تحلیلی بر نقش آذربایجان در سیاست خارجی روسیه
تأثیر روابط مسکو - باکو بر کریدور زنگزور

نویسنده: دکتر مجید روحی، گروه علوم سیاسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی
دیپلماسی ایرانی: در منطقه قفقاز جنوبی، آذربایجان متحد و شریکی راهبردی برای روسیه محسوب میشود. شریکی که به عنوان یک مرکز ترانزیت استراتژیک عمل میکند. تعمیق روابط آذربایجان با ترکیه، اسرائیل و غرب – همراه با تلاش الهام علیاف، رئیس جمهور، برای خودمختاری سیاسی – پس از آن سرنگونی هواپیمای خطوط هوایی آذربایجان در ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴ که به کشته شدن ۳۸ نفر منجر شد، همچنین هجوم نیروهای امنیتی روسیه در یکاترینبورگ (۱) و بازداشت حدود ۵۰ آذربایجانی تبار که در جریان این عملیات، دو نفر از بازداشتشدگان جان باختند، و پس از آن واکنش آذربایجان نسبت به آن از جمله بستن کنسولگری روسیه در خاک خود، لغو روادید روسی و بازداشت خبرنگاران اسپوتنیک، روابط دو کشور را به مرحله حساسی رساند. به رغم این، هر چند برخی بر تضعیف موقعیت روسیه در قفقار جنوبی و از دست رفتن متحد دیگر برای این کشور تفسیر کردند، اما سیر حوادث و یکسری از متغیرها نشان میدهد که روابط میان دو کشور راهبردی است و آذربایجان متحدی کلیدی و شریکی استراتژیک برای روسیه محسوب میشود. برای آذربایجان نیز حفظ این رابطه ضروری است.
در جریان کریدور زنگزور و توافق میان الهام علیاف و نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، شاید این طور گمان میشد که روسیه از رفتار آذربایجان عصبانی باشد ولی در عمل روسیه کوچکترین واکنشی نسبت به رفتار این کشور از خود نشان نداد و بیشتر حملات خود را متوجه ارمنستان کرد. در توضیح دلایل این امر، یکسری متغیرها و عوامل کلیدی وجود دارند که به روابط دو کشور شکل داده و این روابط را برای دو طرف به روابطی راهبردی و مبتنی بر منافع ملی تبدیل کرده است.
این نوشتار، ترجمه، تلخیص و برداشتی از دو محقق یکی آندری پتروف و همچنین مرکز استراتژی اوراسیای جدید است که اهمیت آذربایجان در سیاست خارجی روسیه و همچنین نگاه آذربایجان به روسیه را نشان میدهد. با مطالعه آن، میتوان درک کرد که چرا روسیه از کریدور زنگزور حمایت میکند.
1- اهمیت آذربایجان برای روسیه و نقش سیاست خارجی مستقل این کشور
آندری پتروف (۲)، معاون مدیر کل «وستینک کاوکازا»، آژانس اطلاعات و تجزیه و تحلیل (۳)، در مقالهای در شورای روابط خارجی روسیه، نقش آذربایجان در سیاست خارجی روسیه را بسیار مهم بر شمرده است. وی به دلایل مهمی که رابطه میان دو کشور را شکل داده اشاره میکند. از جمله اینکه: «از منظر منافع روسیه، ورود آذربایجان به دوران تاریخی جدید قفقاز جنوبی، تهدیدی برای این کشور محسوب نمیشود. چرا که اول از همه، این کشور با روسیه روابط دوستانهای دارد؛ علاوه بر این، متحدی قابل اعتماد و بدون مشکل است. دوم، کشوری واقعاً مستقل است که سیاست خارجی خود را مطابق با منافع ملی خود بنا میکند. سوم، مشارکتکنندهای مسئول و هوشیار در روابط بینالملل است که همیشه به تعهدات خود عمل میکند. در نهایت، شریک اقتصادی ثروتمندی است. همه این عوامل در کنار هم، همافزایی سیاستهای منطقهای روسیه و آذربایجان را تعیین میکنند». در ادامه وی به تبیین هر کدام این عوامل پرداخته است که به صورت خلاصه اینجا به ان اشاره میشود:
۱- از نظر روسیه، حاکمیت، اصل اساسی سیاست مدرن جمهوری آذربایجان است. برخلاف بسیاری از کشورها که نقش اقماری را برای قدرتهای منطقه ای و جهانی ترجیح می دهند، از نظر مسکو باکو در تماسهای خارجی به دنبال استقلال است. این جمهوری ترجیح می دهد با همه شرکا از طریق روابط مستقیم دوجانبه تعامل داشته باشد. علاوه بر این، حتی در پروژه های ادغام اقتصادی، آذربایجان منافع خود را در اولویت قرار می دهد. استقلال در سیاست خارجی اصلی است که مسکو از همه کشورهای جهان میخواهد از آن پیروی کنند و آن را به عنوان رکن اصلی تعادل ژئوپلیتیکی جهانی میبیند. روسیه آذربایجان را به عنوان نمونهای از مدل حاکمیت برای کشورهای کوچکتر میبیند.
۲- از نظر روسیه، هوشیاری و مسئولیتپذیری دومین ویژگی متمایز سیاست آذربایجان است که مکمل عزم راسخ برای دفاع از حاکمیت ملی است. مهمتر از همه، آنها به توافقات احترام میگذارند و آنها را اجرا میکنند، که به معنای یک سیاست خارجی قابل پیشبینی است. بیش از ۳۰ سال پیش، زمانی که حیدر علی اف، رهبر ملی، به قدرت رسید، جمهوری آذربایجان بر توسعه هرچه بیشتر روابط اقتصادی سودمند متقابل با کشورهای نزدیک و خارج از کشور تأکید کرد و در طول این دههها خود را به عنوان یک شریک تجاری فوقالعاده پایدار نشان داده است. وضعیت سیاسی بر همکاری آذربایجان با شرکای اقتصادیاش تأثیری ندارد. پس از جنگ قرهباغ، پاریس به طور مداوم روابط خود را با باکو به خاطر آرای مهاجران ارمنی و استعمار ایروان بدتر کرده است، در حالی که شرکت توتال انرژیز مستقر در فرانسه به فعالیت خود در میادین آذربایجان ادامه میدهد.
در کل اتحادیه اروپا، میتوان نوعی «دوگانگی شخصیتی» نسبت به آذربایجان را مشاهده کرد: در حالی که کمیسیون اروپا واردات گاز طبیعی آذربایجان را تحسین میکند، پارلمان اروپا و مجمع پارلمانی اروپا از این واقعیت که باکو خواستههای بروکسل را نادیده میگیرد، خشمگین هستند. بنابراین، برای روسیه، حس مسئولیت پذیری یکی دیگر از ویژگیهای ارزشمند کشورهای خارجی است، وقتی صحبت از آذربایجان می شود، روسیه می تواند مطمئن باشد که تمام توافقات رسمی و غیررسمی رعایت خواهد شد. به همان اندازه اطمینان وجود دارد که باکو در کمپین های ضد روسی شرکت نخواهد کرد و کل مجموعه مزایای حاصل از اتحاد خود با روسیه را به خطر نخواهد انداخت.
۳- از نظر روسیه دو مسیر لجستیک جهانی در حال حاضر از قلمرو جمهوری آذربایجان عبور میکنند: یکی کریدور شمال – جنوب است که دسترسی به ایران و پاکستان را برای روسیه از طریق خشکی (و دسترسی دریایی به هند از طریق بنادر ایران) فراهم میکند؛ و دیگری کریدور شرق – غرب که به چین و آسیای مرکزی اجازه میدهد تا محمولهها را به ترکیه و اروپا حمل کنند. باکو به طور کامل و زودتر از موعد به تعهدات خود عمل میکند؛ به عنوان مثال، بخش آذربایجانی راهآهن که بخشی از کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال – جنوب است، قبلاً ساخته شده و راهاندازی آن فقط به دلیل تعلل ایران به تأخیر افتاده است. در مسیر شرق – غرب، آذربایجان در حال توسعه پروژه کریدور میانی است که راهآهن باکو – تفلیس – قارص بخش عملیاتی آن است. در مورد پروژه کریدور زنگزور – بخش آذربایجانی – این طرح تکمیل آن در تابستان ۲۰۲۴ را خواستار است.
۴- برای روسیه، گسترش فضای همکاری تجاری میان دو کشور بسیار ارزشمند است. آذربایجان بیش از ۱ میلیارد دلار در شرکتهای روسی سرمایهگذاری کرده است، در حالی که شرکتهای روسی بیش از ۴ میلیارد دلار در پروژههای آذربایجان سرمایهگذاری کردهاند. گردش مالی تجارت با نرخ دو رقمی در حال رشد است: در سال ۲۰۲۲، نرخ رشد ۲۳.۹% (۳.۷۱ میلیارد دلار) و در سال ۲۰۲۳ – ۱۷.۵% (۴.۳۵۸ میلیارد دلار) بود که صادرات روسیه سه چهارم این حجم را تشکیل میدهد. تعداد شرکتهای مشترک و شرکتهای روسی فعال در آذربایجان از ۱۰۰۰ فراتر رفته است. بسیار مهم است که باکو بخش خود از پروژههای آغاز شده را با استفاده از بودجه خود اجرا کند و روسیه مجبور نباشد از نظر مالی به آن کمک کند، برخلاف مورد ایران که مسکو باید به تهران در تکمیل بخش راهآهن آستارا – رشت از خط آهن شمال – جنوب کمک کند.
۵- روسیه و آذربایجان در قفقاز جنوبی و دریای خزر با یکدیگر هممرز هستند و پیوندهای چند صد ساله آنها را به هم پیوند میدهد. برخلاف گرجستان و ارمنستان، که عوامل تاریخی و انسانی از تمایل مقامات به پروژههای ادغام یورو-آتلانتیک مانع نمیشود، آذربایجان روسیه را به عنوان یک شریک با اولویت طبیعی میبیند. یکی از ویژگیهای متمایز این جمهوری، تأکید بر زبان روسی است: از ۴۵۰۰ مدرسه آذربایجانی، ۳۴۰ مدرسه (که به ۱۴۰هزار کودک یا حدود ۱۰% از کل دانشآموزان تبدیل میشود) به زبان روسی تدریس میشوند. در ۳هزار مدرسه دیگر، زبان روسی به عنوان یک زبان خارجی آموخته میشود. بیش از ۱۵هزار دانشجو در بخشهای زبان روسی دانشگاههای آذربایجان ثبتنام کردهاند. آمار آموزش به زبان روسی نشان میدهد که رهبری آذربایجان جایگاه ویژه روسیه را در روابط خارجی جمهوری به رسمیت میشناسد و آن را تشویق میکند.
۶- در نهایت، پتروف به عامل شخصیت در پدیده دوستی آذربایجان با روسیه اشاره میکند. از نظر وی «درک متقابل بین ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، و الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان، حتی در پس زمینه تماسهای رهبر روسیه با رهبری سایر ملتهای شرکتکننده در پروژههای ادغام روسیه، برجسته است. آنها همیشه در مورد همکاری بحث میکنند و از مسائل حساس اجتناب میکنند. الهام علیاف، با ادامه راه پدرش حیدر علیاف، نویسنده مسیر سیاست خارجی مدرن آذربایجان است و تمرکز بر روابط عمیقتر با روسیه انتخاب آگاهانه اوست. قویترین تصمیم او در سالهای اخیر، امضای اعلامیه همکاریهای متفقین بین روسیه و آذربایجان در ۲۲ فوریه ۲۰۲۲ بود. در طول ۲۰ سال ریاست جمهوری الهام علیاف، آذربایجان به عنوان یک شریک و متحد قابل اعتماد روسیه رفتار کرده است. (Petrov, 2024)
۲- نقش جامعهی آذربایجانیهای مقیم روسیه و تأثیر تجارت و مناسبات اقتصادی
مرکز استراتژیهای ارواسیای جدید (۴) نیز در گزارشی، جامعهی آذربایجانیهای مقیم روسیه را یکی از متغیرهای مهم در شکلدهی روابط دو کشور میداند. این مرکز مینویسد: «جامعهی آذربایجانیهای مقیم روسیه – به ویژه در شهرهای بزرگ – به دلیل سطح بالای سازماندهی داخلی خود، امری شناخته شده است. اعضای این جوامع به طور سنتی موقعیتهای برجستهای در تجارت، لجستیک، ساخت و ساز و اقتصاد غیررسمی دارند که آنها را در تماس نزدیک با شبکههای جنایی و سرویسهای امنیتی روسیه قرار میدهد. اگرچه از دهه ۲۰۱۰ تقریباً به طور کامل آذربایجانیها از ردههای بالای نظام روسیه ناپدید شدهاند، اما جمعیت این مهاجران همچنان قابل توجه است: تخمین زده میشود که تا ۱.۵ میلیون نفر، از جمله بیش از ۴۰۰هزار نفر در مسکو باشند. این جمعیت همچنین چهرههای تجاری بزرگی را نیز شامل میشود: از جمله تأثیرگذارترین آنها میتوان به واگیت الکپروف، مدیرعامل لوک اویل، زاراخ ایلیف و گود نیسانوف، مالکان گروه کییفسکایا پلوشچاد و آراز آگالاروف، رئیس گروه کروکوس اشاره کرد.
فشار بر جوامع مهاجر – تا حد تهدید به اخراج – مدتهاست که توسط کرملین به عنوان ابزاری برای نفوذ بر کشورهای پس از فروپاشی شوروی، از جمله آذربایجان، به ویژه در طول جنگ دوم چچن، به تلافی رفتار باکو با جداییطلبان چچنی مورد استفاده قرار گرفته است. در آن زمان، این امر به امتیازدهی از سوی طرف آذربایجانی منجر شد.
به اعتقاد این مرکز، سرد شدن روابط دیپلماتیک بین آذربایجان و روسیه لزوماً به معنای قطع روابط تجاری یا لجستیکی نیست. روسیه همچنان یکی از شرکای تجاری کلیدی آذربایجان است: در سال ۲۰۲۴، این کشور پس از ایتالیا و ترکیه، با گردش مالی ۴.۸ میلیارد دلار – ۱۰.۱ درصد از کل تجارت خارجی آذربایجان – در رتبه سوم قرار گرفت. سهم قابل توجهی از صادرات به روسیه شامل محصولات کشاورزی است که فروش آنها برای آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی این کشور بسیار مهم است.
علاوه بر این، اگرچه آذربایجان کمتر از یک درصد از تجارت خارجی روسیه را تشکیل میدهد و وزن اقتصادی کمی برای مسکو دارد، اما کرملین باکو را به عنوان یک قطب ترانزیتی مهم استراتژیک میبیند. آذربایجان یک حلقه کلیدی در کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال – جنوب است که روسیه را به هند، آفریقا و خلیج فارس متصل میکند. اگرچه هنوز نمیتواند از نظر حجم با مسیرهای دریایی رقابت کند، اما این کریدور به عنوان یک جایگزین امیدوارکننده برای تحویل کالا – بهویژه تجهیزات نظامی و مهمات که حمل و نقل هوایی آنها دشوار است – و در عین حال دور زدن تحریمهای غرب دیده میشود. بخش آذربایجانی این مسیر در حال حاضر عملیاتی شده است و بخش ایرانی آن میتواند ظرف سه تا چهار سال تکمیل شود. در این شرایط، نه مسکو و نه باکو علاقهای ندارند که یک پروژه استراتژیک قربانی تنشهای سیاسی شود.
در نهایت اینکه به اعتقاد این مرکز، نقش علیاف در این رابطه بسیار مهم است. علیاف، هم باکویی و هم مسکویی. او و خانوادهاش بخش قابل توجهی از زندگی خود را در پایتخت روسیه گذراندهاند . علیاف همچنین برای کرملین به عنوان یک پل ژئوپلیتیکی به ترکیه مهم است، ارزش دوستی با ترکیه در چارچوب تحریمها و بازی مسکو در خاورمیانه به سختی قابل ارزیابی است. New Eurasian Strategies Center ,2025)).
جمع بندی
هر چند بعد از تنش و درگیریهای اخیر میان آذربایجان و روسیه و همچنین توافق میان آذربایجان و ارمنستان بسیاری آن را به منزله فاصله گرفتن آذربایجان و روسیه از یکدیگر تلقی میکردند، اما بررسیها نشان میدهد روسیه، آذربایجان را به مثابه شریکی راهبردی مینگرد. همان طور که در نوشتهها و تحلیل آندری پتروف و مرکز استراتژیهای اوراسیای جدید نیز آورده شد، دلایل مهمی از جمله عوامل سیاسی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که روابط دو کشور را روابطی مستحکم قرار داده است. از سوی دیگر، در سیاست خارجی آذربایجان نیز بر روابط با روسیه تأکید شده است. در این میان، الهام علیاف نیز همواره سعی کرده است و میخواهد که با مسکو در شرایط برابر تعامل کند، تا بر اساس آن، هم جایگاه داخلی خود را تقویت کند و به جامعه آذربایجانیهای مقیم روسیه نشان دهد که از منافع آنها دفاع خواهد شد. این استراتژی به او اجازه میدهد تا هم در داخل و هم در صحنه بینالمللی امتیاز کسب کند.
فهرست منابع:
New Eurasian Strategies Center (2025), No longer looking to the Kremlin: how Russia is losing influence in the South Caucasus, https://nestcentre.org/no-longer-looking-to-the-kremlin/
-Petrov, Andrey (2024), Peace in Southren Caucasus: What Awaits Russia in Azerbaijan?,https://russiancouncil.ru/en/analytics-and comments/analytics/peace-in-southern-caucasus-what-awaits-russia-in-azerbaijan/
پاورقیها:
۱- جایی است که سازمانهای مجری فعالیتهای یک گروه قومی در روسیه را متوقف کردند.
۲. Andrey Petrov
۳. Deputy Director General at ‘Vestnik Kavkaza’, Information & Analytics Agency
۴- New Eurasian Strategies Center
نظر شما :