چگونه جنگ بر سر منابع، ژئوپولیتیک کنونی را دگرگون می کند؟

دوران ناامنی انرژی

۰۹ آذر ۱۴۰۲ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۲۳۲۷۳ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی
یک پیامد این آشفتگی، بازگشت به اصطلاحی است که در این دو دهه گذشته - با افزایش عرضه انرژی و ظهور دیدگاه های اتوپیایی درباره آینده سبز – تاحدودی به فراموشی رفته بود: امنیت انرژی. این اصطلاح در تعریف سنتی اش به معنی دسترسی به عرضه کافی منابع انرژی با یک بهای قابل تحمل است. اما این تعریف ساده، اکنون دیگر با واقعیت همخوانی ندارد؛ ریسک هایی که جهان در حال حاضر با آنها روبه روست، در قیاس با دوران های پیشین، هم پرشمارترند و هم پیچیده تر.
دوران ناامنی انرژی

نویسندگان: جیسون بُردوف و مگان اوسولیوان Jason Bordoff and Meghan L. O’Sullivan

دیپلماسی ایرانی: تا همین 18 ماه پیش، عقل سلیم در مجموع حکم می کرد که روی آوردن به منابع پاکتر و سبزتر انرژی، نه تنها به مقابله با دگرش های آب و هوایی کمک می کند بلکه نقطه پایانی است بر ژئوپولیتیک دردسرآفرین نظم قدیمی انرژی در جهان. اما چنین امیدواری هایی، پایه در توهم داشت. گذار به انرژی پاک در عمل با آشفتگی همراه شد و نزاع ها و ریسک های تازه ای را در کوتاه مدت تولید کرد. در پاییز 2021، همزمان با یک بحران انرژی در اروپا و افزایش بهای گاز طبیعی و نفت، حتی خوشبین ترین طرفداران نظم تازه انرژی هم دریافتند که این گذار، در بهترین حالت، مسیری سنگلاخی خواهد داشت. یورش روسیه به اوکراین در فوریه 2022 هم، همه نازک خیالی ها در این زمینه را بخار کرد. این جنگ نه تنها ذات بیرحم رژیم ولادیمیر پوتین و خطرات وابستگی افراطی در زمینه انرژی به حکومت های خودکامه و خشونت گرا را آشکار کرد، بلکه همچنین خطرات ناشی از تقلای ناهنجار و عمدتاً ناهماهنگ برای توسعه منابع تازه انرژی و پشت سرگذاشتن منابع قدیمی و ریشه دار را نیز روشن ساخت.

یک پیامد این آشفتگی، بازگشت به اصطلاحی است که در این دو دهه گذشته - با افزایش عرضه انرژی و ظهور دیدگاه های اتوپیایی درباره آینده سبز – تاحدودی به فراموشی رفته بود: امنیت انرژی. این اصطلاح در تعریف سنتی اش به معنی دسترسی به عرضه کافی منابع انرژی با یک بهای قابل تحمل است. اما این تعریف ساده، اکنون دیگر با واقعیت همخوانی ندارد؛ ریسک هایی که جهان در حال حاضر با آنها روبه روست، در قیاس با دوران های پیشین، هم پرشمارترند و هم پیچیده تر. برای مدیریت این چالش های تازه، سیاستگذاران باید مفهوم امنیت انرژی را بازتعریف کنند و ابزارهای تازه ای برای تضمین آن پدید آورند. باید این فرایند را چهار اصل کلی هدایت کند: تنوع، تاب آوری، درهم بافتگی و شفافیت. هرچند این اصول، آشنا به نظر می رسند اما روش های سنتی پیاده سازی آنها، در دوران نوین، ناکارآمد است؛ سیاستگذاران باید به فکر ابزارهای تازه ای باشند.

البته هنوز هم دلیلی برای نومیدی وجود ندارد. بحران نفتی دهه ی 1970، نوآوری های فراوانی را به دنبال آورد، از جمله توسعه فناوری های بادی و خورشیدی امروزی، بهبود کارآیی خودروها و نهادهای تازه دولتی و چندجانبه برای طراحی سیاست های انرژی و هماهنگی آنها. سیاست ها و فناوری هایی که امروزه قدیمی و منسوخ به نظر می رسند، در آن زمان تازه و درخشان بودند. بحران امروزی نیز می تواند منجر به ایده ها و تکنیک های نوینی شود، البته اگر سیاست گذاران واقعیت های تازه ای را که رویاروی آنها قرار دارد، به طور کامل درک کنند.

رخدادهای یک سال و نیم گذشته، نشان داد که گذار انرژی و ژئوپولیتیک، به اشکال مختلفی با هم تعامل دارند. پویش هایی که زمانی گزاره هایی نظری یا فرضی بودند، اکنون حتی برای یک ناظر عادی هم ملموس و بدیهی شده اند. نخست اینکه هجده ماه گذشته، بر پویش "جشن پیش از خشکسالی" تاکید گذاشت که رویاروی تولیدکنندگان سنتی نفت و گاز قرار دارد که قدرت و نفوذشان پیش از افول، افزایشی نشان می دهد. برای نمونه در 2021، روسیه و دیگر تولیدکنندگان نفت و گاز سال درخشانی از حیث درآمد داشتند چرا که هوای سرد و رهاشدن جهان از کُندی های ناشی از همه گیری، به افزایش تقاضای گاز طبیعی انجامید. چنین شوک هایی، تاثیراتی سنگین بر بازاری دارد که از حاشیه امنیت باریکی برخوردار است. در سالهای پیشین، درآمدهای کم، بلاتکلیفی درباره تقاضای آینده انرژی و فشار گذر از سوخت های فسیلی، همگی به کاهش سرمایه گذاری در بخش های نفت و گاز و عرضه ناکافی آن انجامیده بود. بهای میانگین گاز از نیمه نخست 2021 تا نیمه دوم آن، سه برابر شد و در کنار بهای فزاینده نفت موجب شد که روسیه با اوج درآمدهای نفتی روبرو شود که از حد انتظار کرملین هم 50% بالاتر بود. 

یک سال و نیم اخیر، همچنین شاهد آن بود که برخی تولیدکنندگان نفت و گاز، هنوز هم آماده بکارگیری اهرم انرژی برای پیشبرد بیرحمانه اهداف سیاسی و ژئواستراتژیک خود هستند و یورش خشونت بار روسیه به اوکراین، همه امیدها به اینکه جهان از چنین رفتارهایی عبور کرده باشد را نقش بر آب کرد. تا به امروز، اتحادیه اروپایی، فروش گاز روسیه را تحریم نکرده و در واقع اعضایش همچنان به واردات حجم بزرگی از گاز طبیعی مایع روسیه ادامه می دهند. شرایط دشوار بازار انرژی به روسیه امکان داد که درآمدهای نفت و گاز خود را افزایش دهد و ابزارهای بالقوه برای ایجاد شکاف در یک اروپای تازه متحدشده را بدست آورد.

تکانه های هجده ماه گذشته همچنین روشن ساخت که چگونه محیط ژئوپولیتیکی می تواند بر سیر و گستره ی گذار به انرژی های پاک تاثیر گذارد. کشورهای اروپایی و ایالات متحده، پیش از یورش روسیه به اوکراین، متعهد به دگرش در اقتصادهای خود برای دستیابی به انتشار صفر کربن در دهه های آینده بودند. کردارهای بیرحمانه روسیه و این آگاهی که سرمایه لازم برای چنین کردارهایی از فروش سوخت های فسیلی به دست می آید، عزم بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا را برای گذر از نفت، گاز و ذغال سنگ تقویت کرد. در واشنگتن، یک نتیجه این تحول، لایحه کارساز آب و هوایی در قالب قانون کاهش تورم بود. اروپا هم برنامه های سبز خود را با وجود برخی افزایش های کوتاه مدت در استفاده از زغال سنگ تسریع کرد.

البته برخی مقام های آمریکایی نگرانند که گذار سریعتر به انرژی های پاک، ناگزیر وابستگی بیشتری به چین را با خود می آورد که نقش مسلط را در زنجیره تامین انرژی های پاک دارد. چنین نگرانی هایی کنگره را واداشت تا مشوق هایی برای تولید داخلی، پالایش و پردازش آن دسته از کانی های کلیدی در نظر بگیرد که در حال حاضر در چین تمرکز دارند. البته بخش بزرگتری از جهان، به جای ستایش از این اقدام آمریکا، آن را بخشی از رویکرد حمایتگرایانه آمریکا می بینند که می تواند به جنگ هایی تجاری دامن بزند که محرکشان، سیاست های آب و هوایی است.

نکته آخر اینکه، بحران انرژی در هجده ماه گذشته، شکاف میان کشورهای غنی و فقیر را هم افزایش داده است. بسیاری از کشورهای جهان در حال توسعه، موضع اعتراضی خود برای تنوع بخشی به انرژی هایی فراتر از سوخت های فسیلی را شدت داده اند و به افزایش هزینه های اقلام خوراکی و انرژی که معلول یک جنگ اروپایی است، اشاره می کنند. جهان در حال توسعه همچنین آنچه را که از نگاه آنها دورویی ذاتی در نحوه واکنش جهان توسعه یافته به این بحران است، نکوهش کردند: برای مثال، کشورهای اروپایی پس از سالها اشاره به دگرش آب و هوایی بعنوان دلیل پرهیز از سرمایه گذاری در زیرساخت های گاز طبیعی کشورهای کم درآمدتر، ناگهان به مسابقه برای تامین عرضه مورد نیاز خود و ساختن زیرساخت های تازه برای دریافت آن پرداختند.

بنابر پیش بینی سازمان بین المللی انرژی، با وجود ریسک های فزاینده برای تولید نفت روسیه، انتظار می رود که در سال 2023، تقاضای جهانی به دو برابر عرضه برسد. ذخایر راهبردی نفت آمریکا هم بسیار کاهش یافته و اگر دوباره قیمت های نفت اوج بگیرد، کشورهای غربی گزینه های اندکی سوای روی آوردن دوباره به عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهند داشت که ظرفیت تولید اضافی دارند. طعنه آمیز اینکه در اواخر 2023 که امارات میزبان اجلاس مهم آب و هوایی سازمان ملل است، چه بسا جهان به ابوظبی روی آورد نه تنها برای رهبری کارزار آب و هوایی بلکه برای دریافت نفت بیشتر.

سه عامل اصلی در ناامنی تازه انرژی نقش دارند: بازگشت رقابت قدرت های بزرگ در یک سامانه بین المللی که چندقطبی تر و  پراکنده تر است، تلاش بسیاری از کشورها برای تنوع دادن به زنجیره عرضه خود و واقعیت های دگرش آب و هوایی. ماجرای یورش روسیه به اوکراین و رویارویی گسترده تر مسکو با غرب، نمونه زنده ای است از اینکه چگونه یک رهبر می تواند ناامنی انرژی را برای بخش بزرگی از جمعیت جهان موجب شود ضمن آنکه جنگ اوکراین یادآور این واقعیت است که چگونه بازی سیاست قدرت های بزرگ، هیچگاه تمامی ندارد... برای مثال، ماه گذشته چین اشاره کرد که ممکن است صادرات فن آوری های انرژی خورشیدی، مواد و دانش آن را در واکنش به محدودیت های سال گذشته آمریکا بر صادرات نیمه هادی ها و ماشین آلات به چین، محدود کند. صادرات این فن آوری ها و باطری های ذخیره ساز انرژی، اختلالی مهم در بخش های بزرگی از اقتصاد انرژی پاک بوجود می آورد. 

همچنین، سنگین وزن های سنتی انرژی نیز مواضع خود را در واکنش به سپهر دیگرگون ژئوپولیتیک، بازسنجی می کنند. برای مثال عربستان سعودی اکنون نگاه متفاوتی به جایگاه جهانی خود در قیاس با دهه های پس از توافق "نفت در برابر امنیت" روزولت با ملک عبدالعزیز دارد. ریاض اکنون چندان به دنبال سازگارشدن با خواسته های واشنگتن در عرضه نفت در مطابقت با منافع آمریکا نیست. آمریکا هم احساس می کند که روزهایی که باید از عربستان برای تولید بیشتر گدایی می کرد، به سر آمده است. 

دست آخر اینکه، دگرش آب و هوایی در دهه های آینده تهدید مهمی را متوجه امنیت انرژی می کند و خطراتی را متوجه زیرساخت های نو و کهنه می سازد. آبهای گرمتر و خشکسالی های شدیدتر، کار خنک کردن کارخانه ها، حمل و نقل سوخت و تکیه بر نیروگاههای آبی را دشوارتر می سازد. در سال 2022، کالیفرنیا نیمی از تولید هیدروالکتریک خود را به خاطر خشکسالی از دست داد. این نوع روندها، افزایش هم خواهند داشت.

یک راه حل برای این مشکلات، تنوع بخشی به عرضه است. امروز هم تنوع بخشی به همان میزان سال 1913 برای امنیت انرژی، عاملی محوری به شمار می رود. در آن زمان وینستون چرچیل، لرد اول دریاسالاری بریتانیا، اعلام کرد که "تنوع و فقط تنوع" راه چاره آسیب هایی است که با گذار ناوگان بریتانیا از تکیه بر ذغال سنگ نیوکاسل به منابع نفتی کمتر ایمنِ ایران، پدیدار شده است. در درازمدت، انرژی پاک با تنوع بخشی به منابع سوخت و عرضه کنندگان آن، به بهبود امنیت انرژی در بسیاری از زمینه ها می انجامد. برای مثال، بخش ترابری که هم اکنون با نفت می چرخد، در جهانی که دو سوم خودروهایش برقی شده باشند، کمتر آسیب پذیر است چرا که برق را می توان از منابع متنوعتری تولید کرد و از آنجا که بیشتر برق در نقاطی نزدیک به محل مصرف تولید می شود، یک جهان برقی شده، کمتر در معرض اختلال انتقال انرژی از کشوری به کشور دیگر خواهد بود. 

با این حال، حتی با کاهش مصرف نفت، با تمرکز تولید جهانی در کشورهایی که می توانند انرژی را با هزینه کمتر و انتشار کربن کمتری تولید کنند، احتمالا خطرات ژئوپولیتیک افزایش می یابد: بسیاری از این کشورها در منطقه خلیج فارس واقع شده اند. در سناریوی سازمان بین المللی انرژی که جهان در سال 2050 به انتشار صفرِ کربن می رسد، سهم عرضه جهانی نفت توسط تولیدکنندگان اوپک از یک سوم امروزی به حدود یک دوم افزایش می یابد. غول نفتی بریتیش پترولیوم BP، حتی سطح بالاتری از وابستگی به این تولیدکنندگان را پیش بینی می کند و می گوید که تا سال 2050، کشورهای اوپک تقریبا دو سوم عرضه جهانی نفت را در اختیار خواهند داشت. در درازمدت، این میزان، سهمی بزرگ از یک کیک کوچک است اما برای دهه ها، تقاضای نفت بسیار بالا و پرپیامد خواهد ماند، حتی اگر تقاضای سالانه رو به کاهش باشد. 

سیاست‌گذاران آمریکایی ممکن است از خود بپرسند که اگر تولید جهانی نفت بیشتر در کشورهای اوپک تمرکز یابد – در قیاس با شرایط کنونی – آن گاه چه احساسی خواهند داشت. آنها در صورت رویارویی با چنین شرایطی، می‌توانند به چندین گزینه فکر کنند، مانند حمایت فعال‌تر از تولید داخلی نفت در آمریکا و نیز در کشورهایی مانند نروژ و کانادا، که ‌ریسک پایین تری نسبت به کشورهایی چون ایران، لیبی و ونزوئلا خواهند داشت. برخی مقام های رسمی حتی ممکن است از مجازات کشورهای دوست تولیدکننده نفت با وضع مالیات بر واردات یا حتی تحریم آنها حمایت کنند. البته این نوع اقداات هم ریسک های بزرگی را با خود به همراه می آورد.

مانع مهم دیگر بر سر راه گذار به انرژی های پاک این است که کانی های کلیدی مورد نیاز برای باطری ها و پانل های خورشیدی، از نفت هم تمرکز بیشتری دارند: استرالیا که بزرگترین تامین کننده لیتیوم جهان است، پنجاه درصد عرضه جهانی را در اختیار دارد و تامین کننده اول کوبالت یعنی کشور کنگو و خاک های نادر (یعنی چین) هرکدام سهمی حدود هفتاد درصدی در تولید و عرضه این منابع دارند حال آنکه عربستان سعودی، آمریکا و روسیه که بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان هستند، تنها ده تا 15 درصد عرضه جهانی در این زمینه را در اختیار دارند. پردازش و پالایش این کانی ها، حتی تمرکز بیشتری هم دارد و این چین است که بین شصت تا نود درصد کار در این زمینه را انجام می دهد. در این میان، شرکت های چینی بیش از سه چهارم باطری های مصرفی در خودروهای برقی و همین میزان از وافرها wafers و سلول های مصرفی در فن آوری انرژی خورشیدی را تولید می کنند. همین واقعیت آمریکایی ها را بیدار کرد تا در چارچوب قانون کاهش تورم، به تشویق تولید کانی های کلیدی در داخل خاک آمریکا و دیگر جاها، از جمله با تامین وام های مالیاتی و تضمین های اعتباری روی آورند. اخیرا دولت بایدن توافقی را با دو کشور کنگو و زامبیا امضا کرد که هدف آن افزایش واردات کانی های مورد نیاز در انرژی پاک است.

غنی سازی اورانیوم، زمینه دیگری است که با افزایش استفاده جهانی از انرژی هسته ای، نیازمند تنوع بخشی بیشتری است تا تقاضا برای برق کم کربن را برآورده سازد. نقش روسیه بعنوان تامین کننده مسلط خدمات سوخت هسته ای به بسیاری کشورها از جمله ایالات متحده، سرچشمه یک نگرانی و آسیب پذیری بزرگ است، آنهم با واقعیت های ژئوپولیتیکی جاری. تقویت تولید، تبدیل و غنی سازی اورانیوم در ایالات متحده و در کشورهای غربی و افزایش کارساز تولید سوختی که مناسب رآکتورهای ساخت روسیه باشد، برای حفظ ناوگان هسته ای موجود و نیز تحقق اهداف کربن زدایی، یک ضرورت حیاتی است. 

برای تضمین تاب آوری سامانه های تولید انرژی پاک، سیاستگذاران آمریکایی باید گام هایی را بردارند تا تضمین شود که سهم فزاینده انرژی تجدیدپذیر در شبکه برق با منابع موازنه بخش کافی و ظرفیت ذخیره سازی کشور، انطباق و همخوانی داشته باشد. چنین کاری نیازمند ساختارهایی همچون باصطلاح "بازارهای ظرفیت capacity markets" است که برای آماده ماندن ژنراتورهایی هزینه می کنند که ممکن است در بیشتر اوقات خاموش باشند اما باید کمبودهای برق در مواقع اوج مصرف را تامین کنند. 

ایالات متحده همچنین نیازمند ایجاد ذخایر راهبردی اجزا و عناصر اصلی انرژی پاک است و باید با متحدانش برای انباشت کانی هایی همچون لیتیوم، گرافیت، خاک های کمیاب و نیکل همکاری کند. چنین هماهنگی هایی با دخالت دادن سازمان بین المللی انرژی در گفتگوهای منجر به توافق، بهتر به دست می آید. همچنین این سازمان می تواند ارزیابی کند که کدام کشورها در بهترین موقعیت برای ذخیره سازی کدام کانی ها هستند و نیز نظارت منظمی صورت دهد بر اینکه آیا ترکیب ذخایر کنونی با نیازهای جاری تناسب دارد یا نه. سازمان بین المللی انرژی، این نقش را به شیوه ستایش برانگیزی در زمینه نفت و فراوردهای نفتی به انجام رسانده و می تواند در این زمینه ها نیز موفق باشد.

منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: نفت انرژی انرژی های پاک صادرات نفت کشورهای نفتی صادرات نفتی خاورمیانه جنگ اوکراین روسیه نفت روسیه


( ۲ )

نظر شما :