برای بهبود اوضاع چه می توان کرد؟

سندروم «خشم پیاده‌رو» ایرانیان

۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۲۲۸۰ اقتصاد و انرژی نگاه ایرانی خاورمیانه
مجتبی لشکربلوکی در یادداشتی می نویسد: ما ایرانیان نیز مانند همه مردم جهان در معرض این سندروم هستیم. اما یک نکته وجود دارد یک خشم جمعی در مردم ایران وجود دارد که شبیه به همین سندروم است. خشم ناشی از کُندی نظام کشورداری. همیشه سوال می‌کنیم که چرا دولت کاری نمی‌کند؟ چرا حاکمیت دست به اقدام موثری نمی‌زند؟ چرا مسوولین خوابند؟ مردم ما خشمگین هستند از این همه کندی. شبیه همان خشمی که چراغ سبز شده است و ما منتظریم ماشین جلویی (دولت) حرکت کند اما می‌بینیم که دست دست می‌کند. این همه کندی نظام کشورداری ما را دیوانه می‌کند! 
سندروم «خشم پیاده‌رو» ایرانیان

نویسنده: دکتر مجتبی لشکربلوکی، مشـاور وزیر امـور اقتصـادی و دارایی و استاد دانشگاه صنعتی شریف

دیپلماسی ایرانی: بجُنب لعنتی! حتما همه ما این تجربه را داشته‌ایم: چراغ سبز شده اما ماشین جلویی هنوز راه نیفتاده یا ده نفر توی صف سوپرمارکتی ایستاده‌اند اما نفر جلویی بعد از اینکه وسایلش را جمع کرده تازه دارد خیلی بی‌خیال دنبال کیف پولش می‌گردد. این انتظارها مغز ما را منفجر می‌کند، حتی اگر چند ثانیه بیشتر طول نکشد. توی دلمان فحش می‌دهیم. به این حالت روانی وقتی که بیهوده معطل می‌شویم، می‌گویند «سندروم خشم پیاده‌رو»! نام این سندروم از کجا آمده است؟ 

آیا تابه‌حال برایتان پیش آمده که هنگام راه‌رفتن با جمعی از دوستان، یکی از آنها سرعت کمتری دارد و خیلی آرام و سلانه سلانه قدم برمی‌دارد و این باعث خشم شما می‌شود. البته، خشم فقط در پیاده‌روی خود را نشان نمی‌دهد بلکه راننده‌های کُنددست، اینترنت کند، معطلی در مطب دکتر، صف‌های طولانی خرید که به کندی جلو می‌روند، همه این‌ کندی‌ها دیوانه‌مان می‌کنند! (رفرنس: نشریه وزین ترجمان (http://tarjomaan.com/neveshtar/9450/))

ما ایرانیان نیز مانند همه مردم جهان در معرض این سندروم هستیم. اما یک نکته وجود دارد یک خشم جمعی در مردم ایران وجود دارد که شبیه به همین سندروم است. خشم ناشی از کُندی نظام کشورداری. همیشه سوال می‌کنیم که چرا دولت کاری نمی‌کند؟ چرا حاکمیت دست به اقدام موثری نمی‌زند؟ چرا مسوولین خوابند؟ مردم ما خشمگین هستند از این همه کندی. شبیه همان خشمی که چراغ سبز شده است و ما منتظریم ماشین جلویی (دولت) حرکت کند اما می‌بینیم که دست دست می‌کند. این همه کندی نظام کشورداری ما را دیوانه می‌کند! 

تحلیل و تجویز راهبردی: 

قبل از اینکه بیشتر توضیح بدهم. شما را به یک چالش دعوت می‌کنم. نوشته زیر را بخوانید و بگویید که این نوشته برای چه دورانی است؟

"در ایران کمیسیون‌ها، شوراهای عالی و سازمان‌های دولتی زیادی وجود دارد که رسما مسئولیت اتخاذ و اجرای سیاست‌ها را برعهده دارند. بنابراین، در هر زمان چند سازمان وجود دارد که قانونا مجاز به سیاستگذاری هستند. در سال‌های اخیر درجه اهمیت این سازمان‌ها تقریبا ماه به ماه تغییر کرده است. در چنین محیطی برای سد کردن راه یک سیاست به راحتی می‌توان یک سازمان دولتی را علیه سازمان دیگر برانگیخت یا از اجرای تصمیمات یک سازمان از طریق ارجاع موضوع به سازمان یا شورای دیگر، جلوگیری کرد. در نتیجه این وضع هیچ فرد، شورا یا سازمانی را نمی‌توان مسوول موفقیت یا شکست دانست. همه اینها سبب شده است که نظام اداری [نظام کشورداری] ایران نتواند تصمیم بگیرد و تقریبا هیچ یک از تصمیمات اتخاذ شده به درستی اجرا نشده‌اند" 

این نوشته را که می‌خوانی، انگار همین دیروز نوشته شده، اما تاریخ این نوشته مربوط است به ۱۳۴۲. حدود ۶۰ سال پیش! چه کسی این مطلب را نوشته؟ مشاورینی که از هاروارد به ایران آمده بودند و بعد از هفت سال تجربه مستقیم و غوطه‌خوردن در نظام کشورداری دیدگاه‌های خود را در کتاب برنامه‌ریزی در ایران نوشته‌اند. نظام کشورداری ما در طول این سال‌ها بدتر هم شده؛ تلنبار شدن آیین نامه‌ها و دستورالعمل‌های متداخل، تنوع دستگاه‌هایی که راجع به یک موضوع با حق و بدون حق دخالت می‌کنند و سازوکارهای نظارتی متعدد و کم فایده همه و همه باعث شده که این ماشین کار نکند. چراغ سبز است، راننده هم می‌خواهد حرکت کند، اما این ماشین زنگ زده، چرخ دنده‌هایش به هم گیر کرده و حرکت نمی‌کند و ما هم خشمگین و دست مان را گذاشته‌ایم روی بوق و می‌گوییم بجنب لعنتی! 

چه می‌توان کرد؟ ممکن است روزی روزگاری شرایطی پیش آید که نظام کشورداری از درون و عمیقا اصلاح شود، تا آن موقع چه می‌توان کرد؟ عجالتا به دو مورد اشاره می‌کنم:

۱- سبکبار سازی دولت (دولت فراتر از قوه مجریه)؛ تا آن جا که می‌توانیم از دولت بخواهیم متمرکز شود بر کار اصلی‌اش. اصلا چه دلیلی دارد که دولت درگیر مدرسه‌داری، شرکت‌داری، سدسازی، باشگاه‌داری، بیمارستان‌داری و راه‌سازی شود. دولت باید از ساخت و ساز مهاجرت کند به سازوکار! سازوکارهایی که باعث شود خود جامعه، خود مردم بازی کنند! دولت فقط و فقط باید تنظیم‌گر بازی باشد نه یک بازیکن گنده کُند! 

۲- شبکه‌سازی غیردولت؛ تجربه کرونا نشان داد که ظرفیت مردمی بالایی در اطلاع رسانی مردم به مردم، خدمت رسانی مردم به مردم و حتی کمک مردم به دولت وجود دارد. گام بعدی این که نشان دهیم نهادها، انجمن‌ها، اصناف و تشکل‌ها می‌توانند در حوزه‌های سیاست گذاری، اجماع آفرینی و طراحی راه حل برای مسائل ملی، نقش آفرین باشند. اما لویاتان (هیولای) دولت فقط در برابر قدرتی هم تراز مذاکره می‌کند. با توجه به اینکه هیچ نهاد مدنی مستقل و قدرتمندی در ایران باقی نمانده، تنها راه، شبکه‌سازیِ خرده نهادهای مردمی – مدنی (تشکل‌های مردمی مانند اصناف، انجمن‌ها) است. خشم پیاده روی خود را تبدیل کنیم به تلاش برای سبک‌بارسازی و شبکه سازی.

کلید واژه ها: ایران مردم ایران حکومتداری در ایران جمهوری اسلامی ایران


( ۶ )

نظر شما :

محمد ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۱۶
برادر من ، همه این راهکارهایی که نوشتید را مثلا در دانشگاههای کشور دهها سال است که تدریس می کنند ، اصلا رشته مدیریت دولتی دقیقا برای تربیت چنین مدیرانی ایجاد شده است ، سوال اصلی این است که چرا چنین اقداماتی صورت نمی گیرد ، مثلا همه می دانند دو نرخی شدن دلار یعنی فساد ، احتکار خودرو یعنی گرانی ، ولی چرا باز این چیزها تکرار می شود . چرا فکر می کنید همه اینها ندانسته و غیر عمدی است
Samad ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۲
ظاهرا ایشان قائل به خصوصی سازی و شراکت مردمی است که به ذات کار خوبی میباشد اما چندین سال است که اکثریت دولتها علی الخصوص همین دولت که این تحلیلگر سیاسی هم جزو آنان میباشد یا طرفدار آن عملا خصولتی سازی را جای خصوصی سازی پیاده نموده اند و نتیجه اش رانتخواری و اختلاس و دلالی شده است و البته هم داعیه اصلاح طلبی و روشنفکری دارند البته ما چیزی به اسم اصلاح طلبی و اصلاح طلب نداریم و میتوان اسم این اصلاح طلبی را سهم خواهی گذاشت نه اصلاح طلبی که چرا عملکرد چندین ساله اینها گواه تفکرات آنان است.ممنون از سایت دیپلماسی.
Samad ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۴۱
ظاهرا تیم اصلاحات در حال امنیتی کردن فضای کشور برای ۱۴۰۰ میباشد درست همان فضای سال ۸۸ و مذاکرات هسته ای.سیاستهای منفعلانه و مدیریت غلط دولت حاضر که باعث مشکلات عدیده ای برای مملکت و ملت شده باعث خشم ملت مخصوصا طبقه محروم شده است و مشکل اینجاست که حل مشکلات جاری را به ناف مذاکره بسته اند و از آنجایی که امریکا و اجانب و غربگرایان داخلی چشم امیدشان به این دوات است و دوران زمامداری این دولت رو به پایان است و عملکرد این دولت باعث شده عملا در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این طیف به حاشیه بروند و تنها راه نجاتشان براه انداختن یک فتنه عظیم و یا مذاکره با امریکا است و برای همین شروع به تحریک افکار عمومی مینمایند و البته ناکارامدی عمدی این دولت زمینه خوبی برای این اهداف شوم میباشد.ممنون از سایت دیپلماسی.
کشمیری ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۴۳
چرا دولت خود را درگیر آموزش کند؟ کجای دنیا آموزش به صورت کامل به بخش خصوصی سپرده شده؟ سهم امریکا و انگلیس و فرانسه از آموزش خصوصی تا دیپلم چقدر است؟ مشکل اصلی کشور اطلاعات اندک امثال آقای لشکر بلوکی است که درباره همه چیز نیز نظر می دهند.
hiwa ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۶:۲۷
اثرات عدم دخالت دولت در بخش مسکن و سپردن بازار به بخش خصوصی و دست نامرئی را با گوشت و پوست و استخوان لمس می کنیم. به جای این حرفها به دنبال موثر بودن و حل مشکل باشید. به عنوان کارشناس و مشاور وزیر در تخصص خود سخن بگویید نه اینکه درباره همه چیز بنویسید و گمان کنید که راه حل داده اید. نویسنده محترم پاسخ دهد آیا اثرات سپردن بهداشت و آموزش به بخش خصوصی را می داند یا ندانسته چنین می نویسد؟
خسرو ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۰۵
تشکل های اصناف و انجمن ها دارای اساسنامه ی یک شکل که از طرف وزارت کار دیکته می شود هستند و قانونا فقط در حد تشریفات میتونند جلسه برگزار کنند و فاقد کارایی لازم برای شبکه سازی و کار اجتماعی و....هستند
احمد محمود ۰۷ آذر ۱۴۰۰ | ۲۳:۲۸
از معدود مقالات دیپلماسی بود که تا اخر خواندم خوب و منطقی بود ممنون.