مباحثات درباره توافق ایران بر مسائل اشتباه متمرکز است
تصورات نادرست درباره برجام
نویسنده: جین داربی منتون
دیپلماسی ایرانی: پنج سال پیش در چنین روزهایی رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، دونالد ترامپ، این کشور را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که یک توافق چندجانبه برای اعمال محدودیت بر برنامه هسته ای ایران در قبال برچیدن تحریم های بین المللی است، خارج کرد. اگرچه دولت های ترامپ و بایدن هر دو وعده داده بودند که راه حل بهتری پیدا می کنند، اما پرونده هسته ای ایران از آن زمان پپیچیده تر شده است. فشارهای اقتصادی و خرابکاری های خارجی، هیچکدام ایران را از افزایش پیوسته توانمندی های غنی سازی اورانیوم خود باز نداشته اند تا حدی که امروز، تولید مواد شکافت پذیر کافی برای یک سلاح هسته ای تنها به تصمیم و نیت این کشور بستگی دارد. (ایران همواره اعلام کرده هیچ برنامه ای برای ساخت بمب اتم ندارد.)
اگرچه احیای برجام به طور فزاینده غیرمحتمل به نظر می رسد، اما درک چگونگی کارکرد این توافق برای تلاش های جهانی در جهت منع گسترش تسلیحات هسته ای در آینده، ضروری است.
به گزارش میدل ایست نیوز، بیشتر مباحثات درباره توافق ایران بر مسائل اشتباه متمرکز هستند. منتقدان توافق از به رسمیت شناخته شدن حق ایران برای غنی سازی اورانیوم، محدود بودن محدودیت ها از جمله بندهای غروب توافق، و عدم رسیدگی به دیگر مسائل از جمله برنامه موشکی و فعالیت های منطقه ای این کشور سخن می گویند. حامیان توافق بر امکان نظارت و راستی آزمایی بین المللی بی سابقه بر برنامه هسته ای ایران از طریق برجام تاکید دارند. با این حال، هر دو گروه از توجه به تاثیر توافق بر توانایی های هسته ای ایران غافل مانده اند.
همانطور که رویدادهای اخیر نشان داده اند، دیپلماسی نمی تواند کشورها را از اخراج بازرسان، خاموش کردن دوربین های نظارتی یا از سرگیری فعالیت های ممنوعه باز دارد. با این حال، کسانی که برجام را به عنوان یک توافق ضعیف رد می کنند، آنچه را به توافق اعتبار و ارزش می دهد، نادیده می گیرند. موفقیت دیپلماسی در حقیقت در ممانعت از پیشرفت برنامه هسته ای ایران بوده است.
منع گسترش تسلیحات هسته ای معمولا به صورت یک مساله «صفر و یک» در نظر گرفته می شود: کشورها یا سلاح هسته ای دارند یا ندارند. از این رو، صحبت ها درباره گسترش سلاح های هسته ای عمدتا بر «زمان دستیابی» یا همان زمانی که یک کشور برای جمع آوری مواد شکافت پذیر کافی برای تولید یک بمب (25 کیلوگرم اورانیوم غنی شده با غنای مناسب سلاح یا 4 کیلوگرم پلوتونیوم)، متمرکز هستند. تخمین ها درباره زمان دستیابی، به عوامل متعددی بستگی دارد که از جمله آنها می توان به سطح مواد شکاف پذیر موجود و سرعت تولید مواد بیشتر اشاره کرد.
با این حال، زمان دستیابی برای قضاوت درباره یک کشور، گمراه کننده است. کشورها برای ایجاد بازدارندگی هسته ای، به بیش از یک بمب نیاز دارند و سوار کردن مواد شکاف پذیر روی کلاهک موشک، مراحل فنی دشوار و چالش هایی دارد.
همانطور که محققانی مانند تریستان وولپ اشاره کرده اند، طیفی از قابلیت های هسته ای نهفته وجود دارد. ایران زمانی که وارد مذاکرات برجام شد، چندین تاسیسات هسته ای فعال داشت که حمله نظامی به برخی از آنها دشوار است. دانشمندان هسته ای ایران پیشتر به جزئیات چرخه سوخت تسلط یافته و بر مشکلاتی مانند ویروس استاکس نت که به سانتریفیوژهای این کشور آسیب رسانده بود، فائق آمده اند. همانطور که جیمز کلاپر، مدیر وقت اطلاعات ملی امریکا، در 2016 گفت، ایران با هیچ مانع فنی غیرقابل عبوری برای تولید سلاح هسته ای مواجه نیست.
برجام در چنین شرایطی زمان دستیابی ایران به سلاح هسته ای را از چند ماه، به یک سال افزایش داد. مهم تر اینکه برجام تضمین می کرد در صورتی که ایران نظر خود را درباره تولید بمب تغییر دهد، باید از سطح پایین تری این روند را آغاز کند.
بخشی از قدرت برجام به پذیرش یک سری محدودیت ها از سوی ایران مربوط می شد که عقب گرد از آنها مشکل بود. از جمله این موارد می توان به تسلیم دسترسی به تجهیزات و مواد اشاره کرد. برای نمونه، ایران موظف شد که سوخت مصرفی رآکتورهای تحقیقاتی خود را که برای تامین پلوتونیوم در برنامه تسلیحاتی نیز قابل استفاده بود، صادر کند. محدودیت هایی نیز وجود داشتند که بر زیرساخت های فیزیکی تاسیسات هسته ای تاثیر می گذاشتند. اگرچه مباحثات بیشتر بر غنی سازی اورانیوم توسط ایران متمرکز هستند، اما برجام اساسا در مسدود کردن مسیر استفاده از پلوتونیوم برای تولید بمب اتم موثر بود.
بر اساس برجام، جامعه بین المللی به ایران وعده همکاری در تبدیل رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در شهر اراک به تاسیساتی برای فعالیت های غیرنظامی و علمی را داده بود. بدون این تغییرات، ایران می توانست در صورت تصمیم گیری و پس از عملیاتی شدن رآکتور، سالانه پولوتونیم لازم برای یک تا دو بمب را تولید کند.
اگرچه اقدامات فنی تر در کاهش مخاطرات گسترش تسلیحات هسته ای مانند موارد مندرج در برجام کمتر مورد توجه عموم قرار می گیرند، اما از مدت ها پیش نقش مهمی در سیاست منع گسترش تسلیحات هسته ای ایالات متحده داشته اند. دیپلمات های آمریکایی برای چندین دهه از توافقنامه های همکاری هسته ای برای تاثیرگذاری بر طراحی رآکتورها، تشویق به پایبندی به پادمان ها و وادار کردن کشورها به اتکای بیشتر به بازار جهانی استفاده کرده اند.
«چارچوب توافقی» بین واشنگتن و پیونگ یانگ که اکنون از بین رفته نیز بر تاثیرگذاری بلندمدت چنین امتیازاتی متمرکز بود. یک پیامد نادیده گرفته شده انحلال توافق این است که توانایی کره شمالی برای تولید پلوتونیوم را برای همیشه به عقب می انداخت.
البته که اکثر توافق های منع گسترش تسلیحات هسته ای نقص هایی دارند. همانطور که ایران پس از خروج دولت ترامپ نشان داد، می توان انبارها را بازسازی کرد. بر اساس گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در فوریه 2023، ایران اکنون تقریبا 87 کیلوگرم اورانیوم با غنای 60 درصد و حدود 435 کیلوگرم اورانیوم با غنای 20 درصد دارد. ایران در زمان برجام اورانیوم با غنای نزدیک به تسلیحاتی نداشت و تنها در سال 2021 شروع به جمع آوری اورانیوم 60 درصدی کرد. کره شمالی زمانی که چارچوب توافقی در حال اجرا بود، برنامه مخفی غنی سازی اورانیوم داشت.
مدافعان توافق هسته ای ایران در ستودن جامعیت رژیم نظارتی و راستی آزمایی برجام اشتباه نمی کنند. اما برخی نگرانی های مخالفان توافق از جمله عدم رسیدگی به سایر سیاست های نگران کننده ایران نیز درست است. با این حال، این توافق بهترین گزینه برای رفع نگرانی ها درباره پرونده هسته ای ایران بوده است. با خروج امریکا از توافق، چشم انداز حل و فصل صلح آمیز این پرونده در 5 سال گذشته وخیم تر شده است.
شاید از دیدگاه بسیاری، زمان برای احیای برجام از دست رفته باشد؛ اما بررسی محدودیت های معنادار اعمال شده از طریق این توافق بر برنامه های هسته ای ایران همچنان برای ایجاد آگاهی گسترده تر درباره نحوه عملکرد آن ضروری است و می تواند بر استراتژی منع گسترش تسلیحات هسته ای و کاهش نگرانی ها درباره ایران موثر باشد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :