از تهدید ترامپ به حمله نظامی تا هشدار چین به آمریکا
رقابت قدرتها در نیجریه
نویسنده: حمید بیاتی، کارشناس اروپا و امریکا
دیپلماسی ایرانی: در پی اظهارات جنجالی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، درباره «نسلکشی مسیحیان» در نیجریه و تهدید به مداخله نظامی در این کشور، فضای سیاسی و اجتماعی نیجریه وارد مرحلهای تازه از تنش شده است. در حالیکه ناامنیهای قومی و مذهبی در این کشور سالها ادامه داشته، تمرکز ناگهانی واشینگتن بر موضوع مسیحیان، نشانهای از اهدافی فراتر از دغدغههای انسانی دارد؛ اهدافی که از رقابت ژئوپلیتیکی با چین و روسیه تا کنترل منابع انرژی و مسیرهای تجاری آفریقا را در بر میگیرد.
فشار سیاسی در سایه رقابت با چین و روسیه
ایالات متحده طی دو دهه گذشته شاهد گسترش نفوذ رقبای خود در آفریقا بوده است. چین با اجرای پروژههای زیرساختی و اعطای وامهای کلان، و روسیه با همکاریهای امنیتی و فروش تسلیحات، به بازیگران فعال قاره تبدیل شدهاند.
نیجریه به عنوان بزرگترین اقتصاد آفریقا و دارندهی یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز، برای هر سه قدرت جهانی اهمیتی راهبردی دارد.
در چنین فضایی، برجستهسازی «کشتار مسیحیان» میتواند ابزاری برای فشار سیاسی بر دولت ابوجا باشد تا در سیاست خارجی خود از شرق فاصله گرفته و بار دیگر به محور غرب نزدیک شود.
حضور نظامی چین در خلیج گینه؛ رقابت در سایه امنیت دریایی
یکی از مهمترین دلایل حساسیت آمریکا نسبت به نیجریه، حضور نظامی فزاینده چین در خلیج گینه است.
بر اساس گزارشهای منتشرشده در سالهای اخیر، پکن در حال ایجاد یک پایگاه دریایی در سواحل استوایی آفریقا، نزدیک به نیجریه و کشورهای همجوار مانند گینه استوایی است. این پایگاه که هدف رسمی آن «حفاظت از مسیرهای تجاری و منافع انرژی چین» عنوان شده، در عمل میتواند به ناوگان چین اجازه دهد دسترسی دائمی به اقیانوس اطلس پیدا کند — موضوعی که از دید پنتاگون «تغییردهنده موازنه قدرت دریایی» در غرب آفریقا تلقی میشود.
از نگاه واشینگتن، نفوذ چین در منطقهای که مسیر صادرات نفت نیجریه و راههای تجاری اقیانوس اطلس از آن میگذرد، تهدیدی مستقیم برای منافع انرژی و حضور نظامی آمریکا در قاره آفریقا است.
در نتیجه، تمرکز سیاسی و رسانهای بر بحرانهای مذهبی در نیجریه میتواند زمینهساز افزایش حضور نظامی یا اطلاعاتی آمریکا در غرب آفریقا باشد.
اهمیت اقتصادی و منافع انرژی
نیجریه سالانه میلیونها بشکه نفت خام صادر میکند و بزرگترین تولیدکننده نفت در جنوب صحرای آفریقا به شمار میرود. ایالات متحده که پس از بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین به دنبال تنوعبخشی به منابع تأمین نفت و گاز است، نمیخواهد این بازار کلیدی به طور کامل در اختیار چین و روسیه قرار گیرد. علاوه بر نفت، نیجریه دارای ذخایر عظیم گاز طبیعی، معادن طلا، قلع و لیتیوم است که در صنایع نوین انرژی و فناوری اهمیت بالایی دارند.
بنابراین، افزایش فشار سیاسی از سوی آمریکا، بهویژه با طرح مسئله مسیحیان، را میتوان تلاشی برای حفظ نفوذ اقتصادی و تضمین دسترسی بلندمدت به منابع انرژی و مواد خام نیجریه دانست.
بازسازی چهرهای اخلاقی از مداخله نظامی
تهدید ترامپ به اعزام نیروهای آمریکایی با «اسلحههای آماده شلیک» به نیجریه، در ظاهر با هدف دفاع از آزادی مذهبی مطرح شد؛ اما در عمل، میتواند بهانهای برای بازگشت نظامی آمریکا به مناطق استراتژیک آفریقا باشد.
در حالی که ایالات متحده طی سالهای اخیر نفوذ خود در این قاره را از دست داده، طرح مسائلی مانند «حمایت از مسیحیان» میتواند برای افکار عمومی غرب، پوششی اخلاقی و انساندوستانه برای حضور نظامی مجدد فراهم آورد.
دین، ابزار سیاست داخلی و خارجی
موضوع مسیحیان نیجریه در داخل آمریکا نیز بازتابی گسترده یافته است. ترامپ با دامن زدن به این مسئله، در واقع در پی جلب حمایت لابیهای راستگرای مسیحی در آستانه انتخابات داخلی است.
این سیاست دوگانه، همزمان منافع داخلی و خارجی را برای کاخ سفید دنبال میکند: بازسازی محبوبیت در میان پایگاه رأی مذهبی در داخل، و مهار رقبا در عرصه بینالمللی در خارج.
واکنش چین
در پی تهدید ترامپ، دولت چین بهصراحت در کنار نیجریه ایستاد. «مائو نینگ» سخنگوی وزارت خارجه چین در نشست خبری ۴ نوامبر گفت: چین قاطعانه با استفاده از مفاهیمی مانند دین و حقوق بشر برای دخالت در امور داخلی کشورها و تهدید آنها با زور یا تحریم مخالف است.
وی تأکید کرد که پکن بهعنوان شریک راهبردی جامع نیجریه، از مسیر توسعه مستقل و متناسب با شرایط ملی این کشور حمایت میکند.
جمعبندی
در ظاهر، اقدام اخیر واشینگتن پاسخی به نقض آزادی مذهبی در نیجریه است، اما در واقع بخشی از راهبرد کلان مهار چین و روسیه در قاره آفریقا محسوب میشود.
در مقابل، چین با ورود مستقیم و هشدار آشکار به آمریکا، نشان داده است که دیگر نمیخواهد عرصه آفریقا را به واشنگتن واگذارد.
در نهایت، آنچه در نیجریه جریان دارد، نه صرفاً نزاعی مذهبی، بلکه بخشی از نبرد ژئوپلیتیکی بر سر انرژی، تجارت و نفوذ در قرن بیستویکم است — نبردی که در خلیج گینه، آینده توازن قدرت میان شرق و غرب را رقم خواهد زد.


نظر شما :