هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است!
تفسیر حقوق بین الملل از دیدگاه سعدی
دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی را نباید دانشی غربی و دارای عمر چند دهه اخیر دانست. سیاستگذاری عمومی، دانشی است که از قدیمیترین دورههای تشکیل اجتماع انسانی در عصر باستان و بلکه اسطوره نیز در حیات بشری نقش آفرینی داشته و اداره امور عمومی بشر را شکل داده است.
سیاستگذاری عمومی گاه تنها در یک جمله یا یک مصرع از یک شعر شاعران نیز جلوهنمایی میکند. ادبیات ایران نیز سرشار از توصیههای سیاستی برای سیاستگذاری عمومی است. این توصیهها برای سیاست داخلی و سیاست خارجی، راهکارهایی ارایه یا به تفسیر وضعیت خاص میپردازند.
سیاستگذاری خارجی یکی از حوزههایی است که ادبیات ایران برای آن توصیههای سیاستی فراوانی دارد. برخی اشعار یا جملات تاریخی ادبیات ایران، بهترین تفسیر برای شرایط کنونی سیاستگذاری خارجی و روابط بین الملل هستند. تفسیری که نظام جهانی کنونی را تنها با یک جمله یا یک مصرع برای سیاستگذاران روشن میکند.
وضعیت کنونی جهان بهویژه جنگ غزه، کشتار بیرحمانه شهروندان بیگناه فلسطینی و سکوت قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی، مصداق این مصرع از گلستان شیخ اجل سعدی شیرازی است که میفرمایند: هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است.
این مصرع از اشعار سعدی را میتوان تفسیری روزآمد از سیاستگذاری خارجی قدرتهای بزرگ، ناکارآمدی حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی در تحولات جهان آشوبناک کنونی دانست که در محورهای زیر قابل تفسیر است:
یکم – جایگاه سلطان در نظام جهانی: همانگونه که نظم جهانی بر استاندارد و انگارههای دولتهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا بنیان شده است، بسیاری از سازمانهای بین المللی حتی سازمان ملل متحد و برخی مبانی حقوق بین الملل نیز دارای ماهیت و استاندار غربی و امریکایی هستند.
به صراحت میتوان ادعا کرد که قدرتهای استعماری غربی بهخصوص ایالات متحده امریکا، خود را سلطان حقوق بینالملل میدانند که انگارهها و آرمانهای خویش را به اصول حقوق بینالملل یا اساسنامه سازمانهای بینالمللی تبدیل، خود را حاکم و داور اینگونه سازمانها یا حقوق بینالمللی ساختهاند.
تعریف جایگاه و عملکرد سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل بر اساس انگاره و اهداف قدرتهای بزرگ غربی به روندی عادی در نظام جهانی تبدیل شده و منتقدین یا مخالفین انگاره و نظم غربی به عنوان دشمن و ستیزهجوی نظم جهانی و حقوق بینالمللی مورد تهاجم سازمانهای بینالمللی و دولتهای غربی قرار میگیرد!
در چنین وضعیتی از محیط حقوقی نظام جهانی است که دولتهای دوست، همراه، گوش به فرمان غرب و ایالت متحده مورد حمایت سازمانها و حقوق بینالمللی قرار گرفته و دولتهای منتقد این وضعیت به عنوان محور شرارت، ناقض حقوق بشر و ... مورد تهاجم قرار میگیرند.
دوم – تقسیم جهان بر اساس انگاره ژئوپلیتیک سلطان: سلطه برخی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا بر حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی، سبب شده تا این پادشاهان خودخوانده نظام بینالملل به دو قطبی سازی جهان با دو محور" با ما " و " علیه ما " پرداخته، اهداف و نیات خود را بر جهان تحمیل کنند.
رویکرد دو قطبی سازی نظام جهانی بر اساس نیات و انگاره های غربی را میتوان در رویدادها و تحولات چند دهه اخیر به خوبی مشاهده کرد. این دو قطبی سازی که دارای زیربنای ژئوپلیتیک بوده و بر اساس جایگاه بازیگران منطقهای و جهانی تعریف تعیین میشود، بر پایه سه محور: دوست – رقیب – دشمن، بنیان شده است در دوگانههای زیر قابل مشاهده است:
1 – دولتهای غربی، حمله روسیه به اوکراین را یک جنایت میدانند اما حمله اسرائیل به غزه را یک دفاع مشروع از خود برای اسرائیل اعلام میکنند!
2- اعتراض شهروندان گرجستانی علیه دولت این کشور مورد حمایت شدید غرب قرار میگیرد. اما اعتراض شهروندان ارمنستان به دولت پاشینیان نهتنها حمایت نمیشود، بلکه نکوهش غرب را به دنبال دارد!
3- حمایت از تحولات بهار عربی در سوریه، لیبی و محکومیت اعتراضات مشابه در مصر، عربستان و بهویژه بحرین!
4- ادعای حمایت از خبرنگاران و رسانههای آزاد در ایران و دیگر بازیگران مخالف نظام سلطه و سکوت در مقابل قتل و کشتار خبرنگاران توسط عربستان (جمال خاشقچی) و اسرائیل!
و ...
بارزترین جلوه استاندارد دوگانه غرب در مواجهه با رویدادهای نظام جهانی را میتوان در دوگانه غزه و اوکراین به خوبی مشاهده کرد که منابع راهبردی و ژئوپلیتیک غرب بهویژه ایالات متحده امریکا در حمایت از تهاجم اسرائیل به غزه و کشتار بیگناهان فلسطینی فراهم شده و در مقابل به محکومیت فراگیر تهاجم روسیه به اوکراین منجر شده است.
*
رویکرد دوگانه و ناسازگار غرب در مواجهه با رویدادهای یکسان نظام جهانی که تابع انگاره و منافع راهبردی و ژئوپلیتیک جهان غرب است، چنان آشکار و تمسخرآمیز شده که مصداق این تک مصرع از سعدی شیرازی است که" هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است" و البته شاید هر عیب که سلطان بپسندد، رواست".
مشروعیت یا روا بودن اقدامات اسرائیل در جنگ غزه از دیدگاه جهان غرب که کشتار بیسابقه بعد از جنگ دوم جهانی را شکل داده است، عیب و بدی دولت صهیونیستی را یک هنر یا زیبایی در افکار دولتهای غربی جلوه میدهد. این جلوهنمایی واژگون عیب بزرگ اسرائیل به مثابه هنر دفاع از خود، پیامد ذات و نیت استعمارگری و زورگویی غرب بهخصوص ایالات متحده امریکاست که قدرت وارونه سازی واقعیت را دارند.
دولت اسرائیل و برخی دولتهای وابسته به غرب و امریکا نیز از این مزیت مطلق برخوردارند که عیبها و بدیهای خود در سیاست داخلی و سیاست خارجی را با گوشهچشم و لطف ایالات متحده امریکا به عنوان سلطان نظام جهانی، هنر و زیبایی جلوه نموده و از حمایت سلطان نیز برخوردار باشند!
واقعیت عملکرد سازمانهای بینالمللی و ماهیت حقوق بینالملل در عصر کنونی نشان میدهد که سیاستگذاران خارجی میبایست این یک مصرع از حضرت سعدی شیرازی را به عنوان توصیه راهبردی سیاستگذاری خارجی خود بنیان تعامل فراگیر با قدرتهای بزرگ قرار دهند که: هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است.
نظر شما :