سه رویداد تاریخی مرجعی برای تنظیم مناسبات ایران و ترکیه
واقعیت های روابط تهران – آنکارا را دریابیم
نویسنده: الیاس واحدی، کارشناس ترکیه و قفقاز
دیپلماسی ایرانی: جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ترکیه، دو کشور مسلمان مهم در غرب آسیا و اوراسیا هستند که هم به لحاظ مؤلفه های قدرت و هم به جهت قدرت بازیگری مستقل در عرصه منطقه ای و بین المللی، قدرت های منطقه ای مهمی به شمار می آیند و جهان غرب و شرق و قدرت های منطقه ای، نمی توانند این دو کشور را نادیده بگیرند. خصومت، رقابت، همکاری و هم پیمانی سطوح مختلفی از مناسبات هستند که در طول تاریخ بین دو سرزمین برقرار بوده و در میان ادوار تاریخی مشترک بین این دو بازیگر، سه رویداد تاریخی بیش از سایر وقایع، بر تحولات فی مابین تأثیر گذاشته است و این سه واقعه تاریخی را می توان در تنظیم مناسبات، مرجع قلمداد کرد. این رویدادها فقط در کتاب های تاریخ نمانده اند بلکه در محافل سیاسی کنونی و بین سیاستداران و نخبگان نیز این رفرنس های تاریخی جریان دارند و تحلیل های جدی مبتنی بر این ها برای بازگو کردن ماهیت مناسبات دو کشور وجود دارد.
اگر بخواهیم میزان همگرایی ایران و ترکیه را بسنجیم؛ این سه رویداد تاریخی صرف نظر از تقدم و تأخر زمانی، به ترتیب از کمترین تا بیشترین میزان همگرایی عبارتند از: جنگ چالدران (رابطه خصمانه) جنگ چالدران در سال 1514 میلادی بین دولت تازه تأسیس صفوی و امپراطوری قدرتمند عثمانی در دشت چالدران در خاک ایران روی داد که نقطه اوج خصومت بین دو سرزمین و با شکست شاه اسماعیل صفوی در برابر سلطان سلیم عثمانی همراه بود. دو دولت ترک صفوی و عثمانی در این جنگ که اساسا جنگ قدرت و با هدف اشغال سرزمین بود، از عامل مذهب برای شعله ور شدن جنگ نیز بهره بردند و این امر بر ریشه دواندن این خصومت در طول تاریخ و در اذهان دو ملت، تأثیر زیادی داشت. این جنگ نه مبنای قومی داشت و نه پایه مذهبی. زیرا سلاطین سنی مذهب عثمانی، مانند شاهان شیعه صفوی ترک تبار و عموما دوستدار اهل بیت پیامبر اسلام (ص) بودند و فتاوی صادره از سوی مقام شیخ الاسلام برای جنگ با شیعیان، در مواقع ضروری به دستور سلطان و برای مصادره مذهب در راه قدرت طلبی بکار می رفت و گرنه همین سلاطین در مراسم رسمی خود مانند تاجگذاری و اعطای پرچم حکمرانی ولایات به شاهزادگان به مدح اهل بیت و استمداد از حضرت علی (ع) می پرداختند. از سوی دیگر این فتواها برای برطرف کردن شک و شبهه در بین سربازان و سرداران عثمانی بود که ریختن خون ترک مسلمان را نمی پذیرفتند. برخی تحلیل گران، در توصیف این دوران از واژه «واگرایی ساختاری» (Structural Devergence) استفاده کرده و در درون ساختار به مذهب به مثابه اصلی ترین عامل نگاه می کنند، در حالی که بررسی رویدادها به صورت جزئی تر نشان می دهد که اگر هم در ساختار دو دولت عثمانی و صفوی تضاد وجود داشته، مذهب از پایه های اصلی این ساختار نبوده ، عامل قومیت و زبان نیز در این دشمنی جایگاهی نداشته زیرا هر دو سلسله ترک تبار بودند و حتی در فرهنگ کشورداری هم همانندسازی می کردند مانند مشابهت «عالی قاپو» با «باب عالی»، «سپاه قزلباش» با «سپاه یئنی چئری»، «قبله عالم» با «سلطان جهان». بنابر این، ریشه خصومت دو سرزمین نه مذهبی بوده نه قومی و ملی ، بلکه عمدتا مبتنی بر اختلاف قدرت بین دو دودمان و خاندان آل عثمان و آل صفویه بوده است.
تأثیر حافظه تاریخی جنگ چالدران در مناسبات سیاسی امروز ایران و ترکیه در محافل سیاسی ترکیه با نام «چالدرانیسم» شناخته می شود. هرچند این واژه در ادبیات سیاسی ایران، رواج کمی دارد ولی اندیشه های شکل گرفته بر اساس آن جدی است که بارزترین نمونه آن را تفکر «ایرانشهری» می توان دانست. در جمهوری ترکیه، اندیشه غالب در محافل سیاسی و فضای رسانه ای بر پایه ضرورت پیشگیری از غلبه تفکر چالدرانیسم بر مناسبات دو کشور است ولی برخی نخبگان با تلفیق این حافظه تاریخی منفی با مفاهیم روزآمد مانند تهدید توسعه طلبی شیعی از سوی ایران موسوم به تهدید «هلال شیعی»، سیاست خارجی کنونی جمهوری اسلامی ایران را نه فقط برای ترکیه، بلکه برای کل جهان اسلام خطرآفرین قلمداد می کنند. این نخبگان عثمانی گرا نیستند ولی در توجیه تاریخی ادعاهای خود می گویند: در حالی که امپراتوری عثمانی درگیر جنگ با دنیای مسیحیت و در حال گسترش دولت بزرگ اسلامی به سوی غرب بود، این پادشاهان صفوی بودند که با حربه شیعه گری از پشت به امپراتوری عثمانی خنجر می زدند و حتی برای اتحاد با دولت های اروپایی مانند امپراتوری اتریش- مجارستان علیه عثمانی دست و پا می زدند.
ابراهیم کاراگول، فعال رسانه ای مشهور در ترکیه که زمانی از حامیان اصلی حزب عدالت و توسعه بود، بعد از بروز اختلاف نظر بین ایران و ترکیه در بحران سوریه، از مبلغین اصلی این تفکر در فضای رسانه ای ترکیه محسوب می شد. هر چند اکنون تفکرات وی از سوی اکثر سیاستمداران و محافل سیاسی طرفدار دولت ترکیه زیانبار تلقی می شوند ولی این تفکر هنوز پویاست و نکته در خور توجه این است که برای توجیه ادعاهای خود به مطالب منتشره محافل ایرانشهری، شیعه گری افراطی و آریایی گرایی استناد می کنند. به ادعای آنها فضای غالب سیاسی و فرهنگی در ایران آینده، تفکرات همین محافل شیعه گری و آریایی خواهد بود. ابراهیم کاراگول چند سال پیش با استناد به طرح ایده «بازگشت به تشیع صفوی» در ایران، چند یادداشت با عنوان مبالغه آمیز «حرکت تانک های ایران به سوی مکه!» منتشر کرد.
این دو تفکر در دو کشور همسایه حد نهایی افتراق محسوب می شود و اگر در ترکیه برخی مدعی حمله قریب الوقوع ایران برای فتح مکه هستند در ایران نیز تفکری وجود دارد که می گوید: تا قبل از اینکه ترکیه به ایران حمله کند باید به فکر حمله بوده یا دست کم در وضعیت دفاعی قرار بگیریم و در این میان ادعاهای توسل ایران به هلال شیعی،آریایی گرایی، احیای تشیع صفوی و دشمنی با جهان ترک در جمهوری ترکیه بکار می رود و در ایران، خطر احیای امپراتوری عثمانی، هم پیمانی ترکیه و اسرائیل علیه ایران و تلاش ترکیه برای تجزیه ایران به وفور بکار گرفته می شود.
پیمان قصر شیرین (همکاری تؤام با رقابت) پیمان قصر شیرین یا عهدنامه ذهاب، در سال 1639 میلادی در منطقه قصر شیرین ایران بین مراد چهارم سلطان عثمانی و شاه صفی پادشاه صفویه امضاء و به 150 سال جنگ بین دو دولت پایان داد. طبق این پیمان، برای اولین بار سرحدات دو طرف به صورت نسبی معین شد. بعد از این عهدنامه به جز درگیری های جزئی و کوتاه مدت، جنگی بین دو طرف نبوده و تاکنون که بیش از 380 سال می گذرد صلح و ثبات در مرزهای دو سرزمین حاکم بوده است.
در حالی که در چهار قرن گذشته سرزمین کنونی ایران با اکثر همسایگان خود به جز عثمانی و جمهوری ترکیه، وارد جنگ شده است و در طرف دیگر نیز سرزمین ترکیه چه در دوران عثمانی بعد از پیمان قصر شیرین و چه در زمان جمهوریت با همسایگان زیادی، بجز ایران درگیر جنگ بوده اند. بنابر این بر خلاف آنچه به صورت مبهم در ذهن جامعه ما شکل گرفته، بین ایرانیان و ساکنان سرزمین کنونی ترکیه قرن هاست که جنگ و رفتار دشمنانه ای رخ نداده و حوادث تاریخی مثبت بین دو کشور بیش از رویدادهای منفی بوده است.
معاهده های منعقده بین دو طرف بعد از پیمان قصر شیرین، مصادیق این روند مثبت در مناسبات است که هر کدام در راستای تدقیق توافق صورت گرفته در قصر شیرین یا برای رفع اختلافات سرزمینی جزئی بوه است که از این جمله می توان به معاهده های آماسیا، کردان، ارزروم و ... اشاره کرد. افزون بر این ها، روابط دوستانه رضا شاه و آتاترک و عضویت دو کشور در پیمان های متعدد مانند سعد آباد، سنتو و اکو و سازمان کنفرانس/ همکاری اسلامی در زمان محمدرضا شاه و گروه دی 8 بعد از انقلاب اسلامی ایران، نشانه های روشنی از گرایش دو کشور برای همکاری هستند. در این دوره و بر اساس دیدگاه نشأت گرفته از پیمان تاریخی قصر شیرین، دو کشور تا حد امکان در امور داخلی همدیگر دخالت نمی کنند و سعی دارند حاکمیت مستقل طرف مقابل را محترم شمارند. این نوع مناسبات 9 سال بعد از پیمان قصر شیرین و در سال 1648 طی پیمان وستفالی بعد از جنگ های مذهبی سی ساله بین اروپائیان، به شکلی دقیق تر و نظام مندتر تعریف شد و سنگ بنای شکل گیری کشورها بر پایه ایده دولت- ملت از آن زمان نهاده شد. نظم وستفالی، نظم نوینی بود که نظم سنتی مبتنی بر قدرت امپراتوری ها را از معادلات بین کشورها حذف کرد. هرچند مدل مناسبات مبتنی بر پیمان قصر شیرین، از دیرباز در روابط ایران و ترکیه با فراز و نشیب هایی حاکم بوده ولی هیچ وقت به شکل تئوریک درنیامده بود ولی از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و غلبه تفکرات احمد داوود اوغلو تئوریسین سیاست خارجی اخیر ترکیه، این رویداد تاریخی به مثابه مرجعی برای تنظیم مناسبات دو کشور و در استمرار نظم وسفتالی از سوی ساستمداران و استراتژیست های جمهوری ترکیه بر زبان آورده شد. کارشناسان ترکیه این مدل از مناسبات با ایران را به دلیل نقش بارز داوود اوغلو در تئوریزه کردن آن، مدل داوود اوغلو نیز می نامند و هرچند این تئوریسین اکنون از عضویت در حزب حاکم و ساختار دولت در ترکیه کنار گذاشته شده ولی مدل پیمان قصر شیرین هنوز مدل غالب در مناسبات ایران و ترکیه است.
برخی کارشناسان ایرانی، نظم کنونی در مناسبات دو کشور را ناشی از برقراری موازنه قدرت بین دو کشور می دانند و این نوع همکاری را «همگرایی متزلزل» (Fallen Convergence) می دانند که در صورت قوی تر شدن یکی از دو طرف، خصومت در روابط حاکم خواهد شد ولی سابقه مناسبات خلاف این را ثابت می کند کما اینکه هنگام جنگ ایران و عراق یا تحریم های غرب علیه، ترکیه با ایران همکاری کرد و ایران نیز هنگام کودتای نافرجام ترکیه در سال 2016 به حمایت از دولت قانونی ترکیه پرداخت. شاید این نوع همگرایی دائمی نباشد و همکاری ها، مقطعی و مبتنی بر منافع ملی هر کشور باشد که ماهیت نظم نوین نیز همین را ایجاب می کند ولی این به معنی شکنندگی حتمی این نوع همگرایی نیست.
یکپارچگی قدرت مدل سلجوقی (هم پیمانی) امپراتوری سلجوقی قبل از اینکه به دو قدرت مجزای سلجوقیان ایران و سلاجقه روم تقسیم شود، قدرت یکپارچه ای بود که مرکز آن در ایران کنونی (عمدتا ری و اصفهان) بود و اتحاد مسلمانان را در سرزمین های وسیعی از افغانستان تا دریای مدیترانه را فراهم کرده بود. در دل این امپراتوری، امیران مناطق مختلف با نوعی حکومت مستقل ولی در عین حال پیوسته با سایر مناطق جهان اسلام ، فرمانروایی می کردند. ورود به سرزمین کنونی ترکیه طی نبرد معروف ملازگرد که سرآغاز جنگ های صلیبی بود، توسط سلطان آلب ارسلان از ری و با شکست و اسارت امپراتوری رومانوس بیزانسی صورت گرفت. رویدادی که قرن هاست از ذهن جهان غرب بیرون نرفته و اتحاد کشورهای اسلامی و قدرت گرفتنشان، آنها را نگران می کند. در سال هایی که عضویت رسمی ترکیه در اتحادیه اروپا جدی تر شده بود، اندیشمندان نگران غرب، با نوشته های خود، سیاستمداران را از تسلط دوباره شبح مسلمانان بر جهان غرب می ترساندند. مدل دولت سلجوقی برای پایه ریزی یک هم پیمانی استراتژیک بین ایران و ترکیه، چند سال پیش از سوی مهمت سیف الدین ارول، استاد دانشگاه و استراتژیست شناخته شده اسلامگرا در ترکیه مطرح شد. وی مدل داود اغلو یا الگوی مبتنی بر مرجع تاریخی پیمان قصر شیرین را منفعلانه، محافظه کارانه و فاقد پویایی می داند. افراد دیگری نیز در مقام حامیان اتحاد و هم پیمانی کشورهای اسلامی، ترکیه و ایران را دو عنصر کلیدی این پیوستگی قلمداد و برخی از آنها، سیاستمداران جهان عرب را به اتخاذ شیوه حکمرانان اموی (نگاه قومگرایی عرب) متهم می کنند و در مقابل، روی آوردن به شیوه خلفای عباسی (نگاه امت گرایی اسلامی) را توصیه می کنند که در آن جغرافیای ایران بزرگ، اعم از اقوم ترک و غیر ترک نقش محوری دارد.
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، این اندیشه ها، بازتاب و واکنش مشخصی در ایران و کشورهای عربی نداشت ولی به منزله یک طرز فکر در بین نخبگان جمهوری ترکیه باقی است. البته ذکر این نکته نیز لازم است که باورمندان به این مدل مناسبات، جدا از حامیان جمهوری اسلامی ایران در ترکیه؛ مثل نورالدین شیرین، مدیر شبکه تلویزیونی قدس و اعضای «حزب دادخواهی آزاد» (HÜDAPAR) هستند که هر دو سمپاتی مثبتی با حزب حاکم ترکیه دارند. به نظر می رسد افزون بر پایه های سیاسی این اندیشه در بین نخبگان ترکیه، جریان فرهنگی حامی این اندیشه نیز درصدد است تا این طرز تفکر را در بین شهروندان ترکیه و سایر کشورها نهادینه کند. در این زمینه به جریان سریال سازی های تاریخی تحت حمایت دولت و حزب حاکم ترکیه می توان اشاره کرد.
حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان که از پخش و اقبال گسترده جهانی از سریال تاریخی قرن باشکوه (معروف به حریم سلطان) به دلیل سیاه نمایی در باره امپراتوری عثمانی ناخشنود بودند راه مقابله را در ساخت سریال های تاریخی جایگزین دیدند و سه سریال تاریخی توسط شبکه های دولتی یا حامی دولت ساخته شده است که علاوه بر جنبه های اصلی که مد نظر سازندگان بوده، بر خلاف سریال حریم سلطان تصویر مثبتی از ایرانی ها و شیعیان نشان می دهد. تازه ترین اثر ساخته شده در این زمینه، سریال «بیداری؛ سلجوقیان بزرگ» است که لوکیشن های آن اکثرا فضاهای ایرانی به ویژه اصفهان و شلمزار را نشان می دهد و در کنار نمایش دادن شجاعت و درایت سلاطین ترک، تصاویر بارزی از دیوانسالاران و دانشمندان ایرانی مانند خواجه نظام الملک، حکیم عمر خیام، امام محمد غزالی و خواجه یوسف همدانی نشان می دهد که چگونه در کنار دولت اسلامی سلجوقی، هم پایه های تمدن اسلامی را قوی تر می سازند و هم در مبارزه با دشمنان که روم شرقی و فرقه های انحرافی اسلامی مثل باطنیان هستند، پیروز از میدان بیرون می آیند. از نکات جالب این سریال که پخش آن به تازگی آغاز شده، اختصاص شخصیت محوری سریال به خواجه نظام الملک طوسی و نشان دادن ابعاد دیگر زندگی حکیم عمر خیام نیشابوری و پذیرش مسئولیت های اجتماعی و انسانی توسط وی، در عین پرهیز از ورود به عرصه حکومت است که در ایران ما تاکنون شاهد معرفی اینچنینی از بزرگان سرزمین مان نبوده ایم!
ممکن است مدل سلجوقی معرفی شده از سوی مهمت سیف الدین ارول برای مناسبات ایران و ترکیه، در نگاه اول، رویایی و ایده آل و دست یافتن به آن در نظم کنونی جهان، دشوار باشد ولی این رویکرد آرمانگرایانه در مناسبات دو کشور، محدود به یک روش خاص، آن هم تشکیل یک اتحاد همه جانبه نیست. این ایده می تواند به روش های مختلف اجرایی شود که شکل گیری مدل های همکاری منطقه ای چند جانبه یکی از اقدامات در این راستا تلقی می شود. در این همکاری ها علاوه بر ایران و ترکیه به مثابه دو نیروی تاثیرگذار، مناطق قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی، بین النهرین و شامات و منطقه «Af-Pak» (افغانستان و پاکستان) نیز می توانند وارد ساختارهای همکاری شوند و ایران و ترکیه می توانند وارد هم پیمانی با قدرت جهانی فدراسیون روسیه نیز بشوند. این مدل همکاری توسط سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در سوریه با توفیق نسبی همراه بوده و می تواند در سایر محیط ها ی ذکر شده نیز بکار رود و در کنار نهادهای همکاری منطقه ای شرق محور، مانند اتحادیه اوراسیایی و پیمان شانگهای، همه در پیوند با هم، به صلح و ثبات و رونق در غرب آسیا و اوراسیا منجر شود. در واقع این قبیل همکاری ها، شکل دیگری از مدل دولت سلجوقی است که در ترکیه مطرح شده است.
مشابه این مدل، ایده اوراسیا گرایی است که در روسیه توسط استراتژیست و اندیشمندی مانند الکساندر دوگین مطرح شده و در ترکیه نیز توسط دوغو پرینچک، رهبرحزب وطن و شخصیت سیاسی شناخته شده مورد حمایت قرار می گیرد ولی گویا در ایران برای این قبیل موارد، تئوریسین نداریم و اندیشه ورزان ما در تئوری های خصومت آمیز با همسایگان بیشتر تبحر دارند! تا جایی که پیام اصلی سخنان اردوغان در باکو که همکاری 6 جانبه در قفقاز جنوبی بود توسط اکثر ایرانیان شنیده نشد ولی شعرخوانی وی در رود ارس به یک جنجال تبدیل شد! در هر صورت زمینه های سیاسی و فرهنگی اتحاد بزرگ بین ایران و ترکیه در آن طرف مرز وجود دارد و در طرف ما، اگر انگیزه ای برای بازگشت به شکوه سلجوقی و ایده امت اسلامی وجود ندارد، حداقل در حد نظم قصر شیرین به همکاری بیندیشیم و خواستار برگشت به تفکر خصمانه چالدرانیسم نباشیم!
نظر شما :