کرشمه های غیردیپلماتیک عربستان در سازمان ملل

مشت خالی آل سعود باز شد

۰۲ آبان ۱۳۹۲ | ۱۳:۱۸ کد : ۱۹۲۳۱۵۲ گفتگو خاورمیانه
دکتر مسعود اسداللهی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در گفتگوی خود با دیپلماسی ایرانی ضمن بررسی دلایل مانورهای غیردیپلماتیک اخیر عربستان تاکید می کند که آل سعود نگران از دست دادن جایگاهی است که پس از انقلاب مصر و تحولات سوریه برای خود تصور کرده بود
مشت خالی آل سعود باز شد

دیپلماسی ایرانی: عربستان سعودی روز جمعه عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد را در اعتراض به آن چه فقدان تلاش های بین المللی برای پایان دادن به بحران های جهان خواند رد کرد. در بیانیه وزارت امور خارجه عربستان آمده است که این کشور «معیارهای دوگانه» شورای امنیت را «مانع انجام وظایف و مسئولیت های» این نهاد برای «حفظ صلح و امنیت بین المللی» می داند. عربستان سعودی با گذشت 31 ماه از جنگ و خونریزی در کشور سوریه همچنان بر اینعقیده مانده است که باید دولت بشار اسد سرنگون شود و همین امر سبب ساز اختلاف آن با واشنگتن شده است. اما دولت آمریکا ضمن کم اهمیت خواندن مخالفت ریاض با عضویت شورای امنیت تاکید کرده است که آمریکا به همکاری خود با عربستان ادامه می دهد. اما از سوی دیگر هنوز سعودی ها تنها نیستند و  مقامات ترکیه و فرانسه اعلام کردند این موضع عربستان را کاملا درک می کنند. دکتر مسعود اسداللهی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در گفتگوی خود با دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت کنونی عربستان در منطقه و نظام بین الملل پرداخته و دلایل بهانه گیری های سعودی ها را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

عربستان عضویت غیردائم در شورای امنیت را به بهانه های مختلف نپذیرفته است. به نظر شما آیا در حقیقت هم مشکل اصلی عربستان انتقاد از عملکرد سازمان ملل در خصوص مسائل فلسطین وسوریه است؟

اعتراضی که وزارت امور خارجه عربستان داشته به این بوده است که سازمان ملل در خصوص بحران های منطقه ای و بین المللی موثر نیست و نمی تواند تصمیمات صحیحی اتخاذ کند. عربستان به طور دقیق به سه موضوع اشاره کرده است که:

1.     ناتوانی سازمان ملل در حل بحران فلسطین

2.     بحران سوریه به ویژه پس از بحران سلاح شیمیایی

3.     عدم توانایی سازمان ملل در خلع سلاح سلاح های کشتار جمعی در منطقه

این سه مورد را به عنوان موضوعاتی که سازمان ملل توانایی حل این بحران ها را نداشته مطرح کرده و اعتراض خود را با عنوان عدم پذیرش عضویت خود در شورای امنیت نشان داده است. البته مورد اول با ریایکاری مطرح شده چرا که عربستانی ها کوچک ترین اهمیتی برای مساله فلسطین قائل نیستند. در طول 60سال اخیر به ویژه در طول سه دهه اخیر شاهد بودیم که عربستان نه تنها به جنایت های اسرائیل اعتراض موثری نکردند بلکه با توجه به جایگاهی که عربستان در جهان عرب و اسلام دارد در جنگ 33 روزه، 22 روزه و یا در جنگ اخیر غزه فشار جدی وارد نکرده و از امریکا درخواستی برای تغییر سیاست خود نکرده است. حتی در جنگ 33 روزه شاهد بودیم که عربستان به نحوی حمله اسرائیل به لبنان را تایید کرد. بنابراین صحبت از فلسطین و منطقه ریاکاری است.

در حقیقت مشکل اساسی عربستان و نیت آن بحث سوریه است، به دلیل آنکه دولت عربستان بسیار امید بسته بود که در جریان بحران سلاح شیمیایی امریکا به سوریه حمله  و در پی آن نظام سوریه سرنگون خواهد شد. عربستان استراتژی خود را بر این اساس طراحی کرده بود. هنگامی که اوباما پیشنهاد روسیه را پذیرفت و حمله منتفی شد، عربستان به شدت  خشمگین شد و در همان زمان نیز این اقدام را محکوم کرد.

بنابراین آنچه که میان امریکا و عربستان پیش آمده را ناشی از همکاری روسیه و امریکا بر سر خلع سلاح شیمیایی سوریه می دانید؟

بله، پس از آن بود که تنش در روابط امریکا و عربستان ایجاد شد. البته صحبت از تنش میان دولت فعلی امریکاست، بدین معنا که عربستان همچنان یکی از همپیمانان امریکاست، اما در حال حاضر عربستان با دولت فعلی امریکا دچار مشکل شده است. باید در اینجا اشاره کرد که این اولین اعتراض عربستان به باراک اوباما نیست، بلکه در  جریان سقوط بن علی در تونس و مبارک در مصر یکی از اعتراض های اصلی عربستان به امریکا این بود که دولت امریکا به سرعت پشت همپیمانان سنتی خود را خالی کرده و حتی فشار آورده که دو زمامدار دیکتاتور از قدرت کنار روند. در حقیقت امریکا از طریق چراغ سبزی که به ارتش این کشورها نشان داده اقدامی کرد که آنها هم از این دیکتاتورها حمایت نکنند که عربستان از همان زمان نوعی نارضایتی شدید خود را از سیاست های اوباما نشان داد. با توجه به نقشی که بندر بن سلطان در تعیین سیاست و استراتژی عربستان دارد و همچنین رابطه ای  که او با گروه محافظه کاران جدید در امریکا دارد (که آنها از مخالفان اوباما هستند) باید تاکید کرد که در حال حاضر عربستان با دولت اوباما مشکل دارد و سعی می کند با محافظه کاران جدید در امریکا و همچنین با رایزنی کردن با لابی صهیونیستی در واشنگتن، سیاست های اوباما را تغییر دهد.

تا چه میزان با فرضیه موافق هستید که  یکی از دلایل اصلی بدقلقی ها و اعتراض های اینگونه عربستان برقراری زمینه های حسن رابطه میان ایران و امریکاست؟

کاملا. عربستان به شدت از نوع مذاکراتی که میان ایران و 1+5 و به ویژه با امریکا صورت گرفته ناراحت است. عربستانی ها این خشم خود را پنهان نمی کنند و به شدت نگران هستند که اگر مذاکرات هسته ای به سرانجام برسد و این بحران حل شود جایگاه منطقه ای عربستان به پایان رسیده و دیگر موقعیت ایران است که به عنوان قدرت منطقه ای تثبیت می شود. البته در حال حاضر هم قدرت ایران آشکار است و امریکایی ها اعتراف می کنند که  برای حل بحران های عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و فلسطین نیازمند این هستند که  همکاری ایران را جلب کنند. اگر این مساله خود را در جریان  مذاکرات هسته ای نشان دهد و به جایی رسد که بحران ها حل شود و مجازات ها و تحریم ها علیه ایران برداشته شود شکست بسیار بزرگی برای سیاست عربستان است. بنابراین عربستان تمامی این نارضایتی ها را در رد کردن این عضویت در شورای امنیت خلاصه کرده است که البته این اقدام  نادرستی بوده و تعجب همه را برانگیخته است، به دلیل آنکه اگر عربستان در شورای امنیت بود بیشتر می توانست با بسیاری از مسائل  مخالفت کند تا بیرون از این شورا.  در حقیقت این نوع حرکت ها هیچ نتیجه ای برای عربستان ندارد، بدین  معنا که این حرکت ها در سازمان ملل و یا شورای امنیت نمی تواند بر آن روند  بین المللی که میان روسیه و امریکا شکل می گیرد با مخالفت کشوری همچون عربستان مختل شود. بنابراین بیشتر این عکس العمل ها نشان دهنده حالت یاس و نا امیدی و سرخوردگی شدید سعودی هاست و برگه ای را که می توانستند در برخی موارد از آن استفاده کنند بسیار راحت تحویل دیگران دادند. این رویکرد نشان دهنده آن است که سیاست خارجی عربستان دچار سردرگمی است به ویژه آنکه جناح هایی که عربستان حضور دارند یعنی سعودالفیصل وزیرامور خارجه و بندر بن سلطان جناح تندرویی هستند که در مقابل پسر شاهزاده مصعب که رئیس گارد ریاست جمهوری است و محمد بن نایف وزیر کشور فعلی قرار گرفته اند. این تندروی ها نیز بیشتر از سوی سعود الفیصل و بندر بن سطان است و این تندروی ها به جای آنکه دستاوردی برای عربستان داشته باشد بیشتر به جایگاه این کشور در منطقه و جهان عرب و همچنین در سطح بین المللی ضربه می زند.

اینبار امریکا در واکنش به اقدام عربستان اعلام کرده بود که چنین اعتراضی کم اهمیت است و امریکا به همکاری خود با عربستان ادامه خواهد داد. آیا عربستان با این نیت دست به چنین اقداماتی می زند تا توجه امریکا را به خود جلب کند و شاید هم نگذارد تا رابطه ای میان ایران و امریکا شکل بگیرد؟ تا چه اندازه این نقش عربستان را جدی و تاثیرگذار می دانید؟

عربستان  با این عمل خود نشان داد هیچ گزینه ای در اختیار ندارد به جز قهر کردن. یعنی هیچ اهرم فشار دیگری ندارد که با آن بتواند امریکا را تحت فشار قرار دهد تا موضع خود را نسبت به ایران تغییر دهد و یا در بحث سوریه امریکا را وادار کند تا به حمله نظامی دست بزند. در نتیجه دست به چنین اقداماتی می زند که هیچ منطقی ندارد. امروز هم امریکایی ها اعلام  کردند و از ارزش این اقدام سعودی ها کاسته و به نوعی گفتند که مساله کم اهمیتی است. در حقیقت عربستان تلاش می کند با نزدیک شدن به اسرائیل و نوعی حرکت هماهنگ با اسرائیل و فشار آوردن از طریق لابی صهیونیست به امریکا به اهداف خود برسد. نتانیاهو دو هفته پیش اعلام کرد کشورهای عربی منطقه عربی خلیج فارس تماس های زیادی با اسرائیل داشتند تا نوعی همکاری پنهان علیه ایران داشته باشند و سعی کنند مواضع امریکا را تغییر دهند. تمامی این فعالیت ها نشان دهنده آن است که آنها به واقع مستاصل شدند و هیچ گزینه ای در اختیار ندارند. عملکرد آنها در عراق بسیار بد بوده است و ثابت شده  بسیاری از این انفجارها و افراد انتحاری از عربستان وارد عراق شده اند حتی پول سلاح آنها از طریق عربستان تامین شده که در سوریه نیز به همین صورت است.

کشور عربستان به دلیل تفکر وهابی که بر آن حاکم است، زمینه و خاستگاه تفکر تکفیری است. معزلی که امروزه در سوریه، لیبی و یمن شاهد هستیم این است که گروه های تکفیری به شدت رشد می کنند و به عنوان خطر مهمی برای جامعه جهانی مطرح شده اند. این مسائل  سبب شده که به تدریج عربستان در انزوا قرار گیرد و از سوی دیگر  وضعیت سلامت پادشاه مشخص نیست و هر لحظه ممکن است از دنیا برود و جنگ قدرتی در عربستان اتفاق بیفتد. بنابراین با این وضعیت عربستان به هیچ نتیجه مثبتی دست پیدا نخواهد کرد.

در حال حاضر عربستان سعودی میلیاردها دلار در سوریه برای تسلیح و کمک مالی به گروه های مسلح هزینه کرده است اما هیچ نتیجه ای نگرفته بلکه برعکس این دولت سوریه است که گام به گام در صحنه جنگ پیشروی می کند. در کنار این مسائل بحث قدرت گرفتن اخوان المسلیمن در کشورهای مختلف نیز مطرح است و به دلیل  دشمنی طایفی که میان اخوانی ها و دولت عربستان بوده، این کشور تلاش زیادی کرد تا آنها را ناکام بگذارد. البته تمامی اتفاقاتی که  در مصر افتاد مربوط به عربستان نبود اما آنها بسیار خوشحال بودند که اخوانی ها در مصر سقوط کردند. اما همین دولتی که هم اکنون درمصر به قدرت رسیده و ازکمک مالی هنگفت عربستان هم بهره مند شده، رابطه گسترده ای با دولت سوریه دارد و با دولت سوریه علیه گروه های مسلح و مخالفین سوری که در قاهره حضور دارند و پایتخت مصر را یکی از پایگاه های خود  علیه نظام سوریه قرار داده بودند، مقابله کرده و حتی دولت فعلی مصر علیه آنها موضع گیری کرده است. این روند هم باز شکستی برای عربستان است، یعنی به دولت جدید مصر السیسی کمک زیادی کرده است اما شاهد هستیم که السیسی  عملا روابط خود را با سوریه گسترش می دهد. بنابراین از همه نظر سیاست خارجی عربستان شکست خورده است.

کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و کشور ترکیه هم نسبت به عربستان ابراز همدردی کردند، شما این مواضع را چگونه ارزیابی می کنید؟ منافع اروپایی ها در ارتباط با عربستان سعودی در چیست؟

روابط اقتصادی فرانسه و ترکیه با عربستان بسیار گسترده است و خواهان آن هستند که این روابط ادامه داشته باشد. اما صرف نظر از روابط اقتصادی، فرانسه وضعیت مشابه عربستان دارد، بدین معنا که  فرانسه هم درزمان ریاست جمهوری سارکوزی و هم در زمان رئیس جمهور فعلی در بحث سوریه بسیار تندروی کرده و آنچنان در بحث سرنگونی نظام پیش رفت که چشم خود را بر رشد گروه های تکفیری و القاعده در سوریه بست. در حال حاضر بر تمام دنیا ثابت شده که  قسمت عمده گروه های مسلحی که در حال جنگ هستند گروه های تکفیری هستند که نه تنها خطر برای نظام سوریه بلکه خطری برای کل جهان هستند. در نتیجه فرانسه هم دچار مشکل شده و دستگاه های اطلاعاتی این کشور به دولت اخطار داده اند که این سیاست غلط بوده است. بنابراین طبیعی است که در چنین وضعیتی  اولاند ابراز تفاهم با عربستان سعودی می کند به دلیل آنکه کشور خودش نیز در چنین موضع و موقعیتی قرار گرفته است و به این نتیجه رسیده که سیاست خارجی شکست خورده ای را دنبال کرده و هیچ کاری هم نمی تواند انجام دهد. حتی انگلیسی ها بسیار ناخشنودند که مسائل بین المللی بدون حضور آنها میان روسیه و امریکا حل و فصل می شود و احساس می کنند که باید نقش بیشتری داشته باشند به ویژه  فرانسوی ها ادعا می کنند و سوریه را جزو کشورهای  منطقه خود می دانند. در نتیجه موضع فرانسه کاملا قابل فهم است.

در ترکیه نیز شاهد هستیم که در روزهای اخیر بحران شدیدی در مرزهای ترکیه و سوریه به وجود آمده، البته نه میان دولت ترکیه و سوریه بلکه میان دولت ترکیه و گروه القاعده یعنی  گروه اسلامی عراق و شام  که کلیه معبرهای مرزی را در مرز میان ترکیه و سوریه تصرف می کند. این گروه های افراطی در حقیقت دستمایه  ترکیه بوده است که به این گروه های افراطی اجازه داد تا از خاک ترکیه وارد سوریه شوند و در حال حاضر تبدیل به یک خطر برای امنیت ملی همین کشور شده اند. روز گذشته این گروه ها با خمپاره به داخل ترکیه حمله کردند و ارتش ترکیه نیز مواضع داعش را مورد حمله قرار داده و نه مواضع سوریه را. این مساله نیز نشان می دهد که اردوغان هم وضعیتی شبیه عربستان دارد یعنی کاملا سیاست خارجی شکست خورده است. بنابراین مجبورند که اینگونه یکدیگر را دلداری دهند.

 نتیجه این رفتارها و سیاست ها را برای عربستان چگونه می بینید؟

عربستان به شدت نگران است که نقش خود را در مسائل منطقه ای و حتی در مسائل جهان عرب از دست می دهد، به دلیل آنکه در بحران هایی که به وجود آمد یعنی زمانی که مبارک سقوط کرد و سوریه دچار بحران شد این عربستان بود که به عنوان قدرت اول جهان عرب تعیین شده بود، اما با تحولات مصر و سوریه که به نفع دولت سوریه تمام می شود باردیگر عربستان نقش اول خود را از دست می دهد و حتی ممکن است بدتر از آن هم بشود. این روند برای عربستانی ها به هیچ وجه قابل تحمل نیست به ویژه آنکه میلیاردها دلار هم هزینه کرده اند اما  نتیجه نداشتن دیدگاه روشن و استراتژی صحیح است که این پیامدها را داشته است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14


انتشار اولیه: یکشنبه 28 مهر 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 2 ابان 1392

کلید واژه ها: امریکا ترکیه عربستان سعودی دكتر مسعود اسداللهي


نظر شما :