نگاهی که مبتنی بر واقعیت های جاری است
ریاض، انتخاب آنکارا برای آغاز چرخش در سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: ترکیه چند صباحی است که در شیوه و ابزار کنش گری های منطقه ای خود تغییراتی را لحاظ کرده؛ تغییراتی که با شاخص های دگرگونی و چرخش در عرصه تأثیرگذاری و مانور بیشتر در روند معادلات و مناسبات منطقه ای قابل تحلیل و رصد است. در واقع ترکیه در رهگذر چرخش مذکور در عرصه سیاست خارجی علاوه بر حفظ منافع و دستاوردهای چند ساله اخیر خود با رویکرد تهاجمی، تلاش دارد با تغییر گفتمانی و چرخش عملیاتی در عرصه سیاست خارجی فرصت های بعدی برای اعمال و دنبال کردن اهداف و برنامه هایش را بدست آورد؛ به همین رو به جای تنش زایی در قالب سیاست خارجی تهاجمی، به سمت تنش زدایی با سیاست خارجی تعاملی روی آورده است.
اگرچه گروهی از تحلیلگران بر این باورند که مبنای سیاستگذاری های جدید آنکارا از روندهای شکل گرفته در عرصه بین المللی متاثر است که تأثیرات خود را بر معادلات منطقه ای نهاده و در این مسیر بیشترین تأکید را روی سیاست های منطقه ای آمریکا دارند که با آمدن بایدن با تغییراتی همراه بوده است، اما با این وجود مولفه های دیگری نیز در این باره دارای نقش و جایگاه تعیینی هستند؛ بطوریکه آنکارا علاوه بر دریافت های تهدیدآمیز از ناحیه تحولات منطقه ای، در حوزه رویدادهای داخلی و انتقادات وارده بر رئیس (نام متداول اردوغان در میان اعضای حزب و دولتش) و رویکردهای انحصارطلبانه او در عرصه تصمیم گیری ها در رد، عدم پذیرش و قبول هر گونه اظهارنظری موجب شده است تا رئیس برای بالا بردن ضریب امنیتی پیرامون دولت و جایگاهش دست به انتخاب های جدید در عرصه سیاست خارجی بزند.
علاوه بر موارد ذکر شده در راستای عزمِ جزم شده آنکارا برای تغییر قواعد بازی در عرصه سیاست خارجی، فعالیت های گسترده دیپلماتیک دیگر دولت – ملت های منطقه در عرصه منطقه ای موجب شده است تا آنکارا نیز به موجب این فعل و انفعالات برای جا نماندن از قافله به سمت اتخاذ راهبردهایی ارجاعی با نشانه و شاخص همزمانی (در ارتباط با سایر نشانههای هم عصر آن نشانه شکل میگیرد؛ نشانهها را بهعنوان زنجیرهای پیوسته هستند که در طیف زمان گسترش می یابند) گام بردارد.
در واقع تحرکات دیپلماتیک و تقویت نگاه دیپلماسی در دستگاه سیاست خارجی ترکیه محصول مناسبات اخیر در منطقه است. مناسباتی که عمدتاً در چارچوب رفتار و عملکرد دیگر کشورهای منطقه در عرصه های دیپلماتیک که در جریان است شکل گرفته است. بطوریکه رفتار آرام، فعال و دینامیک ترکیه در عرصه سیاست خارجی را علاوه بر آنکه می تواند با شاخص محدود کردن و یا حتی پایان دادن اختلافات و مناقشات با کشورهای منطقه ای همراه باشد، بلکه می تواند بر مبنای راهبرد به صفر رساندن تنش ها با همسایگان و کشورهای منطقه ای مورد توجه قرار گیرد. مصداق این ادعا سفر بدون هیاهوی «مولود چاووش اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه به سعودی برای نخستین بار پس از ماجرای قتل جمال خاشقجی در کنسولگری سعودی در استانبول، معرفی سفیر جدید ترکیه در امارات متحده عربی و مذاکرات با مصر به دور از برجسته سازی های رسانه ای و دیپلماتیک هستند.
با این حال روند چرخش و تغییر در ادبیات و رهیافت های گفتمانی در عرصه سیاست خارجی ترکیه با تأثیرپذیری از مؤلفه های سه گانه در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی با رویکردهای تعادل بخشی همسوست که مبنا را بر حوزه منطقه ای قرار داده است. بطوریکه تلاش های مستمر و تداومی آنکارا برای کنار زدن اختلافات با ریاض اولویت اجرایی و رفتاری ترکیه در میدان دیپلماسی به شمار می آید. چرا که توسعه و ادامه تنش با ریاض به عنوان یک متغیر در عرصه سیاست خارجی ترکیه بر حسب محاسبات کنونی در منطقه و تأثیر آن در تأمین منافع آنکارا و حزب عدالت و توسعه در آینده خطای راهبردی محسوب می شود. از این رو ترکیه بر مبنای محاسبات مبتنی بر تأمین منافع یعنی هزینه – منفعت(Cost - Benefit) و تبیین اهداف و مطابقت آنها در فرایند تطابق و همسازن سازی متن(Text) و زمینه(Context) در عرصه سیاست خارجی، تصمیم به اتخاذ و اقدامات تحول بخش در قابل ریاض گرفته است که می تواند دستاوردهای دیگری را برای ترکیه در عرصه منطقه ای و در ارتباط با کشورهای همسو با ریاض فراهم کند.
در حقیقت رویکرد گفتاری – رفتاری آنکارا در قبال ریاض به عنوان اولویت حیاتی آنها در عرصه فعالیت های دیپلماتیک با شاخص حل و فصل تنش ها و پارامترهای مترتب بر آن، براساس ملاحظات مبتنی بر سیاست خارجی و پارادایم های تعریفی در این حوزه که سه ضلعی است قابل تعریف است.
بنابراین رویکرد اتخاذ شده مذکور توسط ترکیه با توجه به سکوت رسانه ای و عدم پرداختن به آن، یک تاکتیک در درون راهبرد چرخش و تغییر است. این بدان معناست که از حیث نظری و عملی مقامات آنکارا در عرصه سیاست خارجی دارای درکی رئالیستی و فرآورده محور هستند؛ چرا که با نصب العین قرار دادن منافع ملی و صیانت از آن، به سمت بیشنه سازی منافع با تأمین حداکثری آن روی آورده اند. در واقع این نوع کنش گری ترکیه گویای آن است که دشمنی و دوستی در سیاست ماندگار نیست و همه چیز متغیر و تغییر پذیر است؛ پس ویژگی نسبی گرایی بر مطلق انگاری در ترازوی سیاست، سنگینی معناداری دارد. و این موضوعی است که آنکارا ضمن درک آن، تلاش دارد آن را به مبنای عملکرد منطقه ای خود تبدیل کند.
نظر شما :