وقتی "پارتیزان" کارل اشمیت به نیروی هوایی ابتدایی مسلح میشود
از ترور نخست وزیر عراق تا پهپادهای امریکایی و ترکیه ای
دیپلماسی ایرانی: ترور ناموفق مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق توسط پهپاد انتحاری بار دیگر اذهان را به اهمیت و مخاطرات گسترش سلاح های مخرب و پیشرفته میان بازیگران غیر دولتی و دولت های نامسئول متوجه کرد. پهپاد تهاجمی پدیده رزمی قرن بیست و یکم است که می رود ماهیت جنگ ها و مفهوم کلاسیک توازن نیرو میان ارتش های متعارف را دستخوش دگرگونی کند.
در حالی که در دهه اول سده، این فناوری در رده های گوناگون آن، در اختیار سه کشور آمریکا، بریتانیا و اسرائیل بود، در دهه اخیر قدرت های پهپادی متعددی ظهور کرده و به طور مشخص چین و ترکیه به غول های این حوزه تبدیل شده اند.
در حالی کە آمریکا برای فرش انبوه و یا صدور پرندگان بدون سرنشین، گرفتار قوانین و محدودیت های دست و پاگیری است، اصلی ترین رقیب آن یعنی چین، با فراغ بال در حال صادرات انواع و اقسام پهپاد است.
ترکیه نیز به عنوان یک قدرت نوظهور، رسما مغازه پهپاد فروشی باز کرده و به مقاطعه کار جنگ های به بن بست رسیده و پرونده های اختلافی منجمد تبدیل شده است. قره باغ، شرق اوکراین، غرب لیبی و احتمالا در آینده شمال یمن و منطقه تیگرای اتیوپی، مناطقی هستند که شاهد پرواز پهپادهای بیرقدار ترکیه بوده و یا خواهند بود.
این امر البته نافی این نیست که آمریکا با فاصله زیادی از سایر کشورها، بیشترین سرمایه گذاری را در این صنعت انجام داده و بیشترین حملات پهپادی در جهان هم بنام این کشور ثبت شده است.
ایده و طرح های اولیه این هواگرد به حدود یک قرن پیش باز می گردد، اما در اثنای جنگ ویتنام بود که به دلیل تلفات نسبتا بالای خلبانان آمریکایی، توجه این کشور به مزیت هواگردهای بدون سرنشین جلب شد. در واقع ایده مکمل، این بود که به موازات هوایی شدن جنگ ها و اجتناب از نبردهای زمینی پرتلفات، ترتیبی اتخاذ شود که تلفات انسانی مهاجمان هوایی هم به حداقل ممکن کاسته شود. فناوری پهپاد و ایده اخلاقی مبین آن، آشکارا در پی هر چه بیشتر قاعده مند کردن مفهوم جنگ در بازی سنتی نظم دهی به خشونت مشروع در چارچوب انحصار شناسایی بین دولتی است. از این رو تکثیر فناوری آن و دستیابی گروه های شورشی مسلح و بازیگران غیر دولتی، نه تنها نقیض این ایده بنیادین تلقی می شود، بلکه به نوعی به معنای مسلح شدن "پارتیزان" کارل اشمیت به قسمی نیروی هوایی ابتدایی است. پارتیزان در نظرگاه کارل اشمیت، آخرین مبارزه و کشمکش علیه حقوق جهان شمول و اخلاق بین المللی است که عمدتا توسط جهان انگلوساکسون هدایت می شود و در غایت خود مفهوم اروپایی دولت را مستهلک می کند. بی جایی، بی نظمی و داشتن اراده سیاسی مصمم، ویژگیهایی هستند که صف پارتیزان را از قاتلان و جنایتکاران از سویی و از واحدهای رسمی سیاسی از سوی دیگر جدا می کنند. اشمیت در تکاپوی فکری خود در پی این بود با توصیف پارتیزان، مرزهای امر سیاسی و اقدام جنگی را فراخ تر و جایگاه حقوقی عصیان گران علیه "بازی مشروعیت" را تبیین کند.
تعدد و تکثیر "پارتیزان" مسلح به هواگرد و نوعی موقعیت مکانی تثبیت شده و داعیه شراکت در آرمان های سیاسی جهان شمول، نظیر حزب الله لبنان، پ.ک.ک، حماس و حوثی های یمن، عملا نبرد چریکی و اصطلاحا "غیر قانونی" را از حالت استثنا خارج کرده و مساله شناسایی آنها به عنوان نوعی وضعیت سیاسی مشروع و عملا موجود را به امری ضروری تبدیل کرده است.
پاسخ آمریکا و بریتانیا به عنوان پاسداران نظم جهانی و چارچوب ها و الزامات آن، غیر قانونی خواندن آنها از رهگذر قرار دادنشان در لیست تروریسم است. آیا می توان با مشروع خواندن خشونت دولتی، حکم به طرد و انکار خشونت غیر دولتی داد؟ پهپادی که به صورت سهوی یک خانواده افغانستانی را از دم می کشد، چه تفاوتی با هواگردی دارد کە تعمدا قصد جان نخست وزیر عراق را می کند؟
صنعت پهپادی ترکیه اساسا در تنگنای مبارزه با چریک های کُرد متولد شد و محتمل است که پ.ک.ک هم ناچار شود به زودی با تجهیز واحد پهپادی خود به مقابله با این چالش خفه کننده برخیزد. آیا چون ترکیه عضو سازمان ملل است و بازیگری قانونی و پ.ک.ک کنش گری چریکی و غیرقانونی است، ابتکار اولی مشروع و دومی نامشروع است؟
سخن اصلی این است که الزامات عملی مجهز شدن گروه های چریکی به قابلیت های هوایی، بیش از گذشته به پویایی مفهوم امر سیاسی و تفریق اقدام جنگی از عمل تروریستی یاری می رساند.
در جهانی که قدرت هایی نظیر آمریکا و بریتانیا و اسرائیل با معیارهای اخلاقی برخواسته از منافع سیاسی و نیازهای استراتژیک خود، پهپادهایشان را به پرواز در می آورند و کشورهایی چون چین و ترکیه هم آن را در سبد صادرات خود گذاشته اند، آیا می توان این حکم را صادر کرد که بازیگران غیردولتی نباید به این فناوری مسلح شوند؟ پارتیزان دارای یگان هوایی چالشی جدی علیه این ادعاست.
نظر شما :