درباره چهارمین تور منطقه ای آنتونی بلینکن
آینده غزه؛ فاصله آمریکا _ اسرائیل
دیپلماسی ایرانی: چهارمین تور دورهای «آنتونی بلینکن» به منطقه بار مفهومی متفاوتی با سه سفر گذشته او دارد. وزیر امور خارجه ایالات متحده این بار میخواهد در فضایی با سران کشورهای میزبان گفتوگو کند که بسترساز اهداف استراتژیک این کشور را درباره تعیین تکلیف روابط آتی فلسطینیان و اسرائیل در برمیگیرد. واشنگتن در این مرحله از تعقیب سیاستهایش، الزاماً به تمامی با رویکردهای کابینه تندرو اسرائیل نه تنها همراه نیست بلکه حاوی اختلافهای برجسته شدهای که از دهه 1960 میلادی تاکنون به مانند استخوانی در زخم باقی مانده است.
به عبارت دیگر، تلآویو نیک میداند که تمامیت آنچه حمایت واشنگتن از اسرائیل در پی ماجرای هفتم اکتبر سال گذشته میلادی فهمیده میشد، اکنون خصلت و مختصاتی دیگر یافته است. واشنگتن در این مرحله نمیخواهد همه اعتبار منطقهای و جهانی خود را در گرو زیادهخواهیهای افراطیون اسرائیلی هزینه کند.
مسیر طولانی چهارمین سفر منطقهای بلینکن به منطقه از بار معنایی ویژه برخوردار است؛ خاصه آنکه دستور گفتوگوهای این سفر نه برای ادامه جنگ، بلکه ایجاد ساختوکاری برای آینده غزه و کرانه باختری پس از جنگ است. ایده واشنگتن برای آینده منطقه مورد مناقشه در گفتوگوهای دولت «جو بایدن» با دولت «نیامین نتانیاهو» متفاوت و شاید در تعارض با آنچه هست که تندروهای اسرائیلی خواستار آن هستند. اسرائیل غزه و کرانه باختری را به تمامی زیر هژمونی قدرت خود میخواهد. در این صورت خروج مناطق یاد شده از اشغالگری اسرائیل معنا نخواهد داشت. علاوه بر این که جنگ بازهم در انتظار شعلهور شدن دوباره خواهد بود. اسرائیل نمیخواهد آینده کرانه باختری و غزه به گونهای باشد که به دلیل حضور حتی دولتهای دیگر در چگونگی اداره آن، اعمال نظر و اراده مبتنی بر قدرت اسرائیل را در باره فلسطینیان ناکارآمد یا بلاموضوع کند. از این رو میکوشد با ادامه دار کردن جنگ و گاه تشدید آن، به بلاتکلیفی اوضاع استمرار بخشیده و با واقع سازیها در یک جنگ نابرابر، دیگران را برای قبول شرایط خود مجاب کند. این چیزی نیست که واشنگتن، جامعه بینالمللی و حتی کشورهای منطقه تن به قبول آن بدهند. صد البته فلسطینیان نیز به هر قیمت زیر بار آنچه بیرون رفتن از قاعده قطعنامه 1968 شورای امنیت سازمان ملل و توافقنامه اسلو در سال 2003 میلادی است، نخواهند رفت. ممکن است در نخستین روزهای شروع جنگ، آمریکائیان تمایلی در این باره از خود نشان دادند اما واقعیتها و مقاومتهای جاری در برابر اسرائیل چه در غزه، چه بیرون از آن نه تنها دولت بایدن، بلکه به دیگر دولتهای همسو با اسرائیل از جمله آلمان و بریتانیا نشان داده است که نمیتوان برای این جنگ، نتیجه «صفر و صد» را رقم زد.
دستور کار چهارمین تور بلینکن به منطقه اما تلاش برای طراحی شکل جدیدی از ساختار حاکمیتی در غزه و کرانه باختری است که دو سطح مطالبات اسرائیل و فلسطینیان را نیز در برگیرد. در این حال اوضاع به گونهای تنظیم شود که نه فلسطینیان چون گذشته با احساس تلخ اشغال شدگی سرزمین خود روبرو باشند و نه اسرائیل از جانب گروههای مقاومت با تهدید مستقیم روبرو باشد. این طرح اگرچه با ساخت و کار تشکیل یک دولت فلسطینی فاصله بسیار دارد، اما ایدهای برای کنترل اوضاع است. این ایده را حالا بلینگتن با سفر دورهای به کشورهای تأثیرگذار منطقه تبلیغ میکند. هدف او در این سفر دو بخش دارد: نخست؛ مشروعیت بخشیدن به تلاش واشنگتن با کسب حمایت از سوی دولتهای منطقه و در انزوا قرار دادن یکه تازیهای تلآویو. دوم؛ منزوی کردن گروههای مقاومت با همراه شدن دولتهای مورد مذاکره در خدمت به آرام کردن اوضاع در وهله نخست، سپس حل کردن آنها در بوروکراسی ساختارهای سیاسی آینده.
بلینکن به گونهای مفهومی تور خود را از ترکیه آغاز کرد. مقامهای ترکیه آمادگی خود را برای نقش آفرینی در آینده غزه اعلام کردند. سپس به یونان رفت. این سفر با دوهدف مربوط به ناتو و نیز جنگ غزه بود. مرحله بعد سفر بلینکن به اردن، قطر، امارات متحده عربی و عربستان بود. در همه گفتوگوهای بلینکن با سران کشورهای یاد شده، شاهد هم صدایی آنان بودیم با آنچه دولت بایدن در پی آن است؛ یا لااقل نکتهای خلاف آن منتشر نشد. او سپس به اسرائیل رفت و در ادامه راهی کرانه باختری و مصر خواهد شد. به این ترتیب وزیر امور خارجه دولت بایدن با مقامهای اسرائیلی و نیز فلسطینیان در حالی گفتوگو میکند که حمایت دولتهای یاد شده در این تور را با خود دارد. این که آیا اسرائیل و نیز فلسطینیان به آنچه در سفر دورهای بلینکن دنبال شده تن میدهند یا نه؟ بستگی به جاذبهها و اجبارهایی دارد که دو طرف به ناگزیر با آن روبرو هستند. پیام اخیر واشنگتن به تهران را نیز میتوان در همین چارچوب تفسیر و تحلیل کرد. در نگاه واشنگتن، موضع تهران در این میان به اندازه متغیر تإثیرگذار عمل خواهد کرد. از همین روست که اسرائیل با شروع دور تازه عملیات تروریستی از جمله ترور «صالح العاروری» معاون رئیس دفتر سیاسی حماس و دیگر اعضای حزبالله لبنان در سوریه و لبنان، میکوشد بر مدار عصبی نه تنها تهران بلکه گروههای مقاومت در منطقه حرکت کند. تند تر شدن فضا همان چیزی است که اسرائیل در تعقیب آن در این مرحله از جنگ غزه است. آیا دولت بایدن خواهد توانست بر ماجراجوییهای اسرائیل مهار بزند؟
نتایج چهارمین دور سفر بلینکن بازتابی خواهد بود از مجادلهای که اکنون میان ایالات متحده و اسرائیل جریان دارد و رفته رفته برجستهتر از گذشته میشود.
نظر شما :