باید در محاسبات تجدید نظر شود
برجام در حصر اشتباهات استراتژیک
نویسنده: دکتر روح اله رحمانی فر
دیپلماسی ایرانی: با گذشت بیش از چهار ماه از آخرین دور مذاکرات وین، همچنان تاریخ از سرگیرى مجدد گفت وگوها نامشخص است علیرغم اینکه تهران اعلام کرده تا قبل از پایان نوامبر به میز مذاکرات برمى گردد اما زمان دقیقى را مشخص نکرده است. با پایان دور ششم مذاکرات وین با توجه به انتقال قدرت در ایران و آغاز دوران مسئولیت سید ابراهیم رئیسى به درخواست تهران روند گفتوگوها متوقف و ادامه آن به استقرار و تصمیم گیرى هیات دولت جدید احاله شد اما در شرایطى که همه انتظار بازآغاز مذاکرات حداکثر تا شهریورماه را داشتند عملا این اتفاق تا به امروز رخ نداده است.
در چند روز اخیر جلساتى بین علی باقرى کنى، مسئول تیم مذاکره کنندگان ایران و انریکه مورا، دستیار جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجى اتحادیه اروپا برگزار شد که آخرین آن در تاریخ ۲۷ اکتبر بود. باقرى مذاکرات خود با مورا در بروکسل را جدى و سازنده توصیف و از توافقاتى براى تعیین تاریخ دقیق مذاکرات سخن گفت. به فاصله سه روز روساى جمهوری آمریکا و E3 در حاشیه اجلاس G20 بیانیه نسبتا تندى علیه برنامه هسته اى ایران منتشر و خواستار بازگشت سریع تهران به وین شدند اتفاقى که مهر بطلانى بر دستاورد احتمالى على باقرى از مذاکره بروکسل تفسیر شد و بدبینى ها به فرایند احیاى برجام را تشدید کرد. بیانیه چهار کشور غربى از پاره اى جهات با نمونه هاى قبلى متفاوت بود بهطوریکه هم در فرم و هم در محتوا جدى تر و تندتر از گذشته و به نوعى اتمام حجت دول غربىِ موثر در توافق هسته اى با تهران محسوب میشود.
در این اثنا نماینده روسیه در سازمانهاى بین المللى مستقر در وین در دو نوبت به طعنه و کنایه تعلل ایران در تعیین زمان دور جدید مذاکرات هسته اى را مورد انتقاد قرار داد. اولیانوف البته در توییتى دیگر حساسیت در نحوه ادامه مذاکرات را حق ایران دانست و سعى کرد موضع قبلى خود را تعدیل کند با همه این اوصاف اما تحلیلگران اعتراض اولیانوف را جدى و نشانه پایان صبر دوستان ایران در توافق برجام قلمداد کردند.
با عنایت به موارد فوق و وجود اختلاف نظرهایى در دولت ایران پیرامون چگونگى و کیفیت ادامه مذاکرات هسته اى و تاکید بورل و بایدن بر اهمیت تسریع در ازسرگیرى گفتوگوها باید گفت امیدها براى احیاى برجام در کمرنگترین حالت خود قرار گرفته، حال اینکه چرا تهران و واشنگتن علیرغم تمایل به حصول توافق همچنان در وضعیت بلاتکلیف بسر مى برند قابل بررسى است. مشکل امریکا در کلیت خود این است که نمى خواهد واقعیت قدرت جمهورى اسلامى در منطقه را بپذیرد و تلاش میکند هیمنه و هژمون خود در مقام یک ابرقدرت را پیشه کند و بر این اساس ایران را در تنگنا قرار دهد و کمترین امتیاز ممکن را به تهران واگذارد. تهران هم با توجه به خروج غیرمسئولانه و قلدرمآبانه ترامپ از برجام بهشدت به امریکا بدبین و بى اعتماد است و از تکرار سناریوى فوق در دولت بعدى امریکا واهمه دارد. این دو نکته فشرده و عصاره نگاه حاکم بر تصمیم سازان دو طرف را نشان می دهد موضوعى که همچنان احیاى برجام را در هاله اى از ابهام قرار داده است. اما اینکه چه اشتباهات استراتژیکى از سوى تهران و واشنگتن چه به صورت رتروگرید و چه به شکل آنتروگرید باعث شده و میشود که طرفین انعطاف لازم در پروسه مذاکرات را لحاظ نکنند و بازتولید برجام را به خطر اندازند موضوع بسیار مهمى است که به خوبى باید مورد واکاوى دولتها قرار بگیرد.
در این مقاله به صورت مختصر اشتباهات استراتژیک محاسباتى دو طرف که مانع از تنظیم سازوکار برد – برد میشود را مورد اشاره قرار میدهم.
آمریکا:
۱- دولت جدید آمریکا به وضوح و در مقاطع مختلف از قبل از استقرار تا به اکنون بر سیاست تمرکز بر رقیب اصلى خود، چین، و خروج خاورمیانه از اولویتهاى کلان خویش تاکید کرده و در همین راستا حمایت از ریاض در جنگ یمن را قطع کرده و از افغانستان خارج شده و از خروج کامل نیروهاى رزمى خود از عراق تا پایان امسال خبر داده است. امریکا حتى سامانه هاى دفاعى پاتریوت خود را از عربستان خارج کرده است. از طرفى جو بایدن تا حدى و به مانند باراک اوباما تعهدات واشنگتن به تل آویو را کاهش داده و سطح روابط با اسرائیل را به نسبت ترامپ تنزل داده است. امریکا در امتداد سیاست کلان مهار پکن و محاصره چین از جنوب به کمک استرالیا حاضر شد روابط دوستانه خود با فرانسه را مورد تهدید قرار دهد تا بتواند قرارداد مورد نظرش در فقره زیردریایى ها با استرالیا را نهایى کند. بنابراین تغییر اولویت هاى سیاست خارجى واشنگتن از خاورمیانه به شرق و جنوب شرق آسیا جدى و حیاتى تحلیل میشود؛ حال اگر بایدن نتواند به توافق هسته اى نائل شود عملا به جهت تشدید شرایط امنیتى منطقه و تعهد به متحدان منطقه اى ناچار از توقف در خاورمیانه خواهد بود.
۲- مسأله دوم اسرائیل است. دولتی که اصلى ترین شریک امریکا در منطقه قلمداد میشود. بر هیچکس پوشیده نیست تل آویو در مقابل ارتقاى برنامه هسته اى ایران ساکت نمى نشیند، بنابراین اگر برجام به بن بست بخورد به احتمال زیاد اسرائیل برادر ارشد خود، آمریکا، را با ماجراجوییهایش عملا وارد یک چالش امنیتى سنگین و پرهزینه خواهد کرد.
۳- پلن B؛ بسیارى معتقدند از هم اکنون تروئیکاى اروپایى و امریکا درصدد تعریف پلن جایگزین توافق هسته اى هستند اما چالش بزرگ اینجاست آیا واقعا طرح موثرى در قامت برنامه جایگزین توافق ۲۰۱۵ قابل تصور است؟ امریکا در دوره ترامپ گزینه فشار حداکثرى را پیاده کرد، سیاستى که به شکست انجامید؛ حالا آیا امکان فشار چاره ساز بیشترى بین دو گزینه تحریم و جنگ در اختیار دارد؟ بسیار بعید به نظر مى رسد.
ایران:
1- تهران تصور می کند با تعمیق و گسترش برنامه غنى سازى مى تواند با دست پُر در مذاکرات حاضر شود. صد البته این گزاره معقول و در عین حال ضرورى تعبیر می شود اما قطعا در این فقره باید احتیاط و هوشمندى لازم اعمال شود چراکه ادامه برنامه هسته اى و افزایش درجه تغلیظ اورانیوم و تولید میله هاى سوخت اگر نقطه گریز هسته اى را کاهش دهد در آن صورت طرف غربى همانطور که در بیانیه اخیرش اشاره کرده سیاست هسته اى تهران را نظامى ارزیابى می کند و در این حالت بى اعتمادى بیشتر شده و اجماع جهانى علیه ایران تسهیل مى شود مسأله اى که گام اول و مهم آن همین بیانیه چهار کشور علیه تهران بود. بنابراین اگر تهران خیال مى کند تقویت هسته اى بدون ملاحظات لازم ابزار چانه زنى بیشتر است باید گفت این تحلیل و ارزیابى یک اشتباه استراتژیک است که توافق را از دسترس دور مى کند.
۲- بى اعتنایى به مشکلات داخلى ناشى از تحریم و تقویت و جاانداختن این باور که مشکلات اقتصادى کشور را نباید به تحریم ها گره زد در زمره اشتباهات بزرگ و استراتژیک طرف ایرانى محسوب مى شود که چنین انگاره اى در مسیر احیاى برجام سنگ اندازى خواهد کرد.
۳- اعتماد به محور چین – روسیه:
اگر جمهورى اسلامى تصور کند پکن و مسکو حاضرند براى جلوگیرى از فعال شدن مکانیسم ماشه علیه تهران بدون محاسبات خویش و نظرداشت منافع ملى خود و تحت هر شرایطى کنار ایران بایستند سخت در اشتباه است. چین در قالب طرح پنج بندى خود براى امنیت منطقه و قراردادهاى کلانى که با کشورهاى عربى منطقه منعقد کرده نشان داده است حاضر نیست منافع اقتصادى خود را قربانى حمایت از تهران و رودررویى با امریکا و شرکاى خاورمیانه اى واشنگتن کند. پکن در اوج دعاوى تعرفه اى با ترامپ ثابت کرد بسیار هوشمندانه، صبور و معطوف به منافع ملى عمل میکند و به جز تمامیت ارضى خود در هیچ زمینه دیگرى حاضر به مقابله مستقیم با امریکا نیست.
روسها هم با عنایت به روابط عمیق با اسرائیل، عربستان و ترکیه و طرحهاى بلندپروازانه براى پُر کردن خلأ امریکا در منطقه در چالش برنامه هسته اى تهران بیش از حد معقول از خود هزینه نخواهد کرد.
موارد صدرالاشاره مهمترین سرفصلهاى اشتباهات تحلیلى و در عین حال استراتژیک طرفین اصلى مناقشه هسته اى است که اسباب تحلیل حال حاضر تهران و واشنگتن را فراهم کرده و از این رهگذر دو کشور به جاى تمرکز بر مواهب برجام و تبعات مثبت آن و کلید زدن پروسه برد – برد با هزینه انعطاف بیشتر و واگذارى امتیازات متقابل اما همچنان بر رؤیاى برد یکطرفه و اخذ پوئن هاى حداکثرى متوقف شده اند و تولد دوباره برجام را به مخاطره انداخته اند. امید است امریکا و ایران با واقع بینى بیشتر و پرهیز از زیاده خواهى به میز مذاکرات برگردند.
نظر شما :