بحران قره باغ، عوامل و راهکارها
چرا ترکیه در جنگ ارمنستان و آذربایجان بیگدار به آب زد؟!
نویسنده: محسن زاهدی موحد، کارشناس روابط بین الملل و دیپلمات بازنشسته
دیپلماسی ایرانی: در مورد حوادث کنونی در مرزهای شمال غربی کشورمان و درگیری بین باکو و ایروان در قره باغ نکات ذیل قابل توجه است:
1- اگرچه این درگیری از آغاز استقلال جمهوری های آذربایجان و ارمنستان از شوروی (و به دلیل سیاستهای غلط شوروی در مورد ایجاد اختلاف بین اقلیتهای قومی) وجود داشته اما شدت جنگ کنونی و وقایع میدانی نشان میدهد که طراحی حوادث کنونی و تدارک لجستیکی آن از ماه ها پیش صورت گرفته است و ما اکنون شاهد صحنه نمایشی هستیم که عوامل آن از مدت ها پیش تدارک دیده اند. صحنه میدانی و انتقال صدها داعشی واستفاده گسترده از پهپادها وتجهیزات ترکی و اسرائیلی نشانی از این تدارک است. ورود همزمان ترکیه به صحنه و آمادگی آن کشور برای ورود به بحران دیگری علی رغم مشکلات در دیگر مناطق (یونان، قبرس، سوریه و اروپا) نیز می تواند قابل توجه و نشانه ای از بعضی تدارکات فرامنطقه ای در این مورد باشد. اخباری که از حضور پیدا و پنهان اسرائیل در جمهوری آذربایجان به گوش می رسد نیز باید در همین چارچوب بررسی شود. مهمتر از همه این که باکو چگونه پس از چند دهه یکباره و دراین مقطع زمانی به این نتیجه رسیده که اکنون و در بحرانی ترین شرایط منطقه و جهان وقت آن رسیده است که موضوع قره باغ را از طریق یک جنگ گسترده حل کند با وجود آنکه میداند حداقل روسیه اجازه چنین کاری را نمیدهد.
2- منطقه قفقاز منطقه بسیار مهمی خصوصا برای روسیه و ایران است و هر گونه تحول در این منطقه مورد توجه دو کشور از دیدگاه امنیت ملی است. روسیه نمیتواند نسبت به حضور و نفوذ ترکیه در قفقاز و خصوصا حمایت همه جانبه آن کشور از جنگ و درگیری در آن کشور بی تفاوت باشد. اگر روسیه در سوریه مواجهه نسبتا آشکاری با ترکیه داشته است، یقینا نمیتواند اقدامات آن کشور در حیات خلوت خود را نادیده بگیرد، اگرچه به نظر می رسد ترکیه راه حل فرار به جلو و ایجاد بحران جدید برای فرار از بحران قبلی را اتخاذ کرده است.
3- به نظر می رسد حوادث کنونی در امتداد طرح های غربی و امریکایی برای منطقه و ایجاد بحران در آن است که به زودی گریبان خود ترکیه را هم می گیرد، اگرچه تاوان آن را همه منطقه میدهند. ترکیه (احتمالا با فریب غربی از همان نوع که صدام را وارد کویت کرد) وارد گرداب هایی شده است که در درازمدت بیش از همه گریبان خودش را میگیرد. اردوغان احتمالا فریب قولهای پشت پرده و بی ارزش آمریکایی ها را خورده و توجه ندارد که نقشه غربی – امریکایی – صهیونیستی، ایجاد بحران تجزیه در منطقه است که یقینا خود ترکیه را هم با اقلیتهای قوی کردی و علوی شامل میشود. دامن زدن به مشکلات قومی از سوی کشوری که خود درگیر بزرگترین مشکل قومی است بسیار عجیب است و توجیهی به غیر از فریب خوردگی یا ناچاری ندارد.
4- منافع ملی ایران و مردم کشورمان در انسداد بحران و جلوگیری از گسترش آن در منطقه و پایان جنگ و دعوت به مذاکره است. این موضوع فراتر از تشخیص حق باکو بر قره باغ و داوری در این مورد است (که قاعدتا باید از طریق مراجع بین الملی صورت بگیرد و جمهوری اسلامی به تنهایی نمیتواند نقشی در آن داشته باشد). گسترش بحران در منطقه که در صورت تداوم جنگ و با وجود منافع متضاد کشورهای بزرگ چون روسیه، ترکیه و غرب و نیز دخالتهای رژیم صهیونیستی اجتناب ناپذیر میشود، میتواند مردم ایران و خصوصا هموطنان عزیز آذری را در معرض آسیبهای جدی قرار دهد. برای اجتناب از آن اولویت ما باید پایان درگیری بین دو کشور و نیز درخواست عدم دخالت کشورهای دیگر باشد که میتواند بر ابعاد درگیری بیفزاید وآن را به بحران منطقه ای تبدیل کند.
باید توجه داشت که این درگیری بیشتر جنبه قومی دارد و ورود ایران به آن در حمایت از هر یک از طرف ها تنها بر شدت آن می افزاید که شرایط بحرانی کنونی در منطقه را حادتر و اهداف جاه طلبانه دیگر کشورها و نیز مطامع رژیم صهیونیستی را تسهیل میکند.
البته دوری از بحران در عین اجتناب از انفعال و حفظ هوشیاری ضروری است و باید در مورد هر گونه تجاوز و نزدیکی نیروهای تروریستی به خاک ایران به همه طرف ها هشدار داد.
نظر شما :