ایران و ظرفیت‌های جدید منطقه‌ای

فعلا ترکیه برنده میدان سوریه است

۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۲۹۸۶۲ اخبار اصلی خاورمیانه
کیومرث اشتریان در یادداشتی می نویسد: به طریقی متناقض‌نما سلطه ترکیه بر معارضان سوری هم‌زمان از دشواری کار با آنان می‌کاهد و می‌افزاید. اینان با تجربه‌ای که در مناطق تحت اشغال خود در شمال سوریه و تحت حمایت نیروهای امنیتی ترکیه اندوخته‌اند، با نهادسازی سیاسی-اقتصادی آشنا شده و مزه ثروت ناشی از قدرت چریکی را چشیده‌اند. آنان ضرورت تبدیل شورش به نهاد را دریافته‌اند هرچند هنوز کاملا آن را نیاموخته‌اند. اینک دیگر دریافته‌اند که چگونه مناسبات بین‌المللی را برای کسب ثروت و منزلت به کار گیرند و رفتاری جهان‌پسندانه در پیش گیرند تا قدرتمندان اصلی در جامعه بین‌المللی به دولت‌داری آنان رضایت دهند. به کمک ترکیه، قواعد بازی منطقه‌ای در کسب رضایت آمریکا و اسرائیل را دریافته‌اند. پرسش این است که نقشه جدید میدان قدرت چیست و چه ظرفیت‌هایی برای «کار دیپلماتیک» دارد؟ دیپلماسی صرفا مسافرت به کشورهای «دوست و برادر و هم‌پیمان» نیست. دیپلماسی ظرفیت کار با معارضان و دشمنان و مخالفان نیز هست.
فعلا ترکیه برنده میدان سوریه است

نویسنده: کیومرث اشتریان، اشتاد دانشگاه تهران 

دیپلماسی ایرانی: معارضان سوریه‌ای که اینک دامن قدرت گسترده‌اند، «نسخه به‌روزشده‌ای» از سلفی‌هایی هستند که روزگاری چهره‌ای خونین از خود به یادگار گذاشته بودند. اینان همچون طالبان به بازسازی چهره خود پرداخته‌اند. ایران توانست با مهارت و تدابیر پنهان با طالبان کنار آید و تهدید را تبدیل به فرصت کند. قضاوت درباره اینکه آیا جمهوری اسلامی در مواجهه با طالبان ظرفیت مهمی از خود نشان داده و تا چه حد در قامت یک بازیگر پراگماتیست و غیرایدئولوژیک ظاهر شده است، نیاز به زمان دارد. اگرچه معارضان سوری متفاوت‌اند اما یک پرسش مهم این است که آیا ظرفیت بازیگری پراگماتیست ایران باز هم سر بر خواهد آورد؟

به طریقی متناقض‌نما سلطه ترکیه بر معارضان سوری هم‌زمان از دشواری کار با آنان می‌کاهد و می‌افزاید. اینان با تجربه‌ای که در مناطق تحت اشغال خود در شمال سوریه و تحت حمایت نیروهای امنیتی ترکیه اندوخته‌اند، با نهادسازی سیاسی-اقتصادی آشنا شده و مزه ثروت ناشی از قدرت چریکی را چشیده‌اند. آنان ضرورت تبدیل شورش به نهاد را دریافته‌اند هرچند هنوز کاملا آن را نیاموخته‌اند. اینک دیگر دریافته‌اند که چگونه مناسبات بین‌المللی را برای کسب ثروت و منزلت به کار گیرند و رفتاری جهان‌پسندانه در پیش گیرند تا قدرتمندان اصلی در جامعه بین‌المللی به دولت‌داری آنان رضایت دهند. به کمک ترکیه، قواعد بازی منطقه‌ای در کسب رضایت آمریکا و اسرائیل را دریافته‌اند. پرسش این است که نقشه جدید میدان قدرت چیست و چه ظرفیت‌هایی برای «کار دیپلماتیک» دارد؟ دیپلماسی صرفا مسافرت به کشورهای «دوست و برادر و هم‌پیمان» نیست. دیپلماسی ظرفیت کار با معارضان و دشمنان و مخالفان نیز هست.

1- ترکیه با سلطه نیروهای نیابتی‌اش بر سوریه از چند سو برنده موقتی این بازی است. پس از این، این ترکیه است که محور قدرت نه تنها در منطقه که در شرق اروپا خواهد بود و این خود ظرفیت‌های مثبت و منفی جدیدی را نیز برای همه بازیگران و از جمله ایران فراهم خواهد کرد. چشم‌انداز آن‌قدرها هم تاریک نیست.

2- پروژه‌های بعدی ترکیه ادامه تحرکات در زنگزور، تحکیم قدرت آبی در مرزهای یونان، قبرس، عراق و ایران و البته نقش‌آفرینی اروپایی خواهد بود. اینکه ایران چگونه در این زمین‌ها بازی کند، نیازمند تأمل فراوان است. اگرچه «محور مقاومت» احتمالابه تعلیقی تاریخی می‌رود اما محور ترکیه-ایران ظرفیت‌های جدیدی در منطقه فراهم خواهد کرد.

3- اسرائیل از محور جدید ترکی-سوری به امنیتی قابل توجه در مرزهای شمالی دست خواهد یافت. اما این همه ماجرا نیست. اسلام‌گرایی سلفی پر از حفره‌های ناشناخته برای همگان است. این حفره‌ها برای اسرائیل پر از ماجراهای جدید است.

4- نقش‌آفرینی بین‌المللی و منطقه‌ای روسیه به‌شدت تضعیف می‌شود. گویا روسیه در این منطقه بازنده تاریخی است. چاره‌ای هم ندارد چون نجات از باتلاق اوکراین ارزش «تخلیه ظرفیت روسی» در خاورمیانه را دارد. این همان «شکست استراتژیک» مسکو است که لاوروف از آن واهمه دارد.

5- اروپا و عربستان و کشورهای خلیج فارس در این میان بازیگران فرعی هستند که رضایت آمریکا و اسرائیل را همچون رضایت خود تلقی خواهند کرد. اگرچه ایران خود را برای تشدید چالش‌های دیپلماتیک درباره جزایر سه‌گانه و شیعیان لبنان آماده می‌کند اما اسلام سلفی برای همه آنان تهدیدی بیشتر از ایران دارد. ظرفیت اجتماعی-سیاسی اسلام سلفی در کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز آنچنان که باید فعال نشده است.

6- این استراتژی رسانه‌ای-دیپلماتیک وزارت امور خارجه که «با روی‌کارآمدن معارضان سوری تروریسم در منطقه گسترش خواهد یافت» کارآمد نیست. برعکس، تصویر فعلی چنین است که این معارضان استحاله شده‌اند و آماج کینه آنان نه اسرائیل و آمریکا بلکه ایران است. جولانی در گفت‌وگوی تلفنی با نخست‌وزیر عراق نگفت «جنگ ایران و اسرائیل»، بلکه گفت «حرب الایران و المنطقه»! بنابراین تهدیدنمایی آنان برای منطقه دقیق نیست؛ نتیجه آنکه فعلا نمی‌توان چنین ادعایی را محور فعالیت دیپلماتیک خود قرار داد. آبی از این استراتژی رسانه‌ای-دیپلماتیک گرم نمی‌شود. تمرکز باید بر مهار این جریان از طریق ظرفیت طالبان و محور ایرانی-ترکیه‌ای باشد. به نظر می‌آید که آقای عباس عراقچی، وزیر محترم امور خارجه باید قدری از بیش‌فعالی خود در اظهارنظرها بکاهند. 

نیازی به این نیست که با این شتاب‌زدگی اسرائیل و آمریکا را پیروز این میدان معرفی کند. ایشان می‌گوید: «تحولات به شکل سریعی در‌حال وقوع است که این خودش جای سؤالات زیادی دارد. پشت همه این تحولات سریع، تفکری است که از آمریکا و رژیم اسرائیل منشأ می‌گیرد».

7- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که دیرزمانی است دایرمدار سیاست در خاورمیانه نه نیروهای اجتماعی، که نیروهای امنیتی هستند. از موساد و سیا گرفته تا دستگاه امنیتی روسیه، ترکیه، پاکستان و ایران، این دستگاه‌های امنیتی هستند که نیروهای اجتماعی را سازمان می‌دهند، متشکل می‌کنند، تسلیح می‌کنند و در زمان لازم از آنها استفاده می‌کنند. حتی برخی دولت‌های کوچک ناگزیر از تبعیت «کامل» از این سرویس‌ها هستند. ضروری است که جامعه‌شناسی سیاسی به این متغیر مهم که تا حدود زیادی در تحلیل‌ها و نظریه‌پردازی‌ها مغفول بوده است، توجه کند. ما دیگر جریان اجتماعی خالص نداریم. این جریان‌های اجتماعی همگی آلوده به سیاست‌های امنیتی شده‌اند. از انقلاب‌های رنگی تا برآمدن سلفی‌ها تا نمونه‌های مشابه آن در ایران همگی و به درجاتی، کم یا بیش، وام‌دار بازی‌سازی‌های دستگاه‌های امنیتی است. این دستگاه‌ها یا از این جنبش‌ها استفاده می‌کنند یا در فرایند آنها مداخله می‌کنند.

8- سیاست‌بازانی که همواره مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای را ابزاری برای محدود‌کردن رسانه‌ای و جناحی مخالفان می‌کنند و لاجرم بخش‌های مهمی از جامعه ایران را آماج عملیات روانی خود می‌کنند، اینک دربرابر تحولات سوریه نمی‌توانند پاسخ‌گوی حجم سرخوردگی‌های «وفاداران» باشند. اینان هنوز نتوانسته‌اند درک کنند که سیاست خارجی جای این‌گونه بازی‌ها با احساسات پاک چنین مردمانی نیست و متأسفانه کماکان این وضعیت را متوجه دولت چندماهه پزشکیان می‌کنند. باید این بازی را از میان توده مردم بیرون برد. سیاست خارجی بسیار سیال است، بالا و پایین‌، شکست و پیروزی و عقب‌نشینی و پیشروی دارد. این سیالیت را به روح و روان و اعتقادات عامه مردمان و به‌ویژه گرایشات انحرافی و آرماگدونی، گره نزنید./شرق

کلید واژه ها: ترکیه ایران و ترکیه سوریه ایران و سوریه سقوط بشار اسد سقوط سوریه سقوط دمشق هیئت تحریر الشام جبهه النصره دکتر کیومرث اشتریان


( ۹ )

نظر شما :

ایرانی ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۱:۰۳
از لحاظ سیاست منطقه ای غیر ممکن است که ترکیه شریک ایران باشد بلکه همواره چیزی بین رقابت و دشمنی بین دو کشور وجود دارد. سیاست ترکیه اصولا بر اساس پانترکیسم و عثمانی گری و گسترش حوزه نفوذ مستقیم در کشورهایی مثل عراق و سوریه و قبرس و غیرمستقیم در کشورهایی مثل ایران و قفقاز و شرق اروپا شکل گرفته است. یعنی در هر صورت ترکیه نگاه دوستانه ای به همسایگانش ندارد. مگر اینکه کلا سیاست خارجی ترکیه تغییر کند که فعلا به نظر نمی‌رسد. تجربیات اخیر هم نشان می‌دهد برای رسیدن به این اهداف ترکها هیچ ابایی ندارند که حتی از تروریسم استفاده ابزاری کنند. همانطور که اینجا گفته شده احتمالا مقصد بعدی اردوغان استان سیونیک ارمنستان خواهد بود. به نظرتان بعد قفقاز اینها ایران را راحت خواهند گذاشت؟ اتفاقا فرصتی که اینجا پیش می آید نه در همکاری با ترکیه بلکه یارگیری برای مهار جاه طلبیهای اردوغان است چون مسلما بقیه کشورها هم با رویکرد تهاجمی ترکیه آشنا هستند.
خسرو ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۱:۴۳
نوشته خوبی بود متشکرم گذشته هرچه بود گذشت نگاه به آینده کارساز است استفاده از ظرفیت های موجود جامعه بزرگ ایرانی می‌تواند ایران را از وضعیت گارد فعلی برهاند مثلا مولوی عبدالحمید بعنوان یک روحانی اهل تسنن ایرانی با تعدادی دیگر برای دلجویی از زندانیان سیاسی سوریه با مقداری آذوقه و دارو به دمشق برود واظهار همدلی ملت ایران را ابلاغ کند در سیاست خارجی بجای عرب ستیزی و ترک ستیزی و غرب ستیزی منافع ملی ایران ، محور اصلی گرددو...
تبریزی- احسان ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۲:۱۱
مقاله علمی و با رویکرد راهبردی است. انتظار از استاد اشتریان همین است
م ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۵:۳۰
برای ترکیه سه چیز در اولویت است: ۱_ امنیت مرزهای ترکیه و توقف عملیات تروریستی از داخل سوریه به ترکیه ۲_ برگشت تمامی پناهنده‌گان و آوارگان سوریه‌ای به مناطق و شهرها و روستاهای خود ۳_ حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه با رعایت حقوق کامل اقوام اتنیکی و مذاهب و فرقه‌ها و دوری از حاکمیت احزاب رادیکال اسلامی و برقراری دمکراسی می‌باشد.
ابراهیم قدیمی ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۵:۳۶
فعلابرنده از حملات حماس وحزب اله وعدم مقاومت ارتش سوریه اسرائیل است۔زمانیکه گروهی توان جنگیدن با نیروی مقابل را ندارند بهتر است جنگی شروع نکنند۔روش های دیگر مبارزه را انتخاب کنند۔ترکیه در اوکراین و سوریه ودیگر نقاط موفقیت چشم گیری نداشته است۔زیان ندیده است۔سودی هم نکرده است۔
علی ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | ۱۶:۲۸
ترکیه برنده میدان سوریه است چون حمایت مردم سوریه رو داره و انهم موقتی نیست چون اول و اخر این مردم هست که حرف اخر رو میزنه.