آیا آمریکا برای ایران نقشه ای دارد؟
تل آویو و واشنگتن به این یقین رسیده اند که باید از داخل به تهران ضربه زد
دیپلماسی ایرانی – در چند هفته اخیر اتفاقات معناداری هم در سطح منطقه و همچنین در داخل ایران روی داده است که به نظر بسیاری می تواند تکه هایی از پازل سناریوی اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به نام سناریوی تابستان داغ و یا پاییز داغ باشد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این مسئله، گفت وگویی را با محسن پاک آیین ، سفیر سابق ایران در آذربایجان، ازبکستان، تایلند، زامبیا و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه میخوانید:
با توجه به مجموعه ای از تحولات، اتفاقات و رویدادها هم در سطح منطقه و نیز در داخل کشور به نظر می رسد که هم اسرائیل به دنبال پیگیری سناریوی افزایش تنش با حزبالله لبنان است و هم ایالات متحده آمریکا نیز سعی دارد تنش و تخاصم خود با جمهوری اسلامی ایران را به یک نقطه معناداری برساند. خصوصاً که بر اساس ئوئیت دانیل دالی، خبرنگار CNN که به نقل از دونالد ترامپ نوشت بود که من (ترامپ) تا 8 هفته آینده، مسائل هیجانانگیز زیادی را اعلام خواهد کرد. مسائلی که هیچکس تابحال، به فکرش هم خطور نکرده، و حتی فکر نمی کرده که ممکن باشد، برخی اعتقاد دارند این سخنان معنادار رئیس جمهور آمریکا در خصوص ایران است. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
پاسخ به این سوال مهم شما به تحولات ایالات متحده آمریکا و به خصوص وضعیت نامطلوب دونالد ترامپ در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باز می گردد. چون هرچه که به زمان انتخابات ریاست جمهوری در این کشور نزدیک می شویم و فاصله نظرسنجی ها میان جو بایدن با دونالد ترامپ بیشتر می شود، دولت ترامپ سعی میکند حرکت ها، مواضع و تصمیماتی را در دستور کار قرار دهد که اولاً باعث انحراف در افکار عمومی شود تا همه ناکارامدی ها ترامپ در مدیت شرایط به واسطه شیوع کرونا و نیز اعتراضات گسترده و سراسری نسبت به بی عدالتی ساختاری و نژادپرستی به حاشیه برود و از آن سو بتواند برگ برنده برای انتخابات ریاست جمهوری دست و پا کند. در این راستا چنانی که شما اشاره کردید کاخ سفید، هم برنامه جدی برای نابودی بقایای توافق هستهای از طریق تداوم تحریم های تسلیحاتی و همچنین فشار به سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان برای خروج از برجام دارد و نیز تلاش برای انجام اقداماتی معنادار در سطح منطقه مانند تعرض به هواپیمای مسافربری ماهان در خاک سوریه به منظور اختلاف افکنی در میان تهران و دمشق و یا لبنان با سوریه در دستور کار است. اینها علاوه بر آن است که واشنگتن همچنان تشدید فشار سیاست فشار حداکثری بر ایران را به منظور افزایش چالشها و معضلات اقتصادی و معیشتی مردم دنبال می کند. البته با توجه به سفر اخیر مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده آمریکا به سرزمین های اشغالی به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی برای پیگیری سناریوی افزایش تنش با حزب الله دچار چالش های گوناگونی است. به هر حال وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی، معیشتی و بهداشتی سرزمینهای اشغالی گویای آن است که اکنون این رژیم در بدترین وضعیت خود قرار دارد. اتفاقا به همین واسطه بود که مسئله الحاق بخشی از سرزمین های کرانه باختری از دستور کار خارج شد. به موازات آن اکنون شاهد اعتراضات گسترده شهرک نشینان سرزمین های اشغالی در خصوص ناکارآمدی دولت نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در خصوص مدیریت وضعیت بهداشتی ناشی از شیوع کرونا و همچنین شرایط نامطلوب و معیشتی و اقتصادی در رژیم صهیونیستی هستیم. بنابراین این رژیم هم برای انحراف در افکار عمومی به شدت نیازمند به پیگیری سناریویی مانند افزایش تنش و درگیری با حزب الله است. از این رو برخی اخبار حکایت از برخی تحرکات معنادار ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه برای رویا رویی با حزبالله لبنان دارد. البته از آن سو جریان رسانهای صهیونیستی نیز سعی میکند برخی اتفاقات و حوادث داخلی در ایران مانند انفجار در سایت هستهای نطنز و یا پارچین را به اقدامات رژیم صهیونیستی نسبت دهد تا بتواند برای خود یک قدرت پوشالی دست و پا کند. در صورتی که تمام این مسائل فقط برای ایجاد انحراف در افکار عمومی به منظور برون رفت از چالش های کنونی در سرزمین های اشغالی در دستور کار تلآویو قرار گرفته است. البته نگرانی رژیم صهیونیستی تنها محدود به وضعیت داخلی سرزمینهای اشغالی نمیشود. چرا که این رژیم به شدت نگران نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا و شکست دونالد ترامپ است. این نگرانی زمانی بیشتر می شود که جو بایدن در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که به دنبال پیگیری سناریوی تغییر رژیم در ایران نیستند و چنانچه دولت بایدن روی کار آید به سمت دیپلماسی و گفتوگو با ایران پیش خواهد رفت. بنابراین دولت نتانیاهو سعی می کند در همین ماه های باقی مانده از دولت ترامپ اقداماتی را هم برای الحاق بخش های از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی، تعیین تکلیف وضعیت ایران و حزب الله و دیگر مسائل را در دستور کار قرار دهد.
از نگاه شما بهترین واکنش تهران در برابر این دست اقدامات چیست؟
به نظر میرسد که همین تحولات و تحرکات دیپلماتیک اخیر دستگاه سیاست خارجی به خصوص سفر محمدجواد ظریف به عراق و دیدار با سران و مقامات این کشور و بعد از آن سفر مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق به ایران و نیز سفر رئیس دستگاه دیپلماسی به روسیه و یا تلاش برای انعقاد قرارداد جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله با چین می تواند موازنه قوا را در برابر این دست اقدامات و تحرکات رژیم صهیونیستی و دولت دونالد ترامپ به وجود آورد. چون به هر حال این دست اقدامات نشان داده است که ایران تا به اندازه بسیار زیادی توانسته است اعتماد متحدین استراتژیک خود را به دست آورد. این مسئله میتواند یک ثبات سیاسی و دیپلماتیک را به دنبال داشته باشد و از آن سو شکست های رژیم صهیونیستی و ایالات متحده را نشان می دهد. لذا پیگیری هرچه بیشتر و پررنگ تر این نوع تحرکات دیپلماتیک میتواند موازنه قوا به نفع ایران را بیشتر کند. به هر حال اعلام آمادگی مکرر ایران برای گفت وگو و مذاکره با کشورهای دوست و متحد و همسایگان حتی با عربستان نیز میتواند در این راستا شرایط را به طور کلی تغییر دهد. اگر چه پیش شرط هر گونه مذاکره بین تهران و ریاض به تغییر رفتار عربستان در خصوص جنگ یمن و توقف تجاوزات باز می گردد، اما در آن سو به نظر می رسد که ریاض هم در مجموع و به تدریج در حال گرایش به سمت مذاکره با جمهوری اسلامی ایران است.
اما تمام اقداماتی که شما به آن اشاره داشتید بیشتر در سطح دیپلماتیک و سیاسی در حال پیگیری است در صورتی که به نظر می رسد برنامه جدی ایالات متحده آمریکا و به خصوص نگاه غایی دونالد ترامپ به ایران بیشتر معطوف به وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی مردم است. لذا ترامپ سعی می کند در قالب افزایش فشارهای معیشتی بر جامعه، ملت را در برابر مسئولین و نظام قرار دهد و از این طریق یا سناریوی تغییر نظام و یا تغییر رفتار در ایران را پیگیری کند. البته به نظر میرسد در کنار مسائل معیشتی، کاخ سفید در تلاش است از طریق مسائل دیگری مانند تحریک افکار عمومی داخلی در خصوص قرارداد همکاریهای راهبردی جامع ایران و چین و یا حتی مسئله اعدام تعدادی از معترضین آبان ماه سال گذشته بهانه ای برای ایجاد اعتراضات داخلی در ایران را فراهم کند. بنابراین از نگاه شما آیا موازنه قوا در سایه پیگیری تحرکات دیپلماتیک میتواند مدیریت وضعیت داخلی را به دنبال داشته باشد؟ آیا مناسبات حوزه دیپلماسی می تواند سناریو تابستان داغ و یا پاییز داغ برای ایران را خنثی کند؟
بله من هم معتقدم که این تحلیل شما تحلیل بسیار درستی است. به هرحال حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی به مناسبات ایران با کشورهای جهانی باز میگردد و درست است ما در حوزه منطقه ای و فرامنطقه ای با تحرکات هوشمند دیپلماتیک خود تونسته ایم به موازنه قوا دست بزنیم، اما در آن سو وضعیت داخلی ایران به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی نیز جای نگرانی بسیاری دارد و اتفاقا به همین واسطه است که اکنون دولت دونالد ترامپ برنامه ریزی بسیار زیادی برای این حوزه و ایجاد اعتراضات گسترده مردمی در داخل ایران دارد. ولی اگر به واقعیت نگاه کنید میبینید که به جای آن که اکنون ایران درگیر سناریوی اعتراضات گسترده مردمی در قالب تابستان داغ و یا پاییز داغ باشد، هم خود دونالدترامپ درگیر این اعتراضات است و هم بنیامین نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی با اعتراضات گسترده مردمی روبه رو است. یعنی در عمل این سناریو برای خود ترامپ و نتانیاهو روی داده است. البته این مسئله بدان معنا نیست که نباید نگران وضعیت داخلی بود. به هر حال چالش ها و مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بسیار جدی است و تل آویو و واشنگتن سعی میکنند از این طریق نارضایتیهای عمومی در جامعه را افزایش دهند تا با قرار دادن ملت در برابر نظام، تهران را تحت فشار قرار داده و وادار به امتیاز دهی کند. لذا من معتقدم برای برون رفت از این چالش ها و خنثی سازی سناریوی تابستان و پاییز داغ باید همه مسئولین اعم از مسئولین دولتی، نمایندگان مجلس و حتی قوه قضاییه در یک اتحاد، انسجام، هماهنگی و با پیگیری برنامههای عملی، دقیق و درست به فکر حل چالش های اقتصادی و معیشتی مردم باشند و از سو آن تلاش جدی برای مبارزه با فساد، ناکارآمدی بیتدبیری را در دستور کار داشته باشند. به هر حال این دست مسائل افکار عمومی را به شدت حساس و ملتهب کرده است از این رو با این اقدامات می توان انسجام ملی را که در این برهه و مقطع بسیار لازم است، تقویت کنند. لذا به نظر من پیگیری این دست مسائل در کنار یک دیپلماسی قدرتمند برای ایجاد موازنه قوا در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای قطعاً میتواند ایران را در برابر هر گونه تلاش گونه سناریویی مصون کند. به هر حال پیرو سوال شما من هم معتقدم ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی به این یقین رسیده اند که نمیتوانند از بیرون به ایران ضربه بزنند بنابراین تمام تمرکز خود را روی مسائل داخلی ایران و ضربه زدن از داخل به نظام گذاشتنه اند. لذا من بر این باورم که اکنون باید اختلافات سیاسی، جناحی و حزبی را کنار گذاشت و تلاش جدی برای اتحاد و انسجام ملی را در دستور کار قرار داد.
نکته مهمی که باید اشاره داشت به رفتار اسرائیل باز می گردد. چون به نظر می رسد که تل آویو در یک سناریوی به شدت پرریسک دیگر علاوه بر تقابل با حزب الله به دنبال افزایش تنش و تخاصم با جمهوری اسلامی ایران است. از این رو به موازات القا کردن نقش مستقیم و غیر مستقیم خود در برخی حوادث مانند انفجار در سایت هسته ای نطنز و یا پارچین سعی می کند اخباری در خصوص حملات گاه و بیگاه به مواضع و اهداف ایران در سوریه منتشر کند تا این تنش و تخاصم معنادار را به اوج برساند. تحلیل شما از این اقدامات اسرائیل چیست؟
چنانی که پیش تر اشاره کردم الان وضعیت اسرائیل در بدترین حالت خود قرار دارد. بنابراین صهیونیستها به شدت نیازمند آن هستند که وضعیت خود را متفاوت از آن چیزی که هست نشان دهند. چون به هر میزان که تصویر ضعیفی از سرزمین های اشغالی به منطقه و کل جهان مخابره شود میتواند موازنه قوا به سمت محور مقاومت را تغییر دهد. بنابراین اسرائیل سعی میکند با جنجال سازی های رسانه ای در خصوص نقش داشتن در حوادث داخلی و انفجارها در ایران و یا مطرح کردن حملات جنگندههای خود به مواضع ایران در سوریه از خود چهره قدرتمندی در سطح منطقه و جهان نشان دهد تا موازنه قوا به سود محور مقاومت به هم بخورد. در صورتی که اکنون واقعیت منطقه چیزی متفاوت از تلاشهای بیهوده صهیونیستها را به جامعه جهانی مخابره میکند. هر چند که قطعاً جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با رژیم صهیونیستی نیازی به استفاده از قدرت نظامی خود ندارد و تنها میتواند با نیروهای نیابتی از طریق محور مقاومت این رژیم را نابود کند، اما به قول شما افزایش تنش معنادار صهیونیستها با ایران بیشتر به این منظور از سوی این رژیم در حال پیگیری است که توان و قدرت خود را به گونه ای نشان دهند که آماده تقابل با جمهوری اسلامی ایران هستند تا از این طریق یک قدرت نمایی را در سطح منطقه به نمایش بگذارند. این در حالی است که رژیم صهیونیستی در تمام جنگ های بعد از جنگ ۳۳ روزه با حزب الله به هیچ پیروزی در برابر نیروهای محور مقاومت که شامل گروههای کوچک چریکی هستند نرسیده است، چه برسد به اینکه بخواهد قدرتنمایی در برابر جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. از این روست که این رژیم با این جنجال آفرینی های رسانه ای سعی می کند برای خود یک قدرت پوشالی در برابر ایران دست و پا کند.
نظر شما :