سیاست و دیپلماسی آمریکایی مبتنی بر اطلاعاتی ناکامل است
تند شدن برنامه هسته ای ایران در صورت پیروزی یک چهره تندرو
نویسنده: فردریک سی. هاف
دیپلماسی ایرانی: اگر مذاکرات با هدف احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شکست بخورند و تحریم های اقتصادی علیه ایران پابرجا بمانند، آیا تهران درصدد دستیابی به سلاح هسته ای برخواهد آمد؟ آیا حتی در صورت احیای کامل برجام، ایران به دنبال سلاح هسته ای خواهد بود؟ یا همانطور که برخی مقامات ایرانی و رهبر معظم انقلاب گفته اند، هیچ علاقه ای به تبدیل شدن به یک قدرت تسلیحات هسته ای ندارند؟
پاسخ به این سوالات برای تحلیل گران اطلاعاتی آمریکا دشوار است و شاید حتی مقامات ایرانی خود پاسخ های نهایی را ندانند. اما پیگیری دو بحث با افراد ارشد دانشگاهی ایرانی و مقامات پیشین در سال های 2013 تا 2015 در کپنهاگ، یک سرنخ جالب می دهد.
تیم ایرانی در یک گفت و گوی طولانی با محوریت چشم اندازها و پیش نیازهای توافق هسته ای اینطور استدلال کرد که تولید و استقرار سلاح های هسته ای مغایر با منافع ایران است. ایران در مکان هایی مانند لبنان، عراق و سوریه بدون سلاح هسته ای به پیشرفت سیاسی-نظامی چشمگیری دست یافته، اما اگر یک قدرت تسلیحات هسته ای شود، دیگر کشورها در همسایگی نیز چنین خواهند شد و گسترش سلاح های هسته ای همه اقدامات منطقه ای ایران را به یک بحران هسته ای بالقوه تبدیل خواهد کرد که این امر از نظر عملیاتی فلج کننده خواهد بود.
با چنین استدلالی، این سوال پیش می آید که وقتی جمهوری اسلامی گسترش سلاح هسته ای در منطقه را فلج کننده می داند، چرا اصلا مذاکرات هسته ای در جریان است و چرا ایران غنی سازی، سانتریفیوژها و باقی موارد را متوقف و با یک رژیم سرزده بازرسی سازمان ملل موافقت نمی کند؟ پاسخ شخصیت های دانشگاهی ایران به این مساله آشکار بود: هدف ایران این است که از تحریم های آمریکا خلاص شود. به عبارت دیگر، ایران می خواهد درآمد کافی برای اقدام در جهت منافع خود را داشته باشد.
بنابراین، یک سناریو محتمل در زمان نابودی برجام و ادامه تحریم ها این است که ایران غنی سازی را تا کاهش قابل توجه زمان شکست ادامه دهد چرا که معتقد است تهدید به دستیابی به سلاح هسته ای موثرترین راهکار در مقابله با تحریم هاست. اما اگر این رویکرد جواب ندهد چه؟ احتمال اینکه ایران واقعا در جهت تبدیل شدن به یک قدرت تسلیحات هسته ای حرکت کند، وجود خواهد داشت؟
برخی مفسران که بین «تندروها» و «میانه روها» در ایران تمایز قائل می شوند، هشدار داده اند که پیروزی یک «تندرو» در انتخابات ریاست جمهوری ایران این کشور را به سلاح هسته ای متمایل می کند. گاهی حتی این اخطار هم وجود دارد که واشنگتن باید از اقدام شدیدالحن در قبال تهران خودداری کند تا مبادا یک تندرو روی کار آید. اگرچه نباید تمایز میان طیف ها و شخصیت های سیاسی در ایران را نادیده گرفت، اما نباید از قدرت تعیین کننده مقام معظم رهبری غافل شد. در ارزیابی تهدید سالانه جامعه اطلاعاتی ایالات متحده که به تازگی منتشر شده، به تمایزهای این طیف های سیاسی یا نیت حقیقی ایران درباره سلاح های هسته ای پرداخته نشده است. شاید دلیلش یک واقعیت قدیمی اطلاعاتی باشد: قابلیت ها قابل اندازه گیری هستند، اما اهداف نه. اما احتمالا ارزیابی اهداف همان وظیفه سنگین و ضروری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مفید است که می تواند سیاست گذاران را در جهت درست راهنمایی کند.
برای نمونه، اگر جامعه اطلاعاتی آمریکا اینطور استدلال کند که ایران به یک تهدید قریب الوقوع نظامی هسته ای تبدیل نخواهد شد، آنگاه فوریت برای احیای توافقی که می تواند بودجه عملیات منطقه ای این کشور را تامین کند، چه معنایی خواهد داشت؟ در چنین شرایطی تمرکز آمریکا بر روی عملیات و فعالیت های منطقه ای ایران برای در نظر گرفتن کاهش تحریم ها به طور بالقوه مثمر ثمر نخواهد بود؟ درست است که همانطور که برخی از ناظران گفته اند، ایران در منطقه تنها به اقدامات دیگران واکنش نشان می دهد، اما شرایط در رابطه با متحدان آن همچون حزب الله در لبنان یا دولت بشار اسد در سوریه چگونه خواهد شد؟
در حقیقت، در ارزیابی سالانه تهدید 2021 اگرچه تایید شده که ایران خود را درگیری با آمریکا در تله می بیند و احساس خطر می کند، اما نظام جمهوری اسلامی اساسا در موضع دفاعی نیست که یعنی ایران نفوذ خود را در عراق و سوریه حفظ خواهد کرد و مصمم است یک بازیگر بانفوذ در یمن بماند و همچنان چه به طور مستقیم از طریق قدرت موشکی خود و چه به طور غیرمستقیم و با کمک متحدانی همچون حزب الله، تهدیدی برای اسرائیل باقی خواهد ماند و به طور خلاصه، به تهدید منافع آمریکا و متحدانش در منطقه در آینده نزدیک ادامه خواهد داد.
حالا سوال این است که آیا جامعه اطلاعاتی اینطور ارزیابی می کند که همانطور که باراک اوباما امیدوار بود، توافق هسته ای نهایتا رفتار منطقه ای ایران را تغییر می دهد؟ یا اگر برجام احیا و تحریم ها لغو نشود، ایران به سمت ساخت کلاهک هسته ای پیش می رود؟
پل آر. پیلار اخیرا در مقاله ای در «نشنال اینترست» به یک نکته جالب اشاره کرده: «با توجه به برخی فعالیت ها در زمینه طراحی سلاح که حدود بیست سال پیش در جریان بوده، می دانیم که ایران به ساخت سلاح هسته ای تمایل داشته است. اما این اقدامات متوقف شدند و ایران در قبال تسهیل تحریم ها با محدود کردن فعالیت های هسته ای خود موافقت کرد. تنها تفسیر قابل قبول از این تحولات این است که ایران اینطور ارزیابی کرده که برایش بهتر است یک کشور بدون سلاح هسته ای باشد که کاملا در جامعه جهانی و اقتصاد جهانی ادغام شده، تا یک کشور مسلح به سلاح هسته ای تحت فشار تحریم ها و منفور.» سوال این است که می شود تحت فشار تحریم ها باشد و در جهت کسب سلاح هسته ای پیش نرود؟ پیلار اینطور استدلال می کند که ایران از تسهیل تحریم ها برای شکوفایی اقتصادی استفاده می کند که در نهایت تولید سلاح هسته ای برای آن امکان پذیر باشد. اما خود در مقابل این استدلال، این سوال را مطرح می کند: آیا حفظ و تداوم وضعیت نظامی غیر هسته ای ایران به تجدید برجام و رفع تحریم ها بستگی دارد؟
اسرائیل اقدامات خود را مبتنی بر این دیدگاه انجام می دهد که ایران نهایتا به دنبال نصب کلاهک های هسته ای بر موشک های بالستیک خود است و برجام منابع کافی مالی برای ایران برای تحقق این هدف را فراهم می آورد. با این وجود، آیا استدلال قوی تر است که شیوه عملکرد ایران در جهان عرب- چه تهاجمی باشد و چه واکنشی- این کشور را ملزم به غیر هسته ای ماندن کند. البته در این شرایط مجددا این سوال پیش می آید که احیای توافق هسته ای به معنای بازی مطابق دست ایران و در ازای تهدیدی است که این کشور قصد عملی کردن آن را ندارد. برای این سوالات دو گانه پاسخ های معتبری وجود ندارد و از این رو، بسیاری در ایالات متحده تنها امیدوارند که دیپلماسی هسته ای دولت جو بایدن منافع آمریکا را به بهترین نحو تامین کند.
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :