به بهانه انجام یک سفر دیپلماتیک

سفر هم زمان ظریف به جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ شکسته شدن یک تابو

۱۵ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۵ کد : ۲۰۰۳۰۰۱ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
سفر اخیر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ می ۲۰۲۱ میلادی (۴ و ۵ خرداد ۱۳۹۹) صرف نظر از شرایط حساس کنونی حاکم بر مناسبات دو کشور به ویژه تنش‌‌‌های مرزی و اختلاف در تفسیر بند نهم موافقتنامه موافقتنامه آتش بس ‌‌‌قره‌باغ (کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان یا دالان زنگه زور) از نظر رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز بسیار شایان توجه بود. این سفر که در ادامه سفر سال گذشته سید عباس عراقچی و محمد جواد ظریف به منطقه قفقاز صورت گرفت را باید «شکسته شدن تابوی سفر هم زمان به جمهوری آذربایجان و ارمنستان» دانست. متاسفانه پس از ناکامی ایران در عرصه ‌میانجی‌گری در جنگ اول ‌‌‌قره‌باغ و کنارگذاشتن کشورمان از ترکیب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، رویکرد نسبتاً متوازن ایران در منطقه قفقاز کنار گذاشته شد. در نتیجه به تدریج سنتی نانوشته و البته غلط در عرصه سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز شکل گرفت که بین سفر مقامات ارشد کشورمان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان باید فاصله زمانی معناداری ایجاد شود تا باعث ایجاد حساسیت و مخالفت احتمالی در این دو کشور نشود. این قاعده نانوشته که تقریباً به مدت سه دهه در سفر رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، وزیران و سایر مقامات ارشد کشورمان به منطقه دنبال‌ می‌شد، در واقعیت امر ملاحظاتی بود که با دست خودمان به سیاست خارجی ایران تحمیل شد و قدرت مانور و تحرک موثر را در بسیاری از مقاطع از کشورمان سلب کرد و حتی بعضاً فضایی را ایجاد کرد که برخی از کارشناسان، مقامات و به ویژه نمایندگان مجلس جمهوری آذربایجان و ارمنستان به انتقاد از سفر مقامات کشورمان به ایروان یا باکو برآیند. در راستای این رویکرد نامتوازن بود که با وجود مناسبات دیپلماتیک ایران با هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان که روسیه و ترکیه از این ظرفیت دیپلماتیک محروم هستند، هنوز هیچ رئیس جمهوری از ایران در سه دهه گذشته به طور هم زمان از باکو، تفلیس و ایروان دیدار نکرده است و بعد از سفر مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران به تفلیس در آوریل ۱۹۹۵ میلادی و سفر میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان به تهران در اوت ۲۰۰۴ میلادی، تا کنون دیداری میان روسای جمهور ایران و گرجستان در پایتخت‌‌‌های دو کشور صورت نگرفته است و در دولت حسن روحانی نیز، گرجستان در منطقه قفقاز جنوبی تنها کشوری است که رئیس جمهور ایران در هشت سال گذشته دیدار دو جانبه‌‌ای با رئیس جمهور این کشور (گئورگی مارگولاشویلی، رئیس جمهور سابق و خانم سالومه زورابیشویلی، رئیس جمهور کنونی) در تهران یا تفلیس نداشته است. در حالی ایران از این ظرفیت بالقوه جغرافیایی و دیپلماتیک خود به صورت موثری بهره برداری نکرده است که کشورهای اروپایی و آمریکایی به دلیل عدم توانایی روسیه (قطع ارتباط با گرجستان) و ترکیه (قطع ارتباط با ارمنستان) در سه دهه گذشته در عرصه مدیریت مناسبات دیپلماتیک، رویکرد متوازنی را در پیش گرفته‌اند و تقریباً تمامی رهبران و مقامات اروپایی و آمریکایی در سفر به منطقه قفقاز به صورت هم زمان به باکو، ایروان و تفلیس سفر‌ می‌کنند که سفرهای منطقه‌‌ای آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان)، فرانسوا اولاند، سارکوزی و امانوئل ماکرون (روسای جمهور سابق و کنونی فرانسه)، سرجو ماتارلا (رئیس جمهوری ایتالیا)، جان بولتون (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) و حتی پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان کاتولیک جهان به روشنی گویای این امر است. لذا اگر ایران درصدد اجرایی نمودن الگوی ۳+۳ (ارمنستان، آذربایجان، گرجستان + روسیه، ترکیه و ایران) در منطقه قفقاز است، مقدمه و پیش شرط آن حرکت به سمت الگوی ۱+۳ (ایران + جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) خواهد بود. بنابراین، روندی که با سفر سید عباس عراقچی و محمد جواد ظریف در چند ماه اخیر در پیش گرفته شده است، مسیر عقلانی، درست و منطبق با رویکرد متوازن سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز است که باید از سوی سایر مقامات کشورمان ادامه پیدا کند. این امر باید تبدیل به یک سنت و رویه در رویکرد سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز تبدیل شود و با تغییر دولت ها در ایران نیز نباید تغییری در آن ایجاد شود که اگر این گونه شود، بازگشت به رویکرد غیر منطقی و نامتوازن گذشته خواهد بود. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در یادداشت تحلیلی پیش رو کوشش خواهد شد شناخت و درک بهتری از الزامات و ضرورت‌‌‌های رویکرد متوازن ایران در قبال سه کشور منطقه قفقاز جنوبی حاصل شود.
سفر هم زمان ظریف به جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ شکسته شدن یک تابو

نویسنده: ولی کالجی، پژوهشگر ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری و عضو شورای علمی ایراس

دیپلماسی ایرانی: زمانی که ایران در ابتدای دهه ۱۹۹۰ در عرصه میانجگیری مناقشه ‌‌‌قره‌باغ فعال بود، مقامات ایرانی به ویژه علی اکبر ولایتی (وزیر خارجه وقت) و محمود واعظی (معاون وزیر خارجه و مسئول ‌میانجی‌گری مناقشه قره باغ) هم زمان به ایروان و باکو سفر‌‌ می‌کردند و این امر یک موضوع کاملاً عادی و طبیعی در آن مقطع به شمار‌‌ می‌رفت. حتی فراتر از آن نوعی «سیاست و رویکرد قفقازی» در سیاست خارجی ایران در آن مقطع دنبال‌‌ می‌شد که دامنه آن هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان را در بر‌‌ می‌گرفت. دیدار حسن حبیبی، معاون اول وقت رئیس جمهوری ایران به فاصله کمتر از سه ماه از باکو (۲۸ اکتبر ۱۹۹۶)، تفلیس (۴ نوامبر ۱۹۹۶) و ایروان (دسامبر ۱۹۹۶) و سفر هم زمان علی­اکبر ولایتی به ایروان و باکو در آوریل ۱۹۹۷ میلادی به روشنی گویای اتخاذ رویکرد تقریباً متوازن ایران در عرصه مناسبات دیپلماتیک در قبال هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان در این مقطع است. در رابطه با جمهوری گرجستان نیز تحرکات دیپلماتیک ایران در آن مقطع شایان توجه بود. ادوارد شوارد نادزه رئیس جمهور وقت گرجستان در سال ۱۹۹۳ از ایران دیدار نمود و هاشمی رفسنجانی نیز در آوریل ۱۹۹۵ به گرجستان سفر نمود که آخرین سفر رئیس جمهوری ایران به گرجستان از آن مقطع تا کنون به شمار‌‌ می‌رود.

اما متاسفانه این رویکرد متوازن پس از ناکامی ایران در عرصه ‌میانجی‌گری و کنارگذاشتن از ترکیب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا کنار گذاشته شد. در نتیجه به تدریج سنتی نانوشته و البته غلط در عرصه سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز شکل گرفت که بین سفر مقامات ارشد کشورمان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان باید فاصله زمانی معناداری ایجاد شود تا باعث ایجاد حساسیت و مخالفت در این دو کشور نشود. این قاعده نانوشته که تقریباً به مدت سه دهه در سفر رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، وزیران و سایر مقامات ارشد کشورمان به منطقه دنبال‌‌ می‌شد، در واقعیت امر ملاحظاتی بود که با دست خودمان به سیاست خارجی ایران تحمیل شد و قدرت مانور و تحرک موثر را در بسیاری از مقاطع از کشورمان سلب کرد. به تدریج دامنه این رویکرد نامتوازن به گرجستان نیز کشیده شد و سیاست خارجی ایران در دولت‌‌‌های بعد از مرحوم هاشمی رفسنجانی، از اتخاذ یک رویکرد متوازن و متعادل در منطقه قفقاز بازماندند. روابط ایران با ارمنستان در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد بسیار توسعه پیدا کرد و در مقابل روابط پر فراز و نشیبی با جمهوری آذربایجان شکل گرفت که البته عوامل متعدد داخلی، منطقه‌‌ای و بین المللی در این امر موثر بود. اما در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، روابط ایران و جمهوری آذربایجان توسعه بسیار شایان توجهی پیدا کرد؛ به گونه‌‌ای که بیش از ۱۰ دیدار دو جانبه و چند جانبه بین حسن روحانی و الهام علی اف صورت گرفت. اما در نقطه مقابل، از سطح روابط ایران و ارمنستان تا حدودی کاسته شد و به همان میزان نیز سطح و تعداد دیدارهای روسای جمهور دو کشور نیز کاهش یافت. در رابطه با جمهوری گرجستان نیز با وجود تحولات مثبتی که در روابط تهران و تفلیس در چند سال اخیر روی داده است، آثار این رویکرد نامتوازن هنوز مشاهده‌‌ می‌شود. چنانچه بعد از سفر مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران به تفلیس در آوریل ۱۹۹۵ میلادی و سفر میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان به تهران در اوت ۲۰۰۴ میلادی، دیگر دیداری میان روسای جمهور ایران و گرجستان در پایتخت‌‌‌های دو کشور صورت نگرفته است. در دولت حسن روحانی نیز، گرجستان در منطقه قفقاز جنوبی تنها کشوری است که رئیس جمهور ایران در هشت سال گذشته دیدار دو جانبه‌‌ای با رئیس جمهور این کشور (گئورگی مارگولاشویلی، رئیس جمهور سابق و خانم سالومه زورابیشویلی، رئیس جمهور کنونی) در تهران یا تفلیس نداشته است.

اما در جریان جنگ دوم ‌‌‌قره‌باغ در سال گذشته که خسارت‌‌‌های مالی و انسانی بسیار زیادی را متوجه دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان نمود، سیاست خارجی ایران به تدریج به سمت احیای رویکرد متوازن ابتدای دهه ۱۹۹۰ گام برداشت. نخستین گام با سفر سید عباس عراقچی در آبان ۱۳۹۹ به چهار کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان، روسیه و ترکیه برداشته شد. هرچند سفر عراقچی در آن مقطع دستاورد خاصی به ویژه اعلام آتش بس و پایان جنگ و نیز اجرای طرح صلح مورد نظر ایران نداشت، اما در نفس خود به دلیل اتخاذ یک رویکرد متوازن و منطقه‌‌ای بسیار حائز اهمیت بود. گام دوم با سفر محمد جواد ظریف به پنج کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه و ترکیه برداشته شد. ظریف در این سفر که پس از انعقاد موافقتنامه آتش بس ‌‌‌قره‌باغ صورت گرفت، کوشش نمود الگوی همکاری منطقه‌‌ای ۳+ ۳ (ارمنستان، آذربایجان، گرجستان + روسیه، ترکیه و ایران) را در دیدار با رهبران منطقه تشریح کند. هر چند اختلاف و تنش بلین باکو و ایروان در مورد تعیین تکلیف اسرا و مفقودین جنگ، تحدید حدود نقاط مرزی مشترک بین دو کشور و به ویژه اختلاف در تفسیر بند نهم موافقتنامه موافقتنامه آتش بس ‌‌‌قره‌باغ (کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان یا دالان زنگه زور) و نیز مخالفت گرجستان با حضور و مشارکت در الگوی ۳+۳ به دلیل حضور روسیه با چالش هایی نیز در عمل مواجه شد. اما گام سوم رویکرد متوازن ایران با سفیر اخیر محمد جواد ظریف به به دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ می ۲۰۲۱ میلادی (۴ و ۵ خرداد ۱۳۹۹) صرف نظر از شرایط حساس کنونی حاکم بر مناسبات دو کشور به ویژه تنش‌‌‌های مرزی و موضوع کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان (دالان زنگه زور) از نظر رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز بسیار شایان توجه بود.

نفس این که وزیر امور خارجه ایران در ۴ خرداد به باکو و ۵ خرداد به ایروان‌‌ می‌رود، بسیار مهم و ارزشمند است و رویکردی است که بسیاری از کشورها از جمله فدراسیون روسیه در سه دهه گذشته دنبال کرده اند و شاهد هستیم وزیران دفاع و امور خارجه این کشور همواره به صورت هم زمان از جمهوری آذربایجان و ارمنستان دیدار‌‌ می‌کنند. متاسفانه بی توجهی به این امر و اتخاذ یک رویکرد نامتوازن موجب شد در سال‌‌‌های اخیر به موازات سفر رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و یا سایر مقامات ارشد کشورمان به یکی از دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان، برخی از مقامات و به ویژه نمایندگان مجلس این دو کشور به انتقاد از سفر مقامات کشورمان به ایروان یا باکو برآیند. لذا روندی که با سفر سید عباس عراقچی و محمد جواد ظریف در چند ماه اخیر در پیش گرفته شده است، مسیر عقلانی، درست و منطبق با رویکرد متوازن سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز است. این امر باید تبدیل به یک سنت و رویه در رویکرد سیاست خارجی ایران در منطقه تبدیل شود و با تغییر دولت ها در ایران نباید تغییری در آن ایجاد شود که اگر این گونه شود، بازگشت به رویکرد نامتوازن گذشته خواهد بود.

ضمن این که باید توجه داشت رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز نباید محدود به ایجاد تعادل در روابط ایران با دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان باشد. گرجستان بدن شک و تردید عامل بسیار مهمی در تعادل بخشی به رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز است؛ چرا که تفلیس هم همانند تهران با هر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان روابط بسیار نزدیکی دارد. لذا اگر ایران درصدد اجرایی نمودن الگوی ۳+۳ (ارمنستان، آذربایجان، گرجستان + روسیه، ترکیه و ایران) در منطقه قفقاز است، مقدمه و پیش شرط آن حرکت به سمت الگوی ۱+۳ (ایران + جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) خواهد بود. لذا از این منظر این نقد و انتقاد به سفر اخیر محمد جواد ظریف به منطقه قفقاز وارد است که چرا وزیر امور خارجه ایران به موازات دیداتر از ایروان و باکو به تفلیس سفر نکرده است؟ واقعیت امر این است که موضوع رویکرد منطقه‌‌ای و متوازن ایران در منطقه قفقاز که یکی از جلوه ها و نمودهای آن، مدیریت متوازن سفرهای مقامات ارشد کشورمان به سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان است باید تبدیل به یک رویه و سنت در عرصه سیاست خارجی ایران شود. در این راستا‌‌ می‌توان با هماهنگی سفارت خانه‌‌‌های ایران در این سه کشور به گونه‌‌ای برنامه ریزی نمود که علاوه بر رئیس جمهور و وزیر امور خارجه، سایر وزیران و مقامات ارشد کشورمان نیز بتوانند به صورت هم زمان از تفلیس، باکو و ایروان دیدار کنند. باید به این نکته مهم توجه داشت که این امر صرفاً یک رویکرد تبلیغاتی و نمایشی نیست. منطقه قفقاز پس از توافقنامه آتش بس ‌‌‌قره‌باغ در سال گذشته در شرایط جدید و کاملاً متفاوتی از گذشته قرار گرفته است و اگر بند نهم موافقتنامه آتش بس یعنی رفع انسداد از مسیرهای ارتباطی این منطقه به ویژه خطوط ریلی محقق شود، ظرفیت بسیار مناسبی برای کشورمان ایجاد خواهد شد که کمترین تاثیر آن این است که پس از سه دهه، ارتباط ریلی ایران با منطقه قفقاز محقق شد. لذا در چنین شرایطی است که وزیر راه و شهرسازی ایران و یا مدیریت راه آهن ایران باید به صورت هم زمان از باکو، تفلیس و ایروان دیدار کند تا به این روند منطقه‌‌ای که با چالش ها و مشکلات بسیار زیادی هم در عرصه عمل مواجه شده است، کمک کند.

ایران از ظرفیت منحصر به فرد و مناسبی برای تقویت همگرایی منطقه‌‌ای در منطقه قفقاز از هر دو بعد جغرافیایی و مناسبات دیپلماتیک برخوردار است. از نظر جغرافیایی، ایران تنها کشوری است که با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و منطقه خودمختار نخجوان همسایه است. ترکیه تنها با نخجوان همسایه است و گرجستان و روسیه نیز تنها با خاک اصلی جمهوری آذربایجان همسایه هستند. ایران تنها کشوری بود که به واسطه همسایگی با مناطق جبرائیل، فیضولی و زنگیلان در مجاورت دو جنگ اول و دوم ‌‌‌قره‌باغ قرار داشت و هیچ کدام از کشورهای گرجستان، روسیه و ترکیه از نظر جغرافیایی در مجاورت کانون درگیری و جنگ در ‌‌‌قره‌باغ قرار ندشتند. از نظر مناسبات دیپلماتیک نیز از بین سه کشور همسایه منطقه قفقاز یعنی ایران، روسیه و گرجستان، تنها ایران است که با هر سه ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان روابط دیپلماتیک دارد. چرا که روابط ارمنستان و ترکیه از سال ۱۹۹۳ و روابط گرجستان و روسیه نیز از سال ۲۰۰۸ قطع است. نفس همین موضوع، ظرفیت ارزشمندی را در اختیار ایران برای اتخاذ یک رویکرد متوازن در عرصه دیپلماتیک در منطقه قفقاز جنوبی قرار‌‌ می‌دهد که بسیاری از رقبای منطقه‌‌ای ایران از این ظرفیت محروم هستند. بنابراین این ظرفیت ها باید در عرصه مناسبات دیپلماتیک ایران با منطقه قفقاز نمود و جلوه بیرونی، عینی و ملموسی داشته باشد. به عنوان مثال، چرا با وجود مجاورت جغرافیایی ایران با جبرائیل، فیضولی و زنگیلان که به ویژه در جریان جنگ سال گذشته قره باغ، خسارت هایی نیز به مناطق روستایی در مرزهای شمال غربی کشورمان وارد شد، ایران نباید نماینده‌‌ای در مرکز نظارت بر آتش بس ‌‌‌قره‌باغ در منطقه آغدام داشته باشد؟ چرا با وجود مناسبات دیپلماتیک ایران با هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان، هنوز هیچ رئیس جمهوری از ایران در سه دهه گذشته به طور هم زمان از باکو، تفلیس و ایروان دیدار نکرده است؟

در حالی ایران از این ظرفیت بالقوه جغرافیایی و دیپلماتیک خود به صورت موثری بهره برداری نکرده است که کشورهای اروپایی و آمریکایی به دلیل عدم توانایی روسیه (قطع ارتباط با گرجستان) و ترکیه (قطع ارتباط با ارمنستان) در سه دهه گذشته در عرصه مدیریت مناسبات دیپلماتیک، رویکرد متوازنی را در پیش گرفته اند و تقریباً تمامی رهبران و مقامات اروپایی و آمریکایی در سفر به منطقه قفقاز به صورت هم زمان به باکو، ایروان و تفلیس سفر‌‌ می‌کنند. چنانچه سفر دوره‌‌ای آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به منطقه قفقاز جنوبی که از ۲۳ آگوست ۲۰۱۸ (اول شهریور ۱۳۹۷) از تفلیسِ گرجستان آغاز شد و پس از ایروانِ ارمنستان، در باکوِ جمهوری آذربایجان به پایان رسید. مشابه همین رویکرد توسط فرانسوا اولاند، سارکوزی و امانوئل ماکرون (روسای جمهور سابق و کنونی فرانسه)، سرجو ماتارلا (رئیس جمهوری ایتالیا)، جان بولتون (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) و حتی پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان کاتولیک جهان نیز اتخاذ شده است.

با توجه به این واقعیات و تحولات است که سفر اخیر محمد جواد ظریف به دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان که به منزله شکسته شدن تابوی سفر هم زمان مقامات ارشد کشورمان به این دو کشور همسایه پس از تقریباً سه دهه بود، در نفس خود بسیار ارزشمند است. این روند باید با اضافه شدن گرجستان در سفرهای بعدی وزیر امور خارجه و سایر مقامات ارشد کشورمان تقویت و تبدیل به یک رویه و سنت در عرصه سیاست خارجی کشورمان شود. باز هم بر این نکته تاکید‌‌ می‌شود که این امر صرفاً یک رویکرد سیاسی و تبلیغاتی نیست، بلکه پیگیری و اجرای بسیاری از طرح‌‌‌های منطقه‌‌ای در منطقه قفقاز از جمله انتقال برق، گاز و کریدورهای ارتباطی به ویژه احیای راه آهن دوران شوروی، هماهنگ سازی قوانین گمرگی، بیمه و مبادلات بانکی، آلودگی‌‌‌های زیست محیطی به ویژه در رابطه با رودخانه‌‌‌های فرامرزی نیازمند همکاری کشورهای منطقه با یکدیگر است و هیچ کدام از موارد یادشده به تنهایی و حتی دو جانبه قابل پیگیری نیست. ایران با توجه به ظرفیت منحصر به فرد و مناسبی که برای تقویت همگرایی منطقه‌‌ای در منطقه قفقاز از هر دو بعد جغرافیایی و مناسبات دیپلماتیک برخوردار است،‌‌ می‌تواند نقش بسیار مهمی در این روند ایفا کند. این واقعیتی غیر قابل انکار است که اگر در چهارچوب الگوی ۳+۳ بخواهد نشستی برگزار شود، با توجه به وضعیت روابط ارمنستان و جمهوری آذربایجان، گرجستان و روسیه و ارمنستان و ترکیه، تنها ایران‌‌ می‌تواند میزبان این نشست منطقه‌‌ای باشد. تحقق این امری نیازمند این است که در گام اول ایران خود در جهت رویکرد متوازن در منطقه قفقاز (الگوی ۱+۳) گام بردارد./ایراس

کلید واژه ها: محمد جواد ظریف ایران و ارمنستان ایران و آذربایجان ارمنستان جمهوری آذربایجان


( ۱۱ )

نظر شما :

رضا ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۰:۵۸
به راستی که ایران با تمام سه همسایه قادر به همکاری است و معذوریت ترکیه و روسیه را ندارد ،میتوان با متوازن سازی روابط با مرکزیت ایران ابتکار عمل را از روس‌ها و ترکها گرفت و خود نقش موثری داشت بر سیاستهای قفقاز جنوبی ،فقط مرد میدان میخواهد و برنامه و تلاش مستمر میتوان از اقلیتهای گرجی در سمیرم اصفهان و فریدون شهر و ارامنه در شمال غرب و....استفاده کرد با سرمایه گذاری روی آنها و پرورش آنها مانند سیاست ترکیه در حمایت از اقلیتهای مهاجر ترک در منطقه هم برگ برنده خود را تضمین و هم منافع سیاسی ،اقتصادی و.....برآورده میکند
خشایار ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۳:۱۶
قفقاز حیاط خلوت روس ها است ترکیه و ایران آب در هاون می کوبندکسی در قفقاز بدون اجازه پوتین کسی آب هم نمی تواند بخورد
خسرو ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۰۴:۱۷
چه سیاست مداری است این رضا من رئیس جمهور شوم اینو وزیر خارجه انتخاب می کنم لاشک
امیر ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۱:۰۵
در دوره‌ای که ایران برای سفر به این کشورها ملاحظاتی در نظر می‌گرفت، دولت ترکیه روابط تجاری خود را با ارمنستان احیاء کرد. آیا جمهوری آذربایجان از این مسئله رنجیده شد یا به روابط دو کشور لطمه‌ای وارد آمد؟ جواب سؤال مشخص است، نه! چرا ایران این فکر را می‌کرد که امکان دارد با سفر همزمان به روابطش با دو کشور لطمه بخورد؟ باز مسئله واضح است ضمیر گناهکار باعث این فکر می‌شد. چون در اصل ایران علیرغم اعلام بی‌طرفی و عدم جانبگیری بین دو کشور، در پشت پرده با یکی از کشورها روابط بسیار عمیق برقرار کرده و از آن‌ها حمایت اقتصادی و ... می‌نمود و در حال فریب افکار عمومی بود. من دنبال تقبیح یا تشویق این رابطه نیستم پس در محکوم کردن من متعاقب این کامنت عجله نفرمایید. وقتی در تهران ارامنه مراسم می‌گیرند و در حضور پاشینیان شعار می‌دهند آرتساخ ارمنستان است مشخص است که ایران بر روی ارمنستان سرمایه‌گذاری کرده است. پس قضیه کلا چیز دیگری است. همچنین همه می‌دانیم ابتکار عمل دیپلوماتیک نیازمند بضاعت اقتصادی و حمایت اجتماعی داخلی است که متاسفانه طی هشت سال اخیر به ضعیف‌ترین سطح رسیده است.
رضا در جواب به امیر ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۲:۳۳
((به گزارش خبرگزاری فرانسه از زوریخ ، "ادوارد نعلبندیان" و "احمد داوود اوغلو" وزیران خارجه ارمنستان و ترکیه ، این توافقنامه ها را امضا کردند. روابط بین ترکیه عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و ارمنستان تحت حمایت روسیه ، پس از جنگ جهانی اول و کشتار ارامنه در زمان حاکمیت عثمانی ها ، قطع شد. مناقشه بر سر منطقه "نوگورنو قره باغ" که پس از درگیری و جنگ ، از جهوری آذربایجان جدا شد، از دیگر موانع بر سر آشتی مجدد ارمنستان و ترکیه محسوب می شود. ترکیه در سال 1992 در حمایت از جمهوری آذربایجان ، مرز مشترک خود را با ارمنستان بست . دو کشور با میانجی گری سوئیس از بیش از یک سال پیش ، مذاکره برای عادی سازی رابطه را آغاز کرده بودند که همچنان با مخالفت شدید منتقدان داخلی مواجه است . ضمیر گناه کار نه ضمیر قومیت گرایی ( همانهایی که شعار روس ،فارس ،ارمنی دشمن ترکها و اهانت به سایر اقوام با القاب افغانی ،تروریست و..) و شعار ضد امنیت ملی و.....،ایا اقلیت ارامنه ها در ایران هر حرکتی صورت دهند نشان از حمایت حکومت ایران از آنهاست ؟؟؟؟؟ مثال حال آن روز فروپاشی شوروی و ورود اتباع باکو به مرز ایران با توجه به ممانعت مرزبانان و سیم خاردار و وجود رود ارس در باکو به عنوان روز جهانی آذری ها نامگذاری و جشن میگیرند و اتفاقاهمه ساله در محل سفارت ایران گروههای پانترک و نماینده احزاب پان آذری و ترک مانند مساوات و....تجمع و ایران را محکوم می‌کند چرا حماقت ( حمایت از مدافعان قره باغ و کمک لوجستیک تسلیحاتی ،اموزشی و سوختی و...) از مردم قره باغ و نخجوان صورت داده است ،پس معلوم است شما خواستار دشمنی با ایران هستید ( نگاهی به کتب تاریخ مدارس باکو بزنید تمام حرفهای من تصدیق خواهید کرد اگر تفکرات و نفرت قومگرایی شما را فرا نگرفته باشد
احمد در جواب به امیر ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۳:۵۷
دانشجوی محققی در دوران دانشگاه داشتیم که در سیاست و تحلیل سیاسی لنگه نداشت ،نقل قولی میکنم از او در دورانی که ایران در گرداب مشکلات و گرفتاریهای درشت و گره های سیاسی و اقتصادی که دسته کمی فاصله تا فروپاشی ندارد ،گفت در اسکای با دانشجوی روابط خارجی اسراییلی بحث میکردم ،گفت دلایل دشمنی ما( غرب ،امریکا و اسراییل و مرتجعین عرب ) با ایران نقش ستون و رهبری ایران در منطقه است ،توصیح داد گفت همان شاه ژاندارم منطقه قبل انقلاب ( شورش مردمی ) ایران در جنگ بین هند و پاکستان جانب هند را گرفت و فانتوم‌ها و هواپیماهای هرکولس به پاکستانی‌ها داد در مقابله هجمه هند ( اشاره به دو جنگ کشمیر ) ،در جنگ قره باغ تجهیزات و آموزش و کمکهای انسانی روانه آذربایجان کرد در مقابل ارمنستان و حتی جلوی پیشرفت ارمنستان به نخجوان با توپخانه گرفت و هزینه مالی و جانی داد ( بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار و شهادت فرماندهان و پاسداران سپاه که درحال آموزش نیروهای ارتش و مردم آذربایجان بودن و ساقط شدن هواپیمای c130 توسط پدافند ارمنستان ) و کمک به تاجیکستان گرفتار در جنگ داخلی حاصل از تجزیه شوروی و صلح ،و حمایت از مردم ترکمنستان در بحبوحه تجزیه شوروی ( چند صد تن آرد در زمان ریاست هاشمی رفسنجانی ) اما دستاورد فداکاری و ایثار ایران در جنگ قره باغ : علت شکست و ناکامی در جنگ قره باغ ایران نامیدند ،ادعای حمایت ایران از داشناکیون ارمنستان ،ادعای دشمنی ایران با باکو ، اما ترکیه : ادعای برپایی حکومت و امپراتوری فارسی در منطقه ،ادعای حمایت ایران از p k k،اما پاکستان : ناامنی در سیستان ،دادن پناهگاه به تروریستها ،و.....اینهم ابتکار عمل دیپلوماتیک که بضاعت اقتصادی و حمایت اجتماعی همراه بوده ،اما حال همه آنها چشم دیدن ایران را ندارند اما نمی داند که با نابودی یا فروپاشی ایران تمام آنها به ۶ ماه دوام نخواهند آورد
امیر در جواب به رضا ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۸:۲۶
لطفا عصبانی نباشید. با جملاتی که از لحاظ دستوری قابل قبول هستند و امکان خواندن آن‌ها باشد گزاره‌های موجود در اظهار نظر بنده را نقد فرمایید. آن موقع اینجانب نیز سعی در مباحثه خواهم داشت. در این صورت است که ما می‌توانیم با تضارب آرا چیزی به هم بیافزاییم. بالاخره من یک چیز اشتباه می‌گویم و شما با منبع دادن و استدلال کردن اشتباه بودن آن را به من گوش زد می‌نمایید. نظر من تعدیل می‌شود جنابعالی نیز با تفکر استدلالی ذهن خود را هر چه بیشتر تقویت می‌نمایید. برای من متنی که نوشته اید قابل فهم نیست. آیا روابط اقتصادی ترکیه و ارمنستان را قبول ندارید؟ این آمار از سایت معتبر: https://tradingeconomics.com/armenia/imports/turkey
در جواب به امیر ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۴
من منکر روابط تجاری ارمنستان و ترکیه نیستم ( البته از راه غیر مستقیم همچون گرجستان یا شاید از ترانزیت به ایران ،زیرا عملا مرز ارمنستان و ترکیه به صورت یک طرفه توسط ترکیه بسته شده است) اما مهمتر چرا ترکیه ابا دارد از شفاف سازی و اعلام ارمنستان به عنوان شرکت تجاری ؟؟؟؟؟ آیا ترس از دست دادن بازار و قدرت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی با باکو میتواند باشد ؟؟؟؟؟؟؟ یک بار در بالا ذکر کردم سر توافق نامه صلح بین ترکیه( داوود اوغلو) و ارمنستان ( ادوارد نعلبندیان ) انتظار واکنش سخت از باکو را نداشت ؟؟؟؟؟؟ قضیه صادرات ترکیه به ارمنستان قضیه صادرات اجناس قاچاق شده ترکیه به ایران میماند که غیر رسمی و اعداد تخمینی که اتفاقا هم باعث بدنامی کردها ( کولبرها ) توسط مافیای نفوذی ترکیه در ارکان حکومتی ایران( وزیر صنعت سابق و دختر گرامی آنها و....) میباشد
به خشایار ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۲:۰۷
از بدبختی آذربایبجان همینقدر بس که شعار میدن روس فارس ارمنی دشمنشونن اما روسیه بدون شلیک یک گلوله نیروهاش و مستقر کرد برسه روزی که ترکها رو بیرون هم بکنه
عليرضا ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | ۰۰:۵۷
اقای رضا شما به وجود اقلیت کوچک در حد ۱۰۰۰ نفری گرجی ها در اصفهان اشاره میکنید و خواهان استفاده از انها هستید اما به جمعیت ۵۰۰ هزار نفری اذربایجانی ها در گرجستان ۳ میلیون نفری اشاره ای نمیکنی .حال انکه با استفاده از ظرفیت بزرگ انها نه تنها در گرجستان بلکه در دربند داغستان و حمایت از حقوق انها میتوانی صاحب نفوذ باشی .اما بحث اصلی سر این است که امثال شما برای نفاق امده اند.
خسرو ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۳:۱۹
نفس سفر همزمان به دو کشور ارمنستان و آذربایجان مهم نیست و هرگز موجب توازن در روابط نمی شود ولی سوال اساسی این است - ضرورت داردکه در روابط توازن باشد ؟ آیا توازن در روابط با فلسطینی ها و اسراییل از سوی حکام عرب خلیج فارس را می پذیریم ؟ توازن در روابط در سال1994 با ارمنستان و آذربایجان موجب خنثی شدن ایران نشد ؟ امروز از روابط متراکم ترکیه و آذربایجان گله داریم -- این محصول توازن در آن دوره نبود ؟ چطور میتوان از گرجستان انتظار داشت که با روسیه ای که اوستیا و آبخازیا را از گرجستان جدا کرده است در یک گروه جای گیرد ؟ در سال 2008 که روسیه اوستیا و آبخازیا را اشفال کرد از گرجستان حمایت کردیم؟ امروز مهمترین مسئله سیاست داخلی و خارجی گرجستان برگرداندن اراضی اشغالی اوستیا و آبخازیا است - اشغالگر روسیه هست که با ایران رفیق گرمابه وبوستان شده ، حداقل همدردی را انجام داده ایم؟ در سی سال گذشته 20درصد سرزمین آذربایجان تحت اشغال ارمنستان بود ، واقعا ایران باید بی طرف می بود؟ واقعا باید توازن رعایت میشد؟ آموزه های سیاست در این مورد ، بهره مندی از پتانسیل ها( جمهوری آذربایجان با 90درصد جمعیت شیعه و وجود آذربایجان اصلی در ایران با سه برابرجمعیت جمهوری آذربایجان ) را توصیه نمی کند ؟ واقعیت این است که سیاست توازن اشتباه بود و ادامه آن هم اشتباه فاحشی است حتی با انجام آن توسط ظریف
به خسرو ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۹:۴۹
نه ایران باید به زور از آذرباییجان که کمکش و پس زد تا خودش و به ناتو نزدیک کنه و عضو ناتو بشه حمایت میکرد ! آیا آذرباییجان دنبال تجزیه ایران نیست ؟ آیا آذرباییجان متحد اسرائیل نیست ؟ بخاطر دل شما ترکها ایران باید زورکی به آذرباییجان حمایت میکرد ؟ همین جنگ اخیر قره باغ که ایران طرف آذرباییجان و گرفت هم نباید میگرفت اشغالگر واقعی شما ترکهایید که زمین تات ها و تالشها رو اشغال کردید که همدان و قزوین و اشغال کردید کمی هم جنایات تاریخی خودتون و یاد بیارید فرض بگیریم اصلا نسل کشی ارامنه که همه دنیا میگن جز شما درست نبود و حق با شماست نسل کشی کرمانیها ، لرها ، گیلانیها ، مازنی ها و ...تو خود ایران چی اونام کار ارامنه بود نه ترکها مگه نه ؟ چرا شما فقط خودتون و می بینید و به نسل کشیهایی که تو ایران کردید فکر نمیکنید؟
به علیرضا ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۰:۰۲
دیپلماسی ایرانی وقتی گله ای نظرات ترکها رو منتشر میکنی جوابهای ما رو هم منتشر کن من رضا نیستم ولی میخوام بدونم چرا باید ایران از ترکها حمایت کنه شما یه قوم و ملت و نشون بده که باهاش دوستید جز خودتون با فارس و ارمنی و کرد و آشوری و روس و عرب و لر و تات و تالش و گیلک و مازنی و یونانی و بلغار و گرجی و ...که مشکل دارید همه دنیا دشمن شمان همه زمینهای شما رو اشغال کردن برو ببین ترکها چه جنایاتی تو گرجستان کردن گرجستان اگر همه ۵۰۰ هزار ترک ادعایی رو بکشه تازه حسابش با آذرباییجان صاف میشه نوشتم ادعایی چون شما در جعل تاریخ و آمار سازی تبحر خاصی دارید
خسرو ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۶
لطفا در مورد نوشته نظربدید ما ترکها با همه دوستیم و هموطنان عزیز را از هر قومی که باشد تحسین می کنیم ما با کردها نه بلکه با تروریسم و تجزیه طلبی کردی دشمنیم -- با ارامنه نه بلکه با جنایتکاران داشناق دشمنیم و البته ایران وطن ازلی و ابدی ماست
کوروش ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۱
شما با همه دشمنی عزیز من. تاریخ شما گواه این موضوع هست. با هیچ کدوم از ملت‌های همسایه تون دوست نبودید.
امید ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۲
رضا پان فاشیست ترکها سرزمین ابا واجدادیشون از کنار ارس شروع میشه تا سنقرکرمانشاه و ازنا لرستان و تهران و ساوه و قم و اراک و قزوین و استارا ی ملحق شده به گیلان و غیره ادامه داره اشتباه شما ایتجاست چون اسم اذربایجان را از اون استانها برداشتند و قومهای غیر ترک را به اونجا کوچاندن پس اینها خاک شماست و ما مهاجر زهی خیال باطل تازه پس از اونهمه اسیمیلاسیون دوباره چون آژدهای ترک بیدار شده تمایلات رضاپالانی امثال شماها نمیتونه جلو توسعه ترکان و بیداری ملی اونها در اون استانهای جداشده از ایالت اذربایجان را بگیره
ایرانی ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۸:۵۲
سلام ، نوشته درستی بود ممنون ، به امید : باز خدارو شکر جرات ندارین بگین جدا شده از جمهوری اذربایجان ، همین که امکان این حرفا رو ندارین به نظرم خیلی خوبه ، بیداری ملی ترکان نمیفهمم یعنی چی ، در ایران فقط ملت ایران داریم و لاغیر شما هم برادر برو ترکیه دنبال بیداری ملی ترکان بگرد
به امید ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۱:۳۹
دیپلماسی ایرانی چرا منتشر نمیکنی ؟ امید جان دلبندم رضاپالانی اتفاقا کسی بود که آستارا و قزوین و تقدیم شما ترکها کرد با مردم قزوین و رشت دشمن بود ایالت گیلان و طوالش و تجزیه کرد و آستارا رو به آذرباییجان بخشید قزوین و هم به زنجان بخشید که مردم قزوین دهه ۷۰ با تظاهراتشون و دادن چند کشته از زنجان جدا شدن از ترس تکرار حوادث قزوین همون دوره هاشمی ، دهه ۷۰ ، آستارا رو بعد از چند دهه دوباره به گیلان برگردوندن در مورد لرها که میفرمایی ازنای لرستان آذرباییجان بود و رضا پالانی اقوام دیگری رو بهش کوچوند ! محض اطلاعت رضاخان مثل قاجار و صفوی لرها رو نسل کشی کرد و اتفاقا لرها رو مثل قاجار و صفوی تبعید کرد رضاخان برخلاف تبلیغات و دروغهای پانترکیسم نه تنها با ترکها بد نبود که خوب هم بود از ۴ همسرش ۳ تاشون ترک بودن ، رشته کوههای آرارات رو بدون جنگ و خونریزی به آتاتورک بخشید قزوین و به زنجان آستارا رو به آذربایبجان بخشید و لرها رو هم به سبک حکومتهای ترک صفوی و قاجار نسل کشی و تبعید کرد امیدوارم کامنت حق من در جواب حرفهای ناحق تو منتشر بشه