لزوم هوشمندی سیاسی در برخورد با سناریوی واشنگتن برای فعال کردن مکانیسم ماشه
در شرایط حساس دیپلماتیک کنونی نمایش موشکی تهران چیزی جز بغرنج تر کردن وضعیت را به دنبال ندارد
دیپلماسی ایرانی – دیروز پنجشنبه و در آستانه سالروز صنعت دفاعی کشور شاهد بودیم به دستور رئیس جمهور رونمایی از موشک بالستیک سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، موشک کروز شهید ابومهدی مهندس و افتتاح خط تولید موتور توربوجت ملی به نام اوج در دستور کار قرار گرفت؛ اقدامی که به باور برخی از سیاسیون، تحلیلگران و ناظران امر در شرایط حساس و ملتهب دیپلماتیک کنونی نمیتواند در بردارنده منافع ملی کشور باشد. خصوصا که این رونمایی های دیرزو با اقدام رسمی ایالات متحده آمریکا در اطلاع به شورای امنیت سازمان ملل برای خواست خود به منظور فعال کردن «مکانیسم ماشه» همراه شد. با ایبن وصف از نگاه منتقدان اگرچه افزایش توان نظامی میتواند باعث افزایش توان بازدارندگی کشور شود، اما تبلیغات سیاسی در راین باره وضعیت کشور را پیچیده تر می کند. دیپلماسی ایرانی برای واکاوی چرای شکل گیری این انتقادات به سراغ جلال میرزایی، نماینده مجلس، رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید، عضو کمیسیون انرژی در مجلس دهم که از منتقدان این دست تبلیغات رسانهای در جهت رونمایی از دستاوردهای دفاعی کشور است، رفته و به گفت وگو با وی در این زمینه پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرانید:
دیروز پنجشنبه و در آستانه سالروز صنعت دفاعی شاهد رونمایی از موشک بالستیک سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و موشک کروز ابومهدی مهندس بودیم و در کنار آن با دستور رئیس جمهور خط تولید موتور توربوجت ملی به نام اوج نیز افتتاح شد. اما به نظر میرسد که شما نسبت به این دست اقدامات انتقاداتی را وارد می دانید، به خصوص آنکه رونمایی های دیروز با شرایط حساس دیپلماتیک کشور با محوریت تلاش ایالات متحده آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه همراه شده است. دلیل مخالفت و انتقاد شما نسبت به این مسئله چیست؟
ابتدا لازم می دانم که به عنوان یک ایرانی که همواره برای سربلندی کشور عزیزم تلاش کرده و مواضعی را نموده ام این را عنوان کنم که من نیز مانند هر ایرانی دیگر از افزایش توان نظامی کشور بسیار خشنود هستنم و نسبت به مسائل نگاه مثبتی دارم. چون به کارگیری هر چه بیشتر موشک های نسل جدید باعث افزایش توان موشکی کشور و به تبع آن افزایش توان بازدارندگی ایران خواهد شد، اما در عین حال من با وجه تبلیغاتی آن که با رونمایی از موشک ها و یا افتتاح خط تولید موتور توربوجت توسط دولت و شخص رئیس جمهور صورت گرفت مشکل دارم و نبست به انتقاداتی وارد می دانم. به نظر من در این شرایط حساس ما میتوانستیم بدون تبلیغات از توان بازدارندگی موشک بالستیک سپهبد سلیمانی، موشک کروز ابو مهدی مهندس و خط تولید توربوجت برای افزایش توان دفاعی کشور استفاده کنیم. یعنی افزایش توان دفاعی کشور باید در دستور کار باشد بدون آنکه مسئله را با تبلیغات جار و جنجال رسانهای همراه کنیم. چرا که این جار و جنجال ها، پروپاگاندای ما و تبلیغات رسانه ای سبب خواهد شد که حساسیت های دیپلماتیک بیشتر و جدی تری نسبت به مواضع کشور شکل بگیرد به خصوص آنکه در این شرایط ملتهب ایالات متحده آمریکا تلاش گستردهای برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران را در دستور کار قرار داده است و از اهرم، مجرای تنفسی و مسیری کوچکی برای تحقق این مسئله استفاده خواهد کرد. حال در این وضعیت سوال اینجا است که چرا باید کشور با دست خود این بهانه را به آمریکایی ها بدهد.
پس اگر چالش و انتقاد اصلی شما نه به افزایش توان دفاعی کشور بلکه وجه و بُعد تبلیغات سیاسی از این توان در داخل به نگرانی از امکان سوء استفاده و بهرهبرداری آمریکایی ها از این پروپاگاندای دیروز تهران است، حال سوال اینجاست که آیا افزایش توان دفاعی کشور بدون تبلیغات رسانهای با رونمایی از دستاوردهای نظامی مانند موشک های نسل جدید چیزی به نام بازدارندگی را شکل خواهد داد. چون طبق نکات مطرح شده، شما هم به بازدارندگی افزایش توان دفاعی معتقدید؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. من این سوال شما را با یک سوال جواب می دهم. از شما میپرسم کدام کشور است که هر روز از موشک ها و یا دیگر ابزارهای نظامی خود رونمایی می کند و آن را با تبلیغات و جار وجنجال به دیگر کشورها نشان می دهد؟! به نظر من این دست تبلیغات، جار و جنجال رسانه ای و رونمایی ها بیش از آنکه به عنوان توان بازدارندگی کشور مدنظر قرار گیرد، میتواند به عنوان تلاشی برای لو دادن توان کشور در حوزه نظامی و دفاعی مورد استفاده یا حتی سوء استفاده قرار گیرد. چون این رونمایی ها و تبلیغات رسانهای می تواند مشت ما را در حوزه موشکی و دیگر ابزارهای نظامی برای دشمنان ما باز کند و برای هر کدام از این جنگ افزارها پاسخ مناسب خود را از قبل مهیا کنند. در صورتی که باید توان موشکی و یا دیگر جنگ افزارهای نظامی ما در جایگاه اسرار کشور خدای ناکرده در موقعیت مقتضی جنگی به عنوان یک غافلگیری مورد استفاده قرار گیرد تا ما دست برتر را در نبردها داشته باشیم.
علاوه بر تلاش ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه، اخیراً عادی سازی روابط امارات متحده عربی و اسرائیل نیز سبب شده است که علاوه بر حساسیت مسائل در حوزه دیپلماتیک، شرایط امنیتی منطقه خاورمیانه هم دچار تحولاتی معنادار شود خصوصاً که به نظر می رسد تلاش ابوظبی و در کنار آن منامه و مسقط برای برقراری روابط دیپلماتیک با تلآویو می تواند به عنوان یک پروژه در حهت محاصره امنیتی تهران مورد استفاده قرار گیرد. آیا در این شرایط این دست تبلیغات نظامی ورد نقد شما نمی تواند قدری بازدارنده باشد؟
باز در راستای گفته های پیشین خود بر این نکته تاکید میکنم که اگر ما توان نظامی خود را ارتقا دهیم قطعاً توان بازدارندگی کشور نیز به همان اندازه افزایش پیدا می کند. اما اگر این توان نظامی ما با جار و جنجال رسانهای و تبلیغات سیاسی همراه شود به جای آنکه توان بازدارندگی کشور را به همراه داشته باشد، می تواند هزینه های سیاسی و دیپلماتیک ما را افزایش دهد خصوصاً آنکه ما شاهد بودیم که شورای همکاری خلیج فارس، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج فارس اخیراً در همراهی و حمایت از ایالات متحده آمریکا برای تمدید تحریم های تسلیحاتی به صورت جداگانه و به کررات نامههایی را برای واشنگتن، مقامات سازمان ملل و شورای امنیت ارسال کرده و از افزایش توان نظامی ایران به عنوان تهدید اول منطقه خاورمیانه یاد کردند. پس دوباره می پرسم آیا در این شرایط حساس جایز بود ما دست به این تبلیغات و جار و جنجال رسانهای بزنیم؟! چون عملاً این تبلیغات می تواند مویدی بر مواضع عربستان سعودی، رژیمصهیونیستی، ایالات متحده آمریکا، بحرین و دیگر کشورها باشد و در نتیجه افکار عمومی جهانی را به این سمت سوق دهد که به واقع توان نظامی جمهوری اسلامی ایران به جای آنکه توانی بازدارنده، دفاعی و به منظور افزایش امنیت داخلی کشور است، تهدیدی در جهت ناامن کردن منطقه خاورمیانه و کل جهان باشد. اینجاست که من دوباره تاکید میکنم ما باید میان افزایش توان دفاعی کشور که به شدت جایز است با تبلیغات جاروجنجال رسانی تفکیک جدی قائل شویم. در این شرایط که ایالات متحده آمریکا تقریباً از دو سال گذشته تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک گستردهای را در جهت همراه کردن کشورهای جهان با خود به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی در دستور کار قرار داده است و در کنار آن رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، بحرین و برخی دیگر از کشورها، ایران هراسی را به طور وسیعی در منطقه غرب آسیا طی ماههای گذشته ترویج کرده اند و حتی همین ایرانهراسی سبب شده است که به عنوان بهانه برای عادی شدن روابط دیپلماتیک امارات متحده عربی و برخی دیگر از کشورها با اسرائیل بدل شود، قطعاً این دست بزرگ نمایی در توان دفاعی کشور با تبلیغات داخلی می تواند یک پالس مثبت و کمک به تبلیغات مدنظر واشنگتن، تل آویو، ریاض، منامه و این دست بازیگران باشد و در این صورت مکانیسم ماشه و فعال شدن آن در مسیر هموار تری قرار خواهد گرفت.
به یک تغییر معناداری که اخیرا در ساختار دولت دونالد ترامپ روی داد اشاره کنیم که میتواند تا اندازه ای اهمیت لزوم استفاده از تبلیغات سیاسی و رسانه ای در جهت رونمایی از دستاوردها و توان دفاعی کشور را در این شرایط روشن کند که آن هم به روی کار آمدن الیوت آبرامز به جای برایان هوک در امور ایران باز می گردد. خصوصا که اخیرا پاتریک تروس، سفیر اسبق آمریکا در قطر نوشته است که ترامپ برای رأی آوردن مجدد به ایران حمله می کند و انتخاب الیوت آبرامز با آن کارنامه اش هم به همین دلیل است. او می گوید که پمپئو و آبرامز تا اندازه ای ترامپ را متقاعد کرده اند که دست به یک جنگ موقت و محدود با ایران بزند چرا که آمریکایی ها هرگز رئیس جمهورِ زمان جنگ را از کاخ سفید بیرون نمی کنند. حال که آمارها و نظر سنجی ها گویای آن است که باید شانس کمتری برای پیرزوی ترامپ در انتخابات پیش رو قائل شد آیا وی دست به چنین گزینه ای خواهد زد. به خصوص که اگر کاخ سفید نتواند مسئله فعال کردن مکانیسم ماشه را هم محقق کند و در نهایت ایران با پایان دوره تحریم های تسلیحاتی رو به رو شود؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
به نظر من اساساً مطرح کردن فرضیه احتمال وقوع جنگ، ولو جنگ محدود و موقت از سوی دونالد ترامپ با ایران به وسیله رسانهها و روزنامهنگارانی چون شما، آن هم در این شرایط حساس بسیار غلط است و میتواند باعث تشویش اذهان و تشتت بیشتر در وضعیت کشور شود. بنابر این اقدام شما را چندان درست نمی دانم. ضمن اینکه من معتقدم اساسا مسئله جنگ نظامی نمی تواند در این فرصت کوتاه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از سوی دونالد ترامپ مورد استفاده قرار گیرد. چون انجام هرگونه اقدام نظامی، ولو به صورت محدود باید با برخی تحرکات نظامی در منطقه همراه باشد در صورتی که ما هیچ گونه تحرک معناداری در منطقه از سوی نیروهای نظامی آمریکایی را شاهد نیستیم. مضاف بر آن عملاً هرگونه اقدام نظامی آمریکاییها ضد جمهوری اسلامی ایران با پاسخ قاطع و کوبنده تهران روبرو خواهد شد که این مهم می تواند دامنه این اقدامات احتمالی نظامی ها ترامپ را به قدری افزایش دهد که نه تنها باعث پیروزی وی نخواهد شد بلکه میتواند به شکست او در انتخابات پیش رو ختم شود. اینها علاوه بر آن است که در این شرایطی که جامعه با مشکلات و چالش های اقتصادی و معیشتی همراه است مطرح کردن شائبه وقوع جنگ نظامی با ایران می تواند بار مشکلات دولت را در مدیریت امور سخت، پیچیده و حتی غیر ممکن کند. چون شائبه وقوع جنگ می تواند برخی پارامترهای اقتصادی و معیشتی کشور را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
باز هم در مقام مخالفت با نگاه شما به نظر می رسد که حتی در صورت عدم تمدید تحریم های تسلیحاتی و شکست تلاش واشنگتن در فعال کردن مکانیسم ماشه، شرایط اقتضائات در روابط بینالملل ایجاب نمی کند که کشور بتواند به برخی جنگ افزارهای راهبردی مانند زیردریایی ها، جنگنده های نسل جدید و یا ناوهای هواپیمابر دست پیدا کند. خصوصاً اینکه حتی اگر شرایط و اقتضائات در روابط و مناسبات دیپلماتیک این اجازه را هم برای این دست خریدها از کشورهایی مانند چین و روسیه هم بدهد و پکن و مسکو هم حاضر به واگذاری این جنگ افزارها باشند و دوباره بازی اس – ۳۰۰ تکرار نشود شرایط نامطلوب اقتصادی کشور این توان را برای خرید جنگ افزارهای راهبردی از تهران گرفته است. چون عمل جیب خالی دولت کفاف هزینه این دست خریدها را به ایران نمی دهد. پس در این شرایط آیا جایز نیست ما به سمت افزایش توان موشکی خود به منظور پر کردن خلاء عدم برخورداری از برخی جنگ افزارهای راهبردی مانند زیردریایی های پیشرفته، جنگنده های نسل جدید و یا ناوهای هواپیمابر گام برداریم؟
من معتقدم که نه فقط ایران بلکه همه کشورها با توجه به تهدیداتی که برای امنیت آنها در سطح منطقه و جهان از جانب برخی کشورها و یا گروههای تروریستی وجود دارد ناگزیر از آنند که به دنبال افزایش توان دفاعی خود به منظور بازدارندگی هرچه بیشتر در تقابل با این تهدیدات باشند، این مهم امری گریزناپذیر و اجتناب ناپذیر برای همه کشورهاست، خصوص آنکه جمهوری اسلامی ایران در منطقه به شدت حساس، ملتهب و همواره درگیر خاورمیانه قرار دارد که بر گویا هیچگاه قرار نیست روی آرامش را به خود ببیند. چون همواره منطقه غرب آسیا با تهدید جنگ میان کشورها و یا ظهور هر از گاه برخی از گروههای تروریستی همراه بوده است که متاسفانه مرکز و کانون فعالیت آنها در طی چهار دههد گذشته تقابل با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه بوده است. بنابراین ایران لازم و واجب می داند که افزایش توان دفاعی خود را چه از مسیر بومی سازی دانش و توان نظامی و چه با خرید برخی جنگ افزارهای راهبردی به صورت مداوم در دستور کار قرار دهد. اتفاقا اینجاست که انتقاد من به شدت بروز و ظهور پیدا می کند. اگر ما با این جای جنجالهای رسانهای که تنها به ملتهب تر شدن وضعیت می انجامد و کمک جدی به تلاشهای آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه می کند و عملاً تحریم های تسلیحاتی ایران نیز دوباره تمدید خواهد کرد و به تبعش دست ما برای خرید برخی جنگ افزارهای راهبردی کوتاه خواهد شد، با هوشمندی سیاسی جلو برویم می توانیم ورق را به سود خود بازگردانیم. چون در آن سو بر خلاف نگاه شما من باور دارم که در صورت عدم تمدید تحریم های تسلیحاتی بعد از مهرماه ما می توانیم از طریق چین و روسیه اقدام به خرید برخی جنگ افزارهای راهبردی و استراتژیک کنیم و از آن در کنار فعال کردن و ارتقای دانش و توان بومی ساخت برخی جنگ افزارها مانند صنعت موشکی و پهپادی کمال استفاده را برد.
به عبارت دیگر اگر ما بتوانیم به صورت محدود برخی جنگنده های پیشرفته، زیر دریایی ها و نظایر این جنگ افزارها را خریداری کنیم می توانیم با مهندسی معکوس دانش و توان تولید بومی آن را نیز به دست اوریم، کما اینکه دانش و توان تولید موشک و پهپاد نیز با خرید موشک های چینی، کره شمالی و نظایر آن آغاز شد. پس چرا ما باید از هم اکنون خود را بازنده این تلاش ها معرفی کنیم و تنها به تولید برخی جنگ افزارهای محدود مکانند موشک و پهپاد اکتفا کنیم. پس به جای جنجال رسانه ای و تبلیغات برای بزرگ نمایی توان دفاعی کشور که میتواند مورد سوء استفاده واشنگتن، تلآویو و ریاض قرار گیرد و از آن برای فعال کردن مکانیسم ماشه و تمدید تحریم های تسلیحاتی استفاده شود. باید قدری انعطاف دیپلماتیک و هوشمندی سیاسی به خرج داد تا پس از پایان تحریم های تسلیحاتی بتوانیم از امتیاز خرید برخی جنگ افزارها استفاده کنیم و آن را در راستای افزایش توان بازدارندگی کشور به کار گیریم. واقعیت آن است که اکنون برخی از کشورهای همسایه ما که جمعیت و وسعتی به مراتب کوچکتر از ایران دارند و برخی از این کشورها حتی به مساحت یک استان ایران هم نمی رسند دارای بودجه نظامی چند برابر ایران هستند. لذا پیرو این واقعیت ایران باید علیرغم مشکلات اقتصادی ردیف بودجه مناسبی برای ارتقای توان دفاعی داشته باشد. چون بدون برخورداری از توان نظامی و دفاعی مطلوب برای بازدارندگی در جهت افزایش امنیت عملاً هیچ تلاشی برای رشد و توسعه در حوزه های دیگر به خصوص در حوزه اقتصادی نمیتواند به نتیجه برسد. بنابراین در شرایط بی ثبات منطقه کشوری که نتواند به ارتقای توان نظامی و دفاعی خود فکر کند و در آن راستا گامهای جدی بردارد عملا آسیب بیشتری خواهد دید و قطعا توان موشکی و پهپادی ما جوابگوی وضعیت منطقه و تهدیدان موجود در منطقه خاورمیانه نیست. ما باید از ابزارهای راهبردی و جنگ افزارهای دیگری استفاده کنیم که میتواند با پایان تحریم های تسلیحاتی خریداری شود. از این حیث برای چندمین بار در این مصاحبه با دیپلماسی ایرانی تکرار می کنم که نباید با تبلیغات و جار و جنجال رسانهای خود را از این امتیاز محروم کنیم.
در راستای نکاتی که شما به آن اشاره کردید مسئله مهمی که لازم به ذکر است ناظر بر این واقعیت است که گویا اقتضائات داخلی در تحولات سیاسی ایالات متحده آمریکا در شکل دهی به وضعیت سیاسی ایران نقش مهمی ایفا می کند. در تصدیق این مهم شاهدیم که بعد از سخنان جو بایدن مبنی بر اینکه در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دوباره به برجام باز خواهد گشت علاوه بر افزایش تحرکات و فعالیتهای دونالد ترامپ و کاخ سفید برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت ضد جمهوری اسلامی ایران در کشور نیز فعالیت هایی برای پایان دادن به حیات برجام به وجود آمده است. خصوصاً که اخیر نمایندگان مجلس در تدوین طرح دو فوریتی که به امضای ۴۹ نفر از وکلای مجلس با عنوان «خروج خودکار از برجام در صورت فعال سازی مکانیسم ماشه» رسید صراحتا عنوان داشتند که در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران باید به فوریت و به صورت خودکار از برجام خارج شود. آیا مسائلی مانند رونمایی از توان دفاعی کشور مورد انتقاد شما به نوعی تداعی گر تکرار برخی تلاش ها مانند شلیک موشک شعار نویسی شده در بحبوحه مذاکرات برجامی و اقداماتی نیست که پس از عملیاتی شدن برجام به تحریک دونالد ترامپ به منظور خروج از برجام از سوی برخی شخصیت ها و نهادها صورت گرفت؟
به نظر من در همین مدت برخی از جریان های رادیکال داخلی در نهایت هماهنگی، همراهی و حمایت از دونالد ترامپ برای نابودی توافق هستهای و فعال شدن مکانیسم ماشه گام برداشته اند.
یعنی شما معتقدید که اکنون برخی از جریانات به واقع منتظر ایجاد شرایطی هستند که کشور به دوران قبل از سال ۹۲ بازگردد؟
قطعاً چنین است. نباید نقش و نفوذ کاسبان تحریم را نادیده گرفت. در پاسخ دقیق تر به نکته مهم شما در سوالتان رجوع می کنمو همان گونه که شما اشاره داشتید جو بایدن در مواضعی عنوان داشت که در صورت پیروزی در انتخابات به برجام باز خواهد گشت و علی رغم برخی انتقادات وی به فعالیتهای ایران در منطقه این نگرانی، هم در میان جمهوریخواهان به خصوص شخص دونالد ترامپ و هم در میان نیروهای رادیکال داخل ایران به وجود آمد که امکان احیای برجام وجود دارد. چون اتفاقا، هم ترامپ و هم این نیروهای داخلی در مواضعی مشترک، برجام را دشمن اهداف و مناف خود می دانند. از این رو به نظر می رسد که هم ترامپ و هم نیروهای رادیکال داخلی در نهایت همراهی و هماهنگی با همدیگر به دنبال پایان دادن به عمر برجام با فعال کردن مکانیسم ماشه هستند. از آن سو اگر این ساز و کار فعال شود به واسطه همین طرح دو فوریتی نمایندگان مجلس امکان خروج ایران از توافق هستهای وجود خواهد داشت و اینجاست که کشور دوباره به شرایط قبل از سال ۹۲ بازگشت؛ شرایط مطلوبی که میتواند نهایت کمک را به برخی از نیروهای رادیکال داخلی در رسیدن به برخی اهداف و منافع شان داشته باشد.
منظور شما از اهداف و منافع چیستک آیا شما معتقدید این تلاش ها برای نابودی برجام و خروج از توافق هستهای، هم از جانب آمریکا و هم از سوی برخی نیروها در داخل ایران برای ریل گذاری در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برای پیروزی ترامپ و هم برای روی کار آمدن گزینه مد نظر در ایران در انتخابات ۱۴۰۰ با گزینه ای نظامی و تندرو است؟
این نکته مهم شما اتفاقاً یکی از مهمترین اهداف این تلاش هاست. چرا که در این صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، بازگشت قطعنامه ها و به تبع آن خروج احتمالی ایران از برجام عملاً فضای رادیکال در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به بالاترین سطح خود می رسد و پیرو آن فضای دو قطبی، هم در آمریکا و هم در ایران به وجود خواهد آمد که میتواند به نفع ترامپ و نیروهای رادیکال در داخل ایران باشد و از این طریق می توانند ریلگذاری مد نظر خود را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران و ایالات متحده داشته باشند. البته در اینجا لازم می دانم که به طرح دو فوریتی مجلس که شما در سوال قبلی به آن اشاره کردید بازگردم و به عنوان فردی که سابقه حضور در مجلس را داشته ام معتقدم این دست اقدامات نمایندگان مجلس یازدهم به جای آنکه یک طرح فکر شده و حاصل یک رایزنی در اتاقهای فکر باشد بیشتر یک واکنش و اقدام احساسی در چارچوب همان شعار انقلابی گری است بدون آن که این طرح ها بتواند از ابزارهای لازم و واقع بینانه در جهت دستیابی به منافع ملی استفاده کند. بنابراین برخی مواضع، اقدامات و تصمیمات سیاسی طیفی، جناحی، باندی و حتی فردی نمی تواند جوابگوی شرایط کنونی باشد. چون این رفتارهای کورکورانه و از سر شعار و احساس و بدون منطق صرفاً برای توجیه نمایندگان در میان افکار عمومی صورت گرفته است تا عنوان کنند که مجلس هم در این میان کاری کرده است. لذا این طرح ها راهگشا نخواهد بود. در صورتی که اقدامات نمایندگان باید در راستای خنثی کردن تهدیدات و تحقق منافع ملی باشد.
نظر شما :