واقعیت‌هایی که متفاوت هستند

ترامپ دوم و شورای همکاری خلیج فارس

۲۲ آذر ۱۴۰۳ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۹۶۹۵ اخبار اصلی خاورمیانه
درحالی‌که لابی طرف‌دار اسرائیل تلاش می‌کند تا روایت‌ها را به ایدئولوگ‌های ترامپ بفروشد، لابی‌های کشورهای شورای همکاری جیب‌های گشادی دارند که شبکه‌های تجاری اطراف ترامپ را درگیر کرده است.
ترامپ دوم و شورای همکاری خلیج فارس

دیپلماسی ایرانی: نامزدهای احراز پست‌ها در دولت دونالد ترامپ از مارکو روبیو به‌عنوان وزیر امور خارجه، تا گوینده فاکس نیوز، پیت هگزث به‌عنوان وزیر دفاع، تا مایک هاکبی به‌عنوان سفیر امریکا در اسرائیل، و استیو ویتکاف به‌عنوان فرستاده خاورمیانه هر یک قبلاً نه تنها با اسرائیل، بلکه با روایت‌های افراطی صهیونیسم مذهبی پیمان بستند.

اما همه آنها به خصوص روبیو و هاکبی این روایت‌ها را به دلایل سیاسی در مسیر مبارزات انتخاباتی به کار گرفته‌اند، و همه اکنون در هنگام تدوین و ارائه یک سیاست منسجم در ارتباط با خاورمیانه با یک بررسی واقعیت مواجه خواهند شد و حمایت بی چون و چرای آنها از سیاست‌های دولت اسرائیل برای نابودی مقاومت، باعث اصطکاک باهدف کلی ترامپ برای پایان‌دادن به همه جنگ‌ها در منطقه خواهد شد.

در 13 ماه گذشته نتانیاهو بارها ثابت کرده است که طرفدار عملیات نظامی طولانی بدون اهداف راهبردی روشن به‌ویژه در جنگ غزه است که میلیاردها دلار مالیات‌دهنده امریکایی در آن به هدر رفته و گروگان‌ها‌ به خانه نیامده‌اند و ده‌ها هزار غیرنظامی فلسطینی کشته شده‌اند.

در لبنان، اسرائیل نمی‌تواند چیزی بیش از تحقیر از جانب حزب‌الله که همچنان به شلیک موشک به سمت اسرائیل ادامه می‌دهد، به دست آورد. اما به نظر می‌رسد که جنگ علیه حزب‌الله از کنترل خارج شده است، زیرا اسرائیل اهداف جنگی خود را علیه کل “محور مقاومت” تغییر داده است.

و درحالی‌که دولت ترامپ به کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران باز خواهد گشت، کاخ سفید جدید به‌شدت تلاش خواهد کرد از رویارویی مستقیم نظامی با ایران اجتناب کند و در عوض این مسئولیت را به شرکای منطقه‌ای محول کند.

دومین نقطه اصطکاک و به همان اندازه مهم، اتکای سیاست منطقه‌ای ترامپ به کشورهای شورای همکاری است. درحالی‌که لابی طرف‌دار اسرائیل تلاش می‌کند تا روایت‌ها را به ایدئولوگ‌های ترامپ بفروشد، لابی‌های کشورهای شورای همکاری جیب‌های گشادی دارند که شبکه‌های تجاری اطراف ترامپ را درگیر کرده است.

عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر همگی روابط گسترده‌ای با اکوسیستم ترامپ ایجاد کرده‌اند – که همگی با سرمایه‌گذاری‌های پرسود تضمین شده است. علاوه بر این، ترامپ می‌داند که برای انتخاب مجدد نیازی به لابی طرف‌دار اسرائیل نخواهد داشت، زیرا این آخرین دوره او خواهد بود.

بااین‌حال، لابی‌های شورای همکاری می‌توانند راه‌های سودآوری را برای دوران پس از قدرت نه‌تنها ترامپ و خانواده‌اش، بلکه برای بسیاری از کسانی که توسط او در مناصب قدرت منصوب شده‌اند، فراهم کنند که این منافع کشورهای شورای همکاری را هم به‌راحتی با منافع اسرائیل نتانیاهو سازگار نخواهد بود.

در غزه، مخالفت شدیدی با آنچه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی هفته گذشته از آن به‌عنوان “نسل‌کشی جمعی” توسط اسرائیل یادکرد، وجود دارد.

الحاق قلمرو در غزه و کرانه باختری به اراضی اشغالی برای هم‌پیمانان واشنگتن در شورای همکاری قابل‌قبول نخواهد بود و احتمالاً خط قرمزی را ترسیم خواهد کرد که ترامپ و ایدئولوگ‌هایش جرات عبور از آن را ندارند.

بااین‌حال، در نبود استراتژی مشخص از سوی ایالات متحده برای خروج از جنگ چند جبهه‌ای اسرائیل، باید دید که آیا کشورهای شورای همکاری می‌توانند چیزی ملموسی را ارائه کنند که اسرائیل را از ایجاد کارهای برگشت‌ناپذیر در میدان بازدارد.

این به نوبه خود، پیشرفت اندکی را که در مسیر عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای حاشیه شورای همکاری به‌دست‌آمده، به خطر می‌اندازد. عربستان سعودی خطوط قرمز خود را به‌صراحت اعلام کرده است: تا زمانی که خواسته‌ها برای تشکیل کشور فلسطین برآورده نشود، به توافقات ابراهیم نمی‌پیوندد و روابط خود را با اسرائیل عادی نمی‌کند.

تیم ایدئولوگ ترامپ در خاورمیانه متوجه خواهند شد که جسارت دادن به راست افراطی در اسرائیل عادی‌سازی روابط برای پادشاهی عربستان را به طور فزاینده‌ای به مخاطره می‌اندازد.

در مورد ایران، کشورهای شورای همکاری خود را در موقعیت متفاوتی نسبت به سال 2017 ، زمانی که ترامپ برای اولین بار وارد کاخ سفید شد، می‌بینند. فقدان رهبری معتبر ایالات متحده همچنین باعث شده است که کشورهای شورای همکاری به طور موثر شبکه‌ها و مشارکت‌های جهانی خود را متنوع کنند. آن‌ها امروزه نسبت به سال‌های پیش بسیار کمتر به واشنگتن متکی هستند.

علاوه بر این، امروز کشورهای شورای همکاری هم به‌مراتب بیشتر از اهرم فشار خود در برابر ایالات متحده آگاه هستند، زیرا “تعامل و آشتی” نام بازی در شورای همکاری در سال‌های اخیر بوده است. در شورای همکاری اجماع وجود دارد که واردکردن ایران به بازار برای تجارت بسیار بهتر از کشاندن آن به اقدامات مخرب است.

به نظر می‌رسد تلاش‌های آشتی، به‌ویژه بین ریاض و تهران در دو سال گذشته، برگشت‌ناپذیر باشد؛ بنابراین، از نظر اعمال “فشار حداکثری”، دولت ترامپ این بار نمی‌تواند چندان به حمایت شورای همکاری تکیه کند. در همین حال، روایت جنگ‌افروزانه اسرائیل از تغییر رژیم هم اساساً با اصول ترامپ در مورد دوری از مناقشه در خاورمیانه مغایرت دارد.

بنابراین، تیم ترامپ در نحوه صحبت درباره اسرائیل، و تدوین سیاست امریکا در خاورمیانه به تعادل بسیار بیشتری نسبت به ارائه دیدگاه‌های صهیونیستی در تفسیر فاکس نیوز نیاز دارد.

اگر ترامپ واقعاً علاقه‌مند به یک زدوبند بزرگ برای حفظ میراث خود از لحاظ مالی و سیاسی باشد ارزیابی واقعیت به‌سرعت انجام خواهد شد. معامله قرن می‌تواند محقق شود، اما تنها درصورتی‌که ترامپ بتواند از اهرم واشنگتن برای کنترل نتانیاهو استفاده کند. اگر ترامپ و تیمش مانند جو بایدن، که توسط نتانیاهو بازی داده می‌شود، به بازی گرفته شوند، رهبری منطقه‌ای ایالات متحده همچنان رو به افول خواهد بود.

منبع: میدل ایست آی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: شورای همکاری خلیج فارس عربستان عربستان سعودی امریکا امریکا و عربستان امریکا و امارات متحده عربی امریکا و امارات امریکا و عربستان سعودی دونالد ترامپ محمد بن سلمان محمد بن زاید مارکو روبیو


نظر شما :