حمایت امارات از پ.ک.ک یک از دلایل مواضع تند آنکارا در برابر ابوظبی

آیا بعد از توافق امارات و اسرائیل اتحاد منطقه ای ترکیه و ایران شکل خواهد گرفت؟

۲۸ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۵۴۸۲ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
جعفر حق پناه در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که پیرامون حمایت امارات از پ.ک.ک یک از دلایل مواضع تند آنکارا در برابر ابوظبی ذیل توافق عادی سازی روابط با اسرائیل است، پیرامون زمینه ها و بستر ایجاد اتحاد منطقه ای ترکیه و ایران بعد از توافق اخیر بر این باور است که باید شاهد افزایش سطحی از همکاری ها بین ایران و ترکیه، هم در مناسبات دوجانبه و هم در خصوص تحولات منطقه‌ای باشیم. اما این مهم نافی آن نیست که این دو کشور، هم از نظر سخت افزاری و هم از جهت تعیین حوزه نفوذ منطقه ای با هم رقابت دارند.
آیا بعد از توافق امارات و اسرائیل اتحاد منطقه ای ترکیه و ایران شکل خواهد گرفت؟

 دیپلماسی ایرانی - یکی از کشورهایی که در قبال توافق امارات متحده عربی برای عادی سازی روابط با اسرائیل از خود مواضع بسیار تندی نشان داد به کشور ترکیه باز می گردد؛ مواضعی که حتی در برخی از مواقع رنگ و بوی قطع روابط دیپلماتیک آنکارا – ابوظبی داد. این در حالی است که ترکیه نیز خود روابط تجاری، سیاسی و امنیتی قابل توجهی با اسرائیل دارد. کشور ترکیه نخستین کشوری در جهان اسلام بود که اسرائیل را در تاریخ ۲۸ مارس ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت و در طول شش دهه گذشته نیز روابط گسترده ای بین دو طرف برقرار بوده است. به گونه ای که در دهه ۱۹۹۰ میلادی آنکارا و تل آویو «متحدان استراتژیک منطقه ای» قلمداد می شدند. لذا باید دید که مواضع تند ترکیه در برابر امارات برای عادی سازی روابط با اسرائیل ناشی از چه عوامل و پارامترهایی است؟ مهمتر آن که آیا بعد از این موضع گیری تند آنکارا می‌توان گفت که زمینه و بستر شکل گیری همکاری های بیشتر با جمهوری اسلامی ایران در منطقه فراهم شده است؟ دیپلماسی ایرانی با محوریت بررسی این مسائل، گفت وگویی را با جعفر حق پناه، کارشناس مسائل ترکیه، تحلیلگر ویژه حوزه خاورمیانه و استاد مدعو مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

طی ۴۶ روزی که از بیانیه رسمی ۱۳ آگوست/ ۲۳ آبان دونالد ترامپ مبنی بر توافق میان امارات متحده عربی و اسرائیل برای عادی سازی روابط دیپلماتیک و سیاسی می گذرد یکی از مهمترین کشورهای مخالف و منتقد این جریان در منطقه به ترکیه باز می گردد. به گونه‌ای که رجب طیب اردوغان، رئیس جموهری ترکیه تنها یک روز پس از این بیناه همتای آمریکایی خود در سخنرانی پس از نماز جمعه ۲۴ مرداد/ ۱۵ آگوست صراحتا عنوان داشت که بستن سفارتخانه ترکیه در ابوظبی و معلق ساختن روابط دیپلماتیک با امارات متحده عربی را در پاسخ به عادی سازی روابط این کشور با اسرائیل مد نظر قرار خواهد داد. این در حالی است که ترکیه نیز خود روابط تجاری، سیاسی و امنیتی قابل توجهی با اسرائیل دارد. به هر حال کسی نمی‌تواند فراموش کند که کشور ترکیه نخستین کشوری در جهان اسلام بود که اسرائیل را در تاریخ ۲۸ مارس ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت و در طول شش دهه گذشته نیز روابط گسترده ای بین دو طرف برقرار بوده است. به گونه ای که در دهه ۱۹۹۰ میلادی آنکارا و تل آویو «متحدان استراتژیک منطقه ای» قلمداد می شدند. البته که با روی کار آمدن رجب طیب اردوغان با گرایش و نگرش اخوان المسلمینی و به موازاتش روی کار آمدن دولت راستگرای افراطی نتانیاهو در اسرائیل روابط دیپلماتیک دو طرف وارد تنش ها و بحران هایی شد. از نگاه شما اساساً آنکارا در این دوگانگی و وضعیت پارادوکسیکال چه نگاهی را دنبال می کند؟ آیا رطب خورده می تواند منع رطب کند؟

در پاسخ به سوال شما باید به چند نکته توجه داشته باشیم. اول این که چرا شاهد مواضع تند از سوی مقامات و مسئولین ترکیه در خصوص اقدام امارات متحده عربی در عادی سازی روابط با اسرائیل بودیم، می تواند ناشی از این واقعیت باشد که آقای رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه اصولاً فردی است که تند مزاج است و به سخنرانی و نطق های آتشین بنا به دلایل مختلفی از جمله حفظ پایگاه اجتماعی خود در جامعه ترکیه مشهور است. هر چند که در کنار آن فضای رسانه‌ای هم به طور یکپارچه در اختیار آقای اردوغان است. لذا این مسئله لحن تهاجمی و مواضع تند مقامات ترکیه در برابر امارات را پررنگ تر می کند. نکته دوم ناظر بر این واقعیت است که قدرت نرم و معرفی سبک دولتمداری و دولتمندی در ترکیه برای مقامات این کشور اولویت و اهمیت بسیار جدی دارد. در واقع از این جهت آنکارا سعی می کند خود به عنوان نمونه ای از کشورهایی معرفی کند که با اتکا به توان داخلی خود قابلیت نظم سازی و در عین حال مشارکت فعال در حل و فصل برخی از بحران ها، تنش‌ها و اختلافات منطقه ای را دارد و به نفع جریان‌های خاصی از جمله جریان هایی که احساس می کنند که صدایشان حذف شده است عمل می کند؛ خواه این صدای حذف شده مربوط به جریان اخوان المسلمین باشد یا این جریان و صدای حذف شده مربوط به فلسطین باشد یا آوارگان سوریه. مضاف بر این مسائل نمی‌توان گزاره اتحاد استراتژیک ترکیه و قطر را هم نادیده گرفت. به هر حال قطر هم در این شرایط نمی‌توانست صدای بلندی از خود ساطع کند. چرا که به دلیل انزوا در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این امر برای دوحه میسر نیست. یعنی با وجود آن که دوحه از نشان دادن مواضع تند، صریح و رادیکال به دلیل برخی محدودیت ها و اقتضائات منطقه‌ای خودداری کرد این ترکیه بود که به جای قطر صدای بلند و رسای این کشور در مخالفت با امارات و بحرین برای عادی سازی مناسبات با اسرائیل شد. نکته سوم و مهمتر به این واقعیت باز می گردد که در شرایط حاضر خاورمیانه، نه تنها ما با نظم منطقه‌ای همراه نیستیم، بلکه حتی یک ترکیب امنیتی نیم بند و در حال تثبیت در این منطقه شکل نگرفته است. به همین خاطر منطقه غرب آسیا اکنون با یک وضعیت بسیار سیال و در عین حال شتابانی از جهت سرعت تحولات و تغییر موقعیت بازیگران رو به رو است و به تبع آن یقینا ما شاهد تغییرات مداوم الگوهای ائتلاف و تضاد کشورها در کل منطقه مواجهیم. لذا در چنین شرایطی هیچ بازیگری نمی تواند موقعیت تثبیت شده ای را برای خود و یا برای رقیبش قائل شود. پیرو این نکته نمی‌توان به طور قاطع گفت که برخی کشورها و به خصوص ترکیه به دنبال تنش دائمی با برخی از بازیگران منطقه مانند اسرائیل و در مرحله بعدی امارات متحده عربی و یا بحرین روی آورده است. پس وضعیت ترکیه و اسرائیل در برابر هم تابع همین وضعیت سیال، شتابان و غیر تثبیت شده است. 

اتفاقا ذیل همین وضعیت است که نه آنکارا و نه تل‌آویو تمایلی به اتخاذ رفتارهای هیجانی، احساسی و اقدامات رادیکال از جنی اقدامت ایدئولوژیک ندارند. لذا در مجموع، نه ترکیه و نه اسرائیل به جهت اقتضائات خاص سیاسی، دیپلماتیک و ژئوپلیتیک، نه می‌توانند به یک ائتلاف و اتحاد کامل استراتژیک امنیتی، سیاسی و اقتصادی پایدار روی آورند و نه می توانند مانند تهران و تل آویو در مسیر یک دشمنی تمام عیار گام بردارند. اگرچه ترکیه و مقامات این کشور طی بیش از چهل روز گذشته واکنش ها و مواضع تندی نسبت به اقدام امارات متحده عربی در عادی سازی روابط با اسرائیل از خود نشان داده اند و به موازاتش در آن سو روابط جدی سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی آنکارا با تل آویو برقرار است، نمی توان آن را یک موقعیت پارادوکسیکال گفت. چون به هر حال وضعیت کشورهای منطقه تقریباً همین حالت را دارد؛ یک وضعیت کاملاً غیرتثبیت شده که در آن هیچ بلوک بندی پایدار امنیتی و سیاسی وجود ندارد. لذا چنانی که اشاره داشتم الگوهای ائتلاف و تضاد مرتب در حال تغییر و تحول است. از این رو ترکیه هم در این وضعیت به اصطلاح پارادوکسیکال خود، آمیزه‌ای از همکاری و بعضا رقابت را پی خواهد گرفت. هر چند که به نظر می‌رسد در کوتاه مدت و میان مدت این وجوه رقابتی به خصوص در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی باشد که بر بعد همکاری ها غلبه پیدا کند. اما در عین حال بعید می‌دانم آنکارا تمایلی به تحت الشعاع قرار گرفتن مناسبات اقتصادی و تجاری خود با تل آویو، ابوظبی و منامه داشته باشد. بنابراین من معتقدم در حوزه مدیترانه، منطقه شامات و مسئله فلسطین وجوه رقابتی سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی که بیشتر در دست دولت ترکیه قرار دارند پررنگ تر از قبل دنبال خواهد شد. پیرو این نکته و در آن طرف هم قطعا اسرائیل هم  به همان میزان به سمت تنش‌زدایی با کشورهای رقیب ترکیه، چه در منطقه خاور میانه و چه در منطقه مدیترانه پیش خواهد رفت رود. البته به نظر می‌رسد که ترکیه هم به دنبال نرمش و انعطاف سیاسی نخواهد بود. چرا که این کشور هم با توجه به توان و پتانسیل بالای سیاسی، امنیتی، نظامی و دیپلماتیکش قادر به ائتلاف سازی خواهد بود. البته آنکارا می‌تواند روی منابع داخلی قدرت خود نیز اتکا کند. حال باید دید که شکل گیری این وضعیت و صورت بندی جدید منطقه‌ای بعد از امضای توافق میان امارات و بحرین با اسرائیل چه وضعیتی را برای خاورمیانه رقم خواهد زد؟

علاوه بر چالش ترکیه با امارات متحده عربی ذیل عادی سازی مناسبات اسرائیل و همچنین نکاتی که شما به آن اشاره کردید به خصوص در قبال نقش ابوظبی در تداوم وضعیت انزوایی دوحه به نظر می رسد که تنش میان امارات و ترکیه در سال های اخیر بالا گرفته و دو کشور در مسایلی مانند اخوان المسلمین، کودتای نظامی ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ میلادی علیه اردوغان، حضور در آفریقا، کودتای مصر،  اوضاع سوریه و آخرین مورد در بحران لیبی رو در روی هم قرار گرفته اند. مجموعه این شرایط سبب شده است که طبق برخی از اخبار و گفته امارات متحده عربی برای فشار بیشتر به ترکیه و به منظور موازنه امنیتی به سمت حمایت مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و تسلیحاتی از از نیروهای پ.ک.ک گرایش پیدا کند. کما این که در همین راستا یکشنبه هفته جاری، «مختار الموسوی»، عضو کمیسیون روابط خارجی پارلمان عراق، امارات را به حمایت ادامه‌دار از پ.ک.ک در شمال عراق متهم کرد؛ با توجه به آن که اگر نگوییم کردهای ترکیه و سوریه و به خصوص نیروهای پ.ک.ک، پ.ی.د و ی.پ.گ مهمترین اولویت امنیتی ترکیه، چه در در حوزه داخلی و چه در سطح منطقه‌ای است، قطعاً یکی از اولویت های امنیتی آنکارا و از خطوط قرمز غیر قابل عبور تکریه به شمار ی رود که می تواند تا پای جنگ و قطع رابطه ترکیه با هر کشوری که به سمت حمایت از کردها اقدام کند، کشیده شود. لذا این جهت این سوال پیش می‌آید که آیا امارات متحده عربی ریسک پذیرش تمام تبعات حمایت از پ.ک.ک را قبول کرده است؟ ایا مفروض حمایت از کردها از سوی امارات می تواند گزینه مناسبی در ایجاد توازن با ترکیه گزینه مناسبی است؟

اتفاقاً یکی دیگر از دلایلی که باعث شد تا مقامات ترکیه مواضع و لحن تندی در برابر امارات متحده عربی ذیل توافق با اسرائیل در جهت عادی سازی روابط از خود نشان دهد به احتمال بالای حمایت مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و نظامی امارات متحده عربی از پ.ک.ک باز می گردد. ذیل گفته شما در سوال قبلی تان زمانی که اردوغان صراحتا عنوان می کند که بستن سفارتخانه ترکیه در ابوظبی و معلق ساختن روابط دیپلماتیک با امارات متحده عربی را در پاسخ به عادی سازی روابط این کشور با اسرائیل مد نظر قرار خواهد داد، شاید بخشی از مواضع تند رئیس جمهوری ترکیه ناشی از روابط امارات متحده عربی و حمایت ابوظبی از پ.ک.ک باشد. چون همانگونه که به درستی اشاره کردید برای ترکیه مسئله کردهای سوریه و کردهای ترکیه، نه تنها یکی از مهمترین اولویت های امنیتی، بلکه مهمترین اولویت امنیتی، هم در سطح داخل و هم در سطح فراسرزمینی و منطقه ای به شمار می رود و جزء خطوط قرمزی است که ترکیه روی آن به شدت حساسیت دارد به گونه‌ای که حتی در مواقعی به واسطه حمایت از کردهای ترکیه و سوریه کار به تنش با ایالات متحده آمریکا و اروپا نیز کشیده شده است. چون قطعاً مسئله کردهای سوریه و ترکیه به طور مستقیم به تجزیه و بقای این کشور (ترکیه) مربوط می شود. خصوصا آن که بین نخبگان سیاسی و حتی مردم عادی ترکیه و افکار عمومی این کشور مسئله تجزیه کماکان یک دغدغه بسیار جدی است. به ویژه آنکه مردم این کشور در دوران عثمانی یک بار شاهد تجزیه و فروپاشی بودند. بنابراین نگرانی و ترس از تجزیه ترکیه بسیار جدی است و در سطح افکار عمومی، سیاستمداران و نخبگان اجتماعی ترکیه به شکل جدی مورد بحث است. اتفاقا به وااسطه همین نگرانی‌ها حتی برخی نگاه‌های توطئه نگر و توهم توطئه نیز در میان رسانه ها و تعدادی از احزاب و شخصیت های سیاسی ترکیه نیز رواج پیدا کرده است. امارات متحده عربی نیز با وقوف و اشرافی که به این نگرانی ترکیه در قبال مسئله کردها دارد، سعی می کند از اهرم حمایت از پ.ک.ک به منظور رسیدن به منافع خود استفاده کند. بنابراین این اخبار و گفته ها در خصوص حمایت ابوظبی از کردها برای ضربه امنیتی به آنکارا پر بیراه نیست. چون قطعا حمایت امارات متحده عربی از پ.ک.ک در جهت ایجاد موازنه امنیتی و ضربه زدن به ترکیه می تواند آنکارا را از توجه به برخی مسائل منطقه ای باز دارد. البته این نکته را هم باید مد نظر قرار دهیم که امارات متحده عربی سبکی از حکومت داری انگلیسی را در دستور کار قرار داده است. لذا در مسئله حمایت امارات متحده عربی از پ.ک.ک کمتر می توان رد و نشانی و یا اسناد و مدارک در خصوص حمایت مستقیم ابوظبی از کردهای ترکیه پیدا کرد. اما به هر حال باید گزار افزایش تحرکات امارات متحده عربی در شمال عراق را جدی گرفت. 

به رقابت ترکیه – اسرائیل در منطقه مدیترانه به خصوص شرق این منطقه اشاره داشتید. اسرائیل از سال ۲۰۱۳ با آغاز بهره‌برداری از میدان گازی تامار در دریای مدیترانه از وارد گننده گاز به صادر کننده آن بدل شد .در این راستا بعد از قراداد صدور گاز اسرائیل به مصر در سال ۲۰۱۸، دوم ژانویه سال جاری میلادی/۱۲ دی ماه ۹۸ شاهد بودیم که اسرائیل، یونان و قبرس طرح خط لوله گازی مدیترانه شرقی موسوم به «ایستمد EastMed» را با حضور نیکوس آناستاسیادس، رئیس جمهور قبرس، کیریاکوس میتسوتاکیس و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیران یونان و اسرائیل در آتن امضاء کردند؛ توافقی که به دنبالش کابینه اسرائیل با خط لوله انتقال گاز به قبرس و یونان و سپس از راه دریا به اروپا موافقت کرد. این خط به طول ۱۹۰۰ کیلومتر میادین گاز طبیعی شرق دریای مدیترانه را به اروپا وصل می‌کند. یک معامله شش میلیارد دلاری که برای اسرائیل حیاتی است. لذا پیرو اهمیت ژئوانرژیک منطقه مدیترانه برای تل آویو، اسرائیل چالش جدی با ترکیه پیدا خواهد کرد. خصوصا که به نظر می رسد طی نشست دولتی که در ژوئن با حضور نخست وزیر یونان در اسرائیل برگزار شد، آتن، تل آویو، نیکوزیا و حتی قاهره در یک صورت بندی جدید ائتلافی، اهمیت استراتژیک خود را در شرق مدیترانه روی تقابل با آنکارا گذاشته اند. اتفاقا بعد از نشست دولتی ژوئن بود که شدت چالش‌های اسرائیل و شرکایش (یونان، قبرس و مصر) در شرق دریای مدیترانه در رویارویی با رفتارهای ترکیه بیشتر شد. این در حالی است که در منطقه خاورمیانه هم تحولات به شکل معناداری در حال تغییر است. در این رابطه برخی از تحلیلگران معتقدند که مهاجم خارجی جدیدی که جهان عرب را تهدید می‌کند، نه ایران است نه روسیه؛ بلکه ترکیه است. لذا به نظر می رسد که کل کشورهای حوزه شرق مدیترانه از لبنان گرفته تا مصر، یونان، قبرس و اسرئیل و نیز منطقه کشورهای حوزه خلیج فارس در در صدر آن امارات متحده عربی در برابر ترکیه معترضند. حال باید پرسید که آیا رقابت های منطقه ای در شرق مدیترانه به خصوص بین اسرائیل و ترکیه بر سر تصاحب منابع گازی سبب شده است که شدت انتقادات آنکارا نسبت به عادی سازی مناسبات امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل پررنگ تر از سایر کشورها باشد؟ آیا ترکیه با توجه به نگاه مشترک این بازیگر، هم در منطقه شرق مدیترانه و هم در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به سمت تبدیل شدن به یک دشمن مشترک برای این کشورها در حال حرکت است؟

 قطعاً مسئله رقابت ترکیه و اسرائیل بر سر تصاحب منابع گازی در منطقه شرق دریای مدیترانه می تواند چالش های نظامی و امنیتی را میان آنکارا و تل آویو عمیق تر کند تا جایی که تنش نظمای هم هم می تواند در دستور کار قرار گیرد. 

اما به نظر می رسد که ترکیه تمایلی به تنش ندارد. موید آن هم به اقدام آنکارا در بازگشت کشتی اکتشافی «عروج رئیس» به نزدیکی بندر آنتالیا باز می گردد؟

اگر چه این اقدام در دستور کار ترکیه قرار گرفت و از آن سو نیز مقامات یونان از ان استقبال کردند. ولی پیرو گفته های وزیر دفاع ترکیه در مصاحبه با خبرگزاری دولتی آناتولی که گفته بود بازگشت کشتی ترک از شرق دریای مدیترانه به این معنی نیست که ترکیه از حق و حقوقش در این منطقه می‌گذرد، بلکه هر رفتی، برگشتی دارد، می تواند گفت که ترکیه به دنبال تثبیت حاکمیت خود بر شرق مدیترانه است. به هر حال رقابت های کشورها بر سر تصاحب میدان‌های گازی در این منطقه بسیار جدی است. اگرچه که به نظر می‌رسد ترکیه در این رقابت تنهاست و در آن سو شاهد ائتلاف قبرس، اسرائیل، یونان و مصر با حمایت اروپا و ایالات متحده آمریکا هستیم. اینها علاوه بر آن است که در آن سو اسرائیل اکنون بعد از ۷۰ سال خود را در موقعیت بسط روابط با کشورها می بیند. چون تل‌آویو احساس می‌کند از آن تنگناها و انزوای دیپلماتیک منطقه‌ای خارج شده است. در همین راستا و مطابق برخی تحلیل ها اکنون اسرائیل به خودبسندگی نظامی و امنیتی رسیده‌ و دیگر نیازی به حمایت نظامی و امنیتی آمریکا برای بقای خود ندارند. این مهم سبب شده است که گارد اسرائیل برای تحقق یک سیاست تهاجمی باز شود. بنابراین اسرائیل، هم در منطقه خاورمیانه عربی و هم در منطقه شرق مدیترانه دست به ائتلاف سازی های گسترده ای زده است و این دو مسئله سبب شده است که تحولات هر دو منطقه، هم بر هم دیگر اثر بگذارد و مضافا از هم دیگر اثر بپذیرند. چون رقابت‌های منطقه‌ای شرق مدیترانه بر سر تصاحب منابع گازی بین ترکیه با اسرائیل، قبرس، یونان و مصر سبب شده است که ترکیه اکنون به شدت منتقد نفوذ اسرائیل در منطقه خلیج فارس و عادی سازی روابط با امارات متحده عربی شود. البته مشابه همین وضعیت برای ترکیه نیز وجود دارد. چون بعد از یک ثبات سیاسی داخلی و رشد اقتصادی اکنون دولت اردوغان نیز طی سال های گذشته دست به یک سیاست تهاجمی در مناسبات منطقه و فرامنطقه ای خود زده است. حضور گسترده در جنگ سوریه، لیبی و شرق مدیترانه می‌تواند موید مهم باشد. در کنار آن باید به تحول گشتالتی در ذهنیت نخبگان ترکیه و هیات حاکمه این کشور شکل گرفته است اشاره کرد که تا حدود زیادی سبب شده نگاه آنکارا از منطقه اروپا و نواحی دوردست به حوزه‌های پیرامونی ترکیه سوق داده شود. چون نوعی از ناسیونالیسم مذهبی اخوان المسلمینی شاکله هویت ترکیه را در قرن بیست و یکم شکل داده است. در چنین شرایطی، هم ترکیه و هم اسرائیل که به فکر بسط نفوذ خود در مناطق پیرامونیشان هستند و سعی دارند در حوزه های جدیدی حاکمیت خود را محقق کنند، شکل گیری منازعه و رقابت امری اجتناب ناپذیر جلوه می کند؛ این یک اصل است و یارگیری هایی که اسرائیل، هم در منطقه شرق مدیترانه با همراهی قبرس، یونان و مصر و البته با حمایت آمریکا و اروپایی ها و همچنین عادی سازی مناسبات با امارات متحده عربی و بحرین داشته تابعی و فرع این رقابت و منازعه است. در این راستا رقابت ترکیه علاوه بر منطقه شرق مدیترانه از سال ۲۰۱۵ میلادی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیشتر شده است. البته بعد از قطع روابط ریاض، ابوظبی، منامه و قاهره با دوحه به عنوان متحد دیپلماتیک آنکارا شدت این رقابت را بیشتر کرده است.

اگرچه که اسرائیل توانسته است در کشورهای مدیترانه شرقی بازیگرانی چون قبرس، یونان، مصر و تا اندازه ای اردن را با خود همراه کند، اما در آن صورت وزن عراق، لبنان، سوریه، فلسطین و مواضع آنها در خصوص مدیترانه شرقی می تواند تعیین کننده باشد. آیا با توجه به همین رقابت‌های ترکیه بر سر تصاحب منابع گازی در منطقه شرقی مدیترانه است و تلاش برای جذب نگاه آنها و ائتلاف سازی با این بازیگران باقی مانده این حوزه است که تحولات به سمت تنش های آنکارا با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ذیل توافق بر سر عادی سازی مناسبات با تل آویو کشیده شده است؟

یقینا در سطح ایدئولوژیک و سیاسی، از زمان شکست حزب حاکم در انتخابات شهرداری استانبول، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در راستای ایجاد مکانیسم‌های قومیتی اسلامی در مرکز سیاست خارجی خود از جمله هدف قرار دادن اسرائیل کار کرده است، همانطور که این امر در مقایسه کردن وی میان بازگشایی مسجد ایاصوفیه و آزادسازی مسجد الاقصی و ممهتر از آن انتقادات گسترده و جدی به توافق بر سر عادی سازی روابط امارات با اسرائیل نمود پیدا می‌کند. این در حالی است که به موازات این امر و در سطح ژئواستراتژیک و اقتصادی، اردوغان بر تعیین نقشه ترسیم مرزهای اقتصادی آب‌ها در شرق دریای مدیترانه متمرکز است و این مهم از خطوط قرمز اسرائیل است و چون اسرائیل با پاره‌ای از چالش‌ها در سطح منطقه‌ای و مشخصاً در سوریه، لبنان، لیبی، عراق و یمن مواجه است و همزمان با آن ترکیه هم توانسته حوزه نفوذ خود را در این کشورها تعیین کند، پس احتمال نوعی ائتلاف سازی وجود دارد. زیرا که ترکیه به جز لبنان، در سایر کشورها به صورت کارآمدی فعال است. در کنار آن آنکارا با بلندپروازی‌های استراتژیک خود بر آینده شرق دریای مدیترانه سایه افکنده است، به ویژه توافقی که ترکیه با دولت وفاق ملی لیبی در نوامبر ۲۰۱۹ منعقد کرد. این امر، تعیین نقشه تقسیم آب‌های اقتصادی در شرق دریای مدیترانه را به دنبال داشت. اینجا می تواند دست برتر ترکیه شکل گیرد. نگرانی‌های اسرائیل نسبت به توافق لیبی و ترکیه به این دلیل است که این توافق به طرابلس مرزهای آبی مشترک با آب‌های اقتصادی آنکارا می‌دهد و بدین ترتیب، مصر مرزهای مشترک با یونان نخواهد داشت، این توافق همچنین حقوق یونان در جزیره کرت را نادیده می‌گیرد. 

با توجه به نکاتی که شما اشاره کردید صورت بندی ائتلافی در منطقه در حال تغییر است چون به نظر می رسد که ترکیه برای ایجاد توازن در شرایط به دنبال پررنگ کردن ائتلاف با ایران است. به خصوص جمهوری اسلامی یکی از سه قدرت منطقه غرب آسیا در کنار ترکیه و عربستان سعودی است و از آن سو تنش مبنایی و ایدئولوژیک تهران - تل آویو، ایران را به گزینه مناسبی برای ایجاد ائتلاف و اتحاد با ترکیه بدل کرده است. ضمن آن که خود تهران نیز به اندازه ترکیه به این ائتلاف در ایجاد توازن منطقه ای در برابر کشوهای عربی حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان نیازمند است. لذا بستر برای تعامل طرفین از این جهت به شدت مهیا است. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

 واقعیت آن است که باید در استفاده از این کلمات مانند ائتلاف، اتحاد و نظایر کمی باید دقت کرد. چرا که هر کدام از این کلمات بار معنایی خاصی را در علوم سیاسی و روابط بین الملل دارد. همان گونه که پیشتر اشاره کردم در منطقه غرب آسیا یک نظم امنیتی باثبات و پایداری وجود ندارد. لذا نمی‌توانیم ترکیبات امنیتی پایداری هم از جنس ائتلاف سازی را در منطقه متصور باشیم. حتی در ائتلاف سنتی مانند ائتلاف ایالات متحده آمریکا و عربستان اکنون خدشه هایی وارد شده است. لذا به نظر می رسد که در مورد ترکیه، نگاه این کشور همانند جمهوری اسلامی ایران به منطقه غرب آسیا این است که به نوعی احساس جدابودگی و جداشدگی دارد. یعنی آنکارا نیز مانند تهران احساس می‌کند که به سختی می تواند متحدان طبیعی برای خود در منطقه خاورمیانه پیدا کند. این در حالی است که کشورهای عربی منطقه به واسطه اشتراکات فرهنگی عربی به هر حال ذیل الگوهای مشترک خود می‌توانند متحدین طبیعی برای همدیگر باشند. اما این مسئله در خصوص جمهوری اسلامی ایران و ترکیه چندان مصداق ندارد. لذا من معتقدم ایران و ترکیه حداکثر می توانند به سمت همکاری های پایدار یا مشارکت در امور راهبردی گام بردارند. این نکته ای است که باید روی آن توجه کرد. اگر بخواهیم در خصوص روابط ایران و ترکیه جدی تر و کمی عمیق تر بیندیشیم، نکته قابل تامل اینجاست که این دو کشور (ایران و ترکیه) تنها دولت هایی هستند که به جهت پیشینه امر دولتمندی در این دو کشور از قدیمی‌ترین مرزهای تثبیت شده و پایدار را بین خود برخوردارند. پس این دو بازیگر از یک بلوغ و پختگی سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی بهره مند هستند که می‌توانند مسائل را به راحتی بین خود حل و فصل کند. از این جهت ایران و ترکیه به راحتی از خیلی از چالش ها گذر می کنند. لذا با وجود آنکه برخی رقابت های منطقه ای بین تهران و آنکارا وجود دارد، اما هیچگاه این اختلافات و رقابت ها به تنش بین ایران و ترکیه نینجامیده است. چون ما به سرعت شاهد نوعی از خود تنظیمی در روابط دو کشور ایران وترکیه هستیم. لذا در مجموع من اعتقاد دارم باید شاهد افزایش سطحی از همکاری ها بین ایران وترکیه، هم در مناسبات دوجانبه و هم در خصوص تحولات منطقه‌ای باشیم. اما این مهم نافی آن نیست که این دو کشور، هم از نظر سخت افزاری و هم از جهت تعیین حوزه نفوذ منطقه ای با هم رقابت دارند. 

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: جعفر حق پناه ایران ترکیه ˈپ.ک.کˈ امارات متحده عربی اسرائیل توافق عادی سازی روابط امارات و اسرائیل رجب طیب اردوغان خاورمیانه


( ۸ )

نظر شما :

فدوی ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۱
پاسخ سوال موجود در تیتر مقاله یک کلام است . خیر ... ترکیه زرنگتر از آنست که مستقیم و بی محابا وارد نزاع با جبهۀ عبری - عربی شود . جبهه ای که آمریکا و تمام غرب را پشت سر خود دارد ... در دنیا تنهاییم باید بپذیریم و با آن کنار بیاییم هر چند مصایب فراوانی دارد که هست و می بینیم ...
ایرج ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۰
مگر قبل اشغال عراق و سوریه توسط داعش کردها دست به تهاجم به ترکیه زدند ؟؟!!!در حالیکه از شهرهایشان در مقابل داعش حفاظت کرده اند با تشکیل پیشمرگه اما حمایت و کمکهای و تبلیغات غرب آنها را منجی و مقابله داعش می‌دیده این برای ترکیه قابل هضم نیست و نخواهد بود پس مقابله می‌کند همانطور ترکیه گروه تحت حمایت و ارتش آزاد جز گروه تروریستی به حساب نمیاد اما انتظار دارد تمام کردها pkkو تروریست هستند همانند غرب استاندارد و تعاریف دوگانه دارد اما تنها نقطه مشترک ترکیه و ایران همان گروهکهای پژاک و پ ک ک است ایتلاف با ترکیه آنهم با هزینه یا بهانه تحریم ایران بیشتر خود زنی است و حاصل عدم اطمینان سیاستمداران ایرانی از سیاست و اهداف ترکیه دارد
حسین ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۲:۰۰
,ادریس بدلیسی های عصر ما در سر کارند و نخواهند گذاشت ،ایران وترکیه به اتحاد برسند« در زمان شاه اسماعیل ادریس بدلیسی به سلطان سلیم نامه نوشت که ایرانیها رافضی وکافرشده اند وقتلشان واجب است.»،ضلع سوم مثلث شوم غرب در حال تکمیل است واگر توسط تروریستهای پژاک،وpkk بتوانند کشور تروریستی کردی بمانند،اسراییل وارمنستان ایجاد کنند ،مثلث شوم تکمیل وبرای هزاران سال،منطقه را در اختیارشان خواهند گرفت. ،توسط کشورهای تروریست اسراییل،ارمنی،کردی،خواهند توانست بر کل منطقه تسلط کنند.
تبریزی ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۲:۴۸
اگر نگاه ایدئولوژیک و ناسیونالیستی را کنار بگذاریم دو کشور در جهات زیادی منافع مشترکی دارند ایضا دو کشور برخلاف سایر کشورهای منطقه قبیله ای نیستند و شهروند محور شده اند و این ثبات سیاست را میرساند امیدوارم رابطه دو کشور عمیق‌تر گردد
ایرج ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۹:۲۶
هموطن عزیز کل پیدایش ترکیه امروزی بر پایه و اساس ایدولوژیکی (سنی حنفی و اخوانی)و ناسیونالیستی (ترک)است و اگر گرفته شود نه نفوذ و نه گروه نیابتی برایش میماند پس فکر محال است کنار بگذارد
كامران ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۸
اقا حسین گل گفتی ، واقعا بعضی شب و روز کارشان شده ایجاد نفاق و دشمنی بین ایران و همسایگان مسلمانش . اینها خواسته یا ناخواسته ستون پنجم صهیونیزم شده اند.
خسرو ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۷
قبرس با جمعیت یک میلیون نفر و یونان ده میلیون نفر و اسراییل شش میلیون نفرو امارات شش میلیون نفر ، جمع اقتصادی و نظامی و ... چهار کشور ( واقعا اسراییل و قبرس کشور هستند با وجود چند پاره گی ) کمتر از ثلث ترکیه است و ازآن طرف امارات متحده عربی به عنوان یک کشور تحت نفو ذ سرمایه جهانی ، فقط نمایندگی تبلیغی غربیهاست چه از نظر به رسمیت شناختن اسراییل وچه حمایت از پ ک ک و پژاک ، سوالات فتح اللهی و جوابهای حق پناه ، بیشتر تلقین (با شادی و شعف )محاصره ترکیه توسط خصم هایش و ضعف و درماندگی آن کشور و اینکه ، نکنه با اونا متحد بشیم ( خطاب به مردم و مسئولین ) در عالم واقعیت ، مگر پژاک و پ ک ک دشمن ایران نیستند ؟ چرا پ ک ک و پژاک را معادل کردها فرض می کنید؟ مگر یونان با مدیترانه شرقی مرز دارد ؟
علی ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۸:۳۰
کردها بومی منطقه اند و ارمنستان یکی از خراج گذاران امپراتوری ایران قبل از اسلام نه مهاجر و نه مهاجم اند مانند صحرانشین آن دشت قبچاق و صحرای گپی
علی ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۸:۳۳
کردها بومی منطقه اند و ارمنستان یکی از خراج گذاران امپراتوری ایران قبل از اسلام نه مهاجر و نه مهاجم اند مانند صحرانشین آن دشت قبچاق و صحرای گپی هنوز فرق بومی و مهاجر و مهاجر نمی دانید ؟؟؟؟؟!!!!درست است از نظر دین و نژاد فرق دارن اما نباید آنها را قتل عام و تاریخ منطقه انکار و تحریف کرد
علی ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۲:۵۸
در جواب علی۰۸:۳۳___ دوست محترم هنوز در هیچ یک از مراکز علمی تاریخی جهان منشا،ومبدا قوم ارمنی معلوم نگردیده میتوانی حداقل به سایتهای مربوط به ارامنه مراجعه کنی ،و ارامنه هیچ گونه ارتباطی با اقوام محلی و قفقاز ندارد،یعنی هنوز دانشمندان نمی‌دانند ا رامنه،،کی،هستند.!! ولی اکراد هم طبق نوشته،مردوخی،ژاک دومورگان فرانسوی،شرفخان بدلیسی،دیاکنف،مینورسکی،ریچارد،کاتم،.....ازهند تشریف آورده اند« در نوبت‌های مختلف حداکثر اوایل اسلام تا دوره نادر شاه»,,,ولی ترکان فلات ایران با کشف اینکه سومریان...ترک هستند،وحتی کشف اینکه قوم اتروسکetrusk, ,وسیکول،sicol,قبل از روم ویونانیان،ساکنان اولیه اورپا بوده اند،پس معلوم میشود ترکان بومیان اصلی این سرزمینها بوده اندوبقیه بعداً آمده اند،واینرا پروفسور های هاروارد،کلمبیا،اکسفورد،ثابت کرده،«نه من» پس توصیه میکنم معلوماتت را بروز کن،و نه از روی توهمات،افواهی،وغیر مستند،رضا ‌پالانی،،ودر مطالب تاریخی بدون سندوشواهد حرف زدن،بیشتر کار افراد خود گول زن و روانپریش است.
علی ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۱
علی 31 شهریور 2:58 کدام دانشمندان خارجی ثابت کردند سومریان ترک هستند لطفا نام ببر ؟؟؟؟؟؟؟نکند از التصافی بودن زبانشان ؟؟؟؟؟https://www.azargoshnasp.net/recent_history/buqalamoonsumeri.htmبه گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس: «هر جا که پرسش حل نشده‌ای در زمینه فرهنگ قوم‌های شرق باستان پدید آید ترکان بی‌درنگ دست خود را همان‌جا دراز می‌کنند».[۱][۹]مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان‌ترکیست، بیان می‌دارد که «مسائل علمی حل نشده‌ای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساخته‌است
علی ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۱:۴۸
به علی۰۹:۰۱,__ دوست محترم براحتی وبا مراجعه با،سیری،در،تونل زمان بسوی سومر،طوفان در سومریان ترک،گیلغامیش نخستین پادشاه قهرمان در تاریخ،واثار وکتابهای دانشمندان وزبانشناسان که طی ۱۵۰ سال اخیر،چه زحماتی برای کشف این مهم انجام داده اند،واخیرا هم با تکنولوژی کامپیوتری،ودیکشنری زبان ترک،وسو مر را کاملا یکی دانسته وحتی افسانههای،مربوط به سومریان هنوز هم در میان ترکان موجود وزنده است، ولی نوشته ای اسم چند دانشمندی که ثابت کرده‌اند زبان سومری همان ترکی است ،با اینکه این یک کشف تازه نیست ودر عرض ۱۵۰ سال اخیر هزاران دانشمند،کتاب،مقاله،کنفرانس،سمپوزیوم،در دانشگاههای دنیا انجام شده ولی باز هم اسم چند تا را با کسر عناوینشان « پروفسور دکتر،زبانشناس »می‌نویسم: فریتیس هوممل،دیاکنوف،ایزاکاراندرهیاس،ایزنه اسکندری،ا.فالکشتاین ،هارتمول شمول،س.ن.کرامر،بننو لاندرز برگر،ویلدورانت،رحیم رییس نیا،pro,woolly,لیوپو رانت،رنه گروه فرانسوی،b.hrozny,سامویل،نوح کریمر،چالز بارنی انگلیسی،سامویل هوک،هنری فیلد ،ذهتابی،،فرتز هومیل،dell.hyne,تاریف آذر تورک،کوردن چایلد،تقی سیاهپوش، ف. لیوپامنت،راویلسون،معزز علمیه،گری بگمراد،ووووو،توصیه میکنم مطالعه کن.
ایرانی ۰۲ مهر ۱۳۹۹ | ۱۵:۳۰
اینها صرفا توهمات پانترکی هست. یکی شون اومده بود میگفت اورارتوها که اصلا مدرکی دلیل بر حتی نزدیکی با ترکها درباره شون وجود نداره شاتل فضایی داشتن! بابا جمع کنید. یه کم زندگی متمدنانه یاد بگیرید. ترکها بعد از همه اقوام ایرانی به این منطقه اومدن. این تاریخ مکتوب میگه نه رسانه های پانترکیست.
خسرو ۰۲ مهر ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۰
در عالم واقعیت ، اینکه کدام قوم زودتر آمده اند حق ایجاد نمی کند ، ولی با هر بررسی تاریخی و فرهنگی ، وزن اجتماعی ، گروههای مختلف مشخص میشود مثلا در 1400سال بعد از اسلام لااقل هزار سال ترکها بر این کشور حکومت کردند و تمام اقوام و فرهنگشان را محترم شمردند و در قبل از اسلام اشکانی های ترک تبارخراسان بیشتر (پانصد سال )از ساسانی ها و هخامنشی ها حاکم بودند یعنی ترکها قبل از همه ساکن ایران بودند و کردها در چهارصد سال گذشته از هند مرکزی به منطقه آمده اند ( ایرانی دروغی بخوان )
ایرج ۰۵ مهر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۵
خسرو جان دایره تحریف شما گسترده تر شده اشکانیان هم ترک سازی کردید خودتان هم قبول دارید بعد اسلام امده اید اما اشکانیان ترک کردید
ایرانی ۰۶ مهر ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۹
اگه کدوم اقوام زودتر اومدن حقی ایجاد نمیکنه پس چرا خودتون روی تاریخ تاکید میکنید؟ این جعلیات در مورد ساسانیان و کردها و بقیه اقوام ایرانی جز حرفهای دور منقلی که پانترکها بر اثر توهم و بی سوادی میزنن خریدار دیگه ای نداره. ترکها مسلما مهاجرین تازه وارد منطقه هستن و بقیه اقوام ایرانی و همینطور ارامنه و اعراب و یونانیها بسیار با سابقه تر از اقوام مغول هستن.
كامران ۰۷ مهر ۱۳۹۹ | ۲۰:۵۵
بله این که کدام قوم زودتر امده یا نیامده مهم نیست ، مهم سابقه هر کدام و رفتار و دلسوزی انها نسبت به کشور است، ترکها را با خود مقایسه کنید همه چیز دستگیرتان میشود .از ترکها اسماعیل سینمیتگًو ها ، کموله ، پژاک و .... عمل نیامده است، از ترک ها ستار خان ها عمل امده است.
ایرانی ۰۹ مهر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۷
رفتار ترکها! ؟ ترکها رو توی کل دنیا با کشتار و نسل کشی و اشغالگری می‌شناسن. نسل کشی ارامنه، کشتار کردها و علوی ها و آشوری‌ها، اشغال قبرس و اسکندرون، تاسیس و پشتیبانی داعش و النصره و تکفیریها فقط نمونه های صد سال اخیرش هستن.
ممدرزاق اوغلی ۱۴ آبان ۱۳۹۹ | ۱۲:۱۳
باسلام...به نظر بنده تمام اقوام ایرانی ذاتا ایرانی هستند و هیچ کدام از جای دیگری نیامده اند...ولی باید به گذشته و کارکرد و تاریخ و شخصیتهای هر قوم توجه کرد و مطالعاتی داشت و نه صرفا از روی غرض و شکم چیزی نوشت و زهر خود را خالی کرد.