با نزدیک شدن به انتخابات
آیا نتانیاهو میتواند بین ترامپ، محمد بن سلمان و آینده سیاسی خود تعادل برقرار کند؟
نویسنده: دانیل بی. شاپیرو، عضو برجسته طرح امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک است. او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ سفیر ایالات متحده در اسرائیل و اخیراً به عنوان معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاورمیانه خدمت کرده است. او همچنین پیش از این به عنوان مدیر طرح N7 شورای آتلانتیک فعالیت داشته است.
دیپلماسی ایرانی: وقتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، در روزی که بیست گروگان زنده اسرائیلی که توسط حماس در غزه در اسارت بودند به خانه بازگشتند، از اسرائیل بازدید کرد، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، را به گرمی در آغوش گرفت. این دو مانند دوستان قدیمی در پای هواپیمای ایر فورس وان با یکدیگر احوالپرسی کردند و با لیموزین به اورشلیم رفتند. ترامپ در سخنرانی خود در کنست، نتانیاهو را به عنوان «مردی با شجاعت و میهنپرستی استثنایی که مشارکتش در ممکن ساختن این روز مهم بسیار مؤثر بود» ستود.
این تصاویر، همراه با شادی فراوانی که اسرائیلیها از هر طیفی از بازگشت گروگانها ابراز کردند، میتواند در آستانه ورود اسرائیل به سال انتخابات در سال ۲۰۲۶، به نتانیاهو نیروی حیاتی ببخشد. اما ممکن است این اتفاق به این راحتی هم نیفتد.
این انتخابات که باید تا اکتبر سال آینده برگزار شود، اما به طور گسترده انتظار میرود در بحبوحه تنشهای ائتلاف و اختلافات بودجهای زودتر برگزار شود، سرنوشت سیاسی نتانیاهو را تعیین خواهد کرد. اما همچنین ممکن است مسیر طرح صلح ترامپ برای غزه و جایگاه اسرائیل در منطقه را ترسیم کند.
سه نتیجه احتمالی انتخابات
نتانیاهو با داراییهای قابل توجهی وارد انتخابات میشود. حملات اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران، که با اقدام ایالات متحده تکمیل شد، در میان اسرائیلیها به شدت محبوب بود. در دو سال گذشته، نیروهای اسرائیلی رهبری حزبالله را از بین برده و بسیاری از سلاحهای استراتژیک این گروه را نابود کردهاند و تهدید بزرگی را برای اسرائیل به عقب راندهاند. سپس، در اواخر سال گذشته، رژیم اسد، که به دلیل اتحادش با ایران و حزبالله لبنان مورد تنفر بود، در سوریه سقوط کرد. حتی آنچه در ابتدا ممکن است منفی به نظر برسد – توهینی که توسط کشورهای اروپایی و سازمان ملل متحد به اسرائیل شده است، به رسمیت شناختن اخیر یک کشور فلسطینی و اتهامات علیه اسرائیل در دادگاههای بینالمللی – میتواند به عنوان موانع مفیدی برای نتانیاهو، سیاستمداری که در سوءاستفاده از عدم محبوبیت مخالفان سیاسی خود مهارت دارد، عمل کند.
اما نخست وزیر همچنین مسئولیتهای قابل توجهی دارد. بسیاری از اسرائیلیها او را مسئول شکستهای سیاسی، اطلاعاتی و عملیاتی قبل و در طول حملات ویرانگر حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میدانند. او متهم است که در مذاکره برای آزادی گروگانها تعلل کرده است. نارضایتی گستردهای از تلاش او برای منحرف کردن مسئولیت آنچه در ۷ اکتبر اتفاق افتاد به متخصصان امنیتی وجود دارد، که بسیاری از آنها تا حد زیادی مسئولیت را پذیرفته و سمتهای خود را ترک کردهاند. علاوه بر این، نتانیاهو با ایجاد یک کمیسیون تحقیق دولتی که به طور مستقل تحقیق کند و مسئولان این واقعه را کشف کند، علیرغم حمایت گسترده عمومی از چنین کمیسیونی، مخالف است.
در همین حال، محاکمه فساد او، که اکنون در ششمین سال خود است، همچنان ادامه دارد. بحث تلخی بر سر سربازگیری مردان ارتدکس افراطی – عنصر مهمی از ائتلاف سیاسی نتانیاهو که با خدمت سربازی مخالف هستند – اسرائیلیهایی را که با استقرار مکرر نیروهای ذخیره، بار جنگ غزه را بر دوش کشیدهاند، آزار میدهد. و حتی آتشبس و بازگشت گروگانها نیز با این واقعیت که تاکنون، حماس به قدرت و سلاحهای خود در غزه چسبیده – نقطه پایانی غیرقابل قبول برای بسیاری از اسرائیلیها، به ویژه در پایگاه راستگرای خود نتانیاهو – لکهدار شده است.
نظرسنجیها به طور مداوم نشان میدهند که ائتلاف فعلی نتانیاهو از اکثریت ۶۱ کرسی در کنست که برای تشکیل دولت لازم است، بسیار کمتر خواهد بود. اما با تنها ۵۱ کرسی – یک نشانه محتملتر – ممکن است بتواند از تشکیل هر ائتلاف جایگزینی مانع شود زیرا بعید است احزاب عرب در دولت جانشین شرکت کنند.
در این سناریو، سه احتمال وجود دارد: اسرائیل به سمت تکرار انتخابات میرود و نتانیاهو به عنوان نخست وزیر موقت باقی میماند؛ احزاب مخالف قبل از اعلام انتخابات جدید، یک دولت یک روزه تشکیل میدهند و به چهره دیگری اجازه میدهند به عنوان نخست وزیر موقت خدمت کند؛ یا یک یا چند حزب از بلوک ضد نتانیاهو جدا میشوند تا در یک دولت «وحدت» به او بپیوندند، با این استدلال که این تنها راه جلوگیری از فلج شدن و دور نگه داشتن سیاستمداران افراطی مانند ایتمار بن گویر، وزیر امنیت ملی و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی از کابینه است. سناریوی آخر خطرات بزرگی را برای هر سیاستمداری از اپوزیسیون فعلی که با توجه به انزجار لجام گسیخته اکثر رأیدهندگانشان از نتانیاهو، ماندن او را به عنوان نخست وزیر تسهیل میکند، ایجاد میکند.
دو نکتهای که نتانیاهو به رأیدهندگان خواهد گفت
انتظار میرود نتانیاهو همزمان با تلاش برای ماندن در قدرت، دو استدلال اصلی را برای عموم مطرح کند.
اول، او خواهد گفت که بهترین دوست ترامپ است و به دنبال ارتباط با محبوبیت نجومی رئیسجمهوری آمریکا در اسرائیل است. اگر ترامپ تصمیم بگیرد به نتانیاهو کمک کند – از روی همکاری یا حتی فقط برای حفظ رهبری که نمیتواند به او نه بگوید، همانطور که در سخنرانی کنست خود عفو نتانیاهو را خواستار شد – میتواند به نفع نخستوزیر تمام شود. رئیسجمهوری آمریکا حتی ممکن است جمهوریخواهان کنگره را تشویق کند تا از نتانیاهو برای سخنرانی در جلسه مشترک کنگره دعوت کنند، همانطور که رهبر اسرائیل در سال ۲۰۱۵ این کار را کرد. چنین اقدامی تنشها بین اسرائیل و دموکراتها را تشدید میکند، که بسیاری از آنها احتمالاً در این سخنرانی شرکت نخواهند کرد. در عین حال، با توجه به نگرشهای ضد اسرائیلی که به سرعت در پایگاه طرفداران ترامپ در MAGA رواج پیدا کرده است، این رویکرد برای ترامپ برنده مشخصی ندارد.
دوم، نخست وزیر از رأیدهندگان اسرائیلی خواهد پرسید که به چه کسی اعتماد دارند تا از تأسیس کشور فلسطین جلوگیری کند: نتانیاهو، مخالف دیرینه این مفهوم یا سیاستمداران کمتجربهتر با سابقهای سنجیدهتر؟ این یک موضعگیری قدیمی برای نتانیاهو است که از سال ۲۰۱۵ پیوسته سوگند خورده است که از تشکیل کشور فلسطین مانع شود. سیاستمداران مخالف ممکن است احساس کنند که مجبورند با موضع او مطابقت داشته باشند، با توجه به اینکه اکثر اسرائیلیها، از جمله کسانی که از نظر تاریخی پذیرای نتایج دو کشور بودند، نمیتوانند به این زودی پس از ۷ اکتبر به تشکیل کشور فلسطین فکر کنند.
این گفتمان در سیاست اسرائیل در بیشتر سال آینده مشکلاتی را برای اجرای طرح ترامپ برای غزه و آرزوهای او برای گسترش ادغام منطقهای ایجاد خواهد کرد. کشورهای عربی اصرار داشتند که طرح ترامپ برای غزه بحث در مورد «مسیری معتبر» به سوی یک کشور فلسطینی را شامل باشد. این اشاره مبهم و آرمانی به آنها پوشش سیاسی میدهد تا در بازسازی غزه سرمایهگذاری کنند و نیروها را به یک نیروی تثبیتکننده بینالمللی اختصاص دهند – البته مشروط بر اینکه مکانیسمی برای خلع سلاح حماس وجود داشته باشد. اما اگر نتانیاهو و دیگر سیاستمداران اسرائیلی هر روز با اصل قضیه آن در تضاد باشند، این پوشش محدود از بین خواهد رفت.
یک عامل دیگر در این میان: عربستان سعودی
همین ملاحظات در مورد گسترش توافقنامههای ابراهیم یا پیشبرد عادیسازی روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با اسرائیل نیز صادق است. مانند امارات متحده عربی، بحرین و مراکش در سال ۲۰۲۰، نامزدهای دیگر برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل ممکن است بر تأسیس واقعی یک کشور فلسطینی به عنوان پیشنیاز برای انجام این کار اصرار نداشته باشند. اما فراتر از گنجاندن نمادین کشورهایی مانند قزاقستان در توافقنامههای ابراهیم، که مدتهاست روابط عادیسازی شده با اسرائیل دارد، ادامه همکاری با کشورهای جدید میتواند چالشبرانگیزتر باشد. در حال حاضر، سیاست اسرائیل، تأسیس یک کشور فلسطینی را به عنوان یک امر غیرقابل اجرا تعریف میکند و رهبران هر کشور جدیدی را که به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل است، از آزادی عمل سیاسی داخلی لازم که حتی پیشرفت نمادین به سمت چنین کشوری فراهم میکند، محروم میکند.
اگر راه حلی برای این معما وجود داشته باشد، ممکن است ترامپ برگ برنده را در دست داشته باشد – و جهان میتواند در دیدار او در کاخ سفید با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در ۱۸ نوامبر، پیشنمایشی از دست او را ببیند. ترامپ میتواند مشوقهای معاملاتی – تضمین امنیتی، همکاری هستهای غیرنظامی، افزایش دسترسی به تراشههای هوش مصنوعی پیشرفته – را ارائه دهد تا رهبر عربستان سعودی را تشویق کند که حداقل گامهای محدودی را در جهت عادیسازی روابط با اسرائیل، مانند دیدار با نتانیاهو یا اعلام قصد آن در آینده، بردارد. اما ترامپ همچنین ممکن است نیاز داشته باشد از نفوذ خود بر نتانیاهو – همانطور که در متقاعد کردن نخست وزیر اسرائیل برای پذیرش چیزی کمتر از "پیروزی کامل" در غزه انجام داد – استفاده کند تا او را وادار کند که به اندازه کافی از شدت مخالفت خود با تشکیل کشور فلسطین بکاهد تا بن سلمان بتواند در نیمه راه با او همراهی کند.
مسیر ترجیحی نتانیاهو برای زنده ماندن از یک انتخابات خیانتگونه علیه او (آن طور که نتانیاهو از آن برداشت میکند)، نشان دادن به رأیدهندگان اسرائیلی است که او در حال پیشبرد ادغام منطقهای اسرائیل و ماندن در آغوش ترامپ است، بدون اینکه به نظر برسد از مخالفت خود با تشکیل کشور فلسطین عقبنشینی میکند. با این حال، این تعادل ظریف، پیشرفت معنادار در دستور کار منطقهای ترامپ را بسیار چالشبرانگیز خواهد کرد. ترامپ ممکن است به این نتیجه برسد که بهترین فرصتها برای پیشرفتهای بزرگ در ادغام منطقهای، زمانی حاصل خواهد شد که دولت جدید اسرائیل در سال ۲۰۲۷ روی کار بیاید – نه در طول سال انتخاباتی ۲۰۲۶.
منبع: شورای آتلانتیک / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :