جامعه جهانی منتظر اقدام اتحادیه اروپا
چین و کره جنوبی دوباره از ایران نفت خواهند خرید؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با توجه به این که در ماه گذشته میلادی (سپتامبر) کره جنوبی و چین خرید نفت خود را از ایران متوقف کردند و به نظر می آید در ماه جاری میلادی (اکتبر) هم این روال ادامه پیدا کند شرایط صنعت نفت و گاز کشور در شرایط و زورهایی که به 13 آبان ماه نزدیک می شویم می تواند محل اما و اگرهای جدی برای کشور داشته باشد. از این رو دیپلماسی ایرانی برای تحلیل شرایط آتی وضعیت نفت کشور در دوران تحریم های ثانویه و دیگر مسائل این حوزه، گفت وگویی را با حسن مرادی، استاد حقوق بینالملل نفت و انرژی ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
روز به روز به تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا نزدیک می شویم که یکی از محورهای اساسی آن به صفر رساندن فروش نفت ایران است. هر چند که بسیاری از کارشناسان معتقدند آمریکا توان این مسئله را ندارد و اگر هم فروش نفت ایران به صفر برسد، سبب تنش های جدی در بازار جهانی خواهد شد، ولی به موازات آن شاهدیم که در ماه گذشته میلادی (سپتامبر) کره جنوبی و چین خرید نفت خود را از ایران متوقف کردند و به نظر می آید در ماه جاری میلادی (اکتبر) هم این روال ادامه پیدا کند. به نظر شما آن تحلیل ها در تقابل با این واقعیت ها چه معنایی را می تواند برای ایران داشته باشد؟
ما در طول ۴۰ سال انقلاب اسلامی اولین باری نیست که با تحریم های آمریکا روبهرو میشویم. ترامپ بعد از خروج از برجام حرکت جدیدی را برای تقابل با ایران شروع کرده و آن طور که به نظر می رسد اساس برنامه های خود را بر روی صنعت نفت کشور گذاشته است. اما مسئله اینجاست که زمانبندی دونالد ترامپ برای اعمال تحریم های ثانویه با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران بسیار بد است. چون این مسئله به انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا گره خورده است. لذا هرگونه تلاش برای به صفر رساندن فروش نفت ایران چنان که اشاره داشتید التهاب جدی را در بازار جهانی ایجاد میکند و این التهاب یقیناً به او ضرر ترامپ و جبهه جمهوری خواهان ایالات متحده خواهد بود. نکته مهم تر این است که تصمیم ترامپ برای خروج آمریکا از برجام بدون توجه به ایجاد فرصت برای صادرات بیشتر منابع انرژی داخلی ایالات متحده نبوده است. در این خصوص صادرات بیشتر LNG آمریکا همیشه از اهداف مد نظر رئیس جمهور ایالات متحده بوده است، ولی در سایه این نکاتی که بیان شد باز معتقدم در حالی که ممکن است، تاکید دارم ممکن است تحریم های ثانویه یک بار دیگر صادرات نفت ایران را به همان میزان ۱ میلیون بشکه در روز کاهش دهد، بخش نفت و گاز ایالات متحده بعید است که سهم ایران را در بازار بگیرد. کره جنوبی و چین اکنون به دنبال یک دیپلماسی هوشمندانه برای منافع خود هستند. شاید بتوان گفت که در ماه گذشته میلادی و ماه جاری برخی از مشتریان ایران خرید نفت خود را از ما متوقف کردند. اما همین مشتریان در دوره تحریم های سال های اول دهه ۹۰ شمسی با شروطی از ایران خود را خریداری کردند. از این رو میتوان این گونه برداشت کرد که رفتار آنها در این مقطع حساس بر اساس عدم تقابل با برنامه های آمریکاست، ولی نباید این اشتباه را داشت که این بازیگران و خریداران نفت ایران همین رویه را در آینده ادامه میدهند. به هر حال این کشورها و خصوصاً چین که بزرگ ترین خریدار نفت جهان است به بازار نفت و انرژی های فسیلی وابسته است. پس حتی اگر هم بخواهد، نمیتواند شرایط خود را به برنامههای زیاده خواهانه کاخ سفید گره بزند، آن هم تحریم هایی که تنها از جانب ایالات متحده آمریکا وضع شده است و همه جامعه جهانی منتقد جدی آن هستند. مطمئن باشید این شرایط در آینده و قبل از پایان سال جاری شمسی چنین نخواهد بود. به هر حال نشست اوپک در وین با آن خروجی مهم در خصوص عدم افزایش سقف تولید سبب شده است که کشورها با متعهد بودن به سقف تولیدی خود روند افزایش قیمت را در پیش گیرند. در این بستر هرگونه التهاب می تواند به ضرر خریداران جدی نفت منجر شود. بنابراین انتظار میرود در آینده، هم کره جنوبی و هم چین رویه خود را تغییر خواهند داد. البته به موازات این مسائل خوب شاهد هستیم که افزایش صادرات LNG آمریکا به هند و ترکیه نیز می تواند بازارهای کشورهای همسشایه ما را به خظر اندازد. لذا دقت عمل و ابتکار باید در دستور کره باشد.
ولی اگر برعکس تحلیل شما دیگر مشتریان ایران مانند دهلی نو و برخی از مشتریان اروپایی ما رفتار و رویه سئول و پکن را در پیش بگیرند آینده اقتصادی ایران به کجا کشیده خواهد شد؟
در این خصوص من معتقدم که برای عوض کردن فضا ما به یک خط شکن نیاز داریم و خوشبختانه این خط شکن اکنون اتحادیه اروپاست. اگر ما در این فرصت مجدد 4 ماهه بتوانیم لوایح باقی مانده FATF را به تصویب برسانیم، بستر مناسبی برای همکاری و به کارگیری ساز و کار اقتصادی مد نظر اتحادیه اروپا برای حمایت از ایران عملیاتی خواهد شد. در این صورت فضای همکاری با ایران شکسته خواهد شد و در چنین فضایی سایر مشتریان نفتی ما به خرید از ایران ادامه خواهند داد. مسئله ای که باید به آن اشاره داشت این است که خوشبختانه در سایه عدم فهم و آشنایی دونالد ترامپ با فضای سیاست و دیپلماسی فاصله واشنگتن با جامعه جهانی به طور بی سابقه ای افزایش پیدا کرده است. البته من به این مسئله معتقد نیستم که جامعه جهانی به تقابل جدی و کامل با کاخ سفید برخواهد آمد، اما اگر بسترها برای همکاری با اتحادیه اروپا شکل گیرد یقیناً به تبعیت از قاره سبز میتوان فضای کنونی را شکست؛ به همین دلیل است که اکنون بیشترین تمرکز فعالیت های وزارت خزانه داری آمریکا، وزارت امور خارجه و گروه اقدام ایران بر اتحادیه اروپاست. چون ترامپ میداند اگر اتحادیه اروپا به سمت همکاری با ایران پیش رود فضای کنونی جامعه جهانی چنانی که پیشتر هم اشاره کردم به سود ایران شکسته خواهد شد. لذا نه تنها دهلینو رویه پکن و سئول را در پیش نمی گیرد، بلکه این چینیها و کرهایها هستند که مانند هندوستان دوباره از ایران نفت خواهند خرید. جدای از پرونده چین، کره جنوبی یکی از مشتریان عمده میعانات گازی ایران است. بیش از ۵۵ درصد میعانات گازی ایران به این کشور صادر می شود. بر اساس آمارهای رسمی وزارت نفت، متوسط میزان صادرات میعانات گازی ایران در سال ۲۰۱۷ چیزی در حدود ۴۲۸ هزار بشکه در روز بوده است. این حجم از مناسبات خرید و فروش یک باره از میان نخواهد رفت. کره جنوبی هم نمی تواند جایگزینی را برای آن پیدا کند. اکنون سئول به دنبال رایزنی برای ادامه خرید از ایران است. همان طوری که توکیو نیز به دنبال معافیت از تحریم های آمریکا است. اکنون ژاپن ۵.۵ درصد نفت خود را از ایران وارد می کند. همان طور که همه می دانیم کشور ژاپن نیز یکی از مشتریان عمده نفت ما در شرق آسیاست؛ به گونه ای که تنها در سال گذشته میلادی این کشور طبق آمار انجمن نفت ژاپن تقریبا ۱۷۲ هزار و ۲۱۶ بشکه در روز نفت از ایران وارد کرده است. هر چند که این آمار و ارقام خرید نفت در مقایسه با سال 2016 نزدیک به ۲۴.۲ درصد کاهش داشت که یقنا ناشی از تاثیر فشارهای آمریکا است اما چنان که گفتم توکیو به دنبال رایزنی برای تداوم خرید نفت خود ا ایران است. پس به این راحتی نیست که بتوان شرایط را تغییر داد. کاخ سفید باید این را بپذیرد که بازار ایران به سادگی قابل حذف نیست.
در کنار این مسائل دولت راهکار ورود صنعت نفت به بورس را برای تقابل با تحریم های ثانویه آمریکا مطرح کرده است. هر چند که برخی خبرها حکایت از این دارد که این مسئله از یکی دو سال پیش هم مطرح بوده است. به نظر شما این راهکار در کنار سایر برنامه ها برای تقابل با فشار آمریکا تا چه اندازه می تواند کارساز باشد؟
حضور صنعت نفت کشور در بورس انرژی قطعاً میتواند برای کشور مفید باشد. بازار سرمایه چه در حوزه اوراق بهادار، بورس کالا و چه در بورس انرژی باید در اقتصاد ایران جای خود را باز کند. قطعاً حضور صنعت نفت در بورس انرژی می تواند به پویایی اقتصاد کمک کند. من معتقدم که حتی اگر ایران در تحریم هم که نباشد باید چنین راهکاری در پیش گرفته شود. یقیناً این مسئله برای تقابل با تحریمها کارساز خواهد بود. هرچند که شرایط بورس کشور و بازار سرمایه ایران همه بسترهای لازمه را ندارد، اما در این شرایط با حداقلها باید وارد کار شد. اگر میتوانستیم بیشتر از اینها بازار سرمایه را به خصوص بورس انرژی را فعال می کردیم و بسترها را برای شکل دهی و ورود شرکت ها و کمپانی های دو یا چند ملیتی مهیا می کردیم، می توانستیم با قدرت عمل بیشتری یک بورس انرژی قوی را سامان دهیم و در این باره من معتقدم که تصویب لوایح FATF میتواند بستر مناسبی برای ورود دیگر شرکتهای جهانی به بازار سرمایه ایران شود. مطمئناً بورس انرژی ایران با چنین بسترهایی اگر درست و منطقی پیش رود، هر چند به نظر میرسد تاکنون آن چنان که باید این بسترها و ورود صنعت نفت به بورس محقق نشده است، می تواند یکی از موثرترین راه ها برای تقابل با تحریم های ثانویه آمریکا به خصوص در حوزه تحریم های نفتی ایران شود.
نظر شما :