کنشگری سیاست خارجی در حوزه جنوب جهانی
ترکیه و قزاقستان، نمونه چند جهت گرائی
دیپلماسی ایرانی: کنشگری در سیاست خارجی، پدیدهای فراگیر، پیوسته و در عین حال متحول است. در دهه اخیر کنشگران سیاست خارجی، انواع کنشهای متفاوت و بعضاً متضاد را دنبال کردهاند.
نمونههای متعددی از این کنشگریهای متراکم و بعضاً متوازی را میتوان در رفتار خارجی کنشگرانی مانند ترکیه مشاهده کرد. موضعگیریها و رفتارهای ترکیه در قبال بحرانهای منطقهای و بینالمللی در دوران اخیر نشانگر کنشگری و بازیگری بطور همزمان در عرصههای مختلف است. این رفتار انحصاری به ترکیه ندارد، کشورهای عمده حوزه جنوب جهانی به درجات مختلف الگوی رفتاری ترکیه را به نمایش میگذارند. رئیس جمهوری جدید قزاقستان، تاکایف، در ژانویه ۲۰۲۲ برای سرکوب شورش در این کشور از روسیه تقاضای کمک کرد و نیروهای واکنش سریع روسی، به سرعت به کمک قزاقستان آمدند ولی همین آقای تاکایف در اجلاس سنپترزبورگ که در آن کشورهای مشترکالمنافع و حوزه شوروی سابق شرکت داشتند از اقدام نظامی علیه اوکراین، فقط حمایت نکرد، بلکه منطق اقدام پوتین را زیر سؤال برد.
این پدیده، یعنی رفتارهای متنوع و بعضاً متضاد در کنشگری سیاست خارجی در دوران معاصر را چگونه میتوان تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ باید گفت این پدیده را میتوان چند جهتگرائی نامید. بدین معنی که در یک زمان معین، کنشگران، چند جهت را در سیاست خارجی دنبال میکنند. فهم چند جهتگرائی را باید در نسبت «سیاست خارجی با هویتهای چندگانه»، «چند قطبی شدن سامانه قدرت جهانی» و «افزایش استقلال و فضای عمل کنشگران» جست وجو کرد.
بیتردید هویت کشورها در سیاست خارجی آنها، اثر داشته و جهت بخش موضعگیری، تصمیمات و روشهای اجرایی آنها در عرصههای منطقهای و بینالمللی است. اما نکته اینجاست که کنشگران به طور همزمان، چند هویت را دارا بوده و کنش و واکنش بین لایههای مختلف هویتی آنها، انعکاسهای رنگارنگی در رفتار آنها دارد. قزاقستان، از یک جهت، هویت آسیای مرکزی محور دارد و خود را آسیای مرکزیگرا معرفی میکند به طور همزمان قزاقستان، اکثریتی مسلمان دارد و هویت مذهبی این کشور، قزاقستان را به کشوری قابل اعتنا در سازمان همکاری اسلامی تبدیل کرده است. اما همین قزاقستان، متأثر از هویت شوروی پیشین و زبان روسی و همجواری با فدراسیون روسیه با بیش از هفت هزار کیلومتر مرز زمینی با آن کشور است. قزاقستان، هویتی کهن و عشایر محور ولی بهطور همزمان در پی پردازش هویتی مدرن است. فراتر، مناطق جغرافیایی مختلف به قزاقستان، هویتیهای خاص منطقهای میدهد؛ به عنوان مثال قزاقستان هویتی خزری دارد. بر همین منوال، ترکیه، هویتی مسلمانی، خاورمیانهای، ناتویی، کهن و مدرن را در موزائیک هویت سیاسی خود داراست.
اما این هویتهای چندگانه، در محیطی عمل میکند که به هیچ رو، نه فقط تک قطبی و دو قطبی نیست، بلکه امکان تک قطبی شدن و دو قطبی شدن را ندارد. قطبها نه فقط متصور شدهاند، بلکه مفهوم قطب هم دگرگون شده است کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تبدیل به قطبی مالی و پولی شدهاند و در بازارهای مالی و پولی جهان کنشگران مطرحی هستند. دو گانه چین و آمریکا هم مفهوم قطبیت را به چالش کشیده است چون این دو علی رغم همه تنشها، آنچنان از نظر اقتصادی بههم پیوستهاند که روز به روز، دولت آمریکا، از عدم امکان جداییسازی این دو اقتصاد صحبت بیشتری میکند. در حال حاضر زوج زدائیبین اقتصاد چین و آمریکا که سیاست رسمی واشنگتن بود، در حال رفتن به بایگانی است. اما شاید قابل توجهتر، پدیده تعمیق استقلال نسبی کنشگران است. کنشگران سیاست خارجی در سرتاسر جهان، از استقلال عمل بیشتری نسبت به گذشته برخوردارند. برآیند پدیدههایی که ذکر شد آن است که نگاه تک خطی به کنشگری در روابط بینالملل پاسخگو نیست. کنشگران چند جهتگرا شده و به نظر میرسد که این موضوع، در حال رشد در مناسبات بینالمللی است./اطلاعات
نظر شما :