به دنبال حفظ و تدوام برجام است، اما به نظر دیگر دستگاه ها برخی مسائل را در خصوص سه لایحه بازمانده FATF در فرصت کوتاه تا پایان ضرب العجل گروه اقدام مالی در هزارتوی مسائل حقوقی داخلی درگیر کرده اند. این نوع نگاه که برخی معتقدند هیچ ارتباطی با برجام ندارد می تواند به تبعش چه آثاری بر کشور داشته باشد؟
در مصاحبه پیشین خود عنوان کردم که برخی با شعارهای پرطمطراقی مانند فرابرجام عملا به دنبال همان سیستم خود هستند. سیستمی که هیچ هم خوانی با مبانی دیپلماتیک و منطق سیاسی ندارد. هر چند که من معتقدم لوایح FATF نیاز به بررسی دقیق حقوقی داخلی دارد، اما رفتار برخی نهادها با این لوایح که از دل نگرش منفی و ایدئولوگ به آنها بر می خیزد، سبب شده تا فرصت ها یکی بعد از دیگری بسوزد. ما مدام از FATF وقت و فرصت می خواهیم، اما عملا کاری از پیش نمی بریم. مثلا مجلس دو ماه است مساله الحاق به CFT را مسکوت گذاشته است؛ چرا؟! این همه تعلل ناشی از چیست؟! پس می بینید که مساله تنها به فرصت برای بررسی حقوقی داخلی باز نمی گردد. برخی معتقدند که FATF ارتباطی با برجام ندارد و نباید آن را به توافق هسته ای مرتبط دانست. بله درست است. کسی هم چنین استدلالی نداشته است. اما یقینا مساله برجام هم به FATF بی ارتباط نیست. این ارتباط صرفا هویتی نیست، بلکه ارتباط این دو در تشدید فشار بر ایران است. اگر تحریم های ثانویه بازگردد، در کنارش هم ما به لیست سیاه FATF بازگردیم، عملا دایره محدودیت های پولی و بانکی FATF در کنار تحریم های ثانویه راه هر گونه تنفس ایران را می بندد. هر چند که این دو از دو مجرای کلا بی ربط اجرا می شود، اما نتیجه اش برای کشور یکی است. به واقع می توان گفت که تبعات منفی بازگشت به لیست سیاه FATF همطراز تاثیرات سوء تحریم های ثانویه و حتی بدتر از آن است. زمانی که نتوانیم حتی یک سنت و دلار آمریکا و هر ارز دیگری را برای تامین مصارف و واردات و صادرات در شبکه بانکی جهانی منتقل کنیم، دیگر ایران حرفی برای گفتن ندارد. کره که اخیرا خرید نفت را از ما را متوقف کرده است. اما چین، هند و دیگر کشورها در صورت خرید نفت چگونه پولش را منتقل کنند. اگر شبکه بانکی جهانی اجازه ورود یک سنت را به کشور ندهد، ما چگونه از پس مسائل حتی یومیه کشور برآییم؟! در این صورت باید منتظر باشیم که مشتری های نفتی با تهاتر به ما برنج، چای، روغن و دیگر اقلام را با کیفیت های پایین و قیمت های بالا تحمیل کنند؛ تازه نفت ما را هم با قمیت های دلخواه خود خریداری خواهند کرد. مضافا این که در این بستر ما باید شاهد ظهور بابک زنجانی ها، خاوری ها و خسروی ها باشیم یا این که دولت با کیف، دلار را جابه جا کند. این شان ملت ایران با این همه سابقه و ظرفیت بالای اقتصادی است؟! حالا برخی هی با شعار فرابرجام به دنبال پیگیری همان روش های انقلابی خود باشند، نتیجه آن برای کشور در صورت وجود این میزان از محدویت چیست؟! باور کنید برآیند همه این کارها برای کشور چیزی که به بار نمی آورد که هیچ، تنها و تنها بار مضاعفی بر دوش جامعه و ملت با این وضع معیشتی هم دارد. بعد هم مشکلات را گردن روحانی و این و آن بیندازیم. سهم روحانی در پیش آمدن مشکلات محفوظ است، اما باید سهم خود را هم مشخص کنیم. این گونه که نمی شود کشور اداره کرد. این که برخی وقت ها من به دولت حمله می کنم به همین دلیل است که چرا روحانی از این بخش مشکلات نمی گوید؟! چرا نمی گوید بحث نابودی اسرائیل، استراتژی صدور انقلاب و نفوذ در عراق، سوریه، یمن و لبنان و دیگر مناطق نتیجه ای جز این شرایط را در پی ندارد. بعد هم موقع حساب کشی و پیدا کردن مقصر که می شود دیواری که کوتاه تر از دولت پیدا نمی شود. البته منظور من از دولت تنها دولت روحانی نیست. همواره در طول این سال ها کوتاه ترین دیوار، دیوار دولت بوده است. حال برخی دولت ها محبوب سیسیتم بوده اند و دیوارشان کمی بلندتر بوده است و برخی هم مغضوب؛ اما همه این بازی سیاسی در عرصه دیپلماسی نتیجه منفی دارد. اکنون هم با وقت کشی، بازی سیاسی را با FATF راه انداخته ایم. یکی از مشکلات جدی جمهوری اسلامی ایران در طول این 40 سال این بوده است که همواره خود را باهوشتر از همه می داند، اما در عمل این تهران است که همیشه یک قدم عقب است. الآن هم کشور فکر می کند با بازی با FATF هم می تواند در لیست خاکستری باقی بماند و هم از تبعات حضور در لیست سیاه با نمایش اقدامات خود جلوگیری کند، اما این سیاست مطمئنا جواب نمی دهد.
در این صورت که ما هر روز به اعمال تحریم های ثانویه نزدیک تر می شویم و از آن سو مهلت FATF هم برای کشور رو به پایان است، راه حل تقابل با فشارها چیست؟
راه حل هر چه باشد، دیگر دور زدن تحریم ها نخواهد بود. اگر ما در دو ساله پایانی دولت احمدی نژاد با دور زدن تحریم ها به تامین برخی از نیازهای خود اقدام کردیم، دیگر این راهکار جواب نمی دهد. چرا که اکنون آمریکا هم به شدت هوشیارتر شده است. لذا نمی توان با چمدان پر از دلار با ترکیه، کره، امارات، چین و روسیه رفت. واشنگتن مقصد این چمدان های پر از دلار را خوب یاد گرفته است. از این طرف یا نمی گذارد چمدان ها پر از دلار شوند و یا اجازه نمی دهد که چمدانی به مقصد برسد. مضافا که دور زدن تحریم یعنی افزایش نجومی نرخ تامین کالاهای اساسی، دارو و مواد اولیه تولید در کشور که با احتساب وضعیت کنونی اقتصادی، عملا قیمت ها سر به فلک می زند. حالا مساله مفسده خیز بودن این روش هم که بماند. با این وضعیت فساد در کشور، این شیوه هم می شود فساد روی فساد یا فساد در فساد.
در این صورت وضعیت اجتماعی کشور به کجا کشیده خواهد شد. به خصوص که آقای روحانی در جلسه مجلس به صراحت عنوان داشتند که شرایط داخلی کشور به خصوص از حیث سیاسی و اجتماعی از 5 دی ماه سال گذشته دچار تحولات معناداری شده است؟
کسی نمی تواند پاسخ دقیقی در این خصوص بدهد. هر چه هست می تواند حدس و گمان باشد. آیا تغییری روی خواهد داد و شورش و طغیانی در راه است و یا این که جامعه کج دار و مریز به راه خود ادامه خواهد داد؟! هر چیزی ممکن است. اما باید دید میزان تاثیر تحریم های ثانویه بر تولید داخلی، تامین کالاهای اساسی و مواد غذایی، شرایط دارویی و درمانی کشور و دیگر موارد به کجا خواهد کشید. زمانی که خط فقر در حال افزایش است و هر لحظه به آمار جامعه فقیر کشور افزوده می شود، در این صورت مسلما وضعیت خوب نخواهد بود. خوب نیست چرا که این مساله یعنی افزایش تضاد اجتماعی، یعنی پررنگ تر شدن اصطکاک سیاسی جامعه، یعنی افزایش فحشاء و بزه و از این دست موارد؛ پس می بینید که میدان تاثیر دیپلماسی تا کجا است. لذا در صورت بدتر شدن شرایط هر سناریویی امکان وقوع دارد. البته باید شایط آن طرف را دید. باید منتظر نتیجه انتخابات کنگره بود و دید که آیا در ادامه کار با پیروزی احتمالی دموکرات ها شرایط برای استیضاح ترامپ روی خواهد داد؟ پس مساله تحلیل شرایط اجتماعی و سیاسی کشور در آینده کار آسانی نیست و نیاز به بررسی خلی از موارد پیرامونی دارد. لذا دادن حکم قطعی در این باره به دور از واقعیت جامعه سیاسی کشور خواهد بود.
به دلیل حساس تر شدن تحولات در میدان دیپلماسی برخی معتقدند که اختلاف سیاسی داخلی چپ و راست باید به محاق برود. در این رابطه هم آقای روحانی اعلام کردند که احزاب چندماهی را به خود و کشور در این شرایط فرصت استراحت بدهند و سیاست داخلی به مرخص اجباری برود. آیا می توان سیاست داخلی با همه شرایط آن از اختلافات سیاسی اصول گرایی و اصلاح طلبی را به کناری کشاند؟
یقینا چنین نیست. هر چند که متاسفانه در شرایط کنونی سیاست خارجی در تنگنای سیاست داخلی گرفتار آمده است. اما ذات سیاست توقف را نمی پذیرد. اتفاقا اگر تنور سیاست داخلی داغ شود، دیپلماسی هم داغ می شود. همان طوری که اگر تنور دیپلماسی داغ شود، یقینا دایره تحولات سیاست داخلی و مسائل فی مابین اصلاح طلبی و اصول گرایی هم پررنگ تر می شد. یقینا با حرف این و آن سیاست تعطیل بردار نیست. اگر چنین باشد که سیاست نیست. اگر در استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نابودی اسرائیل، شعار مرگ بر آمریکا و دشمنی با شیطان بزرگ مطرح است، مصادیق آن هم در سیاست داخلی جریان دارد. این دو منفک از هم نیستند. در این راستا تمامی دستگاه ها هر شخص، سازمان و ارگانی را که کوچک ترین انتقادی به این مبانی سیاسی داشته باشد با شدیدترین لحن مورد بازخواست قرار می دهد. با همین نگاه هم بسیاری رد و تایید صلاحیت می شوند.
در سایه ارتباط این دو مقوله، بستن باب مذامره با آمریکا، حداقل با دولت ترامپ چه اقتضائاتی را برای سیاست داخلی ایجاد می کند؟
من بارها عنوان کرده ام که اگر دشمنی با شیطان بزرگ یعنی آمریکا را از جمهوری اسلامی ایرانی بگیریم، دچار بحران هویت خواهد شد. چرا که این سیستم خود را با این مساله تعریف و تبیین کرده است. لذا با هر حرکت سیاسی داخلی در راستای تنش زدایی با آمریکا از جانب هر گروه و حزب سیاسی برخورد خواهد شد.
نظر شما :