چرا نمایندگان کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها در شرایط کنونی تصویب کردند؟
بازی دو سر باخت برای تهران در صورت اجرایی شدن طرح مجلس
دیپلماسی ایرانی – در جلسه علنی صبح دیروز (سهشنبه) نمایندگان مجلس به بررسی کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران پرداختند که کلیات این طرح با ۲۵۱ رای به تصویب رسید؛ طرحی که قبل تر یک فوریت آن در ۱۲ آبان تصویب شد و دو فوریت آن نیز دوشنبه هفته جاری به تصویب نمایندگان مجلس یازدهم رسید. به موجب این طرح سازمان انرژی اتمی موظف است ظرف مدت دو ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در تاسیسات شهید علی محمدی فردو تولید و در داخل کشور ذخیره کند. همچنین در جهت تحقق ظرفیت یکصد و نود هزار سو غنی سازی، سازمان انرژی اتمی، مکلف است پس از تصویب این قانون، ظرفیت غنی سازی و تولید اورانیوم غنی سازی شده با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلح آمیز کشور، به میزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کیلوگرم افزایش دهد. مضافا این سازمان مکلف است ظرف مدت ۳ ماه عملیات نصب، تزریق گاز، غنی سازی و ذخیره سازی مواد را تا درجه غنای مناسب، با حداقل ۱۰۰۰ عدد ماشین (m۲-IR) در بخش زیرزمینی تاسیسات شهید احمدی روشن نطنز آغاز کند. در همین بازه زمانی، هرگونه عملیات غنی سازی و تحقیق و توسعه با ماشین های (۶-IR) را به تاسیسات شهید علی محمدی فردو منتقل کرده و عملیات غنی سازی را با حداقل ۱۶۴ ماشین از این نوع آغاز نموده و آن را تا انتهای سال ۱۳۹۹ به ۱۰۰۰ ماشین توسعه دهد. اینها علاوه بر آن است که سازمان انرژی اتمی ایران وظیفه دارد، راکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین اراک را که به موجب برجام در حال بازطراحی و بهینه سازی می باشد، ظرف مدت ۴ ماه از تاریخ تصویب این قانون با برنامه زمانبندی معین از طریق احیای قلب راکتور به شرایط قبل از برجام برگرداند. بر اساس این طرح، دولت موظف است بر اساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، ظرف مدت ۲ ماه از تصویب این قانون، دسترسی های نظارتی فراتر از پروتکل الحاقی بر اساس برجام را متوقف کند. کما این که پس از ۳ ماه از تصویب این قانون، اگر روابط بانکی ایران در اروپا و میزان خرید نفت توسط آنها از ایران به شرایط عادی و رضایت بخش بازنگشته باشد، دولت مکلف است اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف نماید. مضافا در طرح مذکور قید شده است که مستنکفین از اجرای این قانون به تناسب، امتناع یا ممانعت از اجراء به طبقات ۴ تا ۷ طبقات مجازات تعزیری قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ محکوم می شوند. اما به واقع اهدف نمایندگان مجلس از تلاش برای تصویب این طرح چیست؟ آیا آنگونه که برداشت می شود پیشنهاد این طرح و تصویب یک فوریت و بعد دو فوریت آن، تکاپوی نمایندگان مجلس یازدهم برای سنگ اندازی در مذاکرات احتمالی آتی تهران – واشنگتن، مطابق با هدف اسرائیل در ترور دکتر فخری زاده است؟ هر چند که این احتمال نیز وجود دارد که اقدام دیروز سه شنبه مجلس شورای اسلامی بیشتر واکنشی به فضای رادیکال سیاسی - اجتماعی کشور بعد از ترور دکتر فخری زاده و ضرورت گرفتن انتقام باشد، خصوصا که ما شاهد تجمعاتی در برابر مجلس شورای اسلامی هم بودیم. دیپلماسی ایرانی برای بررسی هدف یا اهداف مجلس از تصویب کلیات این طرح، ارزیابی از تبعات سیاسی و دیپلماتیک آن و نیز میزان بازدارندگی اقدام نمایندگان، گپ و گفتی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل اروپا و آمریکا صورت داده است که در ادامه می خوانید:
نمایندگان در جلسه علنی دیروز سهشنبه مجلس شورای اسلامی و در جریان بررسی کلیات طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» و بر مبنای آن چه که صیانت از منافع ملت ایران عنوان شد، با ۲۵۱ رأی موافق کلیات این طرح را تصویب کردند؛ طرحی که قبل تر یک فوریت آن در ۱۲ آبان تصویب شد و دو فوریت آن نیز دوشنبه هفته جاری به تصویب نمایندگان مجلس یازدهم رسید. پیش از آن که وارد تبعات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی این طرح شویم از نگاه شما هدف یا اهداف نمایندگان مجلس یازدهم از تصویب کلیات این طرح چیست. چرا که به باور برخی از کارشناسان مفاد این طرح خارج از اِشِل قوه مقننه و در سطح راهبردی است که باید در شورای عالی امنیت ملی و توسط رهبری تعیین شود، لذا مجلس فقط تا مرز تصویب ۲ فوریت آن پیش خواهد رفت و تصویب این طرح به صورت قانون برای اجرایی شدن توسط دولت در دستور کار نخواهد بود. با این وصف آیا اقدام دیروز مجلس در تصویب کلیات طرح در تضاد با ارزیابی کارشناسان، من جمله حضرتعالی قرار ندارد؟ اساسا آیا تصویب کلیات این طرح واکنش مجلس برای توقف مذاکرات احتمالی تهران - واشنگتن و نیز واداشتن بایدن به عدم بازگشت به برجام صورت گرفته است یا اینکه به دلیل فضای رادیکال سیاسی - اجتماعی بعد از ترور دکتر محسن فخری زاده که تا مرز تجمعات اعتراضی در برابر درب مجلس نیز کشیده شد، نمایندگان را مجبور کرد که دو فوریت و در نهایت کلیت طرح مذکور را تصویب کنند؟
من معتقدم که اقدام مجلس در دوشنبه و سهشنبه هفته جاری مبنی بر تصویب دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و نیز تصویب کلیات آن، اقدامی است که به طور همزمان چند مسئله را پوشش می دهد؛ از یک طرف مجلس با این اقدام سعی کرده است نسبت به فضای رادیکال سیاسی - اجتماعی بعد از ترور دکتر فخری زاده از خود یک واکنش مثبت نشان دهد و چهره ای انقلابی را به نمایش بگذارد تا قوه مقننه از زیر تیغ انتقادات داخلی ذیل فضای رادیکال چند روزه اخیر خلاص شود، ضمن اینکه نمایندگان با این اقدام خود در دوشنبه و سه شنبه سعی کردند اقدام متقابل و به قولی انتقام سیاسی ودیپلماتیکشان را از اسرائیل و هر سرویس جاسوسی که در پشت ترور دکتر فخرزاده قرار داشت، بگیرند. در کنار آن بدون شک بازی سیاسی حزبی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ نیز میتواند در تصویب دو فوریت و کلیات این طرح موثر باشد. به هر حال این طرح قطعا فضای سیاسی کنونی که در سایه ترور دکتر فخری زاده رادیکال شده است را به شدت تند تر خواهد کرد. در چنین فضایی عملاً برخی جریانات که به دنبال تداوم حفظ برجام و یا مذاکره با آمریکا هستند دیگر اجازه و توان بیان مواضع خود را ندارند. لذا فضا به فضای تکصدایی در جامعه، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خواهد رفت؛ فضایی که قطعاً در اختیار جریان حاضر در مجلس خواهد بود. این در حالی است که دیروز سه شنبه و تنها ساعاتی بعد از تصویب کلیات این طرح بود که شاهد واکنش بازار و افزایش قیمت ها در بازار ارز و طلا بودیم. به گونه ای که دلار ۵۰۰ تومان، یورو ۵۵۰ تومان، سکه ۸۰۰ هزار تومان و طلا ۵۰ هزار تومان افزایش قیمت داشت. از طرف دیگر بی شک همین جریان برای در اختیار گرفتن کرسی پاستور سعی کردند با این طرح عملاً فضای مذاکره احتمالی در دوران جو بایدن و همچنین تلاش دولت آتی ایالات متحده آمریکا برای بازگشت به برجام را مختل کنند تا از این طریق به فضای رادیکال کنونی کمک نمایند که در نهایت به نفع آنها است. مخلص کلام، مجلس سعی دارد با نابود کردن مسیر دیپلماسی، عملا فضا را رادیکال کند تا موج سواری سیاسی خود و جریان متبوعش را فراهم کند.
اما بسیاری از موافقان این طرح بر خلاف گفتههای شما معتقدند که این طرح عملاً، نه بر ضد برجام که در راستای تداوم برجام و گام های کاهش تعهدات برجامی صورت گرفته است. ضمن این که بحث های اولیه این طرح به حدود ۴ ماه پیش باز می گردد که در آن زمان هنوز پیروزی بایدن در انتخابات در هاله ای از ابهام قرار داشت تا از تلاش برای تصویب این طرح بوی تکاپوی سیاسی مجلس برای مختل کردن مسیر بازگشت بایدن به توافق هسته ای و مذاکرت آتی به مشام اید. پاسخ شما به این نکات چیست؟
بگذارید از قسمت دوم سوال شما شروع کنم. قطعاً این جریانی که در مجلس قدرت را به طور کامل در اختیار گرفته است با در نظر گرفتن احتمال اینکه جو بایدن در انتخابات ایالات متحده آمریکا میتواند به پیروزی برسد، سعی کردند در اقدامی پیش دستانه مسئله خروج از پروتکل الحاقی، کاهش بازرسیها و دیگر مسائل را با این طرح در دستور کار قرار دهند تا عملاً جو بایدن نتواند به برجام باز گردد. به هر حال اگر حتی از ۴ ماه پیش هم این تلاش های اولیه برای پیش کشیدن این طرح در مجلس صورت گرفته باشد به هرحال جو بایدن نامزد قطعی حزب دموکرات بوده است و شعارهایش در خصوص ایران، بازگشت به برجام و مذاکرات با تهران از قبل مطرح شده است. پس در مجلس با پیش بینی از فضای سیاسی ایالات متحده آمریکا احتمال پیروزی وی را بسیار جدی می دانستند. لذا با این طرح تلاش کردند فضا به سمت مذاکره پیش نرود. ضمن این که حتی اگر این فرض مطرحشده در سوال شما را هم نزدیک به واقعیت بدانیم که اساساً پیش کشیدن این طرح ربطی به جوبایدن ندارد، قطعاً نمایندگان سعی کردند با این طرح حتی در صورت پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات امریکا، فضا را به سمت رادیکالیزه شدن پیش ببرند تا عملاً دولت روحانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بنایی برای مذاکره با دولت دوم ترامپ هم نداشته باشد.
پاسخ مهم تر من به قسمت اول پرسشتان باز می گردد. شما به این نکته مهم اشاره کردید که موافقان و حامیان این طرح در مجلس معتقدند این طرح، نه برای خروج ایران از برجام، بلکه برای حفظ برجام و در چهارچوب گامهای کاهش تعهدات برجامی در دستور کار مجلس قرار گرفته است و کلیات آن نیز به تصویب رسیده است. این جمله دقیقا بر خلاف ماهیت توافق هستهای است. همانگونه که من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان کردم اساسا استراتژی و نگاه سیاسی پشت راهبرد کاهش تعهدات برجامی به شدت غلط بود. چون این گامها در عمل یک بازی دو سر باخت را برای جمهوری اسلامی ایران داده است. قطعاً این طرح نیز وضعیت را به مراتب بدتر خواهد کرد. یعنی اشتباه پشت اشتباه؛ ما با گام های کاهش تعهدات برجامی در یک زمین سوخته قرار گرفتیم و قطعاً این طرح نیز خواهد شد که شرایط به مراتب بغرنج تر کند. چرا که با تصویب کلیات این طرح عملاً باعث خواهیم شد که پرونده فعالیتهای هستهای ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام به شورای امنیت کشیده شود، آن هم در شرایطی که جو بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا قدرت را در دست خواهد گرفت که با تجربه معاون اولی در دوران باراک اوباما میتواند باعث احیای اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران شود. یعنی فضای مناسبی که به دلیل نگاه غلط دولت دونالد ترامپ به دیپلماسی باعث شده بود که ایالات متحده آمریکا در یک انزوای سیاسی قرار گیرد، اکنون در دوران بایدن با ترمیم روابط ایالات متحده با جهان باعث خواهد شد که ایران به انزوا کشیده شود. به هر حال در طول همین مدت شاهد بودیم که اروپایی ها چه استقبال گرمی از پیروزی بایدن کردند و به دنبال احیای جدی در روابط خود با ایالات متحده آمریکا هستند. در چنین شرایطی قطعاً روسیه و چین نیز راهی به جز همراهی با آنها ندارند.
اتفاقا پیرو جمله آخر شما بعد از اقدام دوشنبه هفته جاری مجلس در تصویب دو فوریت اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها که قبل از اقدام دیروز سه شنبه نمایندگان در تصویب کلیان طرح مذکور بود، شاهد بودیم که میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در آژانس در حساب توییتر خود نوشت: «نمایندگان پارلمان جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با قتل دانشمند ایرانی، خواستار تعلیق اجرای پروتکل الحاقی و محدودیت فعالیت بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی در ایران شدند. انگیزه مشخص است، اما احساسات همیشه به یافتن تصمیم درست یاری نمیکنند. پروتکل الحاقی پاسخگوی منافع همه از جمله تهران است. آیا این مسئله نشان از این دارد که از هم اکنون مسکو و پکن پشت تهران را خالی خواهند کرد؟
قطعاً چنین است. ببینید منطق نظم جهانی بر اساس منطق قدرت است. اینکه ایالات متحده آمریکا در چهار سال گذشته با خروج از برجام و سیاست فشار حداکثری به مردم ما ظلم کرد و در کنار آن بدعهدی های اروپا در عمل به تعهدات برجامیشان باعث شد که شرایط برای کشور به مراتب بدتر شود، جای هیچگونه تردید و سوالی نیست. اما مسئله اینجاست که پاسخ جمهوری اسلامی ایران باید چگونه باشد. آیا با اقدامات انقلابی و از سر هیجان می توانیم منافع خود را تامین کنیم یا باید هوشیاری و انعطاف دیپلماتیک خود را در این برهه حساس افزایش دهیم. با این نگاه سیاسی پشت تصویب این طرح یقینا کشورهایی مانند روسیه و چین نیز به جمهوری اسلامی ایران کمک نخواهند کرد. چون پکن و مسکو که چک سفید امضا برای حمایت تام و تمام از ایران در همه زمان ها نداده اند. هر کشوری بنا به منافع خود کار می کند. کما این همین روسیه و چین هم در تصویب قطعنامه های شش گانه نقش داشتند. به هر حال این کشورها هم جزئی از همین نظم بین الملل هستند. پس اگر این طرح نهایتاً در شورای نگهبان تصویب شود و به دولت برای اجرایی شدن، ابلاغ گرددو در نهایت اقدامهایی مانند افزایش غنی سازی تا سطح ۲۰ درصد، کاهش بازرسی ها و خروج از پروتکل الحاقی عملیاتی شوند یقین بدانید روسیه و چین هم در کنار سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان قرار خواهند گرفت و با مدیریت ایالات متحده آمریکا در دوران جو بایدن دوباره شاهد احیای اجماع جهانی خواهیم بود و قطعنامه پشت قطعنامه علیه ایران تصویب خواهد شد و نهایتا این ایران خواهد بود که در موضع ضعف مجبور خواهد شد پای میز مذاکره بنشیند. حال سوال اینجاست که چرا ما باید فرصت مناسب کنونی را با دست خود را بسوزانیم و عملاً شرایط را به ضرر خود تمام کنیم.
دلیل این مواضع اولیانوف چیست؟
واقعیت این است که اکنون روسیه با ایران در سوریه به یک تضاد منافع رسیده است. به خصوص که رایزنی های دیپلماتیک در رابطه با قانون اساسی سوریه، ذیل نظر سازمان ملل هم در جریان است. در این رابطه مشکل ما با مسکو این است که روسیه به دنبال حفظ منافع خود در سوریه است، اما تهران به دنبال حفظ دولت بشار اسد است. مضاف این که با کاهش شدید بهای نفت در بازارهای جهانی اکنون مواضع مسکو و واشنگتن تا حدی به هم نزدیک شده، چرا که سیاست های ایالات متحده قدری باعث افزایش بهای نفت شده است. بنابراین مسکو تمایلی برای ایجاد تنش با آمریکا در این شرایط ندارد تا تحریم های بیشتری علیه کرملین به دنبال نداشته باشد. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم روسیه هیچ گاه تمایلی به شکل گیری قدرت اتمی که توانایی برخورداری از سلاح هستهای در کنار مرزهایش داشته باشد، ندارد. حتی اگر این قدرت کشور دوست و حامی مسکو یعنی ایران باشد.
اجازه دهید قدری روی تاکید شما مبنی بر غلط دانستن نگاه سیاسی پشت گام های کاهش تعهدات برجامی و طرح مجلس (طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها) تمرکز کنیم. در این رابطه شما اقدام ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ ترامپ برای خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری در کنار بدعهدی اروپایی ها را ظلم به مردم ایران دانستید. آیا همین اقدامات باعث نشد که کشور چاره ای جر پا نهادن در مسیر کاهش تعهدات برجامی در پنج گام دو ماهه بگذارد؟ حتی اگر پیرو تحلیلتان نگاه پشت این اقدامات را غلط بدانیم آیا دولت حسن روحانی به واسطه همین عهدشکنی آمریکا در خروج از برجام، اعمال تحریم ها و پیگیری سیاست فشار حداکثری و نیز انفعال اروپایی ها مجبور به اتخاذ این سیاست غلط از نگاه شما شد. چراکه تمام طیف های مخالف برجام تحولات حوزه سیاست خارجی را چماقی برای کوبیدن بر سر دولت و دستگاه سیاست خارجی کرده بودند. حتی زمزمه خیانت، محاکمه و مجازات مسببین و حامیان برجام مطرح بود. آیا این شرایط باعث نشده بود که سیاستهای نادرستی در دستور کار قرار بگیرد و نوعی شتابزدگی در انجام برنامه گام های کاهش تعهدات برجامی در جهت تعدیل این میزان از حملات جریان های داخلی و پاسخ به مطالبه گری افکار عمومی کشور به وجود آید؟
من نگاه سیاسی دولت و مجلس در اتخاذ گامهای کاهش تعهدات برجامی و تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها را غلط می دانم چون اکنون منطق و هدف غایی سیاسی و دیپلماتیک اقدامات ما در کاهش تعهدات برجامی و همین طرح مذکور هنوز برای خود ما روشن نیست، چه برسد به طرف های برجامی؛ آیا ما در پس برداشتن این گام ها و مفاد این طرح خواهان عملیاتی کردن وعده های اروپایی ها هستیم و یا این که سعی داریم به مقابله با تحریم های آمریکا و بدعهدی های اروپا دست بزنیم و یا این که در لوای این اقدامت به خصوص تصویب طرح مجلس همان برنامه خروج از برجام را به نام حفظ آن، مطابق با نظر و خواست برخی جریانات سیاسی داخلی را کلید بزنیم؟ از طرف دیگر قرار نیست که به واسطه فشارها، هجمهها، اتهام زنی ها و مخالفت های افراد، جریانات، احزاب و نهادهای فرادولتی مخالف برجام و وزارت امور خارجه عقلانیت و منطق خود را از دست بدهیم. این توجیه کننده شتابزدگی در انجام واکنش غلط تهران نیست. همانگونه که مشابه این شتابزدگی در تلاش نمایندگان مجلس برای تصویب یک فوریت، دو فوریت و نهایتاً کلیات این طرح هم به شدت مشهود است. همانگونه که پیشتر اشاره کردم مجلس یازدهم با این طرح، هم به دنبال پاسخ به فضای رادیکال سیاسی بعد از ترور دکتر فخری زاده بود، هم به دنبال انجام بازیهای سیاسی آستانه انتخابات ۱۴۰۰ و هم به دنبال مختل کردن فضای دیپلماتیک بعد از روی کار آمدن جو بایدن. لذا در این بازه کوتاه زمانی این طرح را پیش کشید و کلیات آن را تصویب کرد. لذا همان شتابزدگی که در گام های کاهش تعهدات برجامی دولت مشهود بود و کشور را به یک بازی دو سر باخت کشاند در اقدام مجلس تکرار شد. لذا قطعاً این طرح مجلس هم وضعیت را برای ما بغرنج تر خواهد کرد، با این تفاوت که این بار بازی در دست جو بایدن خواهد بود که تجربه کافی برای اجماع جهانی علیه ایران دارد. پس در این شرایط، هم چنان که آقای روحانی در مقام رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی نباید این میزان از شتابزدگی را، آن هم پس از یک سال صبر استراتژیک در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ اعمال می کرد، مجلس هم نباید در این وضعیت حساس این طرح را مطرح می کرد، چه رسد به آن که کلیاتش را هم به تصویب برساند. چون نتیجه محتوم سیاست و برنامه غلطی دولت و مجلس پرونده ما را به شورای امنیت سازمان ملل می برد.
شما به بازی دو سر باخت اشاره داشتید. منظور شما از این گزاره چیست؛ به هر حال هم گام های کاهش تعهدات برجامی و هم مفاد مندرج در طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها از سوی مجلس کاملاً برگشت پذیر هستند؟
جمهوری اسلامی ایران با آغاز گام های کاهش تعهدات برجامیش از اردیبهشت ماه سال گذشته در مسیری گام برداشته است که نمی تواند از آن پا پس بکشد. هم چنانکه اگر طرح مجلس در شورای نگهبان هم تایید و نهایتاً به دولت ابلاغ شود و مفاد آن به مرحله اجرا درآید قطعاً خواسته ها و اهداف جمهوری اسلامی ایران عملیاتی نخواهد شد. مگر کشور پس از یک سال از اجرایی کردن گام های کاهش تعهدات برجامی توانست اروپایی ها را با در وادار کردن به عمل به تعهدات برجامیشان قانع کند، اگرچه حق با جمهوری اسلامی ایران است، اما هیچ اتفاقی در طرف اروپایی نیفتاد و حتی باعث شد که اروپاییها، شورای حکام را به سمتی بکشانند که فشار جدی به ایران وارد کنند و در نهایت با بازی مخرب اسرائیل، عربستان و ایالات متحده آمریکا خواسته های بیشتری به سازمان انرژی اتمی ایران تحمیل کردند و نهایتاً ما مجبور شدیم که اجازه دسترسی به دو مکان مد نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی صادر کنیم. پس از شما می پرسم ما به خواسته ها و اهدافمان از اجرایی کردن این گام ها، آن هم بعد از یک سال رسیدیم، خیر؛ آیا ما می توانیم از گام های برداشته شده پا پس بکشیم، خیر؟ یعنی با دست خود و ذیل اجرایی کردن گام های کاهش تعهدات برجامی، نه راه پس داریم و نه راه پیش. هم چنان که مجلس هم با این طرح، کشور را به مسیری می برد که در نهایت، نه راه پس دارد و نه راه پیش؛ یعنی هم دولت و هم مجلس با گام های کاهش تعهدات برجامی و این طرح این باور غلط را دارند که میتوانند در یک زورآزمایی سیاسی و دیپلماتیک در برابر جهان برای خود برگ برنده ایجاد کنند و با افزایش غنیسازی ۲۰ درصد، خروج از پروتکل الحاقی، کاهش بازرسیها و اقدامات دیگر از موضع ضعف وارد موضع قدرت شوند. در صورتی که قطعاً واکنش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و شورای امنیت «مماشات» با ایران و همراهی با تهران نیست، بلکه جمهوری اسلامی را به وضعیتی خواهند کشانده که شرایطش از این بدتر شود و همین برگ برنده های موقت را هم از او بگیرند. اما نکته مهمتر من آنجاست که مجلس هیچ برنامه مدونی برای مدیریت تبعات مخرب سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک طرح مجلس ندارد، هم چنانکه دولت هم نتوانست تبعات منفی گام های کاهش تعهدات برجامی را در طی بیش از یک سال گذشته مدیریت کند. یعنی فقط در شرایط سیاسی و اقتضائات دیپلماتیک به صورت تاکتیکی حرکت می کنیم، بدون آن که راهبرد و استراتژی برای خود مشخص کرده باشیم. دولت به غلط فکر می کرد اگر یک گام کاهش تعهد برجامی را بر دارد اروپا به فکر انجام تعهدات خود خواهند بود. این غلط است. آیا قاره سبز از ترس مرگ برجام به تعهدات خود عمل می کند؛ خیر. به هیچ وجه. در صورتی که با گذشت یک سال از آن گام ها ما نمی دانیم تبعاتش تا کجا ادامه دارد؛ این گونه نمی شود ادامه داد. قطعاً در صورت عملیاتی شدن مفاد طرح مجلس هم وضعیت بدتر خواهد شد. پیرو این نکات من بر این باورم نباید به هیچ قیمتی اجازه دهیم اروپا به مثلث اسرائیل، عربستان و ایالات متحده بپیوندد. چون در این صورت دیگر ایران به یک بن بست تمام عیار خواهد رسید و همان گونه که گفتم کشور نه راه پس خواهد داشت و نه راه پیش. لذا باید سه کشور اروپایی را در جبهه خود حفظ کنیم. مطمئن باشید این طرح مجلس باعث می شود که اروپا در مثلث شوم ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل قرار گیرد و در نهایت روسیه و چین نیز به آنها خواهند پیوست. حال از شما می پرسم مجلس حافظ منافع ملی است یا دشمن؟!
شما به این نکته اشاره کردید که نمیتوان این شرایط در پس پیگیری سیاست کاهش تعهدات برجامی و یا مفاد طرح مجلس در یک بازی دو سر باخت ادامه داد، اما این مهم را هم در نظر گرفت که قطعاً ایران اکنون در یک وضعیت دراماتیک دیپلماتیک قرار گرفته است. چون خواستههای آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام در برابر تحریم ها و بدعهدی اروپایی ها هم قابل توجیه نیست و نمی توان آن را ادامه داد. ۹۸۹ مورد از ۱۱۲۴ بازرسی انجام شده آژانس بین المللی انرژی اتمی تنها در سال ۲۰۱۸، یعنی چیزی در حدود ۸۸ درصد این بازرسی ها در خصوص فعالیت های هسته ای دولتهای دارای موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی و بدون جمع بندی گسترده که شامل ۵۹ کشور است، صرفاً در ایران انجام شده است. این در حالی است که طی یک سال گذشته بیش از ۶۰۰ بار از مراکز هسته ای ایران بازرسی شده است که ۲۰۰ مورد آن به پروتکل الحاقی بازمیگردد. مگر می شود ایران تمام تعهدات برجامی را یک تنه به دوش بکشد و با وجود آنکه اجازه دسترسی به تمام اماکن مدنظر آژانس را داده است و همچنین پنج گام کاهش تعهدات برجامی را در کمال همکاری، نظارت بازرسان آژانس و اطلاع قبلی عملیاتی کرده است، صرفا در سایه تبعیضی ساختارمند، تهران را بازیگری مخرب قلمداد کنند و به واسطه اسناد جاسوسی اسرائیل خواستار انجام تعهداتی فراتر از برجام، پادمان، پروتکل الحاقی و ان. پی. تی توسط ایران در خصوص اماکن هسته ای باشند، اما کشور در مقابلش به اهداف اقتصادی مندرج در برجام نرسد؟ آیا ادامه این وضع هم برای کشور امکان پذیر است؟
نکته مهمی که بر آن تاکید دارم این است که تمام تحلیل و مطالبی که با شما مطرح کردم دال بر این نیست که من هم موافق فقط سیاست های تبعیض آمیز ایالات متحده آمریکا، اروپاییها و یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی هستم. من پیشتر عنوان کردم که ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری و نیز اروپایی ها با بدعهدی در عمل به تعهدات برجامی ظلمهای غیرقابل انکاری به مردم روا داشتند. اما در دیپلماسی و روابط بینالملل چیزی به نام «اخلاق» و «حق» وجود ندارد. چون اساسا این عبارات تعریف نشده اند. بنیان و اساس دیپلماسی «منافع» است. مضافا مجددا تاکید می کنم در واقعیت میدان سیاست خارجی و روابط بین الملل همیشه «حق با قدرت است»؛ حتی اگر آن قدرت مبنای اخلاقی و حقانیتی نداشته باشد. اینجا قدرت با ایالات متحده آمریکا و اروپاست، حتی اگر رفتارهای تبعیض آمیز و سیاست های «نابه حق اخلاقی» علیه ایران داشته باشند. چون منافع این قدرت ها ایجاب می کند باید ایران از سیاست های مضر و مخرب خود که در تضاد با سیاست ها و برنامه های آنان است، دست بردارد. از این رو است که ما باید به یک دیپلماسی عقلانی، واقعبینانه، منعطف و کارا برسیم که در عین رسیدن به اهداف و منافع خود، کمترین تبعات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک را برای ما در پی داشته باشد. پیرو این نکته مهم، من منتقد جدی دیپلماسی ایدئولوگ محمد جواد ظریف در دولت دوازدهم هستم. این در حالی است که وزیر امور خارجه در دولت یازدهم یک وزیر امور خارجه ایدئولوژیک نبود، بلکه یک دیپلمات واقعی بود که به معنای واقعی سیاست خارجی درست، منطقی، منعطف و عقلانی را پیاده می کرد. اما متاسفانه به واسطه شرایط داخلی، تشدید فضای انتقادات علیه وی به واسطه تصویب و عملیاتی شدن برجام و متاسفانه اقدامات و تصمیمات غیرعقلانی و ظالمانه دونالد ترامپ که به ناحق این تصمیمات به پای محمد جواد ظریف نوشته شد، وزارت امور خارجه در دولت دوازدهم سیاست و دیپلماسی ایدئولوژیک را جایگزین کرد. در این راستا آقای ظریف به جای پیگیری های دیپلماتیک و فعالیتهای گسترده به مانند دولت یازدهم اکنون تنها به برخی واکنشها و مواضع ایدئولوژیک توئیتری علیه مقامات کاخ سفید و اروپایی ها بسنده کرده است. من هم معتقدم که اروپا و آمریکا اکنون در یک تبعیض آشکار به دنبال زورگویی علیه ایران هستند، اما نمی شود که با شعار که در دستور کار مجلس یازدهم است وضعیت را اداره کرد. در این شرایط دیپلماسی منعطف است که میتواند اکنون چاره کار باشد. اکنون من و شما با این سوال و جواب ها در یک دور باطل از جدل قرار خواهیم گرفت. چون من معتقدم که این شرایط برای کشور قابل ادامه نیست. چرا که با اجرایی شدن مفاد طرح مجلس و یا گام های کاهش تعهدات برجامی ایران طی یک سال گذشته کشور عملا در یک بازی دو سر باخت قرار میگیرد، زیرا تهران، نه به اهداف خود در این طرح مجلس و گام های کاهش تعهدات برجامی دولت روحانی میرسد و نه میتوانیم مدیریت روی تبعات منفی دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی آن داشته باشیم، ضمن اینکه مطابق با شعار مجلس و دولت تا زمانی که اروپایی ها و آمریکا متعهد به رعایت حقوق ایران نشوند و کشور را به منافع فروش نفت و انتقال درآمد ناشی از آن از طریق آزاد سازی مناسبات بانکی نرسانند، از تعهدات انجام شده پا پس نخواهند کشید و کشور کماکان مصر به پیگیری این گام ها است. از طرف دیگر شما هم معتقدید این شرایط قابل توجیه نیست چون که ما در سایه برجام و مذاکرات انجام شده خیلی از تعهدات را برای خود به وجود آورده ایم بدون آنکه به منافعی دست پیدا کنیم. این در حالی است که باید این نکته را خاطر نشان می کنم که کشور به جز مذاکره چاره دیگری ندارد. ما که نمیتوانیم برای کل دنیا تعیین تکلیف کنیم. باید با هوشمندی پیش رویم.
نظر شما :