تهران و آنکارا هیچگاه دشمن هم نمیشوند
ایران و ترکیه رقبای بلامعارض
دیپلماسی ایرانی: ترکیه همواره یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در همسایگی ایران بوده که بر مناسبات بین المللی کشورمان نیز تاثیر گذاشته است. از مذاکرات هسته ای در دولت نهم و دهم تا مسائل منطقه ای به ویژه در حوزه قره باغ و غرب آسیا به خصوص عراق و سوریه، ترکیه همواره نقشی تاثیرگذار داشته است که قابل کتمان و چشم پوشی نیست. مضافا بر این که ترکیه یکی از مهمترین همسایه های ایران محسوب می شود که در طول تاریخ پل ارتباطی ایران با غرب بوده است.
طی ماه های آینده شاهد انتخابات مهم ریاست جمهوری ترکیه خواهیم بود، انتخاباتی که در هر حالتی می تواند تاثیری شگرف بر آینده ترکیه بگذارد. همچنین می تواند مناسبات بین المللی این کشور را از جمله با ایران بازتعریف کند. در این رابطه گفت وگویی را با دکتر قدیر گلکاریان، کارشناس ارشد روابط بین الملل، مترجم و عضو هیئت علمی دانشگاه نیرایست قبرس داشته ایم که در ادامه می خوانید:
همان طور که مستحضر هستید دادگاه رسیدگی به پرونده "توهین به اعضای شورای عالی انتخابات"، اکرم امام اوغلو، شهردار فعلی استانبول، را به حبس به مدت دو سال و هفت ماه و پانزده روز و ممنوعیت از هرگونه فعالیت سیاسی محکوم کرده است. به نظر جنابعالی رای این دادگاه در استانبول، با توجه به مطرح بودن امام اوغلو به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری و از مخالفین سرسخت اردوغان، تا چه حد متاثر از مناسبات سیاست و قدرت حزب حاکم در ترکیه است؟
طبیعتاً اقدام قضایی علیه امام اوغلو به عنوان یکی از بارزترین چهره های سیاسی در طول چند سال گذشته می تواند برای اردوغان در انتخابات پیش رو مربوط به ریاست جمهوری به عنوان چالش جدی محسوب شود. از این رو به نظر می رسد که این اقدام در چنین برهه ای از زمان حساب شده و اقدامی فرسایشی برای رقیب است. هر چند مقامات سیاسی وابسته به حزب عدالت و توسعه و به ویژه آقای بکیر اوزداغ، وزیر دادگستری اظهاراتی را بیان داشتند و معتقد هستند که قوه قضاییه در ترکیه مستقل است و حکم صادر شده هم در دادگاه بدوی کیفری صادر شده ولی هیچ ارگان، مقام و یا شخصی نمی تواند در اعمال قدرت قضایی به دادگاه و قضات مداخله کند.
لیکن در این میان افراد سرشناسی همچون آقای بولنت آرینچ که خود از بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه و همچنین رئیس اسبق مجلس ملی ترکیه بودند، چنین اقدام و محکومیتی را برای ترکیه شرم آور و ناامید کننده دانسته است.
به عقیده بنده، این اقدام به عنوان خطای محاسباتی است و شاید دادگاه استیناف آن را تأیید کند – که بعید می دانم تأیید شود – ولی در کل باعث خواهد شد که پیامدهای جدی سیاسی در ترکیه رخ بدهد و به ضرر آک پارتی تمام شود. زیرا محتمل است که نامزد قوی در برابر حزب اردوغان ظاهر شود و راه را برای رقابت داغتر هموار کند. از سوی دیگر قاطبه مردم مخالف اقتدار اردوغان در کنار ائتلاف احزاب شش گانه نیز در رقابت های سیاسی و تبلیغات انتخاباتی سوژه نویی را برای ایجاد جوسازی منفی علیه اردوغان در دست خواهند داشت.
خبرها از کمپ مخالفین حزب عدالت و توسعه حاکی از آن است که آنها هنوز به اجماع برای معرفی کاندیدای نهایی، برای به چالش کشیدن زمام داری بیست ساله اردوغان، نرسیده اند: کمال قلیچدار اوغلو (رهبر حزب جمهوری خلق)، منصور یاواش (شهردار فعلی آنکارا)، اکرم اوغلو (شهردار استانبول) و مرال آکشنر (رهبر حزب خوب) از جمله کسانی هستند که اپوزیسیونِ حزبِ حاکم عدالت و توسعه هنوز بر سر آن به توافق نهایی نرسیده است. نظرتان پیرامون این وضعیت چیست؟ پیش بینی تان نسبت به سرنوشت انتخابات با توجه به روند موجود چیست؟
در شرایطی که چنین سئوالی را مطرح می کنید تقریبا می توان گفت که دهمین جلسه مشترک میان شش حزب پایان یافته است. در این جلسه هر چند پیرامون فرهنگ آشتی کامل میان ائتلاف شش گانه بحث شده و به نتیجه رسیده اند و حتی در مورد اینکه بار دیگر زمینه را برای تغییر سیستم سیاسی کشور از ریاستی به پارلمانی گام های جدی بردارند، در مورد اینکه انتخابات زودرسی صورت گیرد به شدت مخالفت کرده اند. زیرا اردوغان روز جمعه گذشته با بیان اینکه شاید به دلایل شرایط اقلیمی زمان انتخابات را به جلو بکشند، خواسته است زمینه را برای محدودسازی زمان برای رقبای خود فراهم بیاورد. ولی رهبران شش حزب رقیب با آن مخالفت کرده و آن را فرصت اندوزی برای اردوغان تلقی کرده اند. به نظر می رسد از آخرین جلسه نیز هنوز نامی مشخص برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری از سوی حزب شش گانه به بیرون درز نکرده است. به عقیده بنده دلیل این وضعیت برخاسته از خنثی سازی تبلیغات احتمالی آک پارتی علیه نامزد معرفی شده باشد. زیرا با توجه به دسترسی کامل آک پارتی به تمام امکانات رسانه ای و تأثیرگذاری عملکرد در حوزه اعطای یک سری تسهیلات بانکی، پاداش ها، تخفیف جرایم و ... طبیعتاً خواهد توانست تا حدود زیادی بر افکار عمومی اثر بگذارد و رهبران شش حزب نمی خواهند چنین فرصتی را برای آک پارتی ایجاد کنند. از سوی دیگر، هر چند ادعا می شود قلیچدار اوغلو نامزد معرفی خواهد شد ولی باید گفت که این حزب در موقعیت حزب مخالف آنچه مردم انتظار داشتند نتوانسته پاسخگوی خاستگاه طرفداران خود باشد و در برابر آک پارتی در دوره های قبلی نیز چندان موفق نبوده است. از این رو به نظر می رسد فرد دیگری به غیر از رهبران احزاب معرفی شود که در روزهای آتی شاهد خواهیم بود.
در صورت شکست حزب حاکم و پیروزی مخالفان در انتخابات، سیاست خارجی ترکیه به طور اعم و سیاست منطقه ای آن به طور اخص دستخوش چه تغییر و تحولات احتمالی خواهد شد؟
در شرایط فعلی انتظار عمومی در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه به سال 2023 این است که اپوزیسیون متشکل از 6 حزب مخالف آک پارتی به پیروزی خواهند رسید. آنچه پس از پیروزی در انتخابات بعدی باید انجام شود از جمله سئوالاتی است که عین شما در بین مردم ترکیه نیز به بحث گذاشته می شود. اما این را باید بدانیم که برای پیروزی در انتخابات چه باید کرد.
در شرایط فعلی انتقادهایی به دوران ریاست جمهوری طولانی اردوغان وارد است و حتی انتقاد می شود که سیستم پارلمانی چرا از بین رفت و باید تقویت شود و اصلاحات مختلف دموکراتیک به عنوان اولین وعده های امیدوار کننده در کانون توجه قرار گیرد. دغدغه های مردم در شرایط کنونی بیش از مسائل سیاسی که نخبگان به آن می پردازند غالباً جنبه اقتصادی و معیشتی دارد. دلیل اینکه هنوز ائتلاف شش گانه هم نمی خواهد رقیب جدی برای اردوغان را معرفی کند شاید از این باب هم بوده باشد.
فراموش نکنیم که قدرت های سیاسی تنها با قدرت و آرای خود نمی توانند به موفقیت برسند بلکه برتری گفتمانی نیز وسیله برای تحکیم هژمونی آنهاست. احزاب مخالف به نظر من هنوز نتوانسته اند آن چارچوب گفتمانی را برای کسب موفقیت خود شکل دهی کنند. از طرفی در طول سالیان درازی که آک پارتی موفق به حاکمیت شده، همیشه از نقطه ضعف های مخالفان خود به خوبی استفاده کرده است. به طوری که در این مرحله نیز بحث برای سر حلالیت طلبی قلیچدار اوغلو و یا موضوع حجاب را نیز به خوبی مدیریت کرده است. استفاده از سایر بازیگران مخالف اردوغان مانند حزب دموکرات خلقها که طرفدارانش اکثراً کردها هستند، می تواند در طول این مدت باقیمانده خنثی شود. به طوری که تمایل اردوغان به آشتی با اسد هم از این منظر باید تفسیر شود.
بنابراین، تحلیل اپوزیسیون از پسا آک پارتی در ترکیه تا حد ممکن خوشبینانه به نظر می رسد و ارزیابی هایی هم در این چارچوب در رابطه با حل مشکلات با همسایگان و یا پایان دادن به اقتدار 20 ساله اردوغان و سیستم شبه پادشاهی وی را مطرح می کنند. ولی این را باید پذیرفت که حزب عدالت و توسعه در طول 20 سال حزبی است که بخشی از جامعه را یک ملت اصیل می داند و در حال ذوب هنجارها، قوانین، سنتها و عادات تحت حاکمیت است.
اما به نظر من اگر هم حزب اردوغان شکست بخورد، به دنبالش باید به انتظار انتخابات زودرس بود. زیرا خروج حزب عدالت و توسعه از ساختار سیاسی کشور کافی نخواهد بود و برای اینکه این حزب به شرایط یک حزب سیاسی معمولی سوق داده شود، نیاز است که تأثیرات ساختاری آن حزب را در طول 20 سال گذشته بر نظام بانکی، مالی، اجتماعی، آموزشی، نظامی و امنیتی نادیده گرفت و این کار به زودی قابل انجام نیست. از سوی دیگر حزب عدالت و توسعه اگر هم شکست بخورد، با آرای زیادی که به دست خواهد آورد به عنوان نخستین حزب مخالف در مجلس خواهد بود که دولت آینده را به چالش خواهد کشید و از این رو تصور می کنم که پیروزی حزب یا احزاب مخالف کوتاه مدت خواهد بود.
در رابطه با سیاست خارجی هم، طبیعتاً ترکیه به جدیت به رفع تنش های خود با همسایگان به ویژه عراق و سوریه و کشورهای عربی در شاخ آفریقا خواهد پرداخت و حتی نزدیکی به اسرائیل و آمریکا نیز سرعت خواهد گرفت که اردوغان از حالا اینها را تخمین زده و سیاست کلی خود در صحنه خارجی را هم در همین مسیر در حال ترمیم است.
اخیرا ترکیه همراه با جمهوری آذربایجان رزمایش مشرک نظامی در منطقه ارس برگزار کرد. در کنار این رویداد به نظر می رسد هر دو این کشورها رویکردی تهاجمی تر نسبت به همسایه بزرگتر خود، ایران، اتخاذ کرده اند. پیام این رزمایش چه بود و ایران چگونه باید این سیاست تهاجمی را بی اثر کند به نحوی که در دام هیچ درگیری نظامی جدیدی نیفتد؟
ببینید، ترکیه در کنار عربستان از عمده کشورهای رقیب ایران است. برخی به عنوان دشمن خطاب می کنند که این تعریفی کاملا خطاست. من ترکیه و ایران را رقبای بلامعارض می شمارم و همیشه هم این را بیان داشته ام. هیچ کدام به دلایل متقن و مستدلی مایل به تضعیف مطلق یکدیگر نیستند ولی به دست آوردن قدرت منطقه ای و کوبیدن مشت محکم در مذاکرات و تصمیم گیری های لازم در حوزه های مدیترانه شرقی، خلیج فارس و به ویژه قفقاز از اهم موارد رقابت میان ایران و ترکیه است.
جمهوری آذربایجان به عنوان متحد و متفق و کشوری که به قول مرحوم حیدر علی الف، "یک ملت در قالب دو دولت" بیانگر نزدیکی اجتناب ناپذیر آنهاست. ترکیه بر اساس اهداف سیاسی خود که اینک به دلیل تأثیرگذاری حزب حرکت ملی بر ساختار سیاسی آن کشور، به دنبال ایجاد راه های توسعه و انبساط دنیای ترک است. تحقق چنین آرمانی از نزدیکی ارضی میان آذربایجان با ترکیه مقدور است. تنش بین ایران و آذربایجان بر سر گذرگاه زنگزور که ترکیه هم دورادور ابراز عقیده می کند، از همین جا نشأت می گیرد. مخالفت ایران با این سیاست و حضور نظامی با انجام مانورهای لازم در نزدیکی رود ارس به نوعی ابراز مخالفت ایران از دیدگاه های آذربایجان و ترکیه است. متقابلاً جمهوری آذربایجان و ترکیه هم عملکرد مقابله به مثلی نشان می دهند. اما در این میان آذربایجان موضوع را به تهدید معنا می کند که ابراز نظر سیاسی مقامات عالیرتبه آذربایجان در این خصوص می تواند زمینه ساز خصومت های جدی شود.
عقل سلیم در سیاست خارجی حکم می کند که حس همجواری را سرلوحه عملکرد سیاست خارجی قرار داد ولی رسیدن به برتری از هر جنبه ای هم امری اجتناب ناپذیر است اما نه از روی رفتارهای شبهه برانگیز که می تواند بحران های جدی ببار آورد.
ایران باید به عنوان کشوری با تاریخ دیرینه خود در منطقه زمینه بسط و توسعه راه های اقتصادی و وابستگی های امنیتی را با کشورهای حوزه قفقاز فراهم بیاورد. همانطور که ترکیه با جمهوری آذربایجان قرابت تنگاتنگی دارند، ایران هم می تواند با سایر بازیگران منطقه ای ائتلافی داشته باشد ولی هم سلکی با ارمنستان که نکته حساس میان ایران و ترکیه و یا آذربایجان و ایران است، می تواند بیش از اینکه موجب تقویت توان ایران شود، به تضعیف آن بینجامد. از این رو، یافتن راه های کاهش تنش بین کشورهای منطقه ای و استفاده از سایر عوامل دخیل در امر سیاسی – امنیتی – اقتصادی – ترانزیتی کشورهای حوزه می تواند دست ایران را بازتر کند. این را هم باید بیان کنم که متأسفانه به دلیل بروز بحران های عمده در سیاست داخلی ایران و منفعل عمل کردن جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و به جای خروج از چالش های متعدد، رفتن به سمت بحران های جدید باعث شده که رقابت های عادی هم به تنش های خصومت آمیز تعبیر شود که به زیان کشور است.
همان طور که مستحضر هستید ترکیه از زمان به روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه تحت زعامت رجب طیب اردوغان بر خلاف دوره های پیشین سیاست مداخله حداکثری در منطقه را نصب العین سیاست خارجی خود کرده؛ به نحوی که ردپای این کشور در تحولات قفقاز، غرب آسیا، شمال آفریقا و بالکان کاملا مشهود و واضح است. یکی از این تحولات منطقه ای که ترکیه بازیگر مهمی در آن به شمار می آید مربوط به جنگ سوریه است. این کشور که در آغاز بحران مصرانه بر رفتن اسد از قدرت تاکید داشت و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزید حالا با چرخشی ۱۸۰ درجه ای حاضر به گفت وگو با دولت مرکزی سوریه است به طوری که وزیر دفاع ترکیه با همتای سوری خود در روز پنج شنبه ۸ دی ماه در مسکو با وساطت روسیه دیدار و رایزنی کرد. بنا بر نظر اغلب کارشناسان این دست دیدارها برای آماده سازی دیدار مستقیم اردوغان با شخص بشار اسد است. آیا اردوغان در آینده ای نزدیک با بشار اسد دیدار خواهد کرد؟ آیا این دیدار سورپرایز اردوغان برای انتخابات ۲۰۲۳ خواهد بود؟ این دیدار و عادی سازی احتمالی روابط آنکارا و دمشق چه پیامدهای برای تهران خواهد داشت؟
همانطور که در سوال قبلی هم توضیح دادم، یکی از نقاط ضعف دولت اردوغان و وجه الخطاب قرار دادن وی از سوی مخالفان، بالا بردن تب و تاب بحران با کشورهای همسایه ترکیه است. اردوغان به خوبی می داند که اگر نتواند در آستانه انتخابات که تنها 4-5 ماه باقی مانده است، با کشورهای همسایه رفع تنش کند، دچار ضعف در توجیه عملکرد خود در حوزه سیاست خارجی خواهد شد. از این رو با توجه به اینکه دیدارهایی در سطح وزاری دفاع میان سوریه – ترکیه – روسیه در دو هفته گذشته شکل گرفت که ادامه دیدارهایی بود که مسئولان امنیتی دو کشور سوریه و ترکیه محقق شد. حالا زمینه برای دیدارهای وزرای امور خارجه دو کشور سوریه و ترکیه برنامه ریزی می شود که اردوغان در هفته گذشته به صراحت از دیدار قریب الوقوع خود با بشار اسد در مذاکراتش با پوتین بحث کرده است. البته حل مشکلات دیپلماتیک با سوریه برای ترکیه برد چند وجهی دارد. اولاً خواهد توانست رقبای خود را از این منظر خلع ید کند. از سوی دیگر، بشار اسد را برای به دست گیری کنترل مناطق شمال سوریه که اکنون دست کردهاست، بازتر کند که به نوعی مشکل خود ترکیه را رفع خواهد کرد و از سوی دیگر زمینه برای بازگشت بسیاری از سوری های مقیم ترکیه را که نزدیک به 4 میلیون هستند، فراهم خواهد کرد. تمام اینها در کنار هم خواهد توانست کارت های برنده ای برای پیروزی اردوغان در انتخابات 2023 تلقی شوند.
این را هم در آخر بیان کنم که اردوغان در طول سال های اقتدار خود نشان داده که فردی عملگراست. از این رو پارادوکس رفتاری و گفتاری وی را باید از این منظر ارزیابی کرد. دوست دیروزش می تواند دشمن امروز و خصم امروزش، دوست فردایش باشد.
با توجه به اینکه ایران این روزها به لحاظ سیاسی و فشاری بین المللی در وضعیت سختی به سر می برد، آینده روابط ایران و ترکیه را چگونه تصور می کنید؟
روابط ایران و ترکیه سابقه دیرینه و پیچیده ای دارد. نباید روابط دو کشور را در ترازوی غیر منطقی و غیر همترازی قرار داد. یک سری اولویت ها هست که ایران و ترکیه را همیشه در یک جبهه قرار می دهد و کسی هم نمی تواند آنها را در این زمینه دشمن همدیگر بسازد. ترکیه و ایران از نظر دموگرافی دارای شرایط مشابهی هستند. هر دو کشوری با اکثریت قومی برخوردار هستند. هر دو حساسیت های مشترکی در مورد تمامیت ارضی یکدیگر و امنیت داخلی و مرزی دارند. هر دو در برخی از مناسبات منطقه ای و فرا منطقه ای به اجبار در کنار یکدیگر هستند. مادامی که مسائلی همچون امنیت مرزی، قومی، ارضی، بحث مربوط به انرژی، ترانزیت، بحث بر سر برخورداری از مناطق استراتژیک که دو کشور را در کنار هم قرار می دهد، تضعیف نشوند، دشمنی مطلق میان این دو کشور نه تنها شدنی نیست که حتی رویایش هم قابل تعبیر نیست. از سوی دیگر ایران و ترکیه دو پایه همتراز، هم اندازه قندیل واحد ارضی بوده و مکمل یکدیگر هستند. ضعف یکی منجر به تضعیف دیگری می شود. تقویتشان هم به تقویت دیگری منجر می شود. به همین خاطر از معاهده قصر شیرین تنها کشوری است که با ایران بر سر مسائل جدی مناقشه ای نداشته و ترکیه و ایران دو کشوری هستند که هیچگاه با همدیگر نبردی نداشته اند. جبهه گیری سیاسی امری طبیعی است که در صحنه رقابت سیاسی نمی توان آن را انکار کرد.
با توجه به تحولات قفقاز، آیا امکان ایجاد ائتلافی متشکل از آذربایجان، ترکیه، پاکستان و احتمالا گرجستان علیه ایران را متصور هستید؟ به ویژه که روسیه تا کنون منفعل عمل کرده و حتی تعدادی از اتباع آذربایجانی را که ادعا می شود به سود ایران فعالیت می کردند، دستگیر کرده و به آذربایجان تحویل داده است.
ببینید، من برای پاسخ به این سئوال شما به زمانی بر می گردم که دو کشور آذربایجان و ترکیه به همراه پاکستان در منطقه دست به مانور نظامی زدند. ما در رابطه با کشورهایی صحبت می کنیم که با ایران مرزهای طولانی دارند. این کشورها برای اینکه در منطقه در برابر تهدیدات مشترکی جبهه واحدی داشته باشند، نیازمند مشارکت های منطقه ای هستند. این مشارکت و هم پیمانی دلیلی بر تعریفی نیست که نگران کننده باشد و تصور کنیم که علیه ایران ائتلافی صورت گرفته است. باز باید این را مد نظر قرار داد که ایران هم به عنوان یک کشوری که از مختصات ویژه مواصلاتی برخوردار است و کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب از ایران می گذرد، باید به نوعی مدبرانه سیاست گذاری کند که این کشورها را نه تنها در برابر خود جبهه ای متخاصم نینگارد که خود در کنار آنها ائتلاف بزرگی را ایجاد کند. پاکستان برای رسیدن به ترکیه نیازمند ایران است. مرزهای دریایی پاکستان – ایران به همان اندازه اهمیت دارد که مرزهای آبی – خاکی بین ایران و آذربایجان مهم است. در همین حال ترکیه به عنوان دروازه غرب به شرق و کشوری که در دو قاره حضور دارد، برای کسب موفقیت های اقتصادی – سیاسی نیازمند دروازه و گذرگاه ایران است. از این رو، اگر ایران این کشورها را به عنوان ائتلاف متخاصم تصور کند، راه خطا می رود. از این رو بودن در کنار آنها و توسعه برجستی گهای راهبردیش می تواند جلوی هر ترفند و نفوذ سایر کشورها را بگیرد و عملکرد منفعلانه روسیه و یا چین و یا هر کشور دیگری برایش اهمیت نخواهد داشت.
ایران نیازمند دست یافتن به موهبت های سیاسی در عرصه بین المللی و خارج شدن از انزواست. متأسفانه در سوال قبلی فشارهایی که مورد اشاره قرار دادید حاصل بی مدیریتی در حوزه سیاست داخلی است که به سیاست خارجی نیز تسری یافته است. تنها نکته ای که باید واهمه داشت منزوی شدن در صحنه بین المللی است. آن زمان بله می توان گفت که هر کشوری ولو نزدیک به ایران می تواند بر سر مصالح خود با ایران دشمنی کند.
آینده برنامه های نظامی ترکیه در شمال عراق و سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
اهداف نظامی ترکیه در شمال عراق و سوریه بیشتر از منظر مبارزه با گروه های وابسته به پ.ک.ک است که گروه های وابسته به کردهای شمال سوریه و یا عراق متمایل به تجزیه ترکیه و اتحاد بین مناطق کردنشین در شمال عراق تا سوریه و حتی ایران هستند. همانطور که ایران هم اقدامات نظامی و موشک باران مناطق اقلیم کردستان در عراق را هم از این باب محقق می سازد. اما در عین حال، ترکمن های ساکن شمال عراق در منطقه کرکوک و شهرهای همجوار و همچنین ترکمنان ساکن شمال سوریه نیز از اهداف دیگری ترکیه است که ورودش به آن مناطق را در بحبوحه اقدامات تروریستی در سال های گذشته انجام داد ولی در ورای آن به ایجاد پایگاه های نظامی اقدام کرد که این امر می تواند در صورت انفعالی عمل کردن دولت های عراق و یا سوریه زمینه را برای ماندگاری نیروهای نظامی ترکیه در مناطق شمالی عراق و سوریه فراهم بیاورد. این امر نه تنها تمامیت ارضی دو کشور را دچار خطر می کند که تهدیدی جدی برای ایران هم تلقی می شود. به نظر می رسد با تقویت دولت جدید عراق و همچنین از میان برداشته شدن تنش های میان ترکیه و سوریه، این نگرانی بیهوده خواهد بود.
با توجه به روابط تنگاتنگی که ترکیه با روسیه ایجاد کرده آیا پیش بینی می کنید تغییری در ژئوسیاسی آینده منطقه به وجود آید؟ و اینکه ایران کنار گذاشته شود و یک سه ضلعی متشکل از روسیه و ترکیه و چه بسا در آینده اسرائیل یا کشوری دیگر به وجود آید؟
برای درک این موضوع باید شناختی از روابط بین روسیه و اسرائیل داشته باشیم. از دهه 1990، روابط دو کشور روند بسیار متفاوتی را طی کرده است. وقتی جنگ سرد به پایان رسید، خطرات ناشی از سیستم دوقطبی سفت و سخت موازنه قوا از بین رفت و روس ها به نوعی تسلیم ایالات متحده آمریکا، برنده این "جنگ طولانی مدت" شدند. سیاستهای منطقهای ایالات متحده آمریکا که در این دوره جدید با هدف برقراری «نظم نوین جهانی» بود، به روندی منجر شد که برتری خود را به ثبت رساند و در این زمینه رضایت قدرتهای منطقهای را جلب کرد. طبیعتاً روسیه در این دوره تلاش برای بازیابی خود را با احیای روابط نمایندگی سطح پایین خود با اسرائیل آغاز کرد. زیرا، درست مانند امروز، اسرائیل برای تماس با جهان غرب و انتقال پیام خود از پشت درهای دیپلماتیک در سطح عالی است. برقراری روابط خوب با اسرائیل همچنین راه را برای همکاری بالقوه با قدرت های غربی هموار می کند. زمانی که پوتین به قدرت رسید، هیچ نوسانی در روند این روابط به وجود نیامد. پوتین با سیاست های تمرکزگرایانه خود، اشتیاق به موقعیت ابرقدرت روسیه در دوران شوروی را تجسم بخشید. با این حال، روابط با اسرائیل با سرعت تمام به روند صعودی خود ادامه داد. منبع اصلی این روند مبارزه با تروریسم آشکار شد.
بزرگترین استثنا در این مرحله مربوط به سیاست های منطقه ای روسیه بود. روسیه به فروش تسلیحات به ایران و سوریه که به عنوان تهدیدی بزرگ برای امنیت ملی اسرائیل تلقی می شدند، ادامه داد. علاوه بر این، با پناه بردن به حق وتوی خود در تریبون های بین المللی، فعالیت های هسته ای ایران را تحت حمایت خود قرار می دهد. به طور خلاصه، سیاستهای منطقهای روسیه به استراتژی یک ابرقدرت شباهت دارد که منافع ملی آن را در رأس برنامههای خود قرار میدهد، نه کشوری با روابط خوب با اسرائیل.
همانطور که عرض شد، اسرائیل برای روسیه به منزله پنجره ای به سمت غرب بوده و برای روسیه ارزش استراتژیکی دارد. از سوی دیگر قدرت لابی یهودی ها هم برای روسها اهمیت دارد. روسیه از سوریه به عنوان اهرمی در روابط خود با غرب استفاده می کند. در شرایطی که اکنون با اوکراین جنگ دارد و بر سر این موضوع به شدت روابطش با غرب متشنج شده، در رابطه با همکاری نظامی بین ایران و روسیه در زمینه پهپادها هم همین اهرم را از مسیر ایران به کار گرفته است. یعنی سوریه و ایران برای روسیه در زمینه چانه زنی سیاسی برای امتیازگیری دو مقوله ناب و تابی هستند که در مناسباتش با اسرائیل نیز کاربرد دارد. ایران، به ویژه برای روسیه در قالب اهرم غیرمستقیم جنبه حیاتی داشته و آن را برای تأثیرگذاری با امنیت ملی اسرائیل مورد ارزیابی قرار می دهد. نفوذ ایران در سوریه و کاروان های مهمات ارسال شده به حزب الله تبدیل به برگ برنده مهمی است که روس ها توانستند از آن علیه اسرائیلی ها استفاده کنند. موضوع برجام نیز مانند این اهرم در مناسباتش با استراتژی آمریکا مشابه مورد سوریه در خط بهره برداری گذاشته می شود. در رابطه با ترکیه نیز از نیروهای پ.ی.د و ه.د.پ کرد فعال در شمال سوریه استفاده می کند.
روسیه در همین حال از اسرائیل به عنوان شریک مهمی در منطقه برای همکاری های اقتصادی، امنیتی، سیاسی استفاده می کند. یعنی اسرائیل برای روسیه بازیگری مهم در منطقه و به ویژه در معادلات سوریه – ترکیه – ایران به حساب می آید. در همین حال روسیه به عنوان "متعادل کننده موازنه های سیاسی – امنیتی در منطقه" در شرایط کنونی از سوریه و ایران به خوبی در برابر اسرائیل و آمریکا استفاده می کند. برای مثال اگر به فرض ایالات متحده در وضعیتی روسیه را تحت فشار بگذارد که روسیه ناچار شود دست به مانور بزند، اولین کاری که می کند، در بلندیهای جولان می تواند دست ایران را علیه اسرائیل باز کند. از این رو، چنین حقیقتی کتمان ناپذیر هم برای اسرائیل و هم برای آمریکا قابل درک است.
اما اینکه ترکیه در این میان چه نقش ویژه ای برای روسیه دارد باید پرسیده شود.
اگر چنین بحران احتمالی ایجاد شود و روابط بین روسیه و اسرائیل به هم بخورد، ترکیه با داشتن روابط ائتلافی نزدیک با اسرائیل و در عین حال ایران، می تواند همزمان سیاست منطقه ای را به حالت تعادل برساند. در نتیجه روابطی که بین ترکیه، روسیه و اسرائیل وجود دارد، همیشه دستخوش معادلات ویژه است. اگر روزی ایران از سوی سوریه به عنوان بازیگر محسوب نشود و دست ایران از سوریه کوتاه شود، آن زمان نقش روسیه نیز با اسرائیل کم رنگتر خواهد شد.
در چنین حالتی اگر نقش اسرائیل – ترکیه برای رفع تنش با روسیه پررنگتر باشد، باید از عواقب آن ترسید. لذا نباید ایران با چنین افقی در رابطه با تغییر روند مناسباتش با غرب – شاید برای برخی قابل قبول و درک نباشد – بیش از این لجاجت بهخرج دهد و باید ضمن اینکه آرامش را به شرایط سیاست داخلی خود بر می گرداند، برجام را به نتیجه برساند.
گفت وگو از ابوالفضل پازوکی
نظر شما :