الگویی از پیش شکست خورده

ترامپ می‌خواهد آمریکا را مثل چین اداره کند

۲۴ آبان ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۶۲۲۵ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
نویسنده خبر: فرید زکریا
فرید زکریا در یادداشتی می‌نویسد: دونالد ترامپ عاشق بازی‌کردن با «قواعد چین» است. او ظاهراً شیفته قدرت شی جین‌پینگ است؛ قدرتی شخصی، متمرکز و مبتنی بر تصمیم‌گیری‌های اختیاری. در دور دوم ریاست جمهوری، او تهدید به اعمال تعرفه‌های سراسری کرده، شخصاً در زنجیره تأمین نیمه‌هادی‌ها مداخله داشته، سهام دولتی در شرکت اینتل را خواستار شده، برای فروش تراشه‌های انویدیا به چین امتیازهای ویژه تعیین کرده (و پانزده درصد سهم برای دولت آمریکا برداشته) و در ماجرای فروش تیک‌تاک نقش «بانکدار» را بازی کرده است.
ترامپ می‌خواهد آمریکا را مثل چین اداره کند

دیپلماسی ایرانی: در ده سال گذشته، واکنش واشینگتن به چین بیش از آن‌که تلاش برای رقابت با پکن باشد، شبیه تلاش برای تبدیل ‌شدن به پکن بوده است؛ یعنی محدودکردن تجارت، جهت‌دهی به زنجیره‌های تأمین، سیاسی‌کردن سرمایه‌گذاری و به‌کارگیری تعرفه‌ها به‌عنوان ابزار اراده شخصی رئیس‌جمهور. بخشی از «کاهش ریسک هدفمند» منطقی است، اما اگر این اقدامات بیش از حد پیش برود، عملاً به تقویت نقاط قوت چین و تضعیف نقاط قوت آمریکا منجر می‌شود.

دونالد ترامپ عاشق بازی‌کردن با «قواعد چین» است. او ظاهراً شیفته قدرت شی جین‌پینگ است؛ قدرتی شخصی، متمرکز و مبتنی بر تصمیم‌گیری‌های اختیاری. در دور دوم ریاست جمهوری، او تهدید به اعمال تعرفه‌های سراسری کرده، شخصاً در زنجیره تأمین نیمه‌هادی‌ها مداخله داشته، سهام دولتی در شرکت اینتل را خواستار شده، برای فروش تراشه‌های انویدیا به چین امتیازهای ویژه تعیین کرده (و پانزده درصد سهم برای دولت آمریکا برداشته) و در ماجرای فروش تیک‌تاک نقش «بانکدار» را بازی کرده است.

برای برخی، این اقدامات نشانه «معامله‌گری قدرتمند» است؛ اما در واقعیت، این نگاه به‌شدت ساده‌انگارانه و خطرناک است.

سیستم چین برای دخالت دولت ساخته شده است. یک تحلیل اخیر در نشریه واشینگتن کوارترلی نشان می‌دهد که پکن یک «مدل اجبار ترکیبی» ایجاد کرده است: ترکیبی از کنترل‌های رسمی صادرات و فهرست‌های سیاه، همراه با فشارهای غیرشفاف قدیمی مانند معطلی‌های گمرکی، ممنوعیت‌های ایمنی، و دستورهای پنهانی به شرکت‌ها. تحریم‌های چین عمداً مبهم‌اند، بدون مسیر خروج مشخص، و بسته به اراده دولت قابل تشدید یا کاهش‌اند. پکن عمداً از «ابهام» سلاح می‌سازد.

چین سیستمی ساخته که برای اهرم‌سازی حکومتی و تداوم سیاسی طراحی شده، نه برای پیش‌بینی‌پذیری مبتنی بر حاکمیت قانون. اگر رقابت به بازی «کنترل متمرکز و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواهی» تبدیل شود – یعنی یارانه، تهدید و دخالت – چین مزیت طبیعی دارد. این کشور نه از قانون اساسی می‌ترسد، نه از بازار و نه از انتخابات.

اگر آمریکا این رقابت را به آزمون «قدرت متمرکز» تبدیل کند، پیروز نخواهد شد. چین می‌تواند فشارها را تحمل کند؛ می‌تواند صنعت را با فرمان دولتی بسیج کند؛ و می‌تواند بدون محدودیت‌های قانونی هزینه تحمیل کند. ایالات متحده نمی‌تواند – و نباید – چنین حکمرانی کند. هیچ دمکراسی‌ای با تقلید از حکومت‌های استبدادی پیروز نمی‌شود.

قدرت آمریکا در «قانون‌مندی، پیش‌بینی‌پذیری و بازبودن» نهفته است.

وقتی آمریکا چهار دهه پیش با چالش فناوری ژاپن روبه‌رو شد، با تأسیس «وزارت صنایع ملی» یا انتخاب چند «شرکت قهرمان» به پیروزی نرسید. بلکه از رقابت حمایت، استعدادها را جذب، اتحادها را تقویت و از رقابت‌ستیزی جلوگیری کرد و سرمایه‌گذاری خطرپذیر را آزاد ساخت. آمریکا ژاپن را با «ژاپنی‌شدن» شکست نداد؛ بلکه با نوآوری از توکیو جلو زد.

اما امروز، شگفت‌آور است که آمریکا در حال حرکت به‌سوی نتیجه‌ای کاملاً معکوس است. تعرفه‌های ترامپ اکنون همه کالاهای چینی را پوشش می‌دهد و حتی کالاهای کشورهای دوست را نیز شامل شده است. هدف کمتر شبیه ساختن یک نظام تجاری مبتنی بر قواعد است و بیشتر شبیه نمایش قدرت مطلقه ریاست‌جمهوری است – اینکه بازار باید وقتی واشینگتن انگشت می‌زند، حرکت کند.

این ممکن است برای رهبری که از «معامله‌گری و سلطه» لذت می‌برد خوشایند باشد، اما به هنجارهایی آسیب می‌زند که زمانی آمریکا را به مغناطیسی برای استعداد و سرمایه جهانی تبدیل کرده بود.

نتایج این سیاست‌ها هم‌اکنون در مهم‌ترین منطقه برای موازنه بلندمدت با چین دیده می‌شود: آسیای جنوب شرقی. این کشورها می‌خواهند از سرمایه‌گذاری و حضور آمریکا برای ایجاد توازن با پکن بهره‌مند شوند، اما در عوض با تعرفه‌ها، کاهش کمک‌ها و دیپلماسی پراکنده مواجه‌اند. سفر ترامپ به مالزی نمونه روشنی است: او عمدتاً بر اجرای یک عکس آتش‌بس میان کامبوج و تایلند تمرکز داشت (که با تهدید تعرفه‌ها به دست آمد) و پیش از برگزاری یک اجلاس مهم امنیتی، کشور را ترک کرد. در همان زمان، چین وارد شد، پیشنهاد ارتقای تجارت و سرمایه‌گذاری زیرساختی داد و تا روز آخر اجلاس ماند.

جای تعجب نیست که بر اساس یک مطالعه، ۹ کشور از ده کشور آسیای جنوب شرقی در سال‌های اخیر به چین نزدیک‌تر شده‌اند.

آمریکا هنگامی پیروز می‌شود که «بسازد»، نه آن‌که «تحمیل کند». باید پیوندهای خود را با اروپا و آسیا تعمیق کند، اقتصاد خود را با شرکای دمکراتیک یکپارچه‌تر سازد، به‌جای شرکت‌های خاص، در ظرفیت گسترده صنعت نیمه‌هادی سرمایه‌گذاری کند، و نظامی باز حفظ کند که بتواند بهترین ذهن‌های جهان را جذب کند. آمریکا باید نظام تجارت جهانی را «بازآفرینی» کند، نه «محدود».

جدا‌سازی راهبردی آمریکا و چین در فناوری‌های حیاتی ضروری است؛ امنیت ملی چنین اقتضایی دارد. اما تفاوت بزرگی هست میان «حائل‌های منطقی» و «ریاست‌جمهوری‌ای که کل اقتصاد آمریکا را مانند سبد سرمایه‌گذاری شخصی خود اداره می‌کند».

ما یک قرن صرف اثبات این کرده‌ایم که نوآوری در جوامع آزاد شکوفاتر است تا در جوامع مدیریت‌شده. اگر این رقابت را به آزمون «مجازات، بستن، تمرکز قدرت و هدایت دولتی» تبدیل کنیم، چین دقیقاً در خانه خود بازی خواهد کرد. اما اگر آن را آزمون «پویایی، رقابت آزاد و اتحادهای باز» کنیم، نتیجه الزاماً مبهم نخواهد بود.

راه پیروزی آمریکا این نیست که «چین شود»، بلکه این است که «آمریکا بماند» – و حتی دوچندان بر ارزش‌هایی تکیه کند که همیشه منبع عظمت آمریکا بوده است.

منبع: واشینگتن پست / ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی

فرید زکریا

نویسنده خبر

فرید رفیق زکریا (به انگلیسی: Fareed Rafiq Zakaria) متولد ۱۹۶۴ در بمبئی، هندوستان، خبرنگار، مقاله نویس، ویراستار نشریه تایم، نظریه پرداز، و از اساتید شناخته شده مسائل سیاست خارجی ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: چین ایالات متحده امریکا امریکا و چین چین و امریکا اسفندیار خدایی فرید زکریا دونالد ترامپ شی جین پینگ ژاپن امریکا و ژاپن آسیا امریکا و آسیا


نظر شما :