قبض و بسط هژمونی ترکیه در آسیای جنوب غربی
ترکیه بمب گذار انتحاری روابط بین الملل
نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی
دیپلماسی ایرانی: رویدادهای غرب آسیا و پهنه بزرگتر، آسیای جنوب غربی، طی چند سال اخیر هواره با تنش و درگیری نظامی همراه بوده است. تحولات تنشآمیز و منازعات سیاسی و امنیتی آسیای جنوب غربی که طی یک هفته اخیر در جنگ شدید میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان جلوهنمایی کرده را میتوان ادامه همان تحولات امنیتی و سیاسی منطقهای دانست که بر محور سیاست "قبض و بسط هژمونی" قدرتهای بزرگ در منطقه آسیای جنوب غربی استوار است.
سیاست قبض و بسط هژمونی در آسیای جنوب غربی که توسط بازیگران اصلی داخل منطقه و خارجی در حال پیگیری بوده و اکنون در بزنگاه حساسی قرار گرفته، دارای چندین بازیگر مهم است که شامل دولتهای: ایران، ترکیه، عربستان، اسرائیل، مصر، روسیه، آمریکا و حتی فرانسه میشود.
یکی از مؤلفههای اصلی تنشآفرینی و تقویت منازعات و تنشها در این منطقه را میتوان دولت ترکیه به ریاست رجب طیب اردوغان دانست که نقش یک بمبگذار انتحاری در روابط بینالملل آسیای جنوب غربی را دارد.
افزایش تنشهای شدید میان همسایگان ایران که همواره یک عامل فزاینده آن دولت ترکیه و سیاستگذار اعظم آن رجب طیب اردوغان بوده، اکنون به مرحلهای رسیده که حتی تمامیت ارضی ایران را نیز تهدید کرده است و امواجی از تهدیدات اجتماعی و سیاسی قومگرایانه در ایران را تحریک میکند.
این مرحله از جنگ میان ارمنستان و آذربایجان (مهر 1399) که تاکنون صدها کشته و هزاران مجروح برجای گذاشته، به دستاویزی برای قدرتنمایی دولت ترکیه در مسایل منطقهای و جلوهنمایی سیاستهای قدرتطلبانه و خشونتبار جناب آقای اردوغان تبدیل شده است. جنگ آذربایجان و ارمنستان را باید در قالب یک سیاستگذاری عمومی و مجموعه مسائل اقتصادی، سیاست داخلی، مسایل بینالمللی و ... قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی مورد بررسی قرار داد و بهویژه از سیاستهای نیرنگساز و تنشآفرین اردوغان غافل نشد.
برخی مؤلفههای تأثیرگذار نقش دولت ترکیه و اردوغان در مرحله کنونی جنک آذربایجان و ارمستان را میتوان چنین مورد بررسی و تأمل قرار داد:
یکم - سیاست تنش صفر با همسایگان برای تنش کامل با همسایگان: یکی از سیاستهای اعلامی دولت حزب عدالت و توسعه از همان سالهای آغازین قدرتیابی در ترکیه، سیاست "تنش صفر با همسایگان" بود. سیاستگذاران ارشد حزب عدالت و توسعه که بیشتر شامل رجب طیب اردوغان، عبدالله گل و احمد داوود اوغلو بودند، برای تثبیت و تقویت قدرت حزبی خود در ترکیه، یک سیاستگذاری زیرکانه و کارآمد در حوزه سیاست خارجی را طراحی و اجرا کردند که مبتنی بر کاهش و رفع تنش و منازعه با همسایگان ترکیه و بهخصوص ارمنستان و در مراحل بعدی ایران، سوریه و عراق بود.
سیاستگذاری خارجی دولت حزب عدالت و توسعه که بر سیاست تنش صفر با همسایگان استوار شده بود، طی چند سال اول حاکمیت این حزب توانست به خوبی اهداف و نیات سیاستگذار خود را تحقق بخشد و روابط بینالمللی ترکیه را به شرایط مطلوب و اثربخش در سطح منطقهای و جهانی هدایت کند.
سیاست تنش صفر با همسایگان را میتوان یک سیاستگذاری زیرکانه و نیرنگمحور دانست که در ابتدا کاهش و رفع بسیاری از تنشها و بحرانهای بینالمللی ترکیه و پویایی سیاست خارجی این کشور در تعاملات و مناسبات بینالمللی را سبب شد، بخش مهمی از مشکلات داخلی و خارجی ترکیه را برطرف کرد و شرایط را برای مرحله اصلی سیاست خارجی ترکیه یعنی دخالت سخت و آشکار این کشور در مسائل منطقهای و جهانی را فراهم کرد.
با فراهم شدن شرایط در پرتو تحولات بهار عربی بود که از سال 2010 به اینسو، سیاست تنش صفر به سیاست تنش 100 درصدی یا حداکثری ترکیه با همسایگان تبدیل شد و تاکنون نیز ادامه دارد. تشنجآفرینی و تنشآفرینی دولت ترکیه با مدیریت اردوغان در سوریه، عراق، یمن، لیبی، مصر و ... را میتوان جلوههای سیاست تنش 100 درصدی ترکیه با همسایگان برشمرد که در راستای جاهطلبیهای رجب طیب اردوغان بودهاند.
دوم - تحریک برتری قومی و قوم گرایی توسط اردوغان و سیاستگذاران عمق راهبردی: یکی از مؤلفههای سیاستگذاری عمومی اردوغان طی یک دهه اخیر در داخل ترکیه و سیاست خارجی، برجستهسازی قوم و زبان ترکی بوده است.
در داخل ترکیه برجستهسازی زبان و قوم ترک سبب سرکوبی سایر اقوام و فرهنگهای این کشور شده به نحوی که حتی صلاحالدین دمیرتاش، رئیس حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه (HDP) و نماینده مجلس این کشور از سال 1395 دستگیر و زندانی شده است!
در سیاستگذاری خارجی نیز اردوغان بر اساس آموزههای سیاستگذاری "عمق راهبردی" احمد داوود اوغلو با برجستهسازی قومیت و قومگرایی حتی به شیوههای دروغین و نیرنگگونه، تحریک و تهییج تنشهای نهفته قومی در سراسر منطقه را به عنوان ابزار پیشبرد سیاستهای جاهطلبانه خویش به کار برده است. دامنه وسیع سیاست قومگرایی دولت ترکیه و تحریک قومی اردوغان از سین کیانگ چین، ترکمنها و ازبکهای افغانستان، ترکمنهای عراق، ترکمنهای سوریه، تمام شهروندان جمهوری آذربایجان، جمهوری خودمختار نخجوان، بخش ترکنشین قبرس و سرانجام شهروندان آذری زبان ایران را پوشش داده و همواره موجب ایجاد تنش و تشنج در این کشورها و مناطق بوده است.
تحریک شهروندان سایر کشورهای منطقه که دارای زبان ترکی بوده و تنها در همین یک زمینه آنهم تاحدودی با زبان ترکی ترکیه همسان هستند و در بسیاری موارد از لحاظ فرهنگی، اعتقادی، دینی و مذهبی و ... با ترکیه و سیاستهای اردوغان مخالف هستند، در نهایت به بحرانزایی برای رقیبان و دشمنان سیاستهای اردوغان منجر شده است.
شهروندان آذری زبان ایران، جمهوری آذربایجان، نخجوان و حتی ترکمنهای سوریه و عراق نیز مورد تهاجم تبلیغات گسترده تنشآفرین قومگرایانه دولت ترکیه قرار گرفتهاند، هر چند این بخش از شهروندان به شدت با عقاید فرهنگی و دینی دولت اردوغان مخالف بوده و هرگز حاضر به پذیرش سلطه دولت ترکیه و اردوغان بر سرنوشت خویش و کشورشان نخواهند بود.
سوم - سیاست خارجی تهاجمی برای گریز از مشکلات داخلی ترکیه: کارشناسان و اندیشمندان حوزه سیاستگذاری همواره بر این اصل اصرار دارند که سیاستگذار برای گریز از مشکلات، ناخشنودی و اعتراضات داخل کشور خویش به سیاستگذاری خارجی تهاجمی روی آورده و بیشتر سیاستهای خود را به امور خارجی و نقشپذیری در این حوزه معطوف میکند.
دولت ترکیه و آقای اردوغان نیز برای گریز از مشکلات انباشه شده داخلی خود بهخصوص مشکلات اقتصادی و اجتماعی شدید، اعتراضات و نارضایتی گسترده شهروندان ترکیه از دولت اردوغان، سیاستگذاریهای خویش را بر سیاست خارجی مداخلهجویانه و تهاجمی در آسیای جنوب غربی استوار کرده، با استفاده از این سیاستگذاری خارجی تهاجمی افکار عمومی شهروندان خود را سرگرم کرده است و از توجه و پیگیری مشکلات داخلی منحرف میکند.
تشدید منازعه آذربایجان و ارمنستان، افزایش خسارات جانی و مالی دو طرف جنگ و بهخصوص کشته شدن آذربایجانیها سبب میشود تا سیاست اردوغان برای ادامه جنگ آذربایجان و ارمنستان تحقق یافته و در سایه این فرآیند خشونتآمیز، شهروندان ترکیه نیز سرگرم مسئله جنگ شده، نارضایتی و اعتراضات داخلی ترکیه نسبت به اردوغان کاهش یافته و کنترل شود. به همین خاطر است که سران دولت ترکیه و بهویژه اردوغان همچنان به ادامه جنگ و حمله به ارمنستان اصرار دارند و سران کشور آذربایجان را به حملات بیشتر به ارمنستان تشویق میکنند!
چهارم - تهدید علنی و پنهان ترکیه علیه ایران: یکی دیگر از مؤلفههای همیشگی سیاست خارجی دولت اردوغان طی یک دهه اخیر، تهدید منافع ایران در آسیای جنوب غربی و حتی تهدید به عملیات نظامی در خاک ایران از سوی دولت ترکیه بوده است!
دولت رجب طیب اردوغان طی یک دهه اخیر همواره به تهدید منافع راهبردی ایران در سراسر آسیای جنوب غربی مشغول بوده، به شدت به تهدید و حتی ضربه زدن به منافع ایران در مناطقی چون سوریه، عراق، افغانستان، یمن و ... مشغول بوده است. از سوی دیگر طی چند سال اخیر و بهخصوص طی چند ماه گذشته شاهد تهدید برخی مسئولین ترکیهای به انجام عملیات نظامی در بخشهایی از خاک ایران بودهایم که نمونه بارز آنرا میتوان در تهدید "سلیمان سویلو"، وزیر کشور ترکیه مبنی بر عملیات نظامی ارتش ترکیه در عمق خاک ایران و منطقه دامبات ماکو (استان آذربایجان غربی ایران) در اواسط اردیبهشت 1399 به خوبی مشاهده کرد.
اکنون و با تشدید وضعیت جنگی میان آذربایجان و ارمنستان، برخی مواضع و سخنان سران ترکیه پیرامون ادامه جنگ تا خروج کامل ارمنستان از منطقه قره باغ را میتوان تهدیدی پنهان برای امنیت ملی ایران قلمداد کرد که سیاستگذاران ارشد ترکیه و بهویژه جناب اردوغان سعی دارند تا با تحریک احساسات قومی شهروندان ترک زبان منطقه بهخصوص شهروندان آذریزبان ایران به تهدید رقیبان خود در منطقه و حتی تضعیف همسایگانی مانند ایران اقدام کنند.
تهییج، اغوا و تحریک شهروندان ایرانی با طرح احساسات و اعتقادات قومی، زبانی، فرهنگی و مذهبی در راستای حمایت از دولت آذربایجان علیه ارمنستان را میتوان یکی از جلوههای نیرنگسازی سیاستگذاران دولت ترکیه محسوب کرد که امید فراوانی به ایجاد شکاف میان شهروندان ایرانی و تضعیف دولت ایران با مشکلات داخلی دارد.
تهییج عواطف و احساسات شهروندان آذریزبان ایران برای ابراز احساسات علیه ارمنستان در برخی شهرهای ایران و تحریک این شهروندان برای اقدام علیه وطن و زادگاه خود ایران را باید ازجمله اصلیترین نیات و اهداف دولت ترکیه از ادامه جنگ آذربایجان و ارمنستان برشمرد. البته در صورت درک صحیح و زیرکی سیاستگذاران ایرانی، میتوان از این سیاست قومگرایانه ترکیه به سود منافع ایران نیز بهرهبرداری راهبردی کرد.
*
رویکرد قبض و بسط هژمونی قدرتهای بزرگ منطقهای و حتی جهانی در فرآیند جنگ آذربایجان و ارمنستان به خوبی قابل مشاهده و بررسی است. جنگ این دو کشور به میدانی برای نمایش قدرت و توان سیاستگذاران ارشد قدرتهای بزرگ در آسیای جنوب غربی تبدیل شده است.
جنگ ادامهدار و خسارتبار آذربایجان و ارمنستان برای تصرف منطقه قره باغ را میتوان دستاویزی برای گسترش دخالت و بسط هژمونی برخی قدرتهای بزرگ منطقهای مانند: ترکیه و اسرائیل دانست که طی چند سال اخیر به صورت گسترده و خاص به تقویت تشکیلات و تجهیزات نظامی جمهوری آذربایجان مشغول بودهاند و تسلط ویژهای بر سیاستگذاری عمومی آذربایجان و بهخصوص سیاست خارجی این کشور نیز دارند.
از سوی دیگر جنگ کنونی دو کشور آذربایجان و ارمنستان را میتوان دستاویزی برای تحدید (محدود کردن) و قبض هژمونی برخی دیگر از قدرتهای بزرگ منطقهای مانند: ایران و روسیه قلمداد کرد که در مقابل اردوگاه ترکیه و اسرائیل در منطقه فعال هستند.
استانداردهای دروغین دولت ترکیه در سیاست بینالمللی مبتنی بر سیاست یک بام و دو هوای اردوغان در سرزنش عادی سازی روابط کشورهای اسلامی با اسرائیل را میتوان در بیتوجهی و عدم واکنش ترکیه به روابط راهبردی و خاص آذربایجان با اسرائیل و همیاری و همپوشانی ترکیه و اسرائیل در ادامه جنگ آذربایجان علیه ارمنستان با تجهیزات و تسلیحات اسرائیلی به خوبی مشاهده کرد.
**
در حالی که دولت ترکیه با ریاست رجب طیب اردوغان در تلاش برای گسترش هژمونی خویش بر آسیای جنوب غربی از شمال آفریقا تا سوریه و اکنون در مناطق ترکزبان مانند جمهوریهای آذربایجان و نخجوان است، باید نسبت به نیات و اهداف اردوغان و دولتش در حمایت از آذربایجان بسیار دوراندیش و هوشیار بود.
یکی از هداف و نیات اصلی اردوغان در حمایت از جنگ آذربایجان و ارمنستان با رویکرد حمایت از آذربایجان و اصرار بر ادامه جنگ را میتوان ایجاد، تقویت و تشدید احساسات قومگرایانه ترکی در آسیای مرکزی و قفقاز قلمداد کرد. شمال غرب بهویژه استانهای آذرینشین ایران نیز در اولویت این سیاست تحریک قومی دولت ترکیه قرار دارند تا در این روند ضمن ایجاد تنشها و شکافهای قومی، زبانی و افزایش فشار بر ایران، اردوغان به عنوان یک ناجی و قدیس برای شهروندان ترکزبان منطقه مطرح شده و بتواند به قدرتطلبیهای خویش ادامه دهند.
اردوغان که زمانی در دهه اول قرن 21 به عنوان یک چهره محبوب در منطقه و جهان اسلام مورد احترام قرار گرفته بودند و بسیاری از شهروندان، احزاب و گروههای سیاسی در سراسر جهان اسلام به دنبال اجرای الگوی حکمرانی ایشان بودند، طی یک دهه اخیر (دهه دوم قرن 21) به یکی از منفورترین چهرههای سیاسی نظام بینالملل تبدیل شده، سیاستگذار و پیامآور نفاق، جنگ، بدبختی و مرگ در حوزه وسیع جغرافیایی آسیای جنوب غربی شدهاند!
***
اهداف و نیات جنگطلبانه و تشنجآفرین دولت ترکیه و رجب طیب اردوغان به خوبی برای سایر بازیگران نظام جهانی روشن و آشکار شده است. جلوههایی از این سیاست تشنجآفرین دولت ترکیه را اکنون در جنگ میان آذربایجان و ارمنستان میتوان مشاهده کرد.
سیاست پشتپرده دولت ترکیه در تحریک دولت آذربایجان به ادامه جنگ را میتوان یک اعلام خطر بزرگ و گسترده برای سایر قدرتهای بزرگ منطقه یعنی ایران و روسیه محسوب کرد که بیشترین آسیبها را به منافع ایران وارد ساخته و حتی میتواند ظهور امواجی از ناآرامی قومی در شمال غرب ایران و افزایش شکاف سیاسی و اجتماعی میان اقوام این منطقه در ایران را شاهد شود.
سکوت و بیاعتنایی سیاستگذاران ارشد ایران در مقابل سیاستهای تهاجمی و پنهان دولت ترکیه طی چند سال اخیر، به جایی رسیده است که اردوغان در آیندهای نزدیک به صراحت ادعای تصرف جمهوری نخجوان و بخشهای آذرینشین ایران و ضمیمه کردن آنها به خاک ترکیه را نیز خواهند کرد!
به صراحت باید گفت که اگر فرآیند کنونی سکوت و مماشات سران و سیاستگذاران ارشد ایرانی در مقابل زیادهخواهی و سیاستهای تهاجمی ترکیه ادامه یابد، طی چند سال آینده ایران باید برای حفظ خاک و تمامیت ارضی خود با گروههای تروریستی مورد حمایت اردوغان و خاندان علیاف وارد جنگی فرسایشی در خاک ایران شود. بنابراین ضروری است تا سیاستگذاران ایرانی اکنون به دوراندیشی پیرامون کنترل سیاستهای تهاجمی و قومگرایانه دولت اردوغان در ایران و منطقه پرداخته و سیاستهای کارآمدی در این زمینه در پیش گیرند.
نظر شما :