رقیبی که دوست و دشمن ابدی ندارد
سیاست تقابلی ترکیه و تلاش برای حضور در مناطق نفوذ جمهوری اسلامی ایران
نویسنده: سعید رمضانی، کارشناس مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرامی: جمهوری اسلامی ایران و ترکیه که در منطقه مهم و راهبردی غرب آسیا ( خاورمیانه) واقع شدهاند، دارای پیشینه تاریخی قابل توجه هستند و مشابهتهای قابل تاملی از جمله تمدنهای باستانی قبل از اسلام و امپراتوریهای بسیار گستردهای بودهاند. هر دو کشور در طول تاریخ خود، روابط پر فرازونشیبی داشته که گاه این روابط، دوستانه و گاه با تعارض و حتی جنگ همراه بوده است. ایران و ترکیه همواره خود را قدرت برتر منطقه پنداشته و در این راستا در عین برقراری روابط حسنه، رقابت جدی نیز با هم داشتهاند. اخیرا و بعد از روی کار آمدن بایدن در امریکا و احتمال تغییرات اساسی در سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه رقابت ها در این منطقه برای دستیابی به قدرت و نفوذ، به قدری شدید شده است که میتواند منجر به ایجاد نظم جدیدی شود. در مدت کوتاهی که از آمدن بایدن می گذرد خاورمیانه شاهد تحولات مهمی بوده است. قطر و عربستان آشتی کردند. قطر و مصر نیز در آستانه آشتی هستند. ترکیه به مصر و عربستان نزدیک شده و این زمینه حل و فصل اختلافات دو بلوک اخوانی و عربستانی در منطقه است. این حل و فصل احتمالا راه صلح و ثبات در لیبی را باز خواهد کرد.
ما در این یادداشت قصد داریم تغییر سیاست و تلاش ترکیه برای حضور در مناطق نفوذ جمهوری اسلامی را بررسی کنیم.
عراق
-از دید اردوغان ولایتهای موصل، کرکوک و سلیمانیه بخشهایی از قلمرو دولت عثمانی بوده و از ترکمنهای تلعفر و کرکوک حمایت می کنند. ترکیه از این طریق قصد دارد کلیت منطقه تاریخی موصل را در زمان مناسب به خاک خود الحاق کند. نیروهای ترکیه در موصل برای نقشآفرینی در نزدیکی آن منطقه نیروهای شبه نظامی سنی موسوم به "حشد الوطنی" تحت رهبری "اثیل نجیفی" را مورد آموزش قرار میدهند با این امید که بتوانند روزی کنترل خود را بر کل آن ناحیه اعمال کنند. اکنون ترکیه در پوشش کمکهای بشردوستانه قصد احیای نفوذ خود را بر موصل دارد .
- ترکیه مخالف حضور و فعالیت نیروهای حشد الشعبی است و در رسانههای خبری مورد حمایت دولت ترکیه از آن گروه تحت عنوان "گروه تروریستی شیعه" یاد میشود. از دید ترکیه، حشد الشعبی مشابه پ ک ک است با این تفاوت که وابسته به ایران است. از دید ایران حفظ نفوذ بر موصل مسیر دسترسی تهران به سوریه از طریق مرز عراق و سوریه را باز نگه میدارد.
-ترکیه همچنین اصلیترین رقیب اقتصادی ایران در بازار عراق است. در سال 2019، ترکیه 10.2 میلیارد دلار کالا به عراق صادر کرد که در مقایسه با صادرات 9.6 میلیارد دلاری ایران در مدت مشابه، کمی بیشتر است. شرکتهای ترکیهای همچنین حدود 25 میلیارد دلار در نهصد پروژه عمرانی و زیربنایی از جمله انرژی، آب و صنایع پتروشیمی در شهرهای مختلف عراق سرمایهگذاری کردهاند. علاوه بر این، در صنعت برق عراق که قبلا تحت سلطه شرکتهای ایرانی بود، رقابت فزایندهای بین تهران و آنکارا وجود دارد. ضمنا، ترکیه موقعیت جغرافیایی خود مبنی بر اتصال اروپای شرقی و آسیای غربی را به عنوان یک مزیت ژئواکونومیک منحصر به فرد میداند و به طور فزایندهای در صدد انحصار مسیرهای ترانزیتی به مناطق همسایه است. در این راستا، ترکیه میخواهد از طریق گسترش روابط اقتصادی با عراق، مانع از انتقال انرژی بالقوه ایران به اروپا از طریق عراق و سوریه شود، خود را به قطب اصلی صادرات انرژی به اروپا تبدیل کند و یک کوریدور به سمت جنوب به سوی اردن و عربستان سعودی برای ترانزیت کالاهای ترکیهای و اروپایی به بازارهای عربی خلیج فارس باز کند.
اقلیم کردستان
در حالی که عراق با برخی ناامنی ها از قبیل بازماندگان داعش و حملات و بمب گذاری های گاه و بی گاه دست و پنجه نرم می کند باید شاهد بمباران مناطق مرزی خود توسط ارتش ترکیه به نام مقابله با نیروهای پ.ک.ک هم باشد. ترکیه به بهانه مبارزه با پ.ک.ک بخش هایی از خاک عراق در شمال این کشور را اشغال کرده و نزدیک به 18 پایگاه نظامی را برای خود ایجاد کرده است. همزمان با این تهدیدات امنیتی توانسته است با کمک یکی از احزاب حاکم بر اقلیم کردستان بخش عظیمی از انرژی این منطقه را از طریق خط لوله جیهان به تاراج ببرد و قسمت زیادی از صادرات خود را به اقلیم کردستان داشته باشد و عملا توانسته است به دلیل جبر جغرافیایی اقلیم کردستان این منطقه را به گروگان خود بگیرد.
سوریه
-ارتش ترکیه در حال حاضر در بخش هایی از شمال سوریه مستقر است و در حالی که این اقدام از سوی دولت دمشق، تجاوز آشکار به سرزمین و حاکمیت سوریه تلقی شده است، اما آنکارا همچنان مصمم است تا به نوعی این مناطق را از سوریه جدا کرده و به ترکیه منضم کند و یا درصورت مجبور شدن به تخلیه خاک سوریه، جای پای خود را در این مناطق محکم کند. واسطه همین سیاست منطقه ای ترکیه، اکنون دو سه سالی است که بخش هایی از شمال سوریه از جمله ادلب تنها مناطقی هستند که دولت سوریه نتوانسته از سیطره تروریست های تکفیری آزاد کند.
-ترکیه که از ابتدای بحران سوریه، در انتظار تیرخلاص گروه های تروریستی و از جمله داعش به نظام و دولت سوریه بود و حتی در مراحل طولانی مدتی از آنان حمایت لجستیک کرده بود، رفته رفته و با پیشروی های ارتش سوریه در مناطق تحت اشغال تروریست ها و نیز ناامیدی از سرانجام تروریسم در سوریه، تغییر استراتژی داد. از همین رو آنکارا از فاز استفاده نیابتی هایش به خصوص تیپ های ترکمن و ارتش آزاد عبور کرد و علاوه بر بهره برداری از این گروه های تکفیری و تروریستی، اقدام به ورود مستقیم نظامی به بحران سوریه کرد.
یمن
در یمن حضور اخوانی ها و همبسته بودن گرایش های نظری - کنشی آنها با ترکیه به عنوان مرکز و منبع گسترش و صدور باورهای اخوانی می تواند روند حضور ترکیه در یمن را به عنوان یک بازیگر خارجی تسهیل کند. در واقع آنکارا با توجه به حضور حزب اصلاح و جایگاهی که این تجمع یمنی در معادلات قدرت در یمن دارد می تواند بدون هرگونه آماده سازی فضا و بدون هیچ گونه محدودیتی در این باره، وارد کارزار یمن شود. و منافع خود را در این کشور بحران زده جستجو کند و در آینده یمن سهم خواهی هایی داشته باشد.
-سازمان اطلاعات ترکیه آماده سازی لیستهای شورشیان متمایل به حضور در جنگ یمن را با تعیین حقوقهای بسیار بالا شروع کرده و از گروهها در ادلب برای اعلام اسامی و نامنویسی شورشیان جهت انتقال به یمن برای جنگ در کنار عربستان دعوت به عمل آورده است.
-آنکارا، ریاض را در عین حال به پهپادهایی از نوع کارایل مجهز کرده است که اخیرا نیز ارتش یمن به ساقط کردن یکی از آنها اشاره کرد. منابع مختلف اشاره کردند، آنکارا عملا انتقال گروهی از پهپادهای نظامی از نوع بیرقدار به عربستان را آغاز کرده است که جبران قطع حمایت نظامی آمریکا از عربستان و عدم تجهیز ریاض به سلاحهای هجومی بعد از تصمیم جو بایدن در زمینه توقف جنگ یمن و درخواست برای پایان را آن میکند.
لبنان
پس از منازعه سوریه و لیبی، بحران لبنان را میتوان یکی از مهمترین بسترهای افزایش نفوذ و توسعهطلبی آنکارا در منطقه دانست. عوامل و زمینههایی که باعث جذابیت لبنان برای ترکیه میشود، متعدد هستند. ازجمله آنها میتوان به رقابت با عربستان و امارات و کاهش نقش این دو رقیب منطقهای در لبنان اشاره کرد. از سوی دیگر آنکارا با ادعای رهبری جهان اهل سنت، تلاش میکند تا در جامعه طائفهگرایانه لبنان، حمایت از اهل سنت را در دستور کار خود قرار دهد. در همین راستا، آنکارا ارتباط میدانی خود با شخصیتهای لبنانی را افزایش داده است. از سوی دیگر با توجه به موقعیت ژئوپلتیک لبنان و دسترسی این کشور به دریای مدیترانه، افزایش نفوذ ترکیه در لبنان، میتواند موضع این کشور در منازعات مرزی و گازی در مدیترانه شرقی را برابر کشورهای عضو «انجمن گازی شرق مدیترانه» تقویت کند.
امروز فعالیت ترکیه در لبنان اشکال مختلفی به خود گرفته که هدف همه آنها تقویت نفوذ در میان اهل تسنن در لبنان بویژه در شمال و در جنگ «رهبری جهان اهل سنت» است؛ جنگی که از یک سو میان ریاض و متحدانش است و از سوی دیگر میان ترکیه و متحدانش در جریان است.
بر اساس برآوردها تعداد لبنانیهایی که از بورسیههای تحصیلی در ترکیه طی ۱۵ سال استفاده کردهاند بیش از ۱۰ هزار نفر است و بیشتر این افراد زبان ترکی را آموختهاند و در ارتباط دائم با برنامههای حمایتی ترکیه در شمال لبنان از طریق سازمان تیکا هستند که در راستای کمک به لبنانیها در استانهای طرابلس و عکار کار میکند و منابع این موضوع در نهایت کار در راستای دستورکارهای ترکیه است.
دوم اینکه ترکیه برخی از شخصیتهایی سلفی در شمال لبنان مانند «سالم الرافعی» را با آغوش باز پذیرفته و این اقدام را به موازات حمایت مستمر از شاخه لبنانی اخوان المسلمین انجام میدهد.
سوم؛ سفارت ترکیه در بیروت به دنبال لبنانیهای دارای اصالت ترکیهای یا ترکمانی است تا آنها را به گرفتن تابعیت ترکیه تشویق کند. این موضوع تنها منحصر به دهها هزار شهروند لبنانی نیست که ریشه ترکمانی در عکار و روستاهای اطراف الکواشره دارند، بلکه به برخی از قبیلههای «بقاع» (از جمله عشایر یا خانوادههای شیعه) نیز کشیده شده است. هدف ترکیه اعطای تابعیت ترکیه به این افراد بر اساس این اصل است که بنا به تاریخ، آنها «شهروند سلطنت عثمانی» بودهاند. بر اساس برآوردها تا کنون ۵۰ هزار لبنانی مشمول این پروژه شدهاند.
چهارم؛ تحرکات سفارت ترکیه و تعدادی از بازرگانان لبنانی و ترک برای برآورده کردن نیازهای بازار لبنان و پر کردن آن با کالاهای ترکی است؛ علاوه اینکه برخی لبنانیهای علاقهمند برای سرمایهگذاری در بخش زراعی به سرمایهگذاری در ترکیه تشویق میشوند. این موضوع اگرچه در کوتاهمدت مثبت است اما در بلندمدت به تولیدات لبنان ضربه میزند.
آذربابجان
مقامات باکو و آنکارا بارها اعلام کرده اند که آذربایجان و ترکیه یک ملت در دو دولت هستند. آذربایجان در نگاه استراتژیکی ترکیه، مهمترین متحد راهبردی این کشور تعریف شده است. جنگ قره باغ فرصت اثبات این راهبرد را فراهم کرد. با تضعیف تشیع به عنوان مهمترین مولفه آذربایجان به علت سیاست های کمونیستی بلند مدت روس ها در گذشته، همخوانی رویکردهای سکولار باکو – آنکارا، ایران هراسی ناشی از رویکردها و... پیوندها میان باکو و آنکارا هر روز قویتر کرد. ملاحظات اقتصادی دو طرف و سیاست بنیادین ترکیه مبتنی بر کسب جایگاه اصلی انتقال انرژی منطقه قفقاز، آسیای میانه و روسیه و حمایت غرب از این جایگاه و از همه مهمتر نگاه پراگماتیسمی ترکیه به روابط منطقه ای و بین المللی که منافع محور بوده است سبب شد ترکیه، بازیگر پیروز این بحران باشد. در این سخن تنها حذف ایران از مسیر ترانزیتی مدنظر نیست، بلکه این تحول بر امنیت ملی ما هم تاثیرات منفی در بعد تحریکات قومی خواهد داشت. توجه کنید در جنگ قره باغ در پیروزی باکو بر ایروان، بیش از عامل مذهبی عامل قومی ترکیسم تاثیر داشته است.
عربستان
روابط ترکیه و عربستان سالهاست که به خاطر سیاست خارجی دو کشور و نحوه رویارویی با گروههای اسلام سیاسی از جمله اخوان المسلمین، به ویژه پس از کشته شدن "جمال خاشقچی" روزنامه نگار منتقد عربستانی در اکتبر ۲۰۱۸ در کنسولگری ریاض در استانبول و نیز قطع روابط قطر با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ژوئن ۲۰۱۷، بحران لیبی و دیگر موضوعات رو به تیرگی گرایید.اخیرا اردوغان گفت که آنکارا در خصوص پهپادهای مسلح از عربستان سفارش دریافت کرده است. ترکیه عملا شارژ پهپادهای جنگی از نوع بایراکدار به عربستان را آغاز کرده است تا بدین ترتیب توقف فروش تسلیحات نظامی از سوی آمریکا به ریاض جبران شود، زیرا بایدن رئیس جمهوری آمریکا اخیرا تصمیم گرفت به حمایت های نظامی کشورش از عربستان در جنگ یمن پایان دهد. در همین راستا وزارت خارجه ترکیه نیز با صدور بیانیه ای به طور رسمی همبستگی خود را با عربستان در قبال حملات موشکی و پهپادی جنبش انصارالله به بندر راس تنوره و تاسیسات آرامکو در شهر الدمام اعلام کرد.
افغانستان
اگرچه ترکیه بیشتر به اتحادیه اروپا و پیوستن به آن چشم دوخته است اما حضور اقلیت ترک زبان در افغانستان شامل ازبک ها و ترکمن ها با جمعیتی در حدود 10 تا 15 درصد جمعیت این کشور موجب شد تا آنکارا در طول قرن بیستم همواره نگاهی مهم به استفاده از این پتانسیل برای نفوذ در افغانستان داشته است و نگاه به شرق را حتی مکمل نگاه به غرب تلقی کند. نکته قابل توجه اینکه حزب حاکم عدالت و توسعه نیز این حرکت را ناقض حرکت پیشین خط دیپلماسی (نگاه صرف به غرب و اروپا) نمی داند، بلکه آنرا مکمل آن می شناسد، همانگونه که زمانی احمد داود اغلو، نخست وزیر این کشور معتقد بود که 'هرقدر ترکیه کمان خود را به آسیا بیشتر بکشد، همان قدر تیرش بهتر به اروپا می نیشیند و بخت بیشتری برای عضویت در اتحادیه اروپا را نصیب خود می کند'. ترکیه به دلیل اهمیت راهبردی افغانستان در آسیای مرکزی علاقه خاصی به توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با این کشور دارد و به همین دلیل سعی می کند از هر ابزاری برای نفوذ بیشتر در این کشور بهترین بهره را ببرد. دولت ترکیه در بعد سیاسی همچنین کوشید تا با استفاده از توان دیپلماسی خود در کاهش دو مشکل عمده افغانستان، یعنی تغییر نوع نگاه پاکستان به افغانستان و مساله جدیدتر، یعنی مذاکره دولت این کشور با طالبان نقش قابل توجهی بازی نماید، تا جایی که نام ترکیه هنوز به عنوان کشور برگزار کننده مذاکرات صلح افغانستان (دولت با گروه طالبان) بر سر زبان ها است.در بعد نظامی هم در واقع در میان اعضای ناتو این فقط ترکیه بود که پتانسیل ها و اشتراکات متعددی را با افغانستان داشت و در طول سال های گذشته نیز کوشید جدا از کمک به آموزش نیروهای افغان عملا نقش قابل احترامی را در این کشور این کشور به دست آورد. ترکیه در یک دهه گذشته هم در کنفرانس توکیو و هم در کنفرانس لندن تعهد کرده بود تا سال 2017 حدود 150 میلیون دلار به افغانستان کمک کند، بنابراین این کشور امروزه یکی ازبزرگترین سرمایهگذاران خارجی در افغانستان به شمار می رود که حتی ایجاد یک مسیر ترانزیتی خاص با عنوان 'راه لاجورد' را از ترکمنستان، آذربایجان و در نهایت ترکیه و اروپا را در دستور کار خود قرار داده و می کوشد از این امر به عنوان فرصتی برای گسترش نفوذ خود استفاده کند. در عین حال، این کشور علاوه بر نهادهایی که پیشتر اشاره شد، با راه اندازی یک موسسه فرهنگی دیگر به نام بنیاد 'یونس امره'، افزایش بورس های تحصیلی به افغان ها، آموزش کارمندان دولت افغانستان در سطح وسیع، برگزاری نمایشگاه های مختلف فرهنگی و هنری، کنسرت های موسیقی و به ویژه از طریق توزیع و پخش فیلم ها و سریال ها با چاشنی غلیظ فرهنگ ترکی در سطح جامعه و در شبکه های صوتی و تصویری دولتی افغانستان، توسعه گردشگری، آموزش زبان ترکی استانبولی و کمک به رسانههای همگرا با جریان ترکگرایی و پانترکیسم سعی می کند از هیچ تلاش هدفمند برای گسترش نفوذ در این کشور کوتاهی نکند.البته رایزنی فرهنگی و خانه های فرهنگ ترکیه در شهرهای مختلف افغانستان به همراه بنیاد فرهنگی ترکیه حداکثر سعی خود را برای نیل به این هدف ملی کشورشان در افغانستان به کار می بندند.از دیگر اقدامات دولت ترکیه در این خصوص می توان به کمک و مشارکت در ساخت و یا بازسازی مساجد و مدارس دینی با محوریت آموزه های مکتب دینی حنفی، تاسیس دانشگاه پزشکی، دانشگاه کابل، یک دانشکده علوم سیاسی و یک موسسه علمی مستقل با نام 'مدرسه پدر مولانا' در بلخ اشاره کرد .دولت ترکیه به سبب میزبانی از آرامگاه مولانا جلال الدین بلخی که زادگاه او در بیش از 800 سال قبل جزء خراسان بزرگ ایران بود، از این شاعر بزرگ فارسی زبان نیز به عنوان یک وجه مشترک فرهنگی میان افغانستان و ترکیه یاد و سعی می کند به حق یا به ناحق از او بیشترین بهره برداری فرهنگی را کند.
مصر
آنکارا و قاهره در طول دوران کوتاه ریاست جمهوری محمد مرسی روابط گرم و نزدیکی با یکدیگر داشتند که این روابط پس از سقوط دولت مرسی در سال ۲۰۱۳ میلادی و وقوع کودتای نظامی توسط عبدالفتاح السیسی در مصر رو به تیرگی گذاشته است.کمتر از یکسال از ریاست جمهوری محمد مرسی و کودتای ارتش به رهبری "عبدالفتاح السیسی" وزیر دفاع وقت مصر و سقوط اخوان المسلمین، روابط دو کشور ترکیه و مصر وارد مرحله جدیدی شد و با موضع گیری های آنکارا و بویژه رجب طیب اردوغان به عنوان نخست وزیر وقت ترکیه، سفیر این کشور از خاک مصر اخراج و سطح روابط دو طرف به کاردار کاهش یافت. ترکیه در اوت ۲۰۱۳ از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواست که السیسی را تحریم کند. رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در گفت و گو با شبکه الجزیره به صراحت اعلام کرد که دولت آنکارا نظام السیسی را که با کودتای نظامی روی کار آمده به رسمیت نمیشناسد و عبدالفتاح السیسی یک کودتاچی نامشروع است.
چاووش اوغلو اخیرا تاکید کرد: ترکیه و مصر هیچ پیش شرطی برای ازسرگیری روابط مطرح نکرده اند. عادی سازی مناسبات با انجام گفت وگوهای دو جانبه و ترسیم نقشه راه و برداشتن گام هایی در این زمینه در جریان است. در سطح سازمان اطلاعات و وزارت خارجه دو کشور تماس هایی صورت گرفته است و تماس های ما در سطح سیاسی آغاز شده است.
اسرائیل
حکومت اردوغان همیشه به ضرر تشکیلات خودگردان فلسطین از نوار غزه و حزب اخوان المسلمین حماس که نوار غزه را کنترل می کند، دفاع کرده است. این روابط نزدیک جدید با اسرائیل نشان دهنده ریاکاری اخوان المسلمین به طور کلی است. اخوان المسلمین، اعم از ترک یا عرب مانند محمد مرسی، رئیس جمهوری اسبق اخوانی مصر توسعه روابط با اسرائیل را ناخوشایند نمی دانند.رئیس جمهوری ترکیه عادی سازی روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی، بحرین و سودان را به شدت محکوم کرد. اما رفتار وی در مورد روابط نزدیک بین اسرائیل و مراکش بسیار متفاوت بود. چرا که حزب حاکم در مراکش بخشی از اخوان المسلمین است.
رئیس جمهور ترکیه با سود جستن از حمایت شدید اسرائیل در چندین پرونده منطقه ای، به ویژه درگیری در قره باغ، حمایت نظامی از آذربایجان علیه ارمنستان، نیاز به روابط نزدیک بییشتر با اسرائیل را احساس می کند. این روابط به گونه ای است که اسرائیل با خودداری از به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه، از ترکیه در برابر اروپا دفاع می کند. تجارت بین اسرائیل و ترکیه در سال 2019 به 5.5 میلیارد دلار رسید. به عبارت دیگر ترکیه ششمین شریک تجاری بزرگ اسرائیل است. رئیس جمهوری ترکیه ضمن تلاش برای ایجاد روابط بهتر با اسرائیل، سیاست نفوذ خود را در کشورهای اسلامی که بخشی از امپراتوری عثمانی سابق بودند، تقویت می کند. هدف این راهبرد تأمین بازارهای جدید برای محصولات ترکی در اروپا و آسیاست.
ترتیبات منطقه ای
- همزمان با دهمین سالگرد بحران سوریه برگزار نشست جدیدی بین ترکیه-قطر- روسیه در دوحه برگزار شد و تقریبا ایران را از دور تاثیرگذاری بر تحولات سوریه با استفاده از نشست استانه دور کردند. . دلیل این مساله می تواند عربی بودن قطر باشد. به نظر می رسد قطر برای ترکیه قابل اعتماد تر است. ترکیه به نوبه خود نیازمند تقویت دستاوردها و بازپس گیری کارت هایی است که از دست داده، بویژه پس از ورودش به مسیر سازش لیبی، که سودهای زیادی برای آن داشت. بنابراین، ترکیه ناگزیر باید سیاستهای عربی اش را از نو ساخته و روابطش را بهبود بخشد. نچه ترکها بیش از هر چیز بدان نیاز دارند، مساله ای است که در بیانیه دوحه اعلام شد، یعنی حمایت از تمامیت ارضی سوریه، مقابله با گرایش های جدایی طلبانه و در ادامه تحقق حمایت روسیه و قطر از استراتژی حساس ترکیه در برابر حزب کارگران و خطر ایجاد قدرت کردی در مرزهای این کشور با سوریه. روند صلح آستانه و وجود ایران، نمی توانست نتایجی را محقق کند که در دوحه محقق شد. محور جدید به دنبال آن است تا نظام حاکم در سوریه را به مذاکره واقعی برای انتقال قدرت وادار کند، بر این اساس، بخوبی می توانیم دلیل کنار زدن ایران – به عنوان حامی نظام بشار اسد – از روند مذاکرات صلح در مورد سوریه را دریابیم.
نتبجه گیری
- سیاست خارجی و حرکت ترکیه در تضاد با منافع جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت است. در حال حاضر ضایعه از دست دادن سردار شهید سلیمانی را در مناطقی که حوزه نفوذی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شوند می توان مشاهده کرد. از جمله در عراق و همان طور که گفته شد در سوریه. لذا لازم است تصمیم گیران در رابطه تدبیر کنند.
- ایران باید برگهای برنده نفوذ منطقه ایش را درست خرج کند و حتی شاید در تغییراتی در سیاست خارجی خود ایجاد کند. در غیر این صورت نفوذ ما در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و دیگر مناطق کاهش پیدا خواهد کرد. در صورت عدم به روزرسانی و عدم تغییر نگاه تهران در حوزه نفوذ منطقه ایش سبب خواهد شد تا جایگاه تهران در این کشورها به شدت کاهش پیدا کند.
-در سیاست خارجی ترکیه چون غالب کشورها، دشمن و دوست ابدی وجود ندارد. آنکارا در سال های اخیر نشان داده در جای که درک می کند پیروز نیست با چرخش های آنی تغییر رویه می دهد. ترکیه نشان داده استاد فرصت شناسی بوده و قادر است تهدید را تبدیل به فرصت کند. ترکیه کشوری است که می تواند با مد نظر قرار دادن منافع خود در عین عضویت در ناتو، با مسکو به ماه عسل رفته و این خود نشان از بلوغ سیاست گذران این کشور دارد. امروز ترکیه برای خود در حوزههای تاریخی عثمانی حق تقدم قائل شده و سیاست نوعثمانگرایی را تعقیب می کند. دقت کنید هدف نوعثمانگرایی آنکارا چون عثمانیان غرب نبوده و نیست. نوعثمانگرایی امروز ترکیه درگیر عراق، سوریه، قره باغ بوده و رو به شرقی دارد که مهترین چالش آن ایران است. مانع و نقطه برخورد نهایی نوعثمانگرایی ترکیه از نظر داوود اوغلو در کتاب عمق استراتژیک، ایران است. ترکیه نه تنها تمایل به ورود ایران به هیچ پیمان یا همکاری منطقه ای ندارد، بلکه مانع آن نیز می شود. سه جانبه آستانه نیز در نهایت ، جای خود را به مذاکرات دوحه داد. ترکیه با ایجاد ناامنی و تغییر شرایط عراق و سوریه امروز نه تنها پروژه مسیر ترانزیت انرژی ایران، عراق و سوریه به مدیترانه را به محاق برده بلکه بر مسیر ترانزیت شمال و جنوب نیز با دستاورد قره باغ سایه انداخته است. البته ترکیه رقیب ماست و از رقیب انتظار بیشتری نمی رود و ما به جای اینکه تقصیرات را متوجه دیگران کنیم، باید به سیاست های کلان خود و نتایج آن توجه کنیم تا دلایل رسیدن به وضعیت امروز را دریابیم. لذا ترکیه همپیمان موقتی برای ایران محسوب می گردد و هر زمان منافعش ایجاب کند ایران را رها می کند.
نظر شما :