پرهیز برای قرار گرفتن در برابر دوگانگی ها
پرونده هسته ای ایران در بحبوحه تنش های خاورمیانه
نویسنده: باربارا اسلاوین Barbara Slavin، عضو برجسته اندیشکده استیمسون و مدیر پروژه چشم اندازهای خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: در هنگامه جنگهای غزه و اوکراین، حملات به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، کشتارهای تلافی جویانه میان آمریکاییها و گروه های مسلح تحت حمایت ایران در عراق و سوریه و درگیریها در امتداد مرز اسرائیل و لبنان، مسئلهای که زمانی جامعه جهانی را نگران میکرد، به پسزمینه رفته است. با اینحال برنامه هستهای ایران، بدون کنترل و بازرسی چندانی به پیش میرود و یک نقطه بالقوه انفجاری را در جهانی فراهم می آورد که هم اکنون نیز آکنده از بحران است.
بر اساس آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، نهاد ناظر هسته ای جهان، ایران تا پایان فوریه ۲۰۲۴، بیش از ۵ هزا کیلوگرم اورانیوم غنیشده انباشته که حدود ۱۲۰ کیلوگرم آن با خلوص ۶۰ درصد است، یعنی خطرناکترین سطح نزدیک به درجه جنگ افزاری. این مقدار، اگر بیشتر غنیسازی شود، برای ساخت چندین بمب هسته ای کافی است. تحت توافق هستهای ۲۰۱۵، برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام، ایران تنها اجازه داشت ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده زیر ۵ درصد را تا سال ۲۰۳۱ داشته باشد و کل برنامهاش هم تحت نظارت بیسابقهای از سوی آژانس هسته ای قرار گرفت. این توافق پس از اینکه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، فروپاشید، در حالی که ایران کاملاً به آن پایبند بود. پس از خروج آمریکا، ایران یک سال منتظر ماند و سپس عبور از محدودیتهای برجام را آغاز کرد و این مسیر ادامه یافت در حالی که تلاشهای دولت بایدن، اتحادیه اروپا و دیگران برای احیای توافق ناکام ماند.
در سپتامبر ۲۰۲۳، ایالات متحده آمریکا و ایران موفق شدند تا به یک توافق غیررسمی درباره شماری از اختلافات خود برسند که به کاهش انباشت اورانیوم ۶۰ درصدی ایران و همچنین آزادی پنج شهروند دوتابعیتی آمریکایی – ایرانی منجر شد و در عوض، آمریکا هم تلاش خود برای توقف صادرات نفت ایران را کمرنگ کرد و به کره جنوبی اجازه داد تا ۶ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران را که به دلیل تحریمهای آمریکا در بانکهای کرهجنوبی بلوکه شده بود، آزاد کند. این پول به بانکهای قطر منتقل شد اما در پی حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و تشدید تنشها میان آمریکا و گروههای شبه نظامی حامی ایران، دوباره بلوکه شد.
جنگ غزه، جلسه بعدی را که قرار بود اوایل اکتبر میان مقامات ایرانی و برت مکگورک، هماهنگکننده کاخ سفید برای خاورمیانه و شمال آفریقا برگزار شود، ملغی کرد. البته در ژانویه گذشته، برت مکگورک در گفت وگوهای غیرمستقیم با ایران در عمان شرکت کرد اما، بنابر گزارشها، موضوع اصلی این گفتوگوها، تشویق ایران به اعمال فشار بر حوثیهای یمن بود تا حملات خود به کشتیهای تجاری در دریای سرخ را متوقف کنند. یک نشست دیگر در فوریه به دلیل تمرکز دولت بایدن بر حصول آتشبس بین اسرائیل و حماس به تعویق افتاد. کارشناسان عدم اشاعه در تلاشند تا تحت تاثیر این جنگ قرار نگیرند، ایدههای تازه ای را ارائه دهند که از آنچه انتخاب میان دو گزینه "بمباران ایران یا ایران دارای بمب" خوانده می شود، جلوگیری کنند.
مقامات ایرانی تاکید دارند که آنها به دنبال سلاح هسته ای نیستند و تنها چیزی که میتواند آنها را به توسعه بمب هسته ای تحریک کند، حمله آمریکا یا اسرائیل به قلمروی ایران است. این گزینه، احتمال کمتری دارد، اما رئیسجمهور جو بایدن مکرر اعلام کرده که اجازه نمیدهد ایران به سلاح هستهای دست یابد و اقدام نظامی را هم منتفی نکرده است.
نظرات اخیری که توسط علی (اکبر) صالحی، کارشناس کهنه کار هستهای ایران، بیان شد که گفت ایران «تمامی اجزاء» لازم برای بمب هسته ای را در اختیار دارد، موجب افزایش نگرانیها شده است.
با توجه به اینکه پنجره پیشرفت در دوره نخست ریاست جمهوری بایدن در حال بسته شدن است، ظاهرا مقام های ایرانی تلاش میکنند اهرم خود را در صورت انتخاب دوباره دونالد ترامپ تقویت کنند. آنان همچنین میفهمند که بایدن در سال انتخاباتی آمریکا، تمایلی به واگذاری امتیازات چشمگیر ندارد، چرا که هم اکنون هم به تلاش برای دلجویی ایران متهم شده است.
هرکس در آمریکا به کاخ سفید راه یابد، ناچار خواهد بود که به زودی با این مسئله روبه رو شود. آن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که برجام را رسمیت داد، در اکتبر ۲۰۲۵ منقضی میشود. پس از آن، تنها محدودیت بینالمللی ایران، تعهداتی است که این کشور به عنوان امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای (NPT) دارد و همچنین یک فتوای مذهبی علیه تولید سلاحهای کشتار جمعی که چندین سال پیش توسط رهبر ایران صادر شده است و البته کشورهای حریف به شکل گسترده ای آن را بی اعتبار می دانند.
ایرانی ها، با توجه به تجربه تلخ خروج ترامپ، خواهان تضمین هایی بوده اند که در برابر پذیرش هر محدودیت اضافی، مزایای ملموسی برای تهران منظور شود که نتوان آن را نادیده گرفت. یک ایده این است که اجازه داده شود ایران مقدار زیادی اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد را تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در خاک ایران نگه دارد، اما به نظر میرسد که این ایده عملی نباشد مگر اینکه ایران شفافیت برنامه هستهایاش را به طور چشمگیری افزایش دهد و برخی از سازوکارهای شدید نظارتی پیش بینی شده در برجام را احیا کند. این چارچوب میتواند شامل احیای دسترسی روزانه آژانس هسته ای به تاسیسات اصلی غنیسازی ایران در نطنز و فردو و همچنین بازرسیهای مربوط به سایتهای تولید سانتریفیوژ باشد.
ایران همچنین میتواند سرانجام اختلاف با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بر سر منشاء ذرات اورانیومی را حل و فصل کند که در دو سایت اعلام نشده اش یافته شد. یک ایده دیگر این است که از برقراری روابط دیپلماتیک یک ساله ایران با عربستان سعودی استفاده کنیم تا یک توافق منطقهای طراحی شود که در چارچوب آن، در برابر کاهش برخی از پیشرفتهای هستهای ایران، کشورهای عربی در این کشور سرمایهگذاری کنند. این توافق میتواند شامل همکاری منطقهای برای توسعه انرژی هستهای باشد، به ویژه در زمینه امنیت تاسیسات هستهای. این همکاری منطقه ای تحت نظارت آژانس هسته ای، با توجه به تمایل عربستان برای توسعه نیروگاههای هستهای خود و برنامه امارات برای وارد کردن چهارمین نیروگاه هستهای اش به مدار تولید، می تواند یک گام مفید در مسیر اعتمادسازی باشد.
ایران هم همانند بقیه جهان، تلاش دارد برای احتمال روی کارآمدن دولت دوم ترامپ آماده شود. مشاوران ترامپ، عموما رویکرد سختی در برابر ایران داشته اند و قول دادهاند که کارزار "فشار حداکثری" را تشدید کنند.
با این حال، سعودیها و اماراتیها – که بیشترین بار تلافی ایران از خروج از برجام را تحمل کردند – ممکن است ترامپ را به سمت دیگری هدایت کنند. خروج ترامپ از برجام در دور اول ریاست جمهوری اش به این معنی نیست که او برای یافتن یک توافق جایگزین تلاش نکند، تا امکان پیروزی بر بایدن و همسنگی با باراک اوباما در دریافت جایزه صلح نوبل برایش هموار شود.
ایرانی ها ممکن است به دادن پاداش به مردی که در سال ۲۰۲۰ دستور قتل ژنرال مشهورشان، قاسم سلیمانی، را صادر کرد، تمایلی نداشته باشند اما اگر ترامپ خود را استاد "هنر معامله" میداند، ایرانیان هم در کنارآمدن با دوستان و دشمنان با تمسک به تعارفِ بیش از حد، تجربه دارند.
جمهوری اسلامی، با اقتصادی در حال سقوط و با مشکلات عدیده داخلی اش، به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد. در نهایت هم، هیچ راه دیگری برای مهار برنامه هستهای ایران به جز مسیر دیپلماسی وجود ندارد. هیچ مسیر دیگری به موفقیت نرسیده و یک درگیری نظامی هم آخرین چیزی است که خاورمیانهای که هم اکنون هم شعله ور است، توان تحمل آن را خواهد داشت.
منبع: استیمسون / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :