اروپایی ها متوهم شده اند
از امارات تا اروپا، اشتباه محاسباتی
نویسنده: جمشید پرویزی
دیپلماسی ایرانی: بیانیه اخیر اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس را باید نقطه ضعفی برای سرویس سیاست خارجی اروپا به حساب آورد که بیشتر یک شتابزدگی سیاسی مبتنی بر درک اشتباه از وضعیتی است که اتحادیه اروپا می خواهد از آن برای فرار بی هزینه به جلو استفاده کند.
کشورهای اروپائی با تشکیل اتحادیه در نظر داشتند توان بازیگری و نقش آفرینی خود را با ساخت چندجانبه گرایی بزرگتر و قوی تر به مراتب افزایش دهند و موازنه نظامهای سنتی دو قطبی را برهم زنند و اروپا را از منطقه حائل قدرتها خارج کنند. لکن این اتحادیه در برخورد مهمترین مسائل منطقه ای و جهانی نتوانست ماهیتی مستقل و تعیین کننده از خود نشان دهد.
از منظر صلح و امنیت که در کنار آزادی حرکت و دموکراسی از بنیانهای اصلی اتحادیه است، بحران بالکان که یکی از تاریک ترین صفحات جنایت علیه بشریت در اروپا را ورق زد، برای اتحادیه منفعل یک شکست بزرگ بود و نشان داد اتحادیه محافظه کار و فاقد ابتکار اروپائی راه درازی تا کسب صلاحیت های رهبری نه جهانی، بلکه درون منطقه ای خود دارد.
ورود اتحادیه اروپا به موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران یک سودای دیگر اروپائیان برای نقش آفرینی های بزرگ بود. نزدیک به 20 سال نشان داد که اروپا رسالتی بیشتر از یک پیام رسان بین ایران و آمریکا برای خود قائل نبود.
هنگامی که دونالد ترامپ از برجام خارج شد، اروپائیان نتوانستند برجام را حفظ کنند. اروپا در اقدامی نمایشی اقدام به تاسیس کانال مالی به نام اینستکس کرد تا علی رغم خروج ترامپ، برجام را حفظ کند. این مکانیزم پرطمطراق، ذیل ترس از واکنش آمریکا، نتوانست حتی یک بانک اروپائی را برای تجارت با ایران معرفی کند و لذا بدون هیچ مراوده تجاری منحل شد.
امارات و تلاش برای سندسازی بین المللی در موضوع ادعای امارات بر جزایر سه گانه ایرانی با یک موضوع خاص و منحصر به فرد مواجه نیستیم زیرا اختلافات سرزمینی زیادی بین کشورهای جهان وجود دارد. دولت نوپا و متاخر امارات متحده عربی در سیاستی جدید اقدام به سندسازی بین المللی برای اهداف بلند مدت خود می کند. امارات با آگاهی از ضعف بزرگ خود برای نداشتن سابقه تاریخی دولت، در تلاش است تا نقطه عزیمت خود در تاریخ سازی جزایر سه گانه ایرانی را از 1971 به بعد قرار دهد و با سندسازی های این چنینی برای اقدامات حقوقی خود در آینده مستندسازی کند.
تلاش امارات برای بین المللی سازی موضوع و کسب مشروعیت به نفع خود از درج موضوع جزایر سه گانه در نشست های شورای همکاری خلیج فارس آغاز شده و اینک با استفاده از حربه جذابیت های اقتصادی، این موضوع را در توافقات دوجانبه با دیگر کشورها هم قرار می دهد.
اقدامات خزنده امارات از درج پاراگراف های به ظاهر بی طرفانه در توافقات با کشورهای چین و روسیه آغاز شده که در واقع به شدت علیه منافع مسلم ملی جمهوری اسلامی ایران است، زیرا اولا درج این موضوع به منزله تائید ضمنی وجود آن از سوی روسیه و چین بوده و در ثانی نقض غیرمستقیم تمامیت ارضی ایران هم است.
بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، نشان دهنده تداوم حرکت خزنده امارات، براساس درک اشتباه از بحران خاورمیانه و فرصت طلبی این کشور از وضعیت روبه روی ایران است.
انتصاب عنوان اشغالگر جزایر به ایران و تائید اتحادیه نه چندان تعیین کننده اروپائی هم مبین وجود همین درک نادرست از ایران در اروپاست. اولا اروپا باید پاسخگوی اقدام غیرحقوقی، برچسب زنی و مداخله جویی خود باشد زیرا طبق قوانین بینالمللی، اشغال به وضعیتی گفته میشود که در جریان یک درگیری مسلحانه بینالمللی، یک سرزمین یا بخشهایی از آن تحت کنترل موقت مؤثر یک قدرت خارجی قرار میگیرد. درحالی که به دلایل مشروحه ذیل همواره متعلق به ایران بوده و در برهه های از تاریخ مورد اشغال قدرتهای بیگانه قرار گرفته است.
1- از دوران باستان و عهد امپراطوری های بزرگ خلیج فارس و جزایر آن بخشی از امپراتوری بزرگ ایران بوده اند.
2- بعد از پیمان وستفالی و تاسیس دولت ملت، در ایران حکومت صفوی به عنوان اولین دولت ملت ایرانی روی کار آمده و در شرایطی که ریگزارهای جنوب خلیج فارس سکونت گاه قبایل و عشیره ها بوده اند، دولت ملی ایران بر تمام خلیج فارس و جزایر آن حاکمیت سرزمینی داشته است.
3- دولت ایران در زمان هایی بهره برداری تجاری از جزایر خلیج فارس را طی قرارداد به شیوخ محلی واگذار کرده است، مانند اجاره لنگه و هرمز توسط شیوخ مسقط و یا شیوخ قواسم که سکونتگاه های آنها در دو سوی خیلج فارس بوده است.
4- درحالی که امارات می خواهد دعوای جزایر را موضوعی از 1971 به بعد نشان دهد لکن اسناد بین المللی بسیار قوی وجود دارد که حاکمیت ایران براین جزایر را اثبات می کند. کنسولگری بریتانیا در بوشهر در سالهای 1878 تا 1887 در گزارش های مکرر خود آورده است که قاسمی های جنوب ایران دست نشاندگان شاه ایران هستند و دراین مقام بر جزایر ابوموسی، تنب و سیری فرمانروایی می کنند. اسناد این کنسولگری همچنین تائید می کند که مالیات جمع آوری شده از جزایر برای خراج به فرمانداری کل ایران در استان فارس تحویل می شده است.
5- نقشه های بریتانیا از جمله نقشه ای که وزیر امور خارجه بریتانیا در سال 1888 به شاه ایران داده بود تمام جزایر تنگه هرمز، سیری، قشم، ابوموسی و تنب ها را به رنگ ایران نشان می دهد.
6- نقشه نایب السلطنه هند از ایران 1983 و نقشه بررسی هند 1897 هم جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ را به رنگ ایرانی نشان می دهد.
7- در سال 1903 دولت انگلستان که قدرت دریایی در خلیج فارس را در اختیار داشت با زور پرچم ایران را از جرایر سه گانه پائین کشید. این اقدام انگلیس از ترس لندن از تصرف خلیج فارس توسط روسیه و آلمان و طمع آنها به هند ناشی بود. طوایف قاسمی هم که ایران کارگزاری آنها در جزایر را قطع کرده بود از اطاعت دولت سرباز زده و با مستمسک اینکه جزایر زیستگاه آنهاست. ذیل حمایت انگلیس پرچم خود را در جزایر برافراشتند و در واقع نقطه آغاز اشغال جزایر ایرانی توسط بیگانگان همین جاست.
8- دولت های ایران در ادوار قاجار و پهلوی تا زمان بازپس گیری جزایر سه گانه همواره معترض اشغال آنها توسط انگلستان بوده و ایران هیچ گاه مالکیت خود بر این جزایر را فراموش نکرده و مسکوت نگذاشته است. اسناد اعتراض های ایران در آرشیو ملی انگلستان نگهداری می شود.
9- تاریخ ایران همواره صحنه رقابت های استعماری دو قدرت روس و انگلیس بوده است. بخش های زیادی از کشور ایران طی قراردادهای مختلف استعماری تجزیه شده و از کشور جدا شده است. اما ایران در هر فرصتی که به دست آورده حداکثر توان خود را برای اعاده تمامیت ارضی خود بکار گرفته است. نمونه آن تاسیس جمهوری های خودخوانده آذربایجان و کردستان تحت الحمایه شوروی بود که دولت مرکزی با خروج قوای اشغالگر، حاکمیت خود را مجددا بر این استانهای اعمال کرد.
10- اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه مطابق قوانین حقوق بین الملل انجام گرفته و ایران صلاحیت سرزمینی خود را یک روز پیش تر از آنکه نیروهای انگلیسی جزایر را ترک کنند اعمال کرده و نیروهای اشغالگر انگلیسی جزایر را صورت صلح جویانه و با توافق مشترک به دولت ایران به عنوان صاحب اصلی جزایر بازگردانده و پرچم ایران در حضور آنها در جزایر بالا رفته است. لذا کاربرد واژه اشغال از سوی امارات واهی و بی اساس است. نکته اینجاست که چرا اینک اتحادیه اروپا بی محابا بر بیانه ای امضا می زند که بی اساس و بدون مبنا به کشور ثالثی اتهام اشغالگری می زند و مسئولیت حقوقی فراوانی را متوجه خود می کند.
در 50 سالگی یک ادعای بی اساس امروز اتحادیه با شتابزدگی جانب دولتی را می گیرد که کمترین مستندات حقوقی و تاریخی را برای ادعای خود دارد و واژگان تندی را علیه ایران بکار می برد که هفتاد سال است از کاربرد آن برای موجودیت جعلی صهیونیستی اکراه دارد.
آنچه اتحادیه اروپا به قیمت جذابیت های اقتصادی در بیانیه پایانی تائید می کند، حاصل گمانه زنی ها و استنتاج های نادرست از آینده نزدیک بحران خاورمیانه است.
مشخص است که اروپائیان تخم مرغ های خود را از سبد ایران خارج می کنند چون در تحلیل هایشان به نقطه بدون بازگشت برخورد نظامی بین ایران و آمریکا و اسرائیل رسیده اند و لابد ایران را در سمت بازنده جدال بزرگ آینده تصور کرده اند. ذیل همین باور است که آنها خود را متقاعد به موضوعی کرده اند که هیچ پیشینه و توجیه حقوقی و بین المللی برای ورود و اظهار نظر یک طرفه درآن ندارند.
اتحادیه اروپا حمایت خود از امارات را فاقد هزینه تصور کرده و عبارات به خیال خود رایگان را به قیمت گزاف به شیوخ خلیج فارس فروخته است. همین سیاست در مورد کشورهای روسیه و چین هم جواب داده و امارات با اشتیاق در تداوم این روند است تا هر ایران را با عبارات تندتری مورد خطاب قرار دهد که طنابی برای آینده دور دست های ایران می پیچد. دور از نظر نیست با این شیوه که امارات تائیدهای ضمنی بر حاکمیت خود بر جزایر سه گانه را خریداری می کند، دلارهای نفتی واژگان شکننده تری را علیه ایران خریداری و در اسناد توافقات دوجانبه و چندجانبه کارسازی کنند.
البته که امارات نمی تواند با پول متحد خریداری کند زیرا آنان که با تطمیع پول می آیند با ترس تهدید هم متواری می شوند. اروپا نشان داده که به هیچ وجه یک متحد استراتژیک نبوده و همیشه تابعی از قدرت بزرگتر خود بوده است.
اقدامات اخیر امارات فرصت طلبی هایی هستند که با افزایش تنش در روابط ایران و غرب شدت بیشتری گرفته اند. خیالی که امروز امارات در سودای آن است همان کاری است که شیوخ اجاره ای ایران در زمان ورود استعمار بریتانیا به خلیج فارس انجام دادند و از اطاعت دولت مرکزی سرباز زده و با علم به ضعف نظامی دولت ایران و با توسل به قدرت دریایی انگلیس جزایر ایرانی را به نام خود تصرف کردند و امروز دولت امارات در ارزیابی های خود به اشتباه به این نتیجه رسیده که ایران بازنده جنگی خواهد شد که قریب الوقوع با آمریکا و اسرائیل در خواهد افتاد.
ایران نباید به امارات اجازه دهد که از آب گل آلود ماهی بگیرد. بیانیه های امروزین چین، روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا می توانند در آینده دورتر به اسناد قابل استناد تبدیل شوند و مبنای قضاوت جامعه جهانی قرار گیرند. این بیانیه های می توانند تامین کننده اسناد حقوقی امارات برای یک دوره 50 ساله شوند.
در طرف ایران عملا هیچ تولید حقوقی بین المللی انجام نشده است و خلائی وجود دارد که می تواند به ضرر کشور باشد. وزیر امور خارجه کشورمان سیاست دولت چهاردهم در برابر آمریکا را مدیریت منازعه تعریف کرده است. شاید بتوان مدیریت منازعه را در عمل به گونه قابل فهم تری با عنوان ضرورت تبدیل مقابله با آمریکا به مخالفت با آمریکا تعریف کرد. ایران با حفظ اصول خود می تواند استراتژی را از مقابله که شامل رویارویی تمام عیار با برجستگی عنصر فیزیکی است به مخالفت که بر عنصر دیپلماسی تاکید دارد تغییر دهد. این مدیریت منازعه است که می تواند اشتباهات محاسباتی از امارات تا اروپا را تصحیح کند.
نظر شما :