آینده مبهم دوستان و دشمنان بشار اسد
بر صفحه شطرنج سوریه چه می گذرد؟
دیپلماسی ایرانی : با گذشت بیست و یک ماه از بحران پیچیده سوریه و حرکت سینوسی بحران، طرفین منازعه چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی نتوانستند با غلبه بر یکدیگر به نوعی کار را تمام کنند. در تطویل بحران سوریه به رغم ارائه راه حل مسالمت آمیز در قالب ماموریت ویژه کوفی عنان(طرح شش ماده ای وی) و نیز اخضر ابراهیمی و طرح ایران و نیز برگزاری کنفرانس های بین المللی(ژنوـ قاهره ـ دوحه) توفیقی در حل بحران و بازگشت آرامش به سوریه نداشته است. اگر بازیگران اثرگذار در بحران سوریه در سطح شورای امنیت متشکل از امریکا و فرانسه و انگلیس و روسیه و چین بدانیم، پکن و مسکو همچنان از بقای نظام سوریه و حل و فصل منازعه از طریق گفتگو حمایت می کنند. در سوی دیگر محور غربی ضد سوری، منافع خویش را در سرنگونی رژیم بشار اسد جستجو می کنند.
از این رو برخی بر این باورند که به رغم کنفرانس های متعدد و نشست با حامیان بین المللی بشار اسد دورنمای روشنی از مصالحه میان طرفین مشاهده نمی شود و تغییر ادبیات روس ها به مفهوم تن دادن به بازی غرب و پذیرش اسقاط نظام سوریه نباید محسوب گردد. ولی عده ای دیگر نیز با تردید به سیاست های روسیه نگاه می کنند و اذعان می دارند که یک نوع بدبینی به سیاست های کلی روس ها در میان ملت های منطقه وجود دارد و داده های تاریخی نیز گویای این رخداد تلخ است که روس ها در بزنگاه های سخت تاریخی متحدان نزدیک خود را همواره در مقابل غرب تنها می گذارند و نیز بامعامله پنهانی به حفظ حداقل ها بسنده می کنند.
از همین زوایا برخی رفتار دوگانه روس ها در موضوع سوریه را ناشی از منفعت طلبی و مصالحه پنهان می داند. شنیده شدن صداهای متفاوت از کاخ کرملین در مورد سوریه و اتخاذ رویکرد انفعالی در قبال غرب و معارضین سوری نشان می دهد که توان بازی روس ها در شطرنج سیاسی سوریه در حال اتمام است و به به زودی روسیه نیز با دگردیسی عمیق در سیاست خود نسبت به بقای بشار اسد، توان خویش را بر حفظ مهره های تکنوکرات و نزدیک به رژیم بعث سوریه برای مشارکت در فرایند انتقال قدرت همراه با معارضین به کار خواهد گرفت.
با این وجود، قراین موجود نشان می دهد که روسیه مداخله خارجی و تهدید منافع خویش را در سوریه و منطقه تحمل نخواهد کرد. سوریه تنها پایگاه استراتژیک روس ها در منطقه خاورمیانه و دریای مدیترانه بعد از پایان جنگ سرد است. تاکید بر گزنیه نظامی از طرف غرب و تجهیز معارضین سوری از طرف محور عربی ضد سوری برای تغییر نظام این کشور، نقش آفرینی روس ها را در تحولات منطقه نه تنها بی اثر خواهد کرد، بلکه با گسترش نفوذ ناتو در حیات خلوت روس ها و اسقرار سپر موشکی آن در ترکیه، روسیه عملا به یک بازیگر درجه دو در منطقه تبدیل خواهدشد. لذا بعید است که روسیه امکان عملیاتی شدن سناریو لیبی را در سوریه به غرب بدهد.
از سوی دیگر، رفتار چین نیز در بحران سوریه تا حدودی شبیه به روس هاست. پکن نیز با ملاحظات استراتژیک و نیز اقتصادی رقابت فشرده ای را با غرب بر سر تقسیم منافع در حوزه های مختلف آفریقا و آمریکای لاتین و آسیا شروع کرده و در بحران لیبی نیز آمریکا را متهم به فریب کاری و اختصاص منابع نفتی آن به شرکت های غربی می نماید. از این رو همراه با روسیه در شورای امنیت چندین بار با وتوی قطعنامه های ضدسوری جلوی اقدامات آمریکا و متحدان آن را سد نموده است. خروج پکن از سیاست های انزواطلبانه و تداوم رشد اقتصادی آن به رغم رکود اقتصاد غرب، باعث شده که چین با اتخاذ سیاست فعال منطقه ای نقش موثری در حل و فصل بحران های جهانی داشته باشد. بالاخره مولفه قدرت پکن برای اثرگذاری در بحران های مختلف جهانی موید این موضوع است که غرب نمی تواند نقش پکن را در معادلات جهانی نادیده بگیرد.
اما در جبهه مخالفین نظام سوریه بازیگری آمریکا به دلیل مقاومت روسیه و چین در قبال قطعنامه های معتدد ضدسوری و تلاش برای تعریف این اقدامات در ذیل بندهای فصل 7 منشور سازمان ملل متحد در شورای امنیت با ناکامی مواجه گشته است. از سوی دیگر هم مداخله نظامی بدون مجوز شورای امنیت و تکرار تجربه عراق می تواند تبعات امنیتی و هزنیه های سنگینی را بر کاخ سفید تحمیل نماید.
از این رو آمریکا تلاش دارد که با مشروعیت بخشی به معارضین سوری در سطح بین المللی و نیز انسجام بخشی و ارسال اسلحه و تبادل اطلاعات به آن ها مسیر رسیدن به هدف اصلی را همان خروج بشار اسد از مسند قدرت و تشکیل دولت جدید با حضور نیروهای سنی و سکولار فراهم سازد. ترس از امکان به کارگیری موشک های راهبردی سوریه علیه اسراییل از یک سو و نیز قدرت یابی گروه های سلفی تندرو وابسته به القاعده (النصره) پس از بشار اسد و تضعیف علوی ها باعث شده که کاخ سفید بر راهبرد فرسایشی کردن منازعه سوریه تاکید کند. چرا که جنگ فرسایشی در سوریه به ظن آمریکا موجب می شود که توان نظامی گروه های تندرو در درگیری های نظامی با نیروهای دولتی کاهش یابد و شرایط برای اعمال نفوذ بیشتر در جبهه مخالفین سوری و ورود مهره های میانه رو از سنی های وابسته به اخوان المسلمین فراهم گردد.
در این میان فرانسه و انگلیس نیز از راهبرد آمریکا برای سر نگونی نظام سوریه برای گسترش نفوذ منطقه ای خود پیروی می کند. تقابل با سیاست های منطقه ای ایران به عنوان یکی از حامیان سوریه باعث شده که پاریس و لندن حتی فعال تر از واشنگتن آموزش نظامی مخالفین سوری و ارسال تجهیزات پیشرفته را در دستور کار خود قرار دهند. لذا فرسایشی شدن جنگ و تضعیف توامان نیروهای درگیر در بحران گزنیه مطلوبی محسوب می شود .
در حلقه دوم، بازیگران منطقه ای حضور دارند که بر اساس منافع و ملاحظات خاص خویش در بحران سوریه عمل می کنند. در طیف محور عربی ضد سوری عربستان و قطر تمام قدرت نرم افزاری و سخت افزاری خود را برای ضربه زدن به سوریه و حلقه مقاومت در منطقه و نیز تسویه حساب با ایران به دلیل تضاد سیاسی و مذهبی به کار بستند. این دو کشور به عنوان حامیان جریان تکفیری تندرو در لایه های معارضین سوری به چیزی کمتر از سرنگونی بشار اسد و تشکیل دولت سنی به محوریت جریان سلفی رضایت نمی دهند.
خیزش فراگیر در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه عربی و سقوط رژیم های اقتدارگرا نظیر بن علی و مبارک و عبدالله صالح (تونس- مصر- یمن) رژیم های پادشاهی عربی نظیر عربستان و بحرین و دیگر شیخ نشین های منطقه خلیج فارس را در موقعیت دشوارتری قرار داده است. از این رو ترس از گسترش اعتراضات مدنی مردم حجاز و حضور اقلیت منتفذ شیعی در شرق باعث شده است که ریاض برای فریب افکار عمومی و نیز مصادره مطالبات مردم منطقه خود را در قامت متحد مردم سوریه نشان دهد. در این مسیر تلاش ریاض از ابتدای بحران در سوریه بر این بوده است که رژیم سوسالیستی و لائیک بعثی را نماد دولت علوی شیعی در منطقه نشان دهد و جنگ داخلی سوریه نیز نبرد ایران شیعی و عربستان سنی تعبیر شده است.
قطر نیز با قدرت رسانه ای - پولی و به رغم محذورات بین المللی، سعی کرده در کنار عربستان به رغم برخی اختلاف دیدگاه ها، به عنوان بازیگر فعال در بحران سوریه عمل کند و نشست معارضین سوری در دوحه، دیپلماسی فعال منطقه ای و بین المللی در حمایت از طرح های ضد دولت سوریه نمایانگر همراهی و همگامی با سیاست های غرب در منطقه است.
در این میان ترکیه به عنوان همسایه سوریه، از ابتدای بحران نقش موثری در محیط امنیتی منطقه و نیز چگونگی آرایش سیاسی و نظامی نیروهای داخلی و خارجی عمل کننده در آن ایفا کرده است. آنکارا قبل از آغاز بحران روابط نزدیکی را با دمشق برقرار کرد و نیز چندین پیمان امنیتی و نظامی منعقد کرد. لذا در شش ماه نخست از راه حل سیاسی و گفتگو برای حل و فصل بحران حمایت کرد. ولی جاه طلبی های سیاسی و رقابت با دیگر بازیگران منطقه ای دخیل در بحران سوریه موجب شد که آنکارا با چرخشی آشکار از لزوم مداخله نظامی و گسترش تنش با دولت سوریه حمایت کند. استقرار یگان های ویژه موشک های پاتریوت ناتو در مرز با سوریه (به بهانه حمله موشکی سوریه) و شتاب بیش از حد مقامات ترک برای ورود به فاز نظامی از طریق تبادل آتش با نیروهای دولتی سوریه گویای این امر است که ترکیه در قالب سیاست های نو عثمانی گرایی و نیز با استفاده از فضای بهار عربی در منطقه به دنبال به قدرت رساندن اخوانی ها در سوریه و افزایش نفوذ در منطقه است. سیاست هایی که عملا به تقابل میان آنکارا و تهران و مسکو انجامیده و در کشیدگی اوضاع سیاسی منطقه و ناکارامدی تلاش بین المللی برای رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز تاثیر داشته است.
در بررسی حلقه منطقه ای بحران سوریه، نقش ایران به عنوان اصلی ترین حامی سوریه با دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی به صورت اساسی متفاوت است. ایران فروریزی جبهه سوریه در مقابل رقبای منطقه ای (عربستان – ترکیه و قطر) را به منزله کاهش نفوذ استراتژیک خویش و نیز تزلزل در ارکان مقاومت اسلامی دانسته و تحقق آن را به مفهوم بر هم خوردن توازن قوا و تقویت موضع اسراییل در منطقه اعلام می کند. لذا از هرگونه طرح شتاب زده که منجر به فروپاشی نظام سوریه و تسلط جریان مخالف دولت شود استقبال نمی کند.
از نظر ایران، سقوط بشار اسد به هرج و مرج بیشتر در منطقه خواهد انجامید و ممکن است تضاد منافع بر سر موضوع سوریه کشورهای منطقه را نیز وارد جنگ تمام عیاری نماید. از این رو ایران در راستای بازگشت صلح و ثبات به منطقه، طرح شش ماده ای مشتمل بر آتش بس فوری و حفظ حقوق انسانی و کمک های اقتصادی گسترده به شهروندان سوری ارائه داده است. این طرح در راستای طرح ژنو می تواند در فرایند تشکیل دولت انتقالی و برقراری صلح میان طرفین منازعه ثمربخش باشد.
با بررسی مواضع متضاد بازیگران داخلی شامل معارضین خارج نشین و شاخه نظامی آن در داخل و نیز نیروهای دولتی وفادار به بشار اسد، می توان گفت به رغم تجهیز و پشتیبانی غرب و محور عربی ضدسوری از مخالفین و برخی پیروزی های مقطعی نشانه های روشنی از فروپاشی رژیم سوریه و تسلیم دولت، حداقل در کوتاه مدت مشاهده نمی شود. اقلیت علوی و برخی گروه های سکولار و مسیحی همچنان حامی دولت در مبارزه با مخالفین جبهه داخلی و خارجی هستند. از سوی دیگر بشار اسد حاضر به تسلیم به شیوه مبارک و یا پناهندگی همانند بن علی نیز نیست.
استراتژی معارضین همچنان بر عدم سازش و ادامه جنگ، جنگ، تا پیروزی است. مقاومت حامیان سوریه (روسیه – چین – ایران) بر حفظ منافع راهبردی خود در سوریه امکان تکرار سناریوی لیبی در این کشور را بی اثر ساخته است. از سوی دیگر، بر عکس علی عبدالله صالح، بشار اسد هیچ نوع وابستگی به رژیم های عربستان و قطر ندارد تا در سایه نفوذ ریاض و دوحه بتوان از طریق کدخدامنشی وی را به ترک مسالمت آمیز قدرت سیاسی و سپردن امور حکومتی به معاون اش مجاب نمود.
لذا به نظر می رسد که در صورت توافق قدرت های بزرگ بر سر برخی موضوعات تنش زا از جمله آینده سیاسی شخص بشار اسد و چگونگی تقسیم قدرت سیاسی میان مخالفین و موافقین و همچنین رویکرد رقبای منطقه ای به رویه مسالمت آمیز، امکان احیای مفاد نشست ژنو و تشکیل دولت انتقالی فراگیر در سوریه وجود دارد با اصل پذیرش راه حل سیاسی از سوی طرفین درگیر در بحران می توان به امکان بازگشت آرامش به این کشور و منطقه امیدوار بود و البته تلاش اخیر نماینده سازمان ملل متحد (اخضر ابراهیمی) هم در این راستا صورت می گیرد./12
نظر شما :