نه اروپا و نه بایدن به دنبال تنش زایی با تهران نیستند
خوانش حقوقی غنیسازی ۲۰ درصد چیست؟
دیپلماسی ایرانی – سازمان انرژی اتمی صبح دوشنبه اعلام کرد که ایران تولید اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی را در تاسیسات اتمی فردو از سر گرفته است. آژانس بین المللی انرژی اتمی همزمان با این اقدام تهران، اعلام کرد ایران از آستانه تعیین شده در توافق هستهای ۲۰۱۵ فراتر رفته است. لذا انتظار میرود آغاز غنیسازی ۲۰ درصد با واکنش جدی تر دیگر طرفها برجام به ویژه کشورهای اروپایی مواجه شود. خصوصا که در جریان تصویب و ابلاغ طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها از سوی مجلس شاهد بیانیه ۱۷ آذرماه ۹۹/ ۷ دسامبر ۲۰۲۰ تروئیکای اروپایی بودیم. پیشتر هم در ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸/ ۱۴ ژانویه سال جاری میلادی و تنها به فاصله ده روز از پنجمین و آخرین گام کاهش تعهدات برجامی در چهاردهم دی ماه سال گذشته، همین تروئیکای اروپایی با انتشار بیانیه ای مشترک در بروکسل، آغاز سازوکار حل اختلافات برجامی که در نهایت به فعال کردن مکانیسم ماشه منجر میشود را در واکنش به گام های کاهش تعهدات برجامی اعلام کرده بود؟ حال سوال اینجاست که خوانش حقوقی غنیسازی ۲۰ درصد چیست؟ آیا این اقدام به منزله خروج ایران از برجام تلقی می شود؟ آیا آغاز غنیسازی ۲۰ درصد میتواند به واکنش شدیدتر اروپایی ها مانند فعال کردن مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت منجر شود؟ پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، محور گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با یوسف مولایی، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق بینالملل است که در ادامه میخوانید:
سرانجام صبح دوشنبه هفته جاری با حضور بارزسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در سایت فردو برای راستی آزمایی اطلاعات ارائه شده در سایه ارائه اصلاحیه پرسشنامه اطلاعات طراحی این سایت (فردو) به آژانس، نهایتا با برداشتن مهر و موم یک سیلندر ۱۳۷.۲ کیلوگرمی توسط بارزسان شاهد ترزیق اورانیوم ۲۳۵ - U با غنای ۴.۱ درصد به شش آبشار سانتریفیوژ به منظور آغاز غنیسازی ۲۰ درصد بودیم تا ذیل این اقدام دولت رسما بند اول این طرح را عملیاتی کند؛ بندی که بیان می دارد: «در راستای تامین شروط ۹ گانه مقام معظم رهبری در خصوص توافق هسته ای، سازمان انرژی اتمی ایران موظف است بلافاصله پس از تصویب این قانون جهت مصارف صلح آمیز، نسبت به تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد اقدام و سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم آن را در داخل کشور ذخیره کند و همچنین سازمان مذکور موظف است نیاز کشور برای مصارف صلح آمیز به اورانیوم با غنای بالای ۲۰ درصد را به طور کامل و بدون تأخیر تأمین نماید». حال سوال اینجاست که خوانش حقوقی غنیسازی ۲۰ درصد چیست؟ آیا اقدام جمهوری اسلامی ایران برای آغاز غنیسازی ۲۰ درصد به معنای خروج از برجام تلقی می شود یا آن چنانکه تهران بیان می کند این اقدامات در راستای ماده ۳۶ برجام و برای حفظ توافق هستهای در دستور کار قرار گرفته است؟
به هر حال نباید فراموش کرد که ایالات متحده آمریکا با اقدام خود نسبت به خروج از توافق هستهای و اعمال سختگیرانه تر تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران و نیز به موازات آن تعلل اروپاییها در عمل به تعهدات برجامیشان موجب شده اند که جمهوری اسلامی ایران نیز در یک سیاست تدریجی، گام به گام تعهدات خود را در برجام کاهش دهد. لذا به طور مشخص در پاسخ به سوال شما نمیتوان قطع به یقین گفت که اقدام تهران برای آغاز غنی سازی ۲۰ درصد به معنای خروج از برجام است. حداقل تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران به طور رسمی مانند ترامپ مسئله خروج از برجام را مطرح نکند، نمیتوان به قاطعانه گفت این اقدامات در راستای تلاش برای خروج از برجام توسط جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفته است. مضافا تا زمانی که طرف های حاضر در برجام به صورت رسمی خروج ایران را از توافق هستهای اعلام نکنند کماکان جمهوری اسلامی به عنوان طرف برجامی تلقی می شود، متنهی با این فرض که بیش از یک سال گذشته تهران در یک سیاست گام به گام بخشی از تعهدات خود در توافق برجام را حالت تعلیق درآورده است.
ولی همزمان با آغاز غنی سازی ۲۰ درصد پیتر استانو، سخنگوی کمیسیون روابط خارجی اتحادیه اروپا در گفت وگو با اسپوتنیک گفت: اتحادیه اروپا مطلع شده که ایران سطح غنی سازی اورانیوم را بالا برده است. اگر این اعلام اجرایی شود به مثابه خروج قابل ملاحظه ایران از پایبندی هایش به توافق هسته ای خواهد بود. این اقدام ایران پیامدهای خطرناکی بر مقابله با انتشار سلاح هسته ای خواهد داشت. ضمن این که در جریان تصویب و ابلاغ طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها از سوی مجلس شاهد بیانیه ۱۷ آذرماه ۹۹/ ۷ دسامبر ۲۰۲۰ تروئیکای اروپایی بودیم. برلین، پاریس و لندن با انتشار بیانیهای مشترک عملیاتی کردن مفاد این طرح را مغایر با برجام تلقی کرده و نسبت به پیامدهای نصب سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم و همین طور اجرای مصوبه تازه مجلس ایران درباره تعهدات هستهای هشدار دادهاند. چرا که برنامه احتمالی تهران ایران برای نصب سه زنجیره سانتریفیوژ (IR-2m) را در تاسیسات نطنز را بسیار نگرانکننده و مغایر تعهدات برجامی می دانند. البته قبل تر هم خبرگزاری رویترز گزارش داده که آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارشی محرمانه از تصمیم ایران برای نصب سانتریفیوژهای پیشرفته (IR-2m) در تاسیسات نطنز خبر داده است، این در حالی است که ایران بنا به توافق هسته ای با قدرت های جهانی تنها اجازه از نسل اول سانتریفیوژهای خود «IR-1» را دارد. ضمن این که پیشتر هم روسیه با توئیت اول دسامبر ۲۰۲۰/ ۱۱ آذر ۹۹ میخائیل اولیانوف، نماینده این کشور در آژانس پیرامون تصویب مفاد این طرح به جمهوری اسلامی ایران هشدار داده بود. حال با توجه به واکنش کشورهای ۱+۴، آیا اکنون از منظر حقوق بین الملل بستر برای فعال کردن مکانیسم ماشه برای طرفهای برجامی وجود دارد. خصوصا قبل تر و در ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸/ ۱۴ ژانویه سال جاری میلادی و تنها به فاصله ده روز از پنجمین و آخرین گام کاهش تعهدات برجامی در چهاردهم دی ماه سال گذشته، همین تروئیکای اروپایی با انتشار بیانیه ای مشترک در بروکسل، آغاز سازوکار حل اختلافات برجامی که در نهایت به فعال کردن مکانیسم ماشه منجر میشود را در واکنش به گام های کاهش تعهدات برجامی اعلام کرده بود؟
به هر حال در راستای نکات درستی که به آن اشاره کردید آغاز غنی سازی ۲۰ درصد از طرف جمهوری اسلامی باعث تشدید تنش ها بین طرفهای برجامی، به خصوص سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان با ایران خواهد شد. اما نکته بسیار مهمی که در پاسخ به سوال شما باید به آن اشاره کرد این است که به هر حال از نظر حقوقی برجام پیوند جدی و عمیقی با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل دارد. لذا تا زمانی که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل به عنوان ضامن اجرایی برجام کماکان به قوت خود باقی است و از اعتبار ساقط نشده باشد و یا قطعنامه دیگری برای لغو آن از طرف اعضای برجام در دستور کار شورای امنیت قرار نگرفته باشد، کماکان توافق هستهای به حیات خود ادامه می دهد. لذا با وجود آسیب هایی که در سایه خروج دونالد ترامپ از برجام، اعمال تحریمها علیه ایران توسط امریکا، تعلل اروپاییها در عمل به تعهدات برجامیشان و نیز برخی اقدامات متقابل ایران، هم در گام های کاهش تعهدات برجامی و هم احتمالاً به واسطه عملیاتی کردن بندهای مصوبه مجلس، موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها به برجام وارد شده و توافق هستهای را به کما برده است، اما هنوز به حیات خود ادامه می دهد. پس اگر چه آغاز غنیسازی ۲۰ درصد تنش سیاسی، دیپلماتیک و حتی حقوقی را بین ایران با سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا افزایش میدهد، اما این احتمال وجود دارد که اروپایی ها تلاش خود را برای حفظ توافق هسته ای دو چندان کنند. کما اینکه در سخنان دیروز سه شنبه طرف های اروپایی نیز همین مسئله مشاهده شد. یک سخنگوی اتحادیه اروپا درباره از سرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی در ایران با ابراز نگرانی عمیق از این اقدام گفته است که تلاش مضاعفی برای حفظ توافق اتمی برجام به کار خواهد گرفت. پس نمیتوان به طور قاطع عنوان کرد که آغاز غنیسازی ۲۰ درصد میتواند مسئلهای فعال کردن مکانیسم ماشه را به دنبال داشته باشد، آن هم در شرایطی که اروپا با روی کار آمدن جو بایدن امیدوار به حفظ توافق هستهای هستند. از این رو اقداماتی مانند آغاز غنی سازی ۲۰ درصد از سوی جمهوری اسلامی ایران می تواند شتاب طرفهای برجامی به خصوص سه کشور اروپایی و در ادامه احیانا آمریکا (در صورت بازگشت بایدن به برجام) را برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران به منظور حفظ توافق هستهای افزایش دهد. بنابراین گمان نمی کنم در کوتاه مدت اقدامی مانند آغاز غنیسازی ۲۰ درصد بتواند به چالش و مشکل خاص و عمیق حقوقی برای تهران بدل شود.
پس شما هم مانند نمایندگان مجلس یازدهم معتقدید مفاد طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و عملیاتی کردن بندهای آن می تواند برگ های برنده بیشتری در اختیار جمهوری اسلامی ایران در برابر ایالات متحده آمریکا و اروپا برای مذاکرات احتمالی پیش رو قرار دهد؟
این مسئله به شرطی درست است که اقدامات احتمالی دیگر ایران در قالب عملیاتی کردن بندهای طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها به چالش عمیق حقوقی میان طرفهای برجامی با جمهوری اسلامی ایران بدل نشود. زیرا در این صورت سیاست گام به گام و تدریجی جمهوری اسلامی در برگشت از تعهدات برجامی می تواند باعث افزایش نگرانی اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا شود. در چنین شرایطی دو سناریو مطرح است یا در راستای نگرانی شما نهایتا اروپاییها نیز مانند ایالات متحده آمریکا به سمت اعمال فشار بیشتر از طریق ارجاع پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه پیش خواهند رفت یا به امید بازگشت بایدن به برجام و لغو تحریم ها روی برگشت پذیر بودن تمام اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران و نهایتا پیگیری گزینه دیپلماسی حساب جدی باز کرده اند. پیرو حالت دوم اروپا کماکان تمایل دارد مذاکره را در دستور کار قرار دهد تا اعمال فشار. چون میداند که جمهوری اسلامی ایران هم چیزی برای باختن ندارد. بنابراین در صورت اعمال فشار احتمال دارد تهران به سمت اقدامات شدیدتر و انتحاری تر پیش رود. البته در این میان نوع رفتار ایران نیز بسیار تعیین کننده است. پس تا زمانی که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل به عنوان متضمن اجرایی برجام کماکان به قوت خود باقی باشد و در عین حال اروپا به برگشت پذیر بودن گام های کاهش تعهدات برجامی و اقدامات مصوب در طرح مجلس امیدوار باشند، به سمت پیش سیاسی و امنیتی کردن پرونده ایران پیش نخواهد رفت که بخواهند با فعال کردن مکانیسم ماشه و یا ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، تهران را تحت فشار قرار دهند. اروپایی ها به دنبال آن هستند که راه مذاکره کماکان باز باشد. چون اگر درهای دیپلماسی باز باشد هنوز این احتمال وجود دارد که ایران هم از اقدامات خود عقب نشینی کند به شرط آن که به منافع اقتصادی و تجاری در برجام دست پیدا کند.
در این بین مسئله نزدیکی سیاسی و دیپلماتیک اروپا و ایالات متحده آمریکا در دوران جو بایدن نیز میتواند خطر احیای اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را تقویت کند خصوصاً که به قول شما نحوه رفتار تهران نیز در اتخاذ سیاست طرفهای برجام بسیار موثر است. شما تهدید احیای اجماع جهانی تا چه اندازه قوی می دانید؟
همان طور که قبلا اشاره کردم رفتار و اقدامات تهران بسیار موثر و تعیین کننده است. به این معنا که اگر چه ایران با اقدامات خود مانند گام های کاهش تعهدات برجامی و یا عملیاتی کردن برخی از بندهای طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها به دنبال بالا بردن توان چانهزنی در مذاکرات پیش رو است، اما این خطر هم وجود دارد که اقدامات مذکور در نهایت به واکنش انتحاری اروپاییها در قالب فعال کردن مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت منجر شود. در این صورت مطمئناً احیای اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران در دوره بایدن امری حتمی است. پس اکنون تهران روی لبه تیغ حرکت می کند. هرگونه اشتباه محاسباتی در پیگیری یک اقدام و یا یک موضع گیری و سخن نسنجیده میتواند تمام برنامه جمهوری اسلامی ایران را در بالابردن برگهای برنده و افزایش توان چانه زنی دیپلماتیک در مذاکرات پیش رو از بین ببرد و عملاً به نابودی تمام دستاوردهای چند سال اخیر منجر شود. لذا جمهوری اسلامی ایران در عین حال باید به سمت افزایش اعتماد میان طرفین برجامی هم پیش رود. ضمن اینکه هرگونه شفافسازی در عملیاتی کردن بندهای قانون مجلس از طرف دولت در سایه همکاری و نظارت مستقیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی می تواند مانع از ایجاد ابهام در اقدامات تهران مبنی بر کاهش تعهدات برجامی و به تبع آن مانع از سیاسی و امنیتی شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام شود و به همان اندازه نیز میتواند اعتماد را تقویت کند.
پیرو تاکید شما بر حساسیت بالای شرایط و اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک طرفین برجامی بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند اجرایی کردن تکتک بندهای طرح مجلس میتواند ابعاد، آثار و تبعات منفی و مخرب دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی برای پرونده هستهای ایران تا مرحله ارجاع پرونده به شورای امنیت را داشته باشد. کما این که اروپایی ها در جریان نشست اول دی ماه/ ۲۱ دسامبر۲۰۲۰ وزرای امور خارجه عضو برجام از عنوان «آخرین فرصت» برای ایران به منظور حفظ برجام استفاده کردند و در مقابل هم محمد جواد ظریف مشابه همین لفظ آخرین فرصت را برای اروپاییها و ایالات متحده به کار برد. حال در چنین شرایط حساسی اساساً اجرایی کردن مفاد این طرح تا چه اندازه میتواند اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک را تحت الشعاع قرار دهد؟ آیا با این میزان از شکنندگی شرایط، منطقی است ایران مسئله عملیاتی کردن بندهای اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها را کماکان پیش ببرد. خصوصاً اینکه اگر چه برای برداشت اورانیوم ۲۰ درصد از ۶ آبشار ماشین های IR۱ استفاده می شود، اما به نظر می رسد تهران نیم نگاهی به استفاده از ماشین های جدید IR۲ و IR۲M یا IR۶ هم به واسطه اجبار در عملیاتی کردن دیگر مفاد و بندهای مصوبه مجلس به خصوص ماده ۳ دارد که درست بر خلاف نگرانی طرف های اروپایی ذیل همان ۱۷ آذرماه ۹۹/ ۷ دسامبر ۲۰۲۰ است؟
اگرچه منکر حساسیتهای کنونی در شرایط سیاسی و دیپلماتیک در ابعاد مختلف از پرونده هستهای تا نفوذ منطقه ای و توان موشکی ایران نیستم، اما به نظر می رسد برخی الفاظ مانند آخرین فرصت بیشتر یک لفاظی دیپلماتیک برای آغاز مذاکرات باشد. به هر حال هر کدام از طرفین سعی می کند با تهدید و اعمال فشار بیشترین منافع را برای خود از دل مذاکرات کسب کند. یعنی این ادبیات به منظور کسب امتیاز بیشتر از سوی طرفین در دستور کار قرار گرفته است تا با مطرح کردن سقف خواستهها به حداقل به منافع دست پیدا کنند. چون در صورت هرگونه شکست در مذاکرات و از بین رفتن برجام، جامعه جهانی به سمت یک خطر جدی پیش خواهد رفت که به نظر میرسد، نه جمهوری اسلامی ایران، نه اروپا و نه ایالات متحده آمریکا راغب به استقبال از چنین شرایطی باشند.
در این بین با نزدیک شدن به آغاز رسمی دوران ریاست جمهوری جو بایدن از ۲۰ ژانویه/ اول بهمن ماه به نظر میرسد که با مطرح شدن پیش شرط هایی، هم از سوی تهران و هم از طرف واشنگتن شاهد بن بست در برجام باشیم. چون از یک سو جو بایدن به صراحت عنوان کرده است پیش شرط اصلی برای بازگشت به برجام و لغو هرگونه تحریم، بازگشت ایران از گام های کاهش تعهدات برجامی است. این در حالی که جمهوری اسلامی ایران نیز صراحتا عنوان داشته است که برای بازگشت از گام های کاهش تعهدات برجامی باید شاهد لغو تحریم ها و تاثیر ملموس آن بر وضعیت اقتصادی باشد. در چنین شرایطی که طرفین به دنبال پیش شرط برای برجام هستند از نظر حقوقی آیا می توان به بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها امیدوار بود؟
به هر حال چون این ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ بوده است که با خروج از برجام و اعمال تحریم ها، چالش حقوقی را برای توافق هستهای ایجاد کرده است و پس از تعلل اروپاییها در عمل به تعهدات برجامی و صبر استراتژیک یک ساله تهران، جمهوری اسلامی نهایتاً در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ کاهش تعهدات برجامی را کلید زده است. بنابراین در گام اول باید جو بایدن با بازگشت به برجام و لغو تحریم ها حسن نیت خود را ثابت کند و در صورت برآورده شدن انتظارات مد نظر جمهوری اسلامی ایران، تهران هم اقدامات خود را مبنی بر بازگشت از کاهش تعهدات برجامی در دستور کار قرار دهد. بنابراین بن بستی وجود ندارد. چون آمریکا اول این چالش را شروع کرده است پس منطقی است که اول آمریکا پیش شرط های ایران را عملیاتی کند.
نظر شما :