سی و امین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
اردوغان ندانست چگونه رفتار کند!
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی سی و امین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
در گفت وگویم با یکی از افراد رسانه ای معروف امریکایی که جهان عرب را خیلی خوب می شناسد و در آنجا کار کرده است و همچنان به آن اهمیت می دهد، به «رهبری از پشت صحنه» که باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق در دور دوم ریاست جمهوری اش و شاید در آخرین روزهای ریاست جمهوری اش درباره آن صحبت کرد، اشاره کردم و گفتم که این گونه نشان می داد که کشورش رهبر دنیاست اما به شرطی که کشور بزرگش با کشورهای دیگر در رهبری دنیا مشارکت کند، گفتم نظرت در این باره چیست؟ جواب داد: «ترامپ این رهبری را رها کرد.»
بعد صحبتمان به ترکیه و رئیس جمهوری اش، رجب طیب اردوغان، رسید، گفتم: «اردوغان مردمی است، بر امور کاملا مسلط است و رویای عثمانی گری دارد، ندانست بعد از آن که دنیا روی او قمار کرد و از این قمار جواب گرفت، چه کند. سوری ها را در روزهای ناآرامی هایشان خجالت زده کرد، و به جای این که اعراب "اخوان المسلمین" را که به مصری ها در اولین سفرش به آنها گفته بود: «ما دولتی اسلامی در کشوری لائیک هستیم»، "سر عقل" بیاورد، مثل خودشان شد که ادعای ایجاد کشور اسلامی سراسری می کردند. شاید اگر اینها را سر عقل می آورد، امریکایی هایی که روی او قمار کرده بودند هم تصور می کردند که "اخوان المسلمین" در منطقه عربی و خارج از آن مثل خود او هستند.»
نظری نداد و حرفی نزد، فقط گوش کرد، چیزی نگفت.
در آخر درباره عرب ها و رسانه هایشان صحبت کردیم و هم نظر بودیم که رهبران و سازمان های آنها به شکل بسیار جدی با رسانه های خارجی کار می کنند و امور بسیاری را با آنها در میان می گذارند و اطلاع می دهند در حالی که از اهالی رسانه ای جهان عرب هیچ چیز جز مدح و ثنا و تجلیل نمی پذیرند. بخش بزرگی از آنها مانع این کار نمی شوند تا زمانی که مقابل این کار پول بگیرند.
ادامه دارد...
نظر شما :