در وین چه می گذرد؟
پیش نویس ۲۰ صفحه ای، توافق موقت یا گامی برای احیای برجام
دیپلماسی ایرانی - خبرگزاری رویترز دیروز پنجشنبه در یک گزارش اختصاصی به نقل از دیپلماتهای حاضر در وین از توافق طرفین بر سر کلیات پیشنویسی ۲۰ صفحهای با هدف احیای برجام خبر داد. در این پیش نویس قرار است که اقدامات دو جانبه تهران و واشنگتن برای بازگشت گام به گام برای اجرای تمامی تعهدات برجامی قید شود. در این راستا و ذیل پیش نویس مذکور بنا شده ست که تهران باید غنی سازی بالاتر از ۵ درصد را متوقف کند. درعین حال با آزاد کردن زندانیان آمریکایی حدود ۷ میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی به کشور بازگردد. مضافا در صورت نقض پیمان توسط آمریکا ایران میتواند غنیسازی را تا ۶۰ درصد افزایش دهد. با اینحال در این پیش نویس خبری از بازگشت معافیت های تحریمی نفتی به عنوان یکی از کلیدی ترین تحریم های برجامی نیست. اما این پیش نویس صفحه ای میتواند کلید احیای برجام باشد یا خیر؟ دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیک به بررسی این مسئله پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
رویترز دیروز پنج شنبه گزارش داد که کلیات یک پیش نویس ۲۰ صفحهای برای توافق هستهای ایران مورد توافق اکثریت قرار گرفته است و تنها بحث بر روی برخی مسائل حساس باقی مانده است. یکی از بخشهای این پیش نویس معاوضه چند زندانی آمریکایی در ازای آزادسازی ۷ میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران در کره جنوبی است. ضمنا بازه زمانی یک تا ۳ ماهه از توافق تا اجرای کامل در نظر گرفته شده است. مضافا توافق جدید مانند توافق قبلی خواهد بود که آمریکا معافیتها را هر چند ماه یکبار تمدید میکند. در عین حال فاز نخست توافق شامل معافیت تحریمهای نفتی نخواهد بود. اینها علاوه بر ان است که ایران همچنین خواستار تضمین ایالات متحده برای عدم نقض دوباره توافق است. یکی از تضامین ارائه شده آن است که در صورت نقض پیمان توسط آمریکا ایران میتواند غنیسازی را تا ۶۰ درصد افزایش دهد. آیا این پیش نویس پیرو نگاه خوش بینانه شما طی این مدت از مذاکرت وین حکایت از حصول توافق دارد، اگر چه برخی منابع خبری و خبرگزاری ها از نورنیوز (وابسته به شمخانی و شورای عالی امینت ملی) گرفته تا ایرانا، تسنیم و ... بخش هایی از گزارش رویترز را نادرست خواندند، اما منکر نفس وجود پیش نویس نشدند؟
این گزارش رویترز مبنی بر وجود یک پیشنویس ۲۰ صفحه ای که از اساس توسط سخنگوی وزارت امور خارجه تکذیب شد.
اگر چه پیرو نکته شما سعید خطیبزاده دیشب (پنج شنبه شب) در صفحه توییتر خود در این زمینه نوشت: «انتشار اطلاعات نادرست در پوشش گزارشدهی رسانهای کاری خطرناک است. توافق نهایی برای صدور مجوز بازگشت آمریکا به برجام با گزارش بیمنبع تحریفشدهای که شایعهسازی کرده است، بسیار متفاوت خواهد بود. با نزدیکشدن به روزهای پایانی، باید منتظر تحریفهای بیشتری بود.» اما سخنگوی دستگاه دیپلماسی مانند نور نیوز با اصل خبر و محتوای گزارش دیروز رویترز مشکل ندارد، اینجا به کلمه تحریف اشاره دارد که می تواند تاکیدی بر همان آزاد کردن زندانیان آمریکایی در ایران به عنوان گام تهران در پیش نویس باشد. حال اساسا آن چیزی که مد نظر ایران است تا چه اندازه می تواند با همین پیش نویس ۲۰ صفحه ای که رویترز به آن اشاره کرده است تفاوت داشته باشد؟
ببینید اگر این پیش نویس مدنظر رویترز وجود داشته باشد دیگر مهم نیست که ۲۰ صفحه است یا ۳۰ صفحه؛ مهم این است که اکنون به مرحله ای از مذاکرات وین رسیده ایم که حصول توافق تقریباً قطعی است. لذا در این مرحله همه طرفین تمام تلاش خود را به کار خواهند بست که بیشترین سود بگیرند و کمترین امتیاز را بدهند. یعنی تا لحظه های آخر هم تلاش دیپلماتیک برای گرفتن امتیاز بیشتر وجود دارد. با اینحال باید بپذیریم که توافق نهایی شده است و احتمال به هم خوردن آن تقریبا صفر است. البته همان طور که گفتم که باید این را هم در نظر گرفت که طرفین به دنبال چانهزنی دیپلماتیک برای گرفتن امتیاز بیشتر هستند. در این بین مثلاً طبق گفت وگوی آقای امیرعبداللهیان، ایران به دنبال گرفتن امتیازات مادی بالاتر و آزادسازی پول های بلوکه شده بیشتری برای اجرای برجام است که به نظر می رسد رفت و آمدهای دیپلماتیک اخیر ایران و کره جنوبی در همین راستا قابل ارزیابی است یا مثلاً اینکه اکنون تلاش بر روی این است که ایران در گام نخست غنیسازی را روی ۵ درصد نگه دارد و بعد از چند ماه برای راستی آزمایی طرف مقابل در خصوص لغو تحریم ها غنی سازی را به ۳.۶۷ درصد مندرج در برجام بازگرداند. یعنی دیگر آن موانع و بن بست ها از سر راه توافق وین برداشته شده است. فقط انه زنی روی جزئیات است.
این پیش نویس خبر از توافق موقت می دهد یا توافق کلی؟ به بیان دقیق تر خود این پیشنویس ۲۰ صفحه ای یک توافق موقت است یاگامی برای توافق کلی و احیای برجام؟
من تصورم این است که توافق یک توافق کلی است. اما بر اساس همان گزارش رویترز این پیش نویس می تواند یک مسیر برای اجرای گام به گام تعهد طرفین با محوریت ایران و آمریکا باشد که در نهایت توافق اصلی یعنی بر جام احیا شود. یعنی این پیش نویس حاوی چند گام و یا یک مرحله اولیه برای احیای برجام است. پس این سند ۲۰ صفحه ای به معنای توافق موقت نیست، بلکه گام های مقدماتی برای احیای برجام است.
آیا هیأت اسرائیلی شامل جوشوآ زارکا، معاون مدیرکل امور استراتژیک وزارت امور خارجه اسرائیل، گیل رایش، معاون مدیرکل سیاست کمیسیون انرژی اتمی، دیوید نوسباوم، نماینده اسرائیل در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و معاون وی در جریان سفر سهشنبه ۱۵ فوریه /۲۶ بهمن به وین و مذاکره با اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تضمین های خود در سایه احیای برجام رسیده اند که اکنون خبر این سند مخابره شد؟ به بیان روشن تر آیا تل آویو بعد از حصول اطمینان در جریان سفر مذکور اجازه توافق را داده است؟ اساسا ارتباطی بین این سفر و پیش نویس ۲۰ صفحه ای وجود دارد؟
خیر. من معتقدم اساساً اسرائیل حساسیت جدی روی پرونده فعالیتهای هستهای ایران دارد و سعی می کند کل پروسه غنی سازی ایران را متوقف کند. یعنی حتی غنیسازی مندرج در برجام (۳.۶۷ درصد) هم متوقف شود. پس اسرائیل سعی کرده است تحرکات دیپلماتیکی داشته باشد که کل غنیسازی ایران را به صفر برساند. در همین راستا این احتمال وجود دارد که تلآویو این پیشنهاد را به دولت بایدن داده باشد که اگر غنی سازی ایران در مذاکرات وین به طور کامل متوقف شود، تل آویو میتواند کنگره آمریکا و مجلس سنا را از طریق لابیهای خود به سمتی بکشاند که توافق را تایید کند. در نتیجه هیات اسرائیلی، هم با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، هم با اولیانوف و هم با دیگر اعضای مذاکرات وین گفت وگوهای خود را داشته است. اینها نشان میدهد که محوریت نگرانی اسرائیل مسئله غنیسازی در ایران است که به هر قیمتی باید آن را به صفر برساند و در عین حال کلیه مواد غنی شده و آب سنگین از ایران خارج شود. پس اسرائیل در واقع اصل توافق و احیای برجام را پذیرفته است و نمیخواهند برجام و توافق در وین به هم بخورد، فقط نکته اینجاست که برخی مواضع تل آویو هم در نظر گرفته شود. لذا شاید دولت بنت در ظاهر مخالفت هایی با مذاکرات وین داشته باشد که به نظر من متاثر از فشارهای داخلی در سرزمینهای اشغالی است، اما خود بنت و اعضای کابینه اش بارها عملکرد نتانیاهو و ترامپ را در خصوص خروج از برجام زیر سوال بردهاند. از طرف دیگر دولت بایدن هم بهایی به نظرات تل آویو نخواهد داد. چون بایدن یک نقشه راهی را برای احیای برجام ترسیم کرده است و به هر قیمتی به دنبال تحقق و اجرایی کردن آن است. پس دولت بایدن کار خود را میکند، اما در عین حال اسرائیل هم تلاش و زور خود را به کار می بندد که توافق احتمالی در وین حتی المقدور نگرانی های آنان را برطرف کند. با اینحال در این بین اگر تهران و واشنگتن نقشه راه خود را داشته باشند و بر احیای برجام با مصر باشند تلاشهای مخرب اسرائیل چندان کارساز نخواهد بود.
تحلیلی هم روی نقطه افتراق و اختلاف گزاش رویترز در خصوص این پیش نویس داشته باشیم که به همان آزاد کردن زندانیان آمریکایی با در نگاهی کلی تر زندانیان غربی در ایران به عنوان پیش شرطی برای آزادسازی اموال بلوکه شده جمهوری اسلامی قلمداد شده است که البته با رد این ادعا توسط رسانه های داخلی از نور نیوز گرفته تا ایرنا، تسنیم و حتی شخص خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه مواجه شد. اما در کل آزاد شدن زندانیان آمریکایی و یا کلیه زندانیان غربی در ایران تا چه اندازه میتواند مانعی بر سر راه احیای برجام باشد؟
من تصور نمیکنم که مسئله زندانیان غربی زندانیان آمریکایی به زندانیان اروپایی در ایران به عنوان یک مانعی بر سر راه احیای برجام عمل کند. چون در خصوص آزاد شدن زندانیان انگلیسی که گفت وگوهایی جدا از مذاکرات وین در عمان انجام شد. هرچند که لندن می توانست به نحو دیگری این بدهی چند دهه ای خود را به ایران تسویه کند، اما واقعیت این است که انگلستان سعی کرد تسویه بدهی خود را با امتیازاتی مانند آزاد کردن زندانیانش همراه کند. اما به نظر من اگر برجام احیا شود این احتمال وجود دارد که شاهد آزاد شدن زندانیان انگلیسی در ایران باشیم. در خصوص آزاد کردن زندانیان آمریکایی هم که این ماموریت به قطری ها داده شده است تا مذاکرات لازم و گفتوگوهای مفصلی با طرف ایرانی داشته باشند. به نظر من این مسئله هم قابل حل است. هرچند که باز هم تاکید دارم بحث های مربوط به آزاد کردن زندانیان اساساً مستقل از مذاکرات وین است. اما اگر بر جام احیا شود احتمالاً زندانیان آمریکایی هم آزاد شوند.
بگذارید به همان نگاه بدبینانه خودم بازگردم که همواره در مصاحبه با شما داشته ام. اگر چه خروجی وین حکایت از اخبار مثبت می دهد، اما شکست در روزهای پایانی تا چه اندازه محتمل است. چون علی باقری کنی چهارشنبه در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «بعد از هفتهها مذاکرات فشرده، بیش از هر زمان به توافق نزدیک شدهایم، اما تا وقتی درباره همهچیز توافق نشده باشد، درباره هیچ چیز توافق نشده است. واقعبینی، خودداری از زیادهخواهی و توجه به تجربه چهار سال گذشته لازمه تحقق این هدف است. زمان تصمیمگیری طرفهای مذاکراتی ما فرا رسیده است.»؟
زمانی که خود آقای باقری کنی می گوید بیش از هر زمان دیگری به توافق نزدیک شده ایم و توافق در دسترس است یعنی اینکه احتمال موفقیت اکنون در دست است. بنابراین در راستای نکات قبلی که اشاره کردم اکنون به مرحله ای از مذاکرات وین رسیده ایم که حصول توافق تقریباً قطعی است. لذا در این مرحله همه طرفین تمام تلاش خود را به کار خواهند بست که بیشترین سود بگیرند و کمترین امتیاز را بدهند. یعنی تا لحظه های آخر هم تلاش دیپلماتیک برای گرفتن امتیاز بیشتر وجود دارد. با اینحال باید بپذیریم که توافق نهایی شده است و احتمال به هم خوردن آن تقریبا صفر است. البته همان طور که گفتم که باید این را هم در نظر گرفت که طرفین به دنبال چانهزنی دیپلماتیک برای گرفتن امتیاز بیشتر هستند. اما اینکه این تلاش های دیپلماتیک برای گرفتن امتیازات بیشتر باعث برهم زدن کل توافق شود تقریباً محال است. چون همه طرفین اکنون بر ضرورت رسیدن به توافق تاکید کرده و توافق هم انجام شده است.
من انتقادی از حصول توافق در وین ندارم. توافق در هر شرایطی بهتر از تنش و تقابل است. با اینحال اشکال کار به فرصت سوزی های چند سال گذشته در امر دیپلماسی هسته ای و تبعات به شدت مخرب معیشتی آن برای مردم در سایه بازی های سیاسی داخلی باز می گردد که ملت را قربانی کرد. لذا در سایه همان نگاه بدبینانه خودم این سوال را از شما دارم که بر خلاف گفته ها و مواضع خطیب زاده، تسنیم، ایرنا، نورنیوز و ... در صورت صحت وجود این پیش نویس و حتی توافق بر سر کلیات و جزئیات آن طبق گزارش رویترز و در نهایت حصول توافق کلی آیا دولت رئیسی به کمتر از خواسته های دولت روحانی بسنده نکرده است. چون به طور مشخص مفاد پیش نویس ۲۰ صفحه ای مدنظر رویترز، هم ناچیزتر از سند توافق ژوئن (خرداد) ۲۰۲۱ در دولت حسن روحانی و هم عقب مانده تر از بسته پیشنهادی ظریف در جریان سفر ۳ شهریور ۱۳۹۸/ ۲۵ آگوست ۲۰۱۹ به بیازیتز فرانسه در زمان اجلاس گروه هفت است. چون حداقل در آن سفر تلاش برای افتتاح کانال مالی ۱۵ میلیارد دلاری در میان بود؟ پیرو این نکته دولت رئیسی چگونه پاسخ اصولگریان رادیکال حامی خود را خواهد داد که به این امتیازات حداقلی در برابر تعلیق و حتی توقف و عقب نشینی غنی سازی تا مرز ۳.۶۷ درصدی تنها برای آزادسازی ۷ میلیارد دلار از های بلوکهشده ایران قناعت کرده است؟
همانگونه که در مصاحبههای قبلی با شما اشاره کردم این رقابت های حزبی و جناحی ناشی از اقتضائات سیاست داخلی در هر کشوری وجود دارد کما اینکه این جدل های حزبی در ایران هم وجود داشته و دارد. به هر حال هر گروه، دسته، حزب و جناحی که روی کار باشد سعی می کند مسائل مهم به خصوص در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی را به نفع خود قبضه کند. در این راستا دولت روحانی تا زمانیکه روی کار بود تلاش داشت که احیای برجام در دستور کار قرار گیرد و عملیاتی شود که البته با مقاومت و مخالفت رقبای داخلی نهایتاً این مهم انجام نشد. اما اگر حتی در دولت روحانی توافقی انجام می شد مشابه همین توافقی بود که اکنون در دستور کار دولت رئیسی است. لذا من چندان موافق آن بخش از سوال شما نیستم که دولت رئیسی به خواسته هایی کمتر از دولت روحانی قناعت کرده است. البته دولت فعلی سعی کرد مذاکرات در زمان روحانی به نتیجه نرسد تا احیای برجام در دولت سیزدهم اجرایی شود، در این بین طبیعتا فرصت هایی از دست رفت، اما واقعیت آن است که هرچه توافق در وین به طول بکشد به ضرر ملت است و در مقابل هر چه زودتر این توافق به دست بیاید به نفع مردم خواهد بود. چون واقعا در این بین تنها چیزی که مهم است فقط رفاه و آسایش ملت ایران است. قطعا احیای برجام می تواند کمک شایانی به منافع مردم بکند، آن هم در این وضعیت سخت و بغرنج معیشتی و اقتصادی. پس باید کمک کرد و تشویق کرد که هرچه زودتر این توافق به نتیجه برسد. باید برخی انتقادات و دغدغه های داخلی سیاسی را که شاید به حق هم باشد برای امر مهمتری یعنی منافع مردم ایران کنار گذاشت. علیرغم انتقادهایی نظیر نقد شما همه باید دست به دست هم بدهیم و کمک کنیم که این دولت و تیم مذاکره کننده در وین هر چه زودتر توافق را عملیاتی کند. من طی یک سال گذشته در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی و دیگر رسانهها بارها عنوان داشتم که فرصتسوزی برای احیای برجام به هیچ وجه به نفع کشور نیست. به ویژه اکنون با یک حساب سرانگشتی به نظر میرسد در سایه تداوم تحریم ها روزانه ضرری حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار و حتی بیشتر به ایران وارد می شود، آن هم در شرایطی که اکنون نفت در بازارهای جهانی در کانال ۹۰ دلار قرار دارد. پس هر چه زودتر باید این توافق انجام شود. چون قرار نیست تا ابد نفت ۹۰ دلار و ۱۰۰ دلار به فروش برسد. اکنون است که باید سود و بهره لازم در سایه فروش نفت را ببریم. واقعاً این فشار اقتصادی و معیشتی که به مردم وارد شده است دیگر قابل تحمل نیست. باید این مذاکرات زودتر به نتیجه برسد. لذا باید این تیم مذاکره کننده و دولت رئیسی را تشویق کرد که مذاکرات به نتیجه برساند. البته که در کنارش رقابت های سیاسی داخلی به قوت خود وجود دارد، اما نباید منافع ملی قربانی آن شود.
رهبری در سخنرانی دیروز خود صراحتا عنوان داشت که «در قضایای برجام در سال ۹۴ و ۹۵ ایرادی که بنده می گرفتم این بود که یک نکاتی باید در برجام رعایت می شد که مشکلات بعدی پیش نیاید. در تذکرات هم آن را مکرر گفتم. خب بعضی از اینها در نظر گرفته نشد، مورد توجه قرار نگرفت این مشکلات بعدی پیش آمد که خب همه مشاهده می کنند. بنابراین نگاه به آینده مهم است.» این نشان می دهد تمام آن نکات رهبر در سال ۹۴ و ۹۵ اکنون هم به قوت خود باقی است. اساسا این پیش نویس ۲۰ صفحه ای با ان مفاد و بندها منافاتی با این تذکر رهبری دارد یا نه؟
برای پاسخ به این سوال شما باید جزئیات کامل پیش نویس و کل توافق در دسترس باشد تا بتوانیم بفهمیم که شروط رهبری در آن لحاظ شده است یا نه. اما چون دولت رئیسی بر راستیآزمایی لغو تحریمها، گرفتن تضمین و مسائلی از این دست تاکید دارند به نظر می رسد که تذکرات رهبری را در مذاکرات جدی گرفتند. با اینحال فعلا همه چیز در حد حدس و گمان است. در این بین رویترز گزارشی مطرح میکند، آقای اولیانوف مسئله ای را بیان می کند، آقای باقری کنی موضعی بیان می دارد. پس همه چیز در حد همین موضعگیری دیپلماتیک طرف های مذاکره کننده در وین و گزارشهای رسانهای است. باید متن توافق نهایی و جزئیات آن منتشر شود تا بهتر قضاوت کرد و بفهمیم که پیش شرط های رهبری در آن لحاظ شده است یا نه. ضمن اینکه به هر حال در خصوص متن نهایی رهبری در جریان امر قرار خواهند گرفت و نظرات خود را خواهند داد و تذکراتی را هم مطرح میکنند.
میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات وین چهارشنبه در گفت و گو با روزنامه العربی قطر، گفت که مذاکرات وین ممکن است تا اواخر فوریه جاری به پایان برسد. در کنارش ژان ایو لودریان، وزیر ماور خارجه چهارشنبه هفته جاری در مجلس سنای این کشور تاکید کرد که طرفین به نقطه اوج مذاکرات رسیدهاند و دیگر بحث چند هفته نیست و موضوع چند روز مطرح است. لذا تنها چند روز برای احیای برجام زمان از سوی تهران باقیست و حالا توپ در زمین ایران است. ضمن اینکه بسیاری هم بر این نکته تأکید فراوان دارند که حصول توافق در وین باید تا قبل از پایان ماه جاری میلادی (فوریه) انجام شود. به باور شما چرا تا این اندازه روی پارامتر تعجیل در رسیدن به توافق مانور داده می شود؟
دو مسئله باعث می شود که باید هر چه زودتر مذاکرات به نتیجه برسد. اول مسئله گریز هستهای ایران است که سبب شده تا طرفهای غربی و به خصوص اروپاییها و آمریکاییها سعی کنند برای آنکه ایران به این نقطه گریز هستهای نرسد هر چه زودتر و قبل از پایان ماه میلادی یعنی فوریه این مذاکرات را به نتیجه برسانند. اما از نگاه ایران به نظر من در سایه همین شرایط سخت اقتصادی و منافع ملت ایران و هم چنین ضرر روزانه ناشی از تداوم تحریم ها که در سوال قبلی به آن اشاره کردم جا دارد این مذاکرات هر چه سریع تر به نتیجه برسد. ضمن اینکه شما نباید سخنان افرادی چون آقای لودریان را چندان جدی بگیرید. وزیر امورخارجه فرانسه همواره در خصوص تحولات مربوط به مذاکرات وین و پرونده فعالیت های هسته ای نوعی اغراق در مواضع خود به کار برده است. اکنون هم لودریان سعی می کند مطرح کند که ایران تنها چند روز برای پذیرش توافق جدید فرصت دارد. همین چند هفته پیش هم مشابه همین موضعگیری را داشت و فرانسه و شخص لودریان زمان کوتاه چند روزه ای را برای ایران مطرح کردند. البته در کنار آن آقای اولیانوف هم یک موضع گیری یک دست و ثابتی ندارد. یک روز توییت می زند چند روز تا توافق نهایی فاصله داریم و روز دیگر در یک مصاحبه عنوان می کند رسیدن به توافق به چند هفته نیاز دارد. در این بین میتوان روی سخنان آقای انریکه مورا حساب جدی تری باز کرد. چون او با همه طرف های مذاکره کننده ارتباط مستقیم دارد و از کم و کیف مواضع همه طرف ها باخبر است. نه اینکه دیگر طرفین در جریان کار نباشند، اما به نظر من آقای مورا نگاهی منطقی تر و بدون اغراق و جانبداری دارند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» تصریح کرد که کنگره آمریکا باید در خصوص تعهدات واشنگتن در قبال برجام و بازگشت به این توافق هستهای، «بیانیه سیاسی» صادر کند. اما در آنسوی داستان ۲۰۰ نماینده جمهوری خواه در کنگره آمریکا طی نامه ای خطاب به جو بایدن به وی درخصوص هرگونه توافق جدید با ایران هشدار دادند و تصریح کردند که هرگونه توافق با ایران بدون تایید کنگره به همان سرنوشت توافق ۲۰۱۵ دولت باراک اوباما دچار خواهد شد. لذا اگر بایدن بدون تایید رسمی کنگره، توافقی را با ایران امضا کند، این توافق موقت و غیرالزامآور خواهد بود و به همان سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دچار خواهد شد. این نشان می دهد که بر خلاف تحلیلهای رسانهای و ارزیابی کارشناسان این مخالفت ها به رقابت های انتخاباتی میان دوره ای کنگره باز نمی گردد و جریان جمهوریخواه، هم در مجلس سنا و هم در مجلس نمایندگان و نیز بخش از سناتورهای دموکرات نظیر باب منندز، بن کاردین و ... عملاً با احیای برجام مخالفند. حال از دید شما کنگره می تواند سرنوشتی مشابه برجام را برای توافق احتمالی پیش رو رقم بزند؟
اگر توافق احتمالی وین در چهارچوب برجام و توافق سال ۲۰۱۵ باشد به نظر من کنگره مخالفتی با آن نخواهد داشت. ضمن اینکه اگر چه ۲۰۰ تن از سناتورها و نمایندگان جمهوریخواه کنگره مخالف عملکرد دولت بایدن در مذاکرات وین هستند ولی همین افراد به خوبی می دارند هیچ راهی به جز مذاکره با جمهوری اسلامی ایران و انجام یک توافق وجود ندارد. اما رفتار جمهوریخواهان در کنگره مشابه رفتار اسرائیل است. یعنی آنها نیز در بطن قضیه با احیای برجام مخالفتی ندارند، اما در عین حال سعی می کنند در ظاهر نگرانیها و دغدغه های خود را مطرح کنند که در متن توافق لحاظ شود. خوب اگر این ۲۰۰ نفر از سناتورها و نمایندگان جمهوریخواه کنگره مخالف احیای برجام هستند جلوی هر توافقی را در وین بگیرد تا ببینند نهایتاً چه اتفاقی می افتد. نهایت امر کار به شورای امنیت کشیده میشود و یا فروش نفت ایران به صفر می رسد، اما آن زمان باید شاهد تبعات مخرب این اقدامات خود باشند. من تهدید نمی کنم، بلکه صرفاً تحلیل می کنم. یقینا این اقدامات بدون تبعات نخواهد بود و تلاش های ایران برای رسیدن به گریز هستهای را بیشتر میکند.آن هم در شرایطی که قطعاً آمریکاییها و اسرائیلی ها نمی خواهند ایران به این نقطه برسد. ضمن اینکه در وضعیت فعلی منطقه و جهان و با شرایطی که در لبنان، سوریه، یمن، حضور اسرائیل در خلیج فارس، بحران اوکراین، تقابل با چین، تایوان و ...، دیگر دولت بایدن و حتی کنگره آمریکا به دنبال باز کردن پرونده جدیدی نیست، آن هم با ایران و در خصوص پرونده فعالیت های هسته ای. پس اگر کنگره و جریان جمهوریخواه این انتقادها را به دولت بایدن دارد صرفاً در راستای گرفتن امتیاز بیشتر از ایران است. هرچند که خود آنها بیشتر از هر کس دیگری می دانند که این تهدیدها دیگر جواب نمی دهد. اما چون لابی صهیونیستی و اعراب در کنگره قوی است سعی میکنند از طریق سناتورها و کنگره مواضع، نگرانی ها و دغدغه های خود را به عنوان امتیاز مذاکرات وین از طریق دولت بایدن به دست بیاورند. بنابراین کنگره با فشار به دولت بایدن عملاً به دنبال تهدید ایران برای گرفتن امتیاز بیشتر است. اما همانگونه که گفتم اگر توافق انجام شده در وین در چهارچوب توافق برجام در سال ۲۰۱۵ باشد کنگره مخالفی با آن نخواهد داشت. ولی اگر توافق حاصل شده متفاوت از سند ۲۰۱۵ باشد باید به تایید کنگره برسد. اگر هم میبینید که اکنون مذاکرات وین قدری به طول انجامیده به این دلیل است که سعی می شود توافق پیش رو در چارچوب همان سند مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۵ باشد. به ویژه دولت بایدن سعی دارد مذاکرات و توافق احتمالی در وین از چارچوب برجام خارج نشود تا به تایید کنگره نیازی نباشد. چون بر اساس قانون سال ۲۰۱۹ که توسط جمهوریخواهان و دولت ترامپ در سنا تصویب شد اگر توافق جدید مغایر برجام باشد و تغییراتی در شکل مفاد سند سال ۲۰۱۵ صورت گرفته باشد باید به تایید کنگره برسد.
نظر شما :