جنگ های جاسوسی نوین (بخش اول)

دستگاه امنیتی پیچیده پوتین، میراث به جا مانده از شوروی و الگوگرفته از استالین

۱۹ آبان ۱۴۰۲ | ۰۸:۰۰ کد : ۲۰۲۲۸۹۹ اروپا انتخاب سردبیر
سرویس های اطلاعاتی روسیه خود را وارث مستقیم  کی‌جی‌بی (KGB) می‌دانند. اگرچه کی‌جی‌بی در سال ۱۹۹۱ منحل شد اما بسیاری از افسران سابق آن و تمامی سازوکار‌ها، پرونده‌ها و حتی عواملش در غرب به سرویس امنیتی جدید روسیه، که اکنون به نام اف‌اس‌بی (FSB) شناخته می‌شود، و سازمان اطلاعات خارجی، اس‌وی‌آر (SVR)، منتقل شدند. سال‌ها پس از پایان جنگ سرد، اطلاعات روسیه از عوامل پیشین شوروی در غرب، از جمله آلدریچ ایمز، مسئول ضدجاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و رابرت هانسن، عامل پلیس فدرال آمریکا (FBI) ادامه داد. از نظر روسیه امور به همان روال همیشگی ادامه داشت.
دستگاه امنیتی پیچیده پوتین، میراث به جا مانده از شوروی و الگوگرفته از استالین

نویسنده: کالدر والتون Calder Walton

دیپلماسی ایرانی: جنگ سرد هرگز به پایان نرسید. دست کم، این دیدگاه رئیس‌جمهوری روسیه، ولادیمیر پوتین است. روشن‌ترین نشانه اینکه کرملین نبرد تایتانیک خود را حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه داده، در فعالیت‌ سرویس های امنیتی و اطلاعاتی روسیه مشهود است. این سازمان ها، در عملیات‌شان و با قدرت گسترده‌ای که در جامعه روسیه دارند، از جایی که فعالیت اطلاعاتی شوروی متوقف شد، ادامه داده اند. از سال ۱۹۹۱ به بعد، این نهادها در خدمت راهبردی انتقام‌جویانه برای اعاده عظمت دولت روسیه و سرنگونی نظام بین‌المللی پس از جنگ سرد قرار گرفته‌اند. جنگ پوتین در اوکراین نتیجه خونین این راهبرد است. چین نیز به دنبال وارونه کردن پیامدهای جنگ سرد است. رهبران پکن و مسکو در چارچوب همپیمانی "نامحدود" خود که درست در آستانه تجاوز روسیه به اوکراین اعلام شد، تلاش می‌کنند سامانه بین‌المللی را دگرش دهند و برای رسیدن به این هدف، به شدت از نهادهای اطلاعاتی‌شان استفاده می‌کنند. سازمان‌های جاسوسی می‌توانند کارهایی را انجام دهند که سایر نهادها دولتی نمی‌توانند: اجرای سیاست خارجی اعلام نشده. هر دو سازمان اطلاعاتی روسیه و چین برای پیشبرد اهداف تجدیدنظر‌طلبانه‌شان به این روش عمل کرده اند و از گرفتاری آمریکا در دوران تمرکزش بر "جنگ علیه تروریسم"، برای آسیب زدن به امنیت ملی ایالات متحده، تضعیف دموکراسی‌های غربی و دزدیدن هر چه‌بیشتر اسرار علمی و فنی بهره برده‌اند.

سرویس های اطلاعاتی روسیه خود را وارث مستقیم  کی‌جی‌بی (KGB) می‌دانند. اگرچه کی‌جی‌بی در سال ۱۹۹۱ منحل شد اما بسیاری از افسران سابق آن و تمامی سازوکار‌ها، پرونده‌ها و حتی عواملش در غرب به سرویس امنیتی جدید روسیه، که اکنون به نام اف‌اس‌بی (FSB) شناخته می‌شود، و سازمان اطلاعات خارجی، اس‌وی‌آر (SVR)، منتقل شدند. سال‌ها پس از پایان جنگ سرد، اطلاعات روسیه از عوامل پیشین شوروی در غرب، از جمله آلدریچ ایمز، مسئول ضدجاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و رابرت هانسن، عامل پلیس فدرال آمریکا (FBI) ادامه داد. از نظر روسیه امور به همان روال همیشگی ادامه داشت. یوگنی پریماکوف، اولین مدیر اس‌وی‌آر، یکی از اعضای سابق کی‌جی‌بی بود و سنت‌های این نهاد اطلاعاتی شوروی، از جمله اجبار و باج خواهی از افراد به وسیله اطلاعات را ادامه داد؛ روش‌هایی که خود او در جوانی قربانی آن شده بود. طبق اسنادی که از بایگانی کی‌جی‌بی به طور قاچاقی به دست آمده‌، پریماکوف در دهه ۱۹۶۰ در حالی که به عنوان یک خبرنگار در خاورمیانه کار می‌کرد، تحت فشار اطلاعات شوروی قرار گرفت و به خدمت این نهاد پذیرفته شده بود. رم کراسیلنیکوف، بنیان‌گذار اف‌اس‌بی، نیز افسر سابق کی‌جی‌بی و یک باورمند حقیقی به کمونیسم بود؛ همسر او نیز نینل نام داشت که برگردان‌نویسی نام لنین است. بر پایه افشاگری های یکی از پناهندگان اف‌اس‌بی که در دهه ۱۹۹۰ زیر نظر کراسیلنیکوف کار می‌کرد، این سازمان از همان کتابچه‌های آموزشی کی‌جی‌بی استفاده می‌کرد، با این تفاوت که بخش‌های ایدئولوژیکی درباره کمونیسم از آنها حذف شده بود.

تجربیات خود پوتین در مدیریت اطلاعات خارجی کی‌جی‌بی، تاثیر ژرفی بر شکل گیری حیات سیاسی آینده او شد. هنگامی که او در درسدن در آلمان شرقی یعنی یک ایستگاه فرعی کی جی بی مستقر بود، اصلی‌ترین اتفاقات در برلین شرقی رخ می‌داد. پوتین شخصا فروپاشی امپراتوری شوروی را مستقیما تجربه کرد. همان طور که بعدها اعلام کرد، این از نظر او بزرگ‌ترین فاجعه قرن بیستم بود. پوتین خود را "چکیست" می‌نامد، به افتخار اولین سازمان پلیس مخفی شوروی یا چکا، و هنگامی که مدیر اف‌اس‌بی بود، مجسمه ای از بنیان‌گذار چکا یعنی فلیکس دزرژینسکی را در دفتر کار خود داشت. حتی امروز هم، پوتین همانند یک مامور مسلح اف‌اس‌بی قدم می‌زند: دست چپش در حال حرکت است اما دست راستش به‌صورت ساکت کنار یک اسلحه نامرئی قرار دارد تا همه بدانند که او آموزش دیده است.

همانند بسیاری از روس‌ها، پوتین نیز با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از چیزی شبیه سندرم توهم رنج می برد. به همین دلیل در دهه ۱۹۹۰، چندان طولی نکشید تا به این باور برسد که ناتو ذاتا دشمن مسکو است. اطلاعات شوروی سابق، ایالات متحده را "دشمن اصلی" می‌دانست و آن که زمانی دشمن اصلی بوده، همیشه دشمن اصلی خواهد ماند. در دهه ۱۹۹۰، سازمان‌های اطلاعاتی روسیه، نسبت به ایالات متحده بیش از کی‌جی‌بی در دوران پایانی حیات شوروی، پرخاشگر و تهاجمی بودند. هیچ چیزی به اندازه "تحقیر" مقوم پرخاشگری نیست. تا پایان دهه ۱۹۹۰، سازمان اطلاعات خارجی روسیه (اس‌وی‌آر) از اینترنت برای انتشار اطلاعات نادرست برای آسیب زدن به اعتبار ایالات متحده استفاده می‌کرد. افسران اس‌وی‌آر که در ایالات متحده ساکن بودند، رسانه های آمریکا و تابلوهای پیام رسانی را با موضوعاتی که از دستورالعمل های تبلیغاتی به جامانده از کی جی بی بمباران می کردند، از جمله مطالب مربوط به برنامه نژادپرستانه مخفی دولت آمریکا و توسعه غیرقانونی سلاح‌های بیولوژیکی. در حوالی سال ۱۹۹۶، هکرهای روس حمله گسترده ای به پایگاه‌های داده‌ ای حساس دولت آمریکا، از جمله پایگاه‌های داده‌های ناسا و پنتاگون، انجام دادند.

البته که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا هم در طول این دوران بیکار ننشسته بود. در شرایطی که اقتصاد روسیه در اواخر دهه ۱۹۹۰ در حال سقوط بود، سی‌آی‌ای‌ توانست شماری از جاسوسان ارزشمند روسی را جذب کند، کسانی که به‌ خاطر پول، به سازمان خودشان خیانت کردند و عملیات‌ اطلاعاتی مسکو در برابر غرب را بی‌اثر ساختند. اما سپس حملات تروریستی یازدهم سپتامبر رخ داد. ابتدا به نظر می‌آمد که جنگ علیه تروریسم می‌تواند فرصتی برای بازنشانی باشد؛ موقعیتی برای همکاری بیشتر اطلاعاتی آمریکا و روسیه. جرج دابلیو بوش، پس از اولین دیدار با پوتین در سال ۲۰۰۱، گفت که "توانستم درکی از روح او به دست آورم" و افزود که او قابل اعتماد است. در ابتدا، سرویس های اطلاعاتی روسیه با ایالات متحده در زمینه مبارزه با تروریسم همکاری کردند. اما به گفته مقام های سی‌آی‌ای‌، ماه عسل ایالات متحده با روسیه پس از یازدهم سپتامبر کوتاه‌ بود و سپس دوران تهاجم اطلاعاتی پنهان روسیه آغاز شد. در این دوره، نگاه واشنگتن به سمت دیگری بود. در طول جنگ علیه تروریسم، دولت آمریکا منابع عظیمی را به مبارزه با تروریسم اختصاص داد آن هم به بهای غفلت از تلاش برای برخورد با تهدیدهای ناشی از قدرت هایی همچون روسیه و چین که دوباره سر بر می آوردند.

بسیاری از متحدان آمریکا، از جمله انگلستان نیز چنین عملکردی داشتند. طبق گزارش کمیته اطلاعات و امنیت پارلمان بریتانیا در سال ۲۰۲۰، سازمان امنیت داخلی بریتانیا، ام‌آی۵ (MI5)، ۹۲ درصد از فعالیت‌هایش را در سال ۲۰۰۶ به مبارزه با تروریسم اختصاص داد. در همین سال بود که یک مأمور سابق اف‌اس‌بی به نام الکساندر لیتویننکو در لندن به وسیله پلوتونیوم پرتودهنده ترور شد. بعدها، تحقیقات عمومی بریتانیا مشخص کرد که احتمالاً خود پوتین و نیکولای پاتروشف، رئیس‌جدید اف‌اس‌بی و دیگر افسران سابق کی‌جی‌بی که اکنون در شورای امنیت ملی پوتین حضور دارند، به این قتل رضایت داده‌اند. هیچ اطلاعات آشکاری در این باره وجود ندارد که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، چگونه توجه و منابع خود را بین مبارزه با تروریسم و دیگر اولویت‌های پس از یازدهم سپتامبر تقسیم کردند اما افسران اطلاعاتی آمریکا که من با آنها مصاحبه کردم، گفتند که مبارزه با تروریسم تمرکز اصلی جامعه اطلاعاتی آمریکا بود. تا سال ۲۰۱۷، مبارزه با تروریسم همچنان بالاترین ردیف بودجه برای دفتر رئیس اطلاعات ملی آمریکا بود.

نبوغ پوتین در این بود که توانست در دوران پس از یازدهم سپتامبر 2001، به‌دور از چشم قدرت های غربی پس از 11 سپتامبر هم‌زمان با همکاری در مبارزه با تروریسم، سازمان های اطلاعاتی‌اش را برای تثبیت حاکمیت خودکامه خود و تبدیل دوباره روسیه به یک قدرت بزرگ دیگر به کار گیرد. او در داخل روسیه، منتقدانش را ساکت کرد، رسانه‌های آزاد را خفه کرد و رقبای خود را از بین برد، با سرمشق از گزاره استالینی "هیچ کس که نباشد، هیچ مشکلی هم نیست." در همسایگی نزدیک و دور روسیه، پوتین تلاش کرد گسترش ناتو را متوقف کند و آنچه را خرابکاری آمریکا در اروپای شرقی می دید، محدود سازد. این بود که در سال ۲۰۰۸ به گرجستان،  در سال ۲۰۱۴ به کریمه و در 2022 به بقیه اوکراین حمله کرد. گسترش ناتو، ترس‌های پوتین از خرابکاری غرب را تغذیه کرد، اما خیالپردازی است اگر گمان کنیم که در صورت عدم گسترش ناتو، روسیه در صحنه سیاست جهانی همچون یک بازیگر صلحجو و مسئول عمل می کرد. پوتین روسیه را به عنوان یک رژیم مافیایی نظامی اداره کرده است. از زمان قبضه قدرت در سه دهه پیش، پوتین سازمان های امنیتی و اطلاعاتی روسیه را به یک دولت در دولت تبدیل کرده است. او به یک باند "چکیست سیلوویکی" یا "زور مردان" اتکا دارد که همگی زمینه‌های اطلاعاتی و نظامی دارند و در حکومت پلیسی او نقش زیادی دارند. بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی سی‌آی‌ای، در سال ۲۰۲۰ اکثریت قاطع تکنوکرات‌های کرملین که اقتصاد روسیه را اداره می‌کنند، چنین زمینه‌هایی داشتند.

از این رو، چندان جای شگفتی نیست که راهبرد و تاکتیک‌های روسیه کاملاً از دفترچه راهنمای شوروی اقتباس شده‌اند، هرچند بازنگاری شده‌اند تا با عصر سایبری همخوانی داشته باشند. رسانه‌های اجتماعی و ارتباط دیجیتال بسترهای تازه ای را برای اهداف قدیمی فراهم می‌کنند و امکاناتی را برای سرویس های جاسوسی روسیه فراهم می‌سازند که کی‌جی‌بی نمی‌توانست در خواب‌ هم ببیند. پوتین از یک سلسله اقدامات پنهانی برای خرابکاری علیه رقبای خود در غرب استفاده کرده است. او در انتخابات دموکراتیک غربی، به ویژه در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، دخالت کرد و با این کار هم یک سنت برجای مانده از دوران اتحاد شوروی را تداوم بخشیده که پیشینه آن دست کم به سال ۱۹۴۸ باز می‌گردد. پوتین همچنین روش اتحاد شوروی در بکارگیری "عوامل عمیقا پنهان غیرقانونی" را در کشورهای غربی زنده نگه داشته است. برخی از این افراد بازداشت شده و در جریان مبادله جاسوس ها به مسکو برگردانده شده‌اند. هرچند پوتین این ادعا را ترویج می کند که او یک جاسوس حرفه‌ای است اما او در واقع ناظر بر ناکامی های پرشمار اطلاعاتی بوده ‌است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۰، اف‌بی‌آی و سی‌آی‌ای به دستگیری یک شبکه از روس های غیرقانونی در ایالات متحده اقدام کردند. آنها این کار را با جذب یک افسر کلیدی در برنامه غیرقانونی ها در اس‌وی‌آر انجام دادند که اسرار را به واشنگتن انتقال می‌داد. اما بزرگ‌ترین شکست اطلاعاتی پوتین، پیش از تصمیم به حمله به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ بود. سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده و بریتانیا توانستند به خوبی پازل های برنامه‌ جنگی پوتین را کنار هم قرار دهند و برای افکار عمومی جهان فاش کنند و به این ترتیب امکان بهانه تراشی برای این حمله را از او بگیرند.

اگر امکان دستیابی به اطلاعاتی فراهم شود که پوتین در آستانه جنگ اوکراین دریافت کرده بود، احتمالاً تعجب نخواهیم کرد که این اطلاعات، برآورد افراطی او از توانایی نیروی های نظامی روسیه بوده و نه عکس آن. در دستگاه پوتین، همانند حکومت استالین، فضایی برای بیان واقعیت وجود ندارد. سرشت مرگبار حکومت پوتین تضمین می‌کند که او اطلاعات دستکاری شده ای را دریافت ‌کند. از زمان شروع جنگ اوکراین، سازمان های اطلاعاتی روس، متحمل یک سری ناکامی های عملیاتی شده‌اند، از جمله از هم پاشیدن شبکه‌های جاسوسی شان در نروژ، سوئد و اسلوونی.

منبع: فارن افرز/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: روسیه ولادیمیر پوتین اف اس بی چکا شوروی اتحاد جماهیر شوروی کا گ ب کی جی بی امریکا روسیه و امریکا روسیه و اروپا اوکراین ناتو روسیه و ناتو 11 سپتامبر مبارزه با تروریسم


( ۹ )

نظر شما :

علی ۱۹ آبان ۱۴۰۲ | ۲۲:۴۷
چرت و پرت های تکراری لیبرال ها این غم انگیز است که در ایران هیچ فرد خبره ای ازمسائل اطلاعاتی روسیه سر در نمی اورد