خطایی استراتژیک در ژئوپلیتیک بحران زده
اولویت دیپلماسی بر راه حل نظامی
دیپلماسی ایرانی: عملیات ضدتروریستی ایران در پاکستان خطایی استراتژیک در ژئوپلیتیک بحران زده بوده و نشان داد که تهران نه تنها استاد از دست دادن فرصت هاست، بلکه در راهی گام بر می دارد که دوست را تبدیل به دشمن و فرصت ها را به راحتی تبدیل به تهدید می کند.
پاسخ عملیات تروریستی کرمان نمی بایست از جنس و حد و حدود حملات به اربیل و پاکستان می بود.
در بحبوحه بحران چند سویه جاری در خاورمیانه و در حالی که منطقه مستعد تحریکات است، اقدامات از جنس نظامی و امنیتی باید دقیق و با محاسبات بسیار هوشمندانه باشد.
اگر دستاورد عملیات ها در اربیل و پاکستان با نگاه هزینه و فایده سنجیده شود، بی شک کفه زیان آن بسیار سنگین تر از سود أن خواهد بود.
زبان مقامات اربیل در واکنش اعتراضی به اقدام ایران، نه تلخ که از جنس زهر بود. فاجعه بدتر، تسری این تلخی و مواضع منفی و اعتراضی در سخن مقامات بغداد بود. در کنار محکومیت عملیات ایران توسط اربیل و بغداد محکومیت ایران توسط اتحایه عرب و بسیاری از کشورها خود حامل پیامی معنادار برای تهران بود.
عملیات واکنشی پاکستان در خاک ایران نیز هیمنه ایران را به گونه ای شکست که نتانیاهو نیز سخن از حمله به ایران راند و بر آن تاکید کرد. اگر بحران غزه توانست تجاوز روسیه به اوکراین را به حاشیه ببرد، عملیات های ایران برای اسرائیل فرصت تنفس ساخت و بحران یمن را از دور خبر اول خارج کرد.
خودزنی و خود تخریبی ایران با هیچ منطق سیاسی و نظامی قابل توجیه نیست. در همین راستا ایجاد فضای منفی و تحریک افکار عمومی علیه ایران در عراق و پاکستان مهمترین صدمه ای بود که این عملیات ها به ایران وارد کرد.
برخی از تحلیلگران با اشاره به عملیات های ترکیه در شمال عراق و قیاس آن با حمله ایران روی استانداردهای دوگانه نظام جهانی در واکنش نسبت به تهران و آنکارا متمرکز شدند، این در حالی است که نزد نظام جهانی ایران کشوری عصیانگر و شورشی و ترکیه عنصری ناراضی ولی همراه تلقی می شود.
نگاه متکی بر عقلانیت دور اندیش و چند وجهی در سخت ترین شرایط بحرانی، باید برای نظام حکمرانی ایران مهمترین عامل تعیین کننده در رفتار سیاسی و عملکرد نظامی و امنیتی باشد.
در خاورمیانه و در میان کشورهای آن، ایران واقعیت تاریخ مندی است که نباید به آسانی عزت و غرور ملی آن خدشه دار شود. غرور ملی ایران و ایرانیان حاصل قرن ها هوشیاری و دلاوری هایی بوده و هست که متاسفانه بدان صدمه وارد شده است. جنگ ایران و عراق در کنار همه تحلیل هایی که از زوایای مختلف دارد، توانست هیمنه ای از قدرت ایران در نزد همسایگان را به نمایش بگذارد که نمی بایست این هیمنه شکسته می شد. پس از جنگ ایران و عراق، ایران با همه فراز و نشیب هایی که در بعد داخلی و خارجی داشت، تابلویی از قدرت را به نمایش گذاشته بود که کشوری جرات تعدی بدان را در مخیله خود نداشت.
ادبیات نخست وزیر و مقامات اقلیم و بغداد و حمله تلافی جویانه و قاطع اسلام آباد به خاک ایران، این هیمنه را شکست.
با وجود کاستی ها در سیاست های چهار دهه گذشته، ما به عنوان ایران در بحران غزه نشان دادیم که در مدار عقلانیت قرار گرفته ایم و بازیچه دیگران نشده ایم. به نظر می رسد با وجود زخم و صدمه ای که غرور ملی ایران و ایرانیان خورده است، تنها و تنها راه نجات کشور باید تداوم و تثبیت نگاهی باشد که در قبال بحران غزه اتخاذ شد.
جنگ ها به یکباره آغاز نمی شود بلکه در شیبی آرام برای آن بسترسازی می شود و به یکباره جرقه آن شعله ور می شود. اینکه خود را در مرزهای شرق، غرب، جنوب و شمال درگیر بحران های بسترساز جنگ کنیم با عقلانیت متکی بر دوام و حیات ملت و کشور همخوانی ندارد. خطرات این رویکرد با مدنظر قرار دادن فضای منفی علیه ایران در نظام بین الملل ایجاب می کند به خویش آمده و هوشیار شویم. با توجه به مطامع و خطرات پیرامونی و همراهی های بیرونی نگذارید و نگذاریم نسل فعلی خطا کند و و نسل آینده در حسرت مرزهای ایران فعلی باشد. به دیوانسالاری فرصت داده و جنگ سالاران را در خدمت دیپلماسی قرار دهیم.
نظر شما :