رویکرد روسیه و پیامدهای بین المللی
اوج تنش در اروپا با عضویت فنلاند در ناتو
دیپلماسی ایرانی: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی- ناتو (NATO) در چهارم آوریل سال 1949 میلادی در واشنگتن دی سی ایالات متحده امریکا تاسیس شد و تا کنون بزرگترین پیمان نظامی جهان به شمار می رود که 31 کشور در آن عضویت دارند.
ماده 5 پیمان ناتو را می توان مهمترین بند آن دانست، چرا که در آن کشورهای عضو توافق کرده اند که حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو را به عنوان حمله به تمامی اعضای ناتو تلقی کنند و در برابر آن به مقابله برخیزند.
آخرین کشورهایی که به عضویت ناتو درآمده اند، عبارتند از: مونته نگرو در سال 2017، مقدونیه شمالی در 2020 و فنلاند در 4 آوریل 2023.
این سازمان کلان بین المللی، اتحادی سیاسی-نظامی است که کشورهای قدرتمندی از اروپا و امریکای شمالی را گردهم آورده است. کشورهای عضو به منظور همکاری های امنیتی و دفاعی، همکاری دارند که از این منظر، ناتو به عنوان پیوندی خاص برای همکاری های سیاسی و نظامی میان این دو قاره به شمار می رود.
در بیان ساده می توان گفت: ناتو تعهد دارد تا از راه های سیاسی و نظامی از اعضای خود دفاع کند.
سازمان ناتو در خصوص همکاری با کشورهای غیر عضو نیز در بسیاری از فیلدهای مرتبط با امنیت از جمله اصلاحات نظامی و حفاظت از صلح فعال است. از فعالیت های دیگر ناتو، توسعه همکاری ها در بخش های علمی، محیط زیست و حتی مدیریت بلایا و مقابله با این بحران هاست.
از آن جایی که چهره ی سیاسی و نظامی دنیای مُدرن با موازانه ی قدرت های جهانی، تقسیمات منطقه ای و سازمانی نمود پیدا می کند، الحاق و یا خروج از این پیمان ها و سازمان ها برای کشورهای کانونی و پیرامونی امری مهم قلمداد می شود، چرا که علاوه بر ایجاد تحولات و حتی معادلات جدید منطقه ای و جهانی، این قبیل امور موجب افزایش و یا کاهش قدرت های فیزیکی و نرم هر یک از طرف های حاضر در این مناسبات و به تبع آن منجر به ایجاد تحولات و تغییرات در عرصه بین الملل خواهد شد.
از همین رو، عضویت فنلاند به عنوان 31 امین کشور عضو در پیمان ناتو از اهمیت و حواشی زیادی برخوردار شده است. عضویت دائم فنلاند در ناتو با درخواست موافق 80% جمعیت پنج و نیم میلیون نفری این کشور همراه بوده و با تحویل اسناد عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا که کشورش به نوعی امین و خزانهدار این پیمان محسوب میشود، رسما انجام شد.
ژئوپلیتیک فنلاند در شمال اروپا، وجود مرز زمینی با کشور سوئد و از همه مهم تر هم مرزی 1340 کیلومتری با کشور روسیه و برخورداری از قوی ترین زرادخانه های توپخانه ای در اروپای غربی و همچنین وجود کمپانی معروف اسلحه سازی "SAKO"(طراحی و ساخت سلاح تخصصی نیروهای تک تیرانداز) و ...، کم تراکم ترین کشور اتحادیه اروپا از نظر جمعیت را برای الحاق به ناتو در صدر اخبار جهان قرار داده است.
وجود سابقه تاریخی در رابطه ی فنلاند و روسیه، جنگ های سرنوشت ساز میان دو کشور، موضع سیاسی، اقتصادی و نظامی روسیه در برابر قدرت های غربی و همچنین تنش های سنوات اخیر در ابعاد گوناگون جهانی به واسطه اقدامات روس ها در برابر گسترش مرزهای ناتو که نهایتا منجر به الحاق کریمه به خاک روسیه و ایجاد جنگ نظامی در اوکراین شد را می توان از مهمترین عوامل در تسریع و تثبیت عضویت فنلاند در سازمان ناتو بر شمرد.
بنابر گفته آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا: "فنلاند عضویت خود در ناتو را مدیون سیاست ها و عملکرد ولادیمیر پوتین در جنگ یک ساله گذشته با اوکراین است".
وی صراحتا اعلام کرد: "من وسوسه شدهام که بگویم شاید این تنها چیزی است که میتوانیم برایش از پوتین تشکر کنیم، زیرا او با حمله به اوکراین تحقق واقعهای را که میگفت میخواهد از آن جلوگیری کند، تسریع بخشید".
این اظهارات وزیر امور خارجه امریکا دقیقا در پاسخ به دلایل ارائه شده از سوی پوتین برای آغاز جنگ با اوکراین می باشد. چرا که جلوگیری از گسترش مرزهای ناتو در نزدیکی روسیه و دفع هر گونه تهدیدات بر علیه منافع آن ها از سوی هم پیمانان ناتو، به عنوان یکی از دلایل اصلی آغاز تهاجم نظامی روسیه از یکسال پیش به شهرهای مختلف اوکراین بود که در حال حاضر با پیوستن فنلاند به سازمان ناتو، دقیقا خط مرزی به طول 1300 کیلومتر، در اختیار اقدامات و اهداف اعضای ناتو قرار گرفته است.
پیشینه تاریخی روابط روسیه و فنلاند
علاوه بر وجود مرز مشترک 1340 کیلومتری میان دو کشور، قرارگرفتن فنلاند در ضمیمه ی امپراتوری روسیه، حمله ی نظامی شوروی به این کشور و تصرف بخش هایی از این سرزمین و الحاق مناطقی به خاک شوروی، از اهم موارد در حافظه ی تاریخی ثبت شده در روابط میان روس ها و سوئومی هاست.
نبرد سوموسالمی (7 دسامبر 1939- 8 ژانویه 1940)، جنگ زمستان و جنگ پس آیند (ژوئن 1940- 19 سپتامبر 1944) در فاصله ماه های آغازین جنگ جهانی دوم تا اواخر آن، از مهمترین درگیری ها و نبردها میان روس ها و فنلاندی ها بوده است.
جنگ زمستان
جنگ زمستان یک درگیری نظامی بین شوروی و فنلاند بود. تهاجم شوروی در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ یعنی ۳ ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم صورت گرفت. این جنگ در ۱۳ مارس ۱۹۴۰ با امضای پیماننامه صلح مسکو پایان پذیرفت. روز ۱۴ دسامبر ۱۹۳۹ جامعه ملل ضمن غیرقانونی خواندن تجاوز شوروی به فنلاند، این کشور را از عضویت خود اخراج کرد.
فنلاند تا اوایل سده نوزدهم یکی از استانهای امپراتوری سوئد به حساب میآمد. پس از وقوع چندین جنگ بین دو طرف، در نهایت سال ۱۸۰۹ بر طبق پیمان هامینا، فنلاند به عنوان یک دوکنشین خودمختار به امپراتوری روسیه ملحق شد. در ابتدای دوران خودمختاری فنلاند مسیر پرسرعت توسعه را طی نمود. این امر با اصلاحاتی که از جانب الکساندر دوم، امپراتور روسیه به وقوع پیوست، شتاب بیشتری در زمینههای مختلف به خود گرفت و فنلاند در جریان آن توانست در نهایت نیروهای مسلح خود را داشته باشد. از اوایل سده بیستم جنبش استقلالطلبانه در فنلاند شروع به تجلی کرد که با سرکوبگری روسها و انحلال نیروهای مسلح آن مواجه گشت. از این رو فنلاندیها اقدام به تشکیل گروه داوطلبان شبهنظامی مخفی به کمک آلمانیها نمودند. از این نیروها در جریان جنگ جهانی اول در جبهه شرقی علیه امپراتوری روسیه و بعدها در تشکیل مجدد نیروهای مسلح فنلاند استفاده شد.
پس از شکست امپراتوری روسیه در جنگ جهانی اول و روی کار آمدن کمونیستها در این کشور، ماه دسامبر سال ۱۹۱۷ استقلال فنلاند توسط سنای آن اعلام شد. تا پایان همان ماه دولت ولادیمیر لنین در روسیه شوروی که درگیر جنگ داخلی بود و توان سلطه بر این منطقه را نداشت، نیز به امید بازگشت مختارانه آن به کنترل روسها، استقلال فنلاند را به رسمیت شناخت. بلافاصله پس از استقلال، درگیری مسلحانه هواداران کمونیسم موسوم به «سرخها» به کمک نیروهای روس حاضر در این کشور و مخالفان آن موسوم به «سفیدها» درگرفت که جنگ داخلی فنلاند نامیده شد. این جنگ در نهایت با دخالت آلمانیها و شکست کمونیستها به پایان رسید.
احساسات و اقدامات ضد کمونیستی اثر تعیینکنندهای بر تحولات سیاسی و اجتماعی فنلاند در دوره میان دو جنگ داشت. یکی از مهمترین سرمنشأهای این احساسات روسهراسی عمیقی بود که در جامعه فنلاند ریشه دوانده بود؛ به وجهی که این مسئله برابر با وطنپرستی تلقی میگشت. در طرف دیگر، ملیگرایان فنلاندی همواره رؤیای یکپارچهسازی سرزمینهای فنلاندی نژاد اراضی همسایه را در سر داشتند. پس از استقلال این جنبش پشتیبانی سیاسی و مقبولیت کسب کرد.
با این حال قدرتهای خارجی از جمله آلمان و بریتانیا، برای حفظ آرامش منطقه و جلوگیری از قدرت گرفتن این کشور، به برنامههای توسعهطلبانه ملیگرایان فنلاندی برای تسخیر کارلیا معترض و با آن مخالف بودند. به هر صورت نیروهای داوطلب فنلاندی بهار سال ۱۹۱۸ سه بار کارلیا را مورد هجوم قرار دادند اما در نهایت به نتیجهای نرسیدند. با وجود میل برخی به ادامه این گونه تهاجمات، فنلاند و شوروی نهایتاً روز ۱۴ اکتبر سال ۱۹۲۰ با امضای پیمان تارتو، مرز بین دو کشور را مشخصاً تعیین نمودند. بدین شکل دولت فنلاند ماه اکتبر سال ۱۹۲۱ رسماً درخواست علنی دریافت کمک از طرف شورشیهای ناحیه کارلیا را رد کرد. با این حال روابط دو طرف همچنان سرد باقی ماند.
خواسته های شوروی
در حالی که مرز فنلاند و شوروی در فاصله چند ده کیلومتری از لنینگراد قرار داشت، در سال ۱۹۳۹ ژوزف استالین، رهبر شوروی پس از امضای پیمان مولوتوف-ریبنتروپ با آلمان، نسبت به آسیبپذیری مرز شوروی با فنلاند و خطر اشغال دومین منطقه اقتصادی شوروی از طریق این کشور نگران بود. استالین به فنلاندیها پیشنهاد کرد از مرزهای جنوبی خود در باریکه کارلیا عقب نشسته و به ازای آن سرزمینهایی شمالیتر را دریافت کنند. او در عین حال از فنلاندیها خواست یک پایگاه دریایی در هانکو در جنوب این کشور به شوروی بسپارند.
پس از آن که طرح محتاطانهتر ارتشبد بوریس شاپوشنیکوف، رئیس ستاد کل ارتش سرخ، توسط استالین رد شد، برنامهریزی برای تهاجم شوروی به فنلاند توسط ارتشبد کیریل مرتسکوف صورت پذیرفت. مرتسکوف مبنا را بر این نهاده بود که فنلاندیها مقاومت جدی چندانی نشان نخواهند داد و برتری عددی مطلق شوروی در هر صورت آنها را در هم خواهد شکست.
فنلاند حاضر بود در مورد مبادله سرزمینی مذاکره کند اما حاضر به فدا کردن حاکمیتش با واگذاری یک پایگاه نظامی به شوروی نبود. استالین بر واگذاری این پایگاه اصرار میورزید. فنلاندیها ناگزیر استحکامات مرزی با شوروی به طول ۱۴۰ کیلومتر را تحکیم کردند. این خط مرزی به نام خط مانرهایم، به افتخار «کارل گوستاو مانرهایم» فرمانده وقت نیروهای دفاعی فنلاند که بهخاطر افتخاراتش در جنگهای داخلی سال ۱۹۱۷ میلادی با نیروهای بلشویک شناخته میشد؛ نامگذاری شده بود.
سرانجام، استالین بدون این که اعلان جنگ کند، دستور حمله به این کشور را صادر کرد و جنگ زمستان آغاز شد. در روز ۳۰ نوامبر سال ۱۹۳۹ میلادی نیروهای ارتش سرخ با ۴۰۰ هزار سرباز، ۱۵۰۰ هواگرد و ۱۵۰۰ تانک به خاک فنلاند حمله کردند. این در حالی بود که فنلاند در مجموع ۲۶۵ هزار سرباز، ۲۷۰ هواگرد و ۲۶ تانک داشت. علیرغم عدم توازن قوا و گستردگی جنگ از خلیج فنلاند تا اقیانوس منجمد شمالی ارتش سرخ نتوانست مقاومت فنلاندیهای را در استحکامات مرزی در هم بشکند و حتی در مناطق شمالیتر شکستهای سختی متحمل شد. تانکهای ارتش سرخ مکرراً بدون شناسایی کافی و با پشتیبانی ناچیز توپخانه و پیادهنظام بهکارگرفته میشدند. این مسئله آنها را به شدت در مقابل توپهای ضدتانک و گروههای ضدتانک پیادهنظام به خوبی استتارشده فنلاندی آسیبپذیر میکرد.
پایان نبرد زمستان
سرانجام، ارتش سرخ با میزان تلفات شدیداً بالا توانست بخشهای از شرق و شمال فنلاند را تصرف کند و در روز ۱۲ مارس سال ۱۹۴۰ با این کشور پیمان صلح را امضا کرد و جنگ زمستان خاتمه یافت. در نتیجهٔ این صلحنامه مناطق کارلیا، سالا و ریباچی از فنلاند به شوروی واگذار شد.
بنابر اظهار برخی کارشناسان، این جنگ بهای گزافی برای استالین داشت زیرا آلمان با نقاط ضعف ارتش سرخ از جمله فرماندهی بیتدبیرانه آن و ضعف روحیه سربازان شوروی آشنا شد و هنگام حمله به شوروی در ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱ میلادی، از این اطلاعات بهره برد.
با مرور اجمالی در روابط میان دو کشور که تا حدود زیادی در میدان جنگ و تخاصم رقم خورده است و حافظه ی ناخوشایند تاریخی فنلاندی ها از تهاجم شوروی به این کشور که در ماه های اخیر با تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و تهدیدات دیگر کشورها مانند سوئد، بوسنی و هرزگوین و فنلاند در موضوع الحاق به اتحادیه اروپا و ناتو توسط مقامات کرملین تجدید شده است، تمایل فنلاندی ها به عضویت در ناتو را می توان امری طبیعی قلمداد کرد که با پیوستن به این پیمان نظامی و امنیتی به نوعی از گزند تهدیدات احتمالی روس ها در امان باشند.
همگرایی و واکنش مقامات رسمی سایر اعضای ناتو
ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو ضمن اعلام عضویت فنلاند در این ائتلاف نظامی و اهتزاز پرچم این کشور در مقر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در بروکسل از روز سهشنبه گذشته (4 آوریل 2023)، عنوان کرد: "فنلاند با شرکت در انجام تمام وظایف سازمان ناتو، از تضمینهای امنیتی کاملی که عضویت در ناتو ارائه میدهد را دریافت خواهد کرد. عضویت فنلاند برای ائتلاف و برای منطقه بالتیک بسیار مهم است".
وی سپس ضمن «تاریخی» خواندن این روز تصریح کرد که روند الحاق فنلاند به ناتو «سریعترین» روند ممکن در تاریخ اخیر پیمان آتلانتیک شمالی بوده است.
ماتئوش موراویتسکی، نخست وزیر لهستان در توئیتی در اکانت رسمی خود نوشت: "فنلاند رسماً به عضویت ناتو درآمد، تبریک میگویم. از این پس، این اتحاد دارای ۳۱ کشور است. شرکایی قوی که تضمین کننده امنیت برای لهستان، منطقه و کل جهان هستند".
لهستان در قلب اروپا و به عنوان بازوی قدرتمند ایالات متحده در ناتو به عنوان سکوی دیگری که در صفحه ی شطرنج ناتو، هم مرز با منطقه ی برون بومی روسیه-کالینینگراد قرار داد و برخوردار از تسلیحات نظامی سنگین و سامانه های دفاعی پیشرفته امریکایی مانند پاتریوت!
سائولی نینیسته، رئیسجمهوری فنلاند پس از دههها بیطرفی کشورش به اجبار مسکو و سپس در پیش گرفتن رویه عدم تعهد، به دنبال عضویت دائم در ناتو از "عصر جدیدی" خبر داد و پیش از برافراشته شدن پرچم کشورش در مقابل ساختمان مقر ناتو در بروکسل گفت: "دوران عدم تعهد نظامی در تاریخ ما به پایان رسیده و دوران جدیدی در حال آغاز است".
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا نیز اعلام کرد: "به استقبال از فنلاند در ناتو به عنوان سی و یکمین عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «مفتخر» است. زمانی که پوتین جنگ تجاوزکارانه خود را علیه مردم اوکراین آغاز کرد، فکر کرد که می تواند اروپا و ناتو را تجزیه کند. او اشتباه می کرد. امروز ما متحدتر از همیشه هستیم". وی همچنین تاکید کرد که مشتاقانه منتظر استقبال از سوئد در ناتو است.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین «تبریک صمیمانه» خود را به فنلاند برای پیوستن به ناتو اعلام کرد و از این اقدام به عنوان «تنها تضمین مؤثر امنیت در منطقه» در برابر «تجاوز روسیه» یاد کرد.
اولاف شولتس، صدراعظم آلمان هم ضمن تبریک پیوستن فنلاند به پیمان آتلانتیک شمالی، به سوئد در خصوص «حمایت» برلین از عضویت این کشور در ناتو اطمینان داد.
صدراعظم آلمان در این باره در توئیتی نوشت: "فنلاند از این پس، یکی از اعضای ناتو است - این یک خبر خوب و یک دستاورد برای امنیت فرا آتلانتیک است. الحاق سوئد که هنوز صورت نگرفته، همه حمایت ما را به همراه دارد".
همان گونه که پیش تر هم عنوان شد: پیوستن سوئد به ناتو در حال حاضر در گرو تایید پارلمانهای دو کشور ترکیه و مجارستان است که تاکنون نسبت به موافقت با این روند، ابراز تردید کرده و ظاهرا اردوغان و اوربان روسای جمهور دو کشور، هنوز به مقاصد و اهداف احتمالی خود از این مَطمع دست نیافته اند.
ریشی سوناک، نخست وزیر بریتانیا روز سه شنبه گذشته از عضویت «تاریخی» فنلاند در ناتو استقبال کرد و از «همه اعضای» سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خواست تا سوئد را که در حال حاضر عضویتش توسط ترکیه و مجارستان مسدود شده، در روند الحاق حمایت کنند.
وی با انتشار بیانیهای به مناسبت پیوستن فنلاند به ناتو تاکید کرد: "این یک روز تاریخی برای فنلاند و ناتو است. همه اعضای ناتو اکنون باید تصمیمات لازم را برای پذیرش سوئد اتخاذ کنند، تا بتوانیم اتحادی یکپارچه برای دفاع از آزادی در اروپا و سراسر جهان تشکیل دهیم".
واگرایی و "اقدامات متقابل" کرملین
دمیتری پسکوف، سخنگوی ریاست جمهوری روسیه در پی پیوستن فنلاند به ناتو، گسترش ائتلاف نظامی غرب را «حمله به امنیت و منافع ملی روسیه» خواند که تنشهای موجود را تشدید میکند و وعده داد که کرملین در واکنش به این موضوع "اقدامات متقابلی" انجام خواهد داد و این اقدامات مسکو، به ویژه به استقرار یا عدم استقرار تسلیحات ناتو و نوع آن در خاک فنلاند بستگی دارد و آن ها از نزدیک مراقب هرگونه استقرار نظامی ناتو در فنلاند خواهند بود".
سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه نیز در این خصوص گفت: " این اقدام چشمانداز تشدید درگیری در اوکراین را افزایش میدهد، اما در عین حال این موضوع بر نتیجه آنچه روسیه «عملیات نظامی ویژه» خود در اوکراین میخواند، تأثیری نخواهد داشت".
نظر به وجود مرز مشترک میان دو کشور، مسکو پیش تر اعلام کرده بود: لشکرهای نظامی مستقر در غرب و شمال غرب خود را در صورت پیوستن فنلاند به ناتو، تقویت خواهد کرد.
اقدام اخیر روس ها و دقیقا مقارن با اعلام عضویت فنلاند در سازمان ناتو را می توان به نوعی مقابله به مثل نظامی و سیاسی روسیه در منطقه و پاسخی به تحرکات اعضای ناتو دانست. استقرار سامانه موشکی اسکندر-ام در بلاروس که قادر به پرتاب کلاهکهای هستهای می باشد و آموزش نظامیان کشور بلاروس برای استفاده از این سامانه در یکی از پایگاه های آموزشی ارتش روسیه، از جمله این اقدامات است.
بر اساس اظهارات وزیر دفاع روسیه: "برخی از هواپیماهای نظامی مینسک توانایی حمله به اهداف دشمن را با موشکهای هستهای به دست آوردهاند و این در حالی ست که ناتو در حال افزایش آمادگی رزمی و تشدید فعالیتهای خود در نزدیکی مرزهای روسیه و بلاروس است".
نقش آنکارا در روند عضویت ناتو برای فنلاند و سوئد
گفتنی است فنلاند و سوئد، با توجه به رویدادهای جنگ اوکراین در ماه مه سال میلادی گذشته، درخواستهای خود را برای پیوستن به این ائتلاف نظامی-سیاسی، به دبیرکل ناتو ارسال کردند.
در ابتدا، ترکیه روند بررسی این درخواستها را رد کرد، اما در ۲۹ ژوئن سال جاری، ترکیه، سوئد و فنلاند یک یادداشت امنیتی را به امضا رساندند که تمام نگرانیهای آنکارا را در نظر میگرفت. کمیسیون سیاست خارجی پارلمان ترکیه نیز در ۲۳ مارس تصویب پروتکل عضویت فنلاند در ناتو را مورد بررسی قرار داده و با آن موافقت کرد.
ترکیه از قبل، با شکایت از حمایت فنلاند از "تروریستها" این درخواست را به تاخیر انداخته بود. سوئد نیز در همان زمان در ماه مه گذشته درخواست پیوستن به ناتو را داد، اما ترکیه به دلیل شکایات مشابه تا کنون مانع آن شده است.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، سوئد را متهم کرده است که شبهنظامیان کُرد را در خود جای داده و به آنها اجازه تظاهرات در خیابانهای استکهلم را میدهد.
آنکارا پیشتر بارها خواستار اقدامهای محسوس و عملی دولت سوئد برای محدود کردن فعالیت گروهها و شبهنظامیان کرد مخالف دولت ترکیه در این کشور و نیز استرداد افراد مظنون به فعالیت در شبکهای شده بود که به گفته مقامات ترک، کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ را طراحی و سازماندهی کرده بودند.
دبیر کل ناتو نیز در پاسخ به سوالی درباره سرنوشت الحاق سوئد که ترکیه هنوز با آن موافقت نکرده است، نسبت به روند پیوستن این کشور نیز ابراز خوشبینی کرد و تاکید کرد: " اطمینان دارد سوئد نیز به عضویت ناتو درخواهد آمد. برای ناتو و برای من، اولویت اصلی این است که اطمینان حاصل کنیم چنین امری در سریع ترین زمان ممکن اتفاق بیافتد".
سوئد نیز همانند فنلاند در حال حاضر از وضعیت ادغام در ناتو به عنوان کشور میهمان برخوردار است و برای پیوستن قطعی این کشور تایید همه اعضا را نیاز دارد. سوئد علاوه بر تایید ترکیه باید موافقت پارلمان مجارستان را نیز برای عضویت در ناتو بدست آورد تا به سی و دومین عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی تبدیل شود.
دو کشور مذکور، بدین ترتیب با طرح این درخواست و طی روند عضویت در ناتو، عملا رویکرد عدم تعهد نظامی خود را که از دهه ۱۹۹۰ بواسطه دهها سال بی طرفی اجباری یا اختیار در پیش گرفته بودند، به کلی کنار گذاشتند.
نتیجه گیری
بر اساس اظهارات ناظران و کارشناسان سیاسی و نظامی، با اعلام عضویت رسمی فنلاند در ناتو شاهد اوج تنش در اروپا، میان اعضای ناتو و روسیه خواهیم بود.
به نظر می رسد: تسریع و تثبیت فرایند درخواست فنلاند برای عضویت در ناتو در پی حمله روسیه به اوکراین، و مرزهای مشترک طولانی فنلاند با روسیه، سرانجام گرفت و اینک با پیوستن فنلاند به ناتو، افزایش مرزهای این ائتلاف با روسیه دو برابر شده است.
به نظر می رسد: با اقدامات و پیگیری های اخیر مقامات غربی و همچنین قانع شدن احتمالی مقامات آنکارا و مجارستان، در روند عضویت سوئد برای الحاق به ناتو نیز تسریع شود تا از سوی دیگر، سوئد در همسایگی با کشور فنلاند نیز، به مجموعه ی مرزهای مخاطره برانگیز ناتو در بیخ گوش روسیه تبدیل شود.
پر واضح است که پیوستن کشورهایی همچون فنلاند و سوئد به ناتو، علاوه بر امتداد مرزهای قدرت سخت و نرم کشورهای اروپایی و امریکای شمالی تا نزدیک ترین مواضع روسیه، ایجاد تهدیدات جدی در برابر اقدامات کرملین در این پهنه ی جغرافیایی را در بر خواهد داشت ولیکن اعلام این موضوع از سوی مقامات مسکو که به دلیل بیش از دو برابر شدن خط تماس مستقیم بین ناتو و مرزهای فدراسیون روسیه، تغییر اساسی در وضعیت منطقه شمال اروپا ایجاد شده که قبلاً یکی از باثباتترین مناطق در جهان بود را می توان به عنوان نشانه ی تهدید جدی برای ناامن کردن این منطقه و شاید حتی تجدید تهاجم های تاریخی روسیه به کشورهایی همچون فنلاند و سوئد محتمل دانست.
همگرایی و واکنش های مثبت مجموعه ی کشورهای عضو ناتو به الحاق فنلاند در این سازمان و همچنین تلاش بی وقفه برای عضویت دائم سوئد به عنوان سی و دومین کشور در این مجمع، در مقابل واکنش منفی و واگرایی تنها یک کشور روسیه که انجام این گونه امور را تهدید عملی بر علیه امنیت و منافع ملی خود می داند، در نگاه اول یادآور چینش ها و یارکشی های نیروهای محور متحد و متفق در دو جنگ جهانی و امتداد جنگ سرد میان بلوک شرق و غرب است که حتی بعد از گذشت نزدیک به یک قرن از آن وقایع، کشورهای کانونی-هسته ای هنوز در پی گسترش مرزهای فیزیکی و بسط قدرت نرم خود، ملزم به ایجاد جنگ های نظامی مستقیم و همراه کردن کشورهای پیرامونی و حتی وارد کردن آنان در جنگ های نیابتی هستند.
نگاه اجمالی به وضعیت جهان امروز برآمده از این درگیری و تنش ها و تحولات ناشی از آن ها، تا حدود زیادی نشانگر و تائید ضمنی ست بر رویکردهای روش شناسی تاریخی و حتی نظریاتی در خصوص الزام ایجاد جنگ ها توسط کشورهای مرکزی. در این خصوص می توان نظریه ی جنگ چارلز تیلی را با این مضمون در نظر داشت: "جنگ دولت ها را ساخته است و دولت ها جنگ را" (Tilly. 1975:42).
نظر شما :