اروپا و ایران در خاورمیانه ای در حال تغییر (بخش بیست و هشتم)
اروپا نمی تواند به برنامه موشک های بالستیک و برنامه هسته ای یکسان نگاه کند
تهیه شده توسط بنیاد مطالعات مترقی اروپایی
نویسندگان این مطلب: ریکاردو آلکارو و آندریا دسی
دیپلماسی ایرانی: یک رابطه ساختاری و عملی بین اتحادیه اروپا و ایران منوط به بقا و اجرای موفقیت آمیز برنامه جامع اقدام مشترک است. با توجه به ژئوپلیتیک تعارضی پیرامون توافق هسته ای، تعادل در روابط اتحادیه اروپا و ایران تحت تاثیر قرار گرفت. تنش های مداوم اروپا با دولت ترامپ، تعمیق رقابت های «مجموع، صفر» در خاورمیانه، کاهش صبر استراتژیک ایران و روابط ژئوپلیتیک ظریف با چین و روسیه، همگی در محاسبات اتحادیه اروپا درباره ایران نقش داشته اند.
2.5 بررسی مجدد موضوع موشک های بالستیک از دیدگاه منطقه ای
دفاع اتحادیه اروپا/ای 3 از برجام بر یک اصل اساسی استوار بود مبنی بر اینکه بعد هسته ای می تواند و باید جدا از سایر موضوعات مربوط به رفتار منطقه ای ایران و به ویژه در رابطه با برنامه موشک های بالستیک این کشور و حمایت از متحدان منطقه ای، مورد توجه قرار گیرد. اروپایی ها در واکنشی خردمندانه در برابر ادعاهای دولت ترامپ درباره اینکه توافق هسته ای به هیچ یک از این مسائل رسیدگی نکرده، بر همین اصل تاکید کردند. با این حال، اروپایی ها هم در مواردی به مثابه ایالات متحده، با فعالیت های ایران در زمینه توسعخ برنامه موشک بالستیک مشابه برنامه هسته ای این کشور برخورد کرده اند.
چنین برخوردی از چند جنبه مساله ساز است: ای3 چارچوب هنجاری مستدلی برای اثبات نامشروع بودن برنامه موشک بالستیک ایران ندارد. در رابطه با برنامه هسته ای ایران، ای3 پیش از برجام می توانست به ان.پی.تی اشاره و ایران را به نقض تعهدات بین المللی متهم کند؛ اما در رابطه با برنامه موشک های بالستیک ایران امکان مطرح کردن چنین اتهامی وجود ندارد. ادعای ای3 مبنی بر اینکه آزمایش پرتاب موشکی و فضایی ایران مغایر با قطعنامه 2231 است، از نظر حقوقی چندان مستدل نیست. محدودیت های اعمال شده علیه ایران موقت است و ممنوعیت الزام آوری را شامل نمی شود و درخواست خویشتن داری است. به علاوه، نمی توان این مساله که ای3 استانداردی دوگانه دارد را نادیده گرفت؛ خروج ایالات متحده از برجام در قیاس با برنامه موشکی ایران نقض مهم تری از قطعنامه 2231 است. یک مشکل دیگر در استفاده از استانداردهای «هسته ای» برای برنامه موشک بالستیک ایران نبود نمونه مشابه آژانس بین المللی انرژی اتمی است، یعنی یک نهاد سوم بی طرف که ایران عضو آن باشد و وظیفه نظارت بر انطباق را از طریق مکانیزم های راستی آزمایی داشته باشد.
مساله قابل توجه تر اینکه وقتی ایران از توافق بین المللی برای محدود کردن برنامه هسته ای خود نتیجه نگرفته است، چندان منطقی به نظر نمی رسد که از آن درخواست شود بر سر محدود کردن برنامه موشک بالستیک که ستون وضعیت بازدارندگی خود می داند، توافق کند. موافقت ایران با دست کشیدن از دارایی های امنیتی در برابر انگیزه های اقتصادی نتیجه ای در بر نداشت و تنها به اعمال فشار و تحریم بیشتر آمریکا انجامید؛ جای تعجبی ندارد اگر انگیزه ای برای ترغیب ایران به دست کشیدن از برنامه موشکی کافی نیست. به علاوه، تهدید ناشی از برنامه موشک های بالستیک ایران باید در بستر آن مورد بررسی قرار گیرد: موشک های بالستیک بی شک مساله نگران کننده ای قلمداد می شوند چون در تئوری تنها سامانه تحویل مناسب سلاح های هسته ای ایران هستند؛ با این حال، ایران تا توسعه زرادخانه هسته ای فاصله دارد و هنوز هیچ اطلاعاتی مبنی بر دانش فنی ایران درباره کلاهک هسته ای که بتواند در بالای موشک قرار دهد، در دست نیست. این مساله باید در ارزیابی تهدید مورد توجه قرار گیرد و امکان متمرکز شدن دیپلماسی روی موارد فوری تر به ویژه تثبیت توافق هسته ای را فراهم آورد.
این بدان معنا نیست که اروپایی ها باید از برنامه موشک های بالستیک ایران چشم پوشی کنند، اما عاقلانه ترین راه برای حل این مساله، تمرکز بر مساله گسترش سلاح های هسته ای و برنامه موشک های بالستیک در سطح منطقه است و نه متمایز کردن ایران به عنوان تنها منبع عدم امنیت. تمایل ای3 به ویژه فرانسه برای مقابله با ایران در برنامه موشک های بالستیک نیازمند تمایل و اراده تحریم های هدفمند و از این رو، غیرعقلانی است و سایر کشورهای اتحادیه اروپا باید از هرگونه تلاش برای شکل دادن به سیاست اتحادیه اروپا در این راستا جلوگیری کنند. احتمالا ارائه پیشنهادهایی به ایران در زمینه کنترل تسلیحاتی که شامل حال دشمنان نیز شوند؛ بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
2.6 تشدید رایزنی ها در مورد موضوعات منطقه ای
رسیدگی به حمایت ایران از متحدانش در چندین صحنه نمایش منطقه ای از جمله در لبنان، سوریه، عراق، فلسطین و یمن، برای اروپا از پرداختن به مساله موشکی دشوارتر است. یک دلیل، پیچیدگی این چالش است چرا که هر یک از این صحنه های نمایش مشکلات مختص خود را دارند که امکان حل و فصل آنها تحت یک چارچوب سیاست گذاری واحد وجود ندارد. دلیل دوم اینکه کشورهای عضو اتحادیه اروپا روابط گسترده ای با اسرائیل و مشارکت های مستحکم با کشورهای عربی تشکیل دهنده ائتلاف ضد ایران دارند. فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و انگلیس همگی سامانه های تسلیحاتی به عربستان سعودی می فروشند. آلمان تنها پس از رسوایی قتل جمال خاشقچی، اپوزیسیون سعودی، به فروش تسلیحات به عربستان پایان داد. امارات متحده عربی میزبان یک پایگاه نظامی فرانسه و بحرین میزبان یک پایگاه نظامی انگلیسی هستند. از این رو، کشورهای اروپایی معمولا در جبهه مخالف ایران یا نیروهای مورد حمایت ایران در سراسر منطقه، به ویژه در سوریه، بوده اند. به علاوه، کشورهای اتحادیه اروپا برای ایجاد انسجام بیشتر در سیاست های خود در قبال خاورمیانه به طوری که این سیاست ها منعکس کننده اولویت های تعریف شده آنها باشد، تلاش چندانی نکرده اند. جای تعجب نیست که ارزیابی ایران از اروپایی ها این است که آنها یا بازیگران ثانویه هستند یا بسیار نزدیک به رقبای اصلی ایران و از این رو، نمی توانند رابط بی طرف قلمداد شوند.
در برابر این سوءظن متقابل، وجود یک محفل گفت و گو درباره مسائل منطقه ای بین ایران و اتحادیه اروپا/ای4 (به علاوه ایتالیا) قابل توجه است. این رایزنی های سیاسی که بیشتر روی یمن متمرکز بودند، تاثیر عملی چندانی نداشتند، اما نشان دادند اروپایی ها به ایران به چشم تنها منبع ناامنی در منطقه نمی نگرند و تمایلی به پیروی از سیاست مهار ایالات متحده ندارند. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: بنیاد مطالعات مترقی اروپایی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :